بازدید 9022
مکالمه و مجادله

در گعده های دانشجویی چه می گذرد؟

محمد صادق پورابراهیم*
کد خبر: ۱۰۳۱۰۹
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۶ 08 June 2010
این نوشته در صدد آن است تا به آسیب شناسی هر چند مختصری از گعده ها و حلقه های بحثی که در میان مردم علی الخصوص در بین دانشجویان منعقد می گردد؛ بپردازد.

یکی از معضلات جامعه ما در خصوص گفتگوهای دوجانبه پیرامون مباحث مختلف اجتماعی و سیاسی بی ثمر بودن آن است. در واقع هنگامی که در جمعی متشکل از افراد، موضوعی سیاسی و اجتماعی محور گفتگو قرار می گیرد؛ در اکثر موارد سر منزل مقصود، چیزی جز جدل نمی باشد.

به تعبیر دیگر در بیشتر این جمع ها سیر بحث به این سمت می رود که دو طرف یکدیگر را به بی سوادی و کمبود مطالعه، متهم می کنند. همچنین برای یکدیگر تأسف می خورند و به علاوه از بی منطق بودن طرف مقابل می نالند. از همه بدتر اقدام به نصیحت نمودن جبهه روبرو نموده و او را از عواقب اندیشه و طرز فکرش بر حذر می دارند. مصیبت از آنجا بیشتر می شود که آینده ای سیاه نیز برای رقیب به تصویر کشیده می شود. در اغلب اوقات، طرفین کینه یکدیگر را به دل گرفته و راه طعنه زنی را در پیش می گیرند.

بعد از ترسیم مسئله مذکور، باید به تشریح این مسئله پرداخت.  چرا در اکثر اوقات، آخرالامر فضا تیره و تار می گردد؟ با کمی تأمل شاید بتوان موارد زیر را به عنوان علل ظهور مجادله عنوان کرد. از آنجا که دایره گسترده ای از این بحث ها در جمع های دانشجویی رخ می دهد؛ بهتر آن است تا موضوع این نوشته را به این سمت سوق دهیم.

اغلب دانشجویان از آنجا که در ابتدای راه علم آموزی قرار دارند و هنوز گستره بیکران علم و دانش برایشان پدیدار نگشته؛ بعد از چند صباحی پرواز در فضای لایتناهی علم و معرفت، تصور می کنند که خیلی می دانند. غافل از آن که هر چه بار دانش آدمی سنگین تر باشد؛ سربه زیرتر و متواضع تر خواهد بود.

نکته دوم در ریشه یابی چگونگی بروز مجادله در مکالمه را می توان غوطه وری طرفین در «تک حقیقت پنداری» دانست. برخی جوانان و علی الخصوص تعداد قابل توجهی ازدانشجویان ایرانی، فکر می کنند که حق و حقیقت با آنهاست و هر آنچه تا کنون بدان دست یافته اند، همان، عین حقیقت بوده و به غیر از آن، تمامی راه های دیگر باطل محض است.

مورد سوم از علل پدیدار شدن مجادله، از مورد اول و دوم ناشی می شود. به این معنا که اگر امر بر انسان مشتبه شود که خیلی می داند و در مقابل، دیگران هیچ چیز نمی دانند (مورد اول) و همچنین با توجه به خصلت تک حقیقت پنداری  به زعم خویش فکر کند که حال، آنچه که می داند فقط همان، حق و حقیقت مطلق است (مورد دوم)، در نتیجه در این حالت خود را در جایگاهی ما فوق طرف مقابل قرار داده و به نوعی دچار توهم استعلا می گردد(مورد سوم).

با اخذ حالت استعلایی، به انضمام به دوش کشیدن انبانی خیالی از دانایی و به علاوه سرمستی از تک حقیقت پنداری، به طور خودکار، انگ زنی ها، نصیحت ها و در ادامه سیر بحث دو طرفه، تاسف خوردن ها و همچنین ترسیم آینده ای سیاه،مجهول و هولناک در صورت پیگیری عقیده فعلی برای فرد یا گروه مقابل کلید می خورد.

در این بین هر چه از زمان شروع گفتگو می گذرد، مفاهمه و مکالمه جای خود را به مجادله می دهد. چهره ها سرخ و صداها لرزان می شود. دوستی ها به دشمنی تبدیل گشته و در نهان خانه دل و ذهن، کینه ای از یار سابق مأوا می گزیند. در واقع هنگامی که یک طرف گفتگو حالتی برتری جو به خود می گیرد، از آنجا که طبع انسانی عزت طلب است و خوار شدن از ناحیه دیگری را برنمی تابد؛ طرف دوم گفتگو نیز عکس العملی مشابه اختیار نموده و در صدد برمی آید تا برتری خویش را متقابلا به دیگری نشان دهد.

پس از بیان معضل و تشریحی مختصر از علل، نوبت به بیان راه حل می رسد. با ذکری که از علل وقوع رفت؛ موارد زیر برای پیشگیری می تواند موثر افتد. بهتر است در ابتدای بحث و قبل از هر چیز، تقریر محل نزاع نمود و سیر کلی بحث را مشخص کرد. در این راستا ذکر نکات اشتراک و افتراق مفید خواهد بود.

مشخص نمودن هدف گفتگو و رسیدن به این مهم که ما اساسا نباید در صدد اقناع طرف مقابل باشیم؛ بلکه صرفا می خواهیم تبادل اطلاعات نموده و از تجارب و دیدگاه های یکدیگر بهره جوییم؛ نکته ای است که از قلم افتادن آن به ضرر پیشروی سیر منطقی بحث خواهد بود.نکته بعدی این که هر دو طرف، به این جمع بندی برسند که نباید توانایی های خود از قبیل قدرت تحلیل بالا و داشتن حجم بالایی از اطلاعات در حیطه گفتگو را به دیگری یادآور شوند و به اصطلاح به او فخر بفروشند.

 همچنین احترام متقابل و توجه به این موضوع که در صورت بی قراری و تندی یک طرف گفتگو،عکس العملی جز صبوری از آدمی بروز نیابد؛ می تواند مفید باشد.

بحث های متنوعی که در جامعه و به خصوص در حلقه های دانشجویی برپا می شود؛ غالبا سیری قهقرایی دارد. خصلت ها و ویژگی هایی که حداقل یکی از طرفین مکالمه و گفتگو به آن گرفتار است، باعث عیان شدن مجادله می شود؛ ویژگی هایی مانند توهم دانایی مضاعف، تک حقیقت پنداری، و مبتلا شدن به حس استعلا. راه هایی برای بیرون آمدن از بن بست وجود دارد که در بالا ذکر گردید و لیکن دست یافتن به این راه ها و رسیدن به فضایی که بحث های شورانگیز ما به اندوه مبدل نشود نیاز به تمرین و ممارست، و نجوایی دوباره با نفس دارد.

* کارشناس ارشد علوم سیاسی
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی