بازدید 46372
46372 بازدید
زندگي و زمانه امام محمد غزالي
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۴ 17 June 2009
کد خبر: ۵۲۱۷۵
| ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۵:۲۴ 17 June 2009
| 46372 بازدید
46372 بازدید
بازخواني تفكر اسلامي در قرون طلايي تمدن اسلامي
سدههاي چهارم و پنجم هجري قمري را ميتوان قرون طلايي تمدن اسلامي ناميد كه انديشوران و متفكران بنامي را در درون خود پرورش داده است كه از جمله آنها ميتوان به امام محمد غزالي اشاره كرد كه در سده پنجم ميزيست. در اين نوشتار با زمانه و زندگي اين متفكر بزرگ مسلمان آشنا ميشويم كه تأثير شگرفي در تفكر اسلامي در آن دوره داشته است.
قرن پنجم هجري قمري كه امام محمد غزالي در آن ميزيست را ميتوان دوران تثبيت علمي و عملي تصوف اسلامي به شمار آورد. عوامل متعددي در ايجاد اين ثبات، مؤثر بودند كه از ميان آنها 2 عامل، نقش مهمتري را ايفا ميكردند: يكي خانقاهها و حلقههاي مرادي و مريدي و ديگر، تأليفات عرفاني. گسترش خانقاهها و افزايش تأليفات عرفاني بويژه در قرن پنجم، حدود تعاليم و آداب و رسوم هر يك از مشربهاي عرفاني را به خوبي مشخص و با حفظ اركان و اصول آنها اين مشربها را به نسل بعد منتقل كرد.
احداث خانقاه در اين سده، رسمي عام بود و خانقاه به مكاني اطلاق ميشد كه صوفيان با برنامههاي مشخص و منظمي در آن گرد هم ميآمدند و با رعايت آداب و رسوم به ذكر، تفكر و تعلّم ميپرداختند. زاويه، دويره و رباط از ديگر نامهايي بود كه به خانقاه اطلاق ميشد.
در اين قرن، آثار عرفاني نيز رونق بيشتري يافت و مؤلفان زيادي ظهور كردند و آثار متنوعي پديد آوردند. مهمترين تحول در سير تأليفات عرفاني در اين زمان، كاربرد زبان فارسي در عرصه تاليف متون عرفاني بود. پيش از اين روزگار، آثار عرفاني به زبان عربي نوشته ميشد و منابع مهم و عمده عرفاني به زبان عربي بود؛ اما از اين قرن به بعد، زبان فارسي نيز براي تأليف متون عرفاني به كار گرفته شد و آثار ارزشمندي پديد آمد كه از جمله ميتوان به كشف المحجوب هجويري، آثار خواجه عبدالله انصاري و كيمياي سعادت محمد غزالي اشاره كرد كه نقش عمدهاي در گسترش تصوف بويژه در ميان عامه مردم داشت.
در قرن پنجم، مجادلات مذهبي به اوج خود رسيد و پيروان مذاهب مختلف فقهي و كلامي به جدال با ديگران پرداختند و براي ترويج اعتقاد خود از ابزارهاي سياسي، اقتصادي و حتي علمي و فرهنگي سود بردند. بسياري از مدارس و مراكز علمي اين دوره، مانند نظاميهها بر اين اساس تأسيس شدند. نه تنها فرقههاي سني و شيعي با هم جدال و نزاع داشتند، بلكه مذاهب اهل تسنن نيز با خود رقابت ميكردند و در پي افزايش پيروان خود بودند.
عده زيادي از مشايخ عرفاني خواسته يا ناخواسته از اين اختلافات تأثير پذيرفتند و تمايلات و گرايشهاي خاص خود را بروز و ظهور ميدادند. آنها علاوه بر آن كه صوفي و عارف ناميده ميشدند، هريك عالم به علوم دين نيز به شمار ميآمدند و معمولا در فقه، حديث، تفسير و كلام تبحر داشتند. بررسي زندگي و آثار مشايخي مانند ابوالقاسم قشيري، خواجه عبدالله انصاري و محمد غزالي، براي نمونه ميتواند ما را با شخصيت كلي بيشتر مشايخ عرفاني و سيماي تصوف اسلامي در اين دوره آشنا كند.
اماممحمد غزالي، متفكري بلند آوازه و عالمي بسيار برجسته است. وي سال 450 ق در قريه طابران طوس به دنيا آمد و پس از 55 سال عمر پرفراز و نشيب، در سال 505 ق در همين شهر چشم از جهان فرو بست . زينالدين ابوحامد محمد بنمحمدبنمحمدبناحمد طوسي شافعي غزالي، مشهور به حجتالاسلام، در سال 450 هجري قمري در طابران طوس خراسان ديده به جهان گشود.
درباره اين كه غزالي منسوب به چيست و بايد آن را با تشديد (غزّالي) خواند يا مخفف (غزالي) اختلاف نظر وجود دارد. برخي معتقدند چون پدرش، پشم ريس بود و در بازار پشم فروشان پشم ميفروخت، او را غزّالي ميگفتند و عدهاي بر آن اند كه غزالي، منسوب به غزاله است كه نام محلّي است و اين نسبت مكاني است.
قرون چهارم و پنجم قمري، 2 قرني است كه نويسندگان و محققان، آنها را قرون طلايي تمدن اسلامي ناميدهاند. پس از پايان نسبي فتوحات و گسترش مرزها، مناطق پهناوري از مناطق شمالي آفريقا و جنوب اروپا تا نواحي غربي هندوستان، صحنه فعاليتهاي فقهي، كلامي، فلسفي و هنري، البته منازعات سياسي و خطرهاي فرقهگرايي و همچنين آغاز تهديدهاي جنگهاي صليبي، ديگر شوون جوامع اسلامي را رقم ميزد.
در چنين احوالي، غزالي پا به عرصه حيات نهاد. وي بر اثر تعليم و تربيت و اهتمامي كه پدرش در امر تحصيل وي داشت و نيز مجاهدتهاي خود در بيشتر متون فقهي، كلامي و فلسفي عصر و همچنين تجارب رازورانه، دستي آزموده داشت و مدتي نيز سمت مدرسي نظاميه بغداد را كه عاليترين محل علمي فقهي زمانه بود، بر عهده گرفت.
اثرگذاري غزالي در تفكر اسلامي، جنبههاي متعددي دارد. از اين رو، از پايگاه و جايگاه تفكراتي و عملكردي وي، تفاسير و برداشتهاي گوناگوني صورت گرفته است. برخي در غلو شان او معتقد بودند اگر قرار بود پيامبري ديگر مبعوث شود، غزالي چنين رسولي بود و عدهاي از معاصران و پيشينيان، در نقطه مقابل اين گروه، در ارادت و صداقت تجربي او شك و شبهه بسيار روا داشتند. ابن رشد، فيلسوف اندلسي و كسي كه به مقابله با حملات غزالي به فلسفه برخاست، معتقد بود غزالي «با اشعري، اشعري است و با صوفي، صوفي است و با فلاسفه، فيلسوف است.»
پتروشفسكي روسي و سيدجواد طباطبايي، محقق ايراني نيز از كساني هستند كه در زمان حاضر، اخلاق و رفتار غزالي را فاقد يكدستي و اصالت ميدانند. يكي از دلايل اصلي اين قضاوتهاي كاملا متعارض، بحران سياسي اجتماعي عصر غزالي و افت و خيزهاي سياسي و ديگري تحولات روحي و خصلت ستيزهگري وي است.
در زمان غزالي، بحران روابط ميان نهاد سلطنت و خلافت، يكي از فرازهاي حساس خود را طي ميكرد و غزالي نيز مانند متفكران برجسته زمان خود نميتوانست بدون درگيري و جهتيابي بوده باشد. خصلت ستيزهگري و تحولات روحي وي نيز كار پژوهشگران را مشكل كرده است. او هنگام اقامت در بغداد، در دفاع از خلافت، يكي از مهمترين ردّيهها را بر باطنيگري و نماينده برجسته آن، اسماعيليان نوشت و نام آن را فضائح الباطنيه يا المستظهري نهاد.
نام دوم، برخاسته از نام خليفه زمان، المستظهر بود. وي پس از ترك بغداد، بدون آن كه دچار تمايلات باطنيگري، از گونه تشيع و اسماعيلي شود، از افراد نزديك به رازوران شد و خود نيز متوسل به اين گروه گرديد. ستيزهگري و تحولات روحي غزالي در جنبههاي عرفاني و معنويت و رازوري، خلاصه نميشود.
وي در دوراني از زندگي خود كتاب مقاصد الفلاسفه را نوشت كه شرحي آموزشي درباره فلسفه مشاء، يعني فلسفه ارسطو و افلاطون و پيروان مسلمان وي همچون ابنسينا بود و اندكي بعد كتاب تهافت الفلاسفه را در مذمت فيلسوفان و ذكر برخي از ادلّه كفر آنان به رشته تحرير در آورد. كتاب مذكور، حملهاي شديد به فلسفه بود كه ابن رشد، بعدها با نگارش كتاب تهافت التهافت پاسخي به آن عرضه داشت.
غزالي در كتاب تهافت الفلاسفه بيان ميكند كه اهل فلسفه با همه عقل و ذكاوتي كه دارند منكر شرايع اند و اديان و ملل را نميپذيرند. او فلاسفه را متهم ميكند كه به يونانيان، تشبّه ميكنند و تعبد به احكام عبادي را ترك ميگويند و دين آبا و اجدادي خويش را نميپذيرند. در حالي كه غزالي در طرح اين موضوعات به فارابي و ابن سينا نظر داشته، هيچ شاهدي درباره درستي اين اتهامات در آثار آنها وجود ندارد.
بررسي آراي غزالي نشان ميدهد وي در نقد و بررسي ديدگاههاي فلاسفه، جانب انصاف را رعايت نكرده است. او نه با استدلال، بلكه در مقام انكار در برابر فلاسفه ايستاده و موضع رد و مخالفت گرفته است. اين مواضع تند و تعصب آلود غزالي تا حدي از تدريس در نظاميه بغداد ناشي ميشود؛ زيرا خواجه نظام الملك براي تأسيس و بناي مدارس نظاميه2 انگيزه كرد: يكي ترويج مذهب فقهي شافعي و ديگر، اشاعه و گسترش مذهب اشعري در اصول. مواضع انكار آميز غزالي در برابر فلاسفه، تحت تأثير رابطه ناسازگار اشاعره با اهل استدلال و تعقل قرار داشته است و اين تا حد زيادي بر اعتبار علمي آراي او خدشه وارد ميسازد.
اين كه ابن رشد با تأليف كتاب تهافت التهافت، كمتر از يك قرن بعد از غزالي به دفاع از فلسفه و بررسي و نقد انتقادات ابوحامد بر فلاسفه پرداخت، از آن جهت است كه ديدگاههاي غزالي را مستدل و منصفانه نميدانست.
غزالي همچون ارسطو، از دانشوران بلند آوازهاي است كه علاوه بر نوشتههاي اصلي خودش، با گذشت زمان، كتابهاي فراوان ديگري به وي نسبت دادهاند؛ كتابهايي كه تعدادش، 6 برابر رقمي است كه خودش، دوسال پيش از مرگ در نامهاي كه به سنجر نوشته ياد آور شده است.
آميختن همين آثار فراوان با كتابهاي اصلي او، كار پژوهش را بر اهل تحقيق، چنان دشوار كرده كه براي شناسايي درست از نادرست، پژوهشگران را به معيار دقيق يعني ترتيب تاريخي آثار غزالي نياز افتاده است، معياري كه ميتواند تاريخ پيدايش هريك از آثار اصلي غزالي را روشن كند. شناخت دوران تكامل انديشه اين بزرگ استاد، تنها با وجود چنين معياري امكان پذير است و بدين وسيله، امكان دارد از چگونگي تحول بزرگي كه در زندگي پرنشيب و فراز او رخ نموده آگاه شد.
با توجه به تعدد و زيادي آثار بر جاي مانده از غزالي، ميتوان به برخي كه داراي اهميت بيشتر يا ابعاد و جنبههاي سياسي است، اشاره كرد. غزالي چند كتاب در ردّ باطني گري به رشته تحرير در آورد كه همانگونه كه آمد المستظهري يا فضائح الباطنيه، مهمترين آنهاست. او در خاطراتش به تعداد ديگري از رسالات مرتبط با اين قضيه اشاره كرده است كه در مجموع، 5 كار را شامل ميشود:
كتاب الاقتصاد في الاعتقاد كه در برگيرنده اصول اعتقادي سياسي اهل سنت است و در آن در باب امام، مسأله ترتيب و افضليت خلفا و نظاير اين مطالب بحث كرده است؛ كتابهاي مقاصد الفلاسفه و تهافت الفلاسفه كه اولي، شرح فلسفه و مقاصد آن است و دومي، طعن و ردّ فلسفه. اين دو كتاب به فارسي ترجمه شده است.
كتاب نصيحه الملوك كه كتابي جنجالي و بحث انگيز و از سياسي ترين آثار اوست. كتاب عظيم غزالي كه سر آمد آثار وي است، احياي علوم الدين كه در 4 ربع يا بخش بزرگ تنظيم شده و غزالي، خلاصهاي از آن را به فارسي به همراه تغييراتي با عنوان كيمياي سعادت به دست داده است كه نزد فارسي زبانان، كتابي مشهور و پر استفاده است. غزالي در كتاب احياء علوم الدين، در شمارش علوم و ارائه تقسيم بندي آنها، جايگاه سياست را مشخص كرده است.
سر انجام بايد به 2 كتاب ديگر غزالي هم اشاره كرد كه يكي همان خاطرات يا اعترافات وي به نام المنقذ من الضلال است كه در آن شرح سرگشتگي وي و همچنين چگونگي بررسي راههاي معطوف به حقيقت بررسي شده و ديگري، مكاتيب فارسي وي كه در آن برخي نامههاي غزالي از جمله مكتوبات وي به امرا و بزرگان سياسي آمده است.
بنابراين ميتوان اين گونه نتيجه گيري كرد كه آثار فارسي غزالي عبارتند از: كيمياي سعادت، نصيحه الملوك و نامههاي وي كه با عنوان فضائل الانام به چاپ رسيده است. آثار غزالي به زبان عربي متعدد و كثير است كه به اين صورت است:
البسيط، الوسيط، الوجيز (در فقه)، مقاصد الفلاسفه ( در فلسفه)، تهافت الفلاسفه (در كلام)، محك النظر، ميزان العمل (در منطق)، المستظهري، حجتالحق، الاقتصاد في الاعتقاد، قواعد العقائد، الرساله القدسيه (در كلام)، احياي علومالدين (در تصوف و اخلاق)، بدايه الهدايه، المقصد الاسني، جواهر القرآن، كتاب الاربعين (در اخلاق)، الدرّه الفاخره، القسطاس المستقيم (در كلام)، ايهاالولد (در تصوف)، المنقذ من الضلال (شرح حال)، المستصفي من اصول الفقه (در فقه)، مشكاه الانوار، الجام العوام عن علم الكلام، معراج السالكين، منهاج العارفين، روضه الطالبين و عمده السالكين، رساله في السلوك، مرشد السالكين و نزهه لسالكين (در تصوف).
در خاتمه ميتوان اين گونه نتيجه گيري كرد كه زمانه غزالي، زمانهاي پر آشوب و فعال به لحاظ سياسي بود. اختلافات داخلي ميان سلاطين سلجوقي بويژه نزاع و اختلاف نهاد سلطنت با نهاد خلافت، يكي از اين موارد است. در اين اوضاع، غزالي بغداد را به قصد هجرت 10 ساله ترك ميكند، اما درگيريهاي وي در منازعات سياسي سبب آن شد كه برخي، اين هجرت را پيش از آن كه برايش عامل تجربي روحي قائل باشند به مسائل سياسي نسبت دهند.
از موارد مشكل در فهم غزالي، در اصالت يا منحول بودن بخشي از كتاب نصيحهالملوك ، نهفته كه در آن گرايشهاي سياستنامهنويسي بسيار است. فعاليت باطنيان در قالب اسماعيليه ايران و اقدام به قتل برخي بزرگان از جمله خواجه نظام الملك در كنار خطر فاطميان مصر، از ديگر مسائل مهم و حساس عصر غزالي بود و بر همه اينها بايد آغاز فعاليتهاي صليبيون در شامات را هم افزود.
منبع: جام جم
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید