تعدادی از اساتید گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران در پاسخ به برخی اخبار منتشر شده در خصوص انتخاب مدیر این گروه، بیانیهای منتشر کردند.
به گزارش «تابناک»، متن این بیانیه بدین شرح است:
در آذرماه سال ۱۳۹۶ طبق روال قانونی و در پی پایان یافتن یک دوره از مدیریت دو ساله خانم دکتر کولایی مدیر گروه مطالعات منطقهای انتخابات برگزار شد تا همچون دورۀ قبل که انتخابات در کمال آرامش و صحت برگزار شده بود، مدیر گروه انتخاب شود. واقعیت این است که در دوره قبل هم تصور چنین نتیجهای برای برخی آقایان غیرقابل باور و تحمل بود؛ بنابراین همه توانشان را به کار گرفتند که نتیجه غیر از گذشته باشد. از یک هفته قبل از انتخابات تحت هدایت یکی از آقایانی که در دوره مدیریت قبلی گروه، بدون هیچگونه اعلام نظری از طرف گروه بر آن تحمیل شده و امروز فریاد "واآزادی" و "وادموکراسی" و اینکه "رأی اعضای گروه چه شد! " سرمیدهد، دست به کار شدند. آنها از هر ترفند و تهمتی استفاده کردند که خانم دکتر کولایی برای بار دوم برای مدیریت گروه انتخاب نشود و کاندیدای مورد نظر و حمایت ایشان رای بیاورد. بی اخلاقیها در این زمینه به یکی یا دو مورد خلاصه نمیشود.
در اینجا به مصداق «مشت نمونه خروار است» به بعضی از موارد اشاره میشود. از جمله اینکه یکی از اساتید گروه از سال گذشته در فرصت مطالعاتی به سر میبرد و رأیشان را به وکالت به یکی دیگر از اساتید حاضر در گروه داده -که رأی خود ایشان به خانم دکتر کولایی بود و به ایشان اختیار داد که شما وکیل من در این رایگیری هستید که هرگونه تشخیص دادید عمل کنید، ولی زمانی که این آقایان متوجه این موضوع شدند، وکیل مشارالیه را با این بهانه که پرونده استخدامی موکل شما از سوی مدیر گروه و معاون پژوهشی دانشکده به گرو گرفته شده، شروع به دروغ پراکنی و تهمت زدن نمودند. این در حالی بود که خود آن موکل می-دانست که مدیر گروه و مدیریت دانشکده چه خدمت بزرگی در جهت حل مشکل فرصت مطالعاتی و وضعیت استخدامی ایشان به عمل آوردهاند. به هر حال چنان این استاد محترم تازهوارد از خارج از کشور را در تنگنا گذاشتند که بارها اظهار پشیمانی میکرد که چرا کشور خارجی را برای خدمت به کشورش ترک گفته، و اکنون در فضای زدوبند سیاسی برخی از اعضای دلواپس گروه گرفتار آمده است. به هرحال آن چنان عرصه را با تهدید و فشار بر وی تنگ کردند که او ناگزیر شد علی رغم میل باطنی خود و موکلش رای را در اختیار این آقایان قرار دهد.
یا یکی دیگر از اساتید تازه وارد گروه را در شب قبل از انتخابات تهدید کردند که اگر رأی به کاندیدای مورد نظر ما ندهید، باید فاتحه ماندن در این گروه و دانشکده و دانشگاه را بخوانید و بروید. چون در سایه حمایت ما آمدهاید و مدیون ما هستید و به هر نحو ممکن و علیرغم میلتان باید به کاندیدای مورد نظر ما رأی بدهید. یا در مورد یکی دیگر از اساتید گروه که چندی قبل سوابق پژوهشیاش برای شرکت در یک جشنواره در گروه و اتفاقاً از سوی همین آقایان بررسی و امتیاز داده شده بود، چون از میزان امتیازهای داده شده، دلخور بود، آقایان که خودشان به او امتیاز داده بودند و اکنون فضا را برای تخریب مدیر گروه مناسب میدانستند، این موضوع را متوجه مدیر گروه دانستند و از طریق ایجاد بدبینی رأی ایشان را هم به دست آوردند.
به این ترتیب با توجه به این اصل که هدف وسیله را توجیه میکند، آقایان که اکنون فریاد آزادیطلبیشان در نامه پراکنیها به این شخص و آن شخص گوش فلک را کر کرده است و برخلاف همه اصول اعتقادی، اخلاقی، انسانی و حقوق فردی و اجتماع، به هر شیوه و هر عملی متشبث شدند تا رأی به اصطلاح اکثریت را در ظاهر تصاحب نمایند.
حال با این زمینه سازیهایی که به بخشی از آنها اشاره شد، میتوان به درستی قضاوت کرد که ریاست دانشگاه با این فضاسازی مسموم و رأی مخدوش و با توجه به سابقه غیر قابل قبول مدیریت قبلی گروه، که اکنون نیز کاندیدا شده بود تا دوباره دوره قبلی از طریق مدیر در سایه اش به اجرا درآید، چگونه باید قضیه را مدیریت میکرد و تصمیم میگرفت؟ آیا فردی که به اصطلاح آراء بیشتر را "به هر ترتیب" به دست آورده بود، به مدیریت گروه انتخاب میکرد؟ شخصی که برخلاف ادعای آقایان که از رأیگیری دم میزنند، در دو دورۀ قبل گروه بدون کوچکترین نظرخواهی یا رأی گیری از اعضای گروه، صرفاً با رأی و نظر ریاست دانشکده به سمت مدیریت گروه انتخاب شده بود، در دورهای که رأی اساتید در هیچ زمینهای محلی از اِعراب نداشت، اعضای جدید را بدون هیچ نظرخواهی از گروه و بدون در نظر گرفتن معیارهای علمی به گروه وارد میکردند. چون هدف اصلی نه معیارهای علمی، که صرفاً تأمین رأی همفکران در مواقع ضروری بود. اکنون همان فردی که یک تنه و البته گاهی به نام اکثریت اساتید گروه و گاهی همچنین به نام دانشجویان ارشد و دکترای گروه به آب و آتش میزند و به ریاست دانشگاه و ریاست جمهور نامه مینویسد و البته با توهینهای فراوان تظلم خواهی میکند که چرا دوست ایشان به مدیریت گروه نایل نشده است، خود محصول شرایط همان زمان است که بدون کمترین توجه به خواست و نظر اعضای گروه به آن واردش کردند. حالا از احترام به رأی و دموکراسی سخن میگوید و بی توجهی به رأی اساتید گروه را توهین و بیحرمتی میداند؛ که البته حق نیز چنین است. منتهی زمانی که بسترهای اجرای دموکراسی فراهم باشد و از ابزار و لوازم دموکراسی در جای خود و به درستی استفاده شود. ایشان البته فراموش کرده است که اتفاقاً از گذشتههای بسیار دور و شاید از بدو تأسیس دانشگاه تهران از جمله روندهای مطلوب در همه زمینههای تصمیم گیری و از جمله انتخاب مدیر گروه و یا انتخاب اعضای هیأت علمی جدید برای پیوستن به گروههای آموزشی، احترام به آراء اساتید و در اختیار آنان بوده است که اتفاقاً تا اوایل دهۀ هشتاد نیز ادامه داشت. بر خلاف ادعای آقایان که اکنون مدعی حق رأی و دموکراسی شده اند، آن قانون لغو شد و این حق در دوره مدیریت مورد حمایت ایشان، از گروههای آموزشی گرفته شد که جای بسی تأسف است. اکنون طبق آیین نامههای موجود، انتخاب مدیر گروه از اختیارات ریاست دانشگاه است، آقایان بی جهت به این در و آن در میزنند که چرا بی قانونی؟ چرا که باید پذیرفت «خود کرده را تدبیر نیست.»
در نامههایی که به این مقام و آن مقام نوشته اند به انحاء مختلف به دروغ و تهمت متوسل شده اند از جمله گفتهاند خانم دکتر کولایی در دفتر گروه حضور ندارد و دانشجویان با در بسته گروه روبه رو هستند که نهایت بی انصافی است. در جایی که ایشان بیشترین حضور را در دانشکده دارد و این را همه دانشجویان این گروه تایید و تصدیق میکنند. یا دروغ شاخدار دیگری که در نامهای خطاب به رییس جمهور نوشتهاند مدعی شدند که خانم دکتر کولایی همزمان با صدورحکم مدیریت گروه که برای ایشان صادر شده، مدیرکلی بانوان شهرداری تهران نیز بر عهده داشته اند. در حالی که از بدو پذیرش مسئولیت شهرداری تهران از سوی آقای نجفی خانم دکتر فاطمه راکعی این مسئولیت را عهده دار بوده و هستند.
ما با بیان گوشههایی از واقعیتهای پنهان انتخابات مدیریت گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران که از سوی آقایان مدعی مکتوم مانده و صرفاً به جنبههای ظاهری قضیه با چاشنی فحش و دشنام به این و آن میپردازند، قضاوت را به اساتید، دانشجویان و همه نیک اندیشان واگذار میکنیم.