بازدید 23517

تهیه اطلس فرهنگی در سازمان ارتباطات

دكتر ابوذر ابراهيمي تركمان
کد خبر: ۳۹۱۶۶۹
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۵ 09 April 2014
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي تنها سازماني است كه در چارچوب اهداف نظام جمهوري اسلامي ايران براي معرفي فرهنگ ايراني و اسلامي در خارج از كشور فعاليت مي كند. امسال كه از سوي مقام معظم رهبري(مدظله العالي) سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي" ناميده شده است نشان گر اين نكته است كه فرهنگ از مهمترين دغدغه هاي ايشان است و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي نيز بالطبع در اين راستا وظيفه اي دوچندان خواهد داشت. در گفت و گوي زیر دكتر ابوذر ابرهيمي تركمان كه از دي ماه سال گذشته تاكنون رياست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي را بر عهده گرفته است به تشريح اهداف و برنامه هاي اين سازمان در سال جديد و فعاليت‌هاي آن اشاره دارد.

* در آغاز سال 1393 هستيم كه با تدبير مقام معظم رهبري سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي ناميده شده است. شما براي امسال چه برنامه و اهدافي را در نظر گرفته ايد؟


تمام تلاش ما در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي اين است كه با هم افزايي دستگاه هاي فرهنگي مرتبط با سازمان، مديريت فرهنگي در خارج از كشور را بهبود بخشيم. نامگذاري سال جديد به نام «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي» از سوي مقام معظم رهبري، بر اهميت توسعه فرهنگي تأکيد دارد. بايد همه بينديشيم كه چطور مي شود عزم ملي و مديريت جهادي را در خدمت فرهنگ در آوريم. ايشان تا به حال از بحث تهاجم فرهنگي، ناتوي فرهنگي، شبيخون فرهنگي و رخنه فرهنگي سخن گفته اند و استفاده از تمامي اين واژه ها نشان دهنده اين نكته مهم است كه براي تحقق فرهنگ اسلامي- ايراني بايد به صورت جهادي و فعالانه تلاش كنيم تا بتوانيم اثر گذاري جدي داشته باشيم. در همين راستا يكي از برنامه هاي ما حضور و توجه به مخاطبان فضاي مجازي است كه اينك در سراسر دنيا به شدت گسترش يافته اند تا آنها را نسبت به فرهنگ اسلامي و ايراني و آموزه هاي انقلاب اسلامي و نسبت به گفتمان تشيع آشنا كنيم. چرا كه معتقديم بحث هم افزايي فرهنگي يكي از مصاديق مديريت جهادي است كه همگي با هم و هم دل بايد آن را سامان دهيم. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در نظر دارد كه با بهره مندي از نرم افزارهاي جديد بتواند اطلس فرهنگي را در كشور توليد كند. در اين اطلس ما با استفاده از داشته هاي بسيار خوبي كه در معاونت پژوهشي و آموزشي سازمان داريم اطلاعات كامل و جديدي از فرهنگ هر كشوري را ارائه خواهيم داد. به طوري كه در اين اطلس شما تمامي توافق نامه هاي فرهنگي، سابقه روابط فرهنگي، نهادهاي فرهنگي را براي هر كشوري مي توانيد مشاهده كنيد. اين اطلس براي ما نقشه راهي خواهد بود تا داشته هاي خود را افزايش دهيم. همچنين تلاش داريم تا اصطلاحاتي كه پس از انقلاب اسلامي ايجاد شده است را در دايره المعارفهاي سراسر جهان وارد كنيم تا مراجعه كنندگان به دايره المعارف ها در مدخل هاي ايران و اسلام اطلاعات كاملي از تشيع و انقلاب اسلامي داشته باشند.

* شما مدتهاي طولاني در سازمان فرهنگ و ارتباطات سابقه داريد و جزو افرادي محسوب مي شويد كه از زمان تاسيس سازمان هم حضور داشتيد. با توجه به اين سابقه حضور ، اكنون به عنوان رئيس سازمان چه كاستي ها و آسيب هايي را ارزيابي كرده ايد؟


تفاوت هايي كه ما در تعاملات فرهنگي معمول در قياس با ديگر كشورها داريم از نكات مهمي است كه بايد مورد توجه قراربگيرد.چرا كه بخش هايي از فعاليت هاي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي از ديد بسياري از كشورها در شمار فعاليت هاي فرهنگي نيست و از ديگر سو پاره اي از فعاليت هاي فرهنگي معمول در بسياري از كشورها مانند برگزاري برخي فستيوال هاي خاص از نگاه فرهنگي ما مردود است. البته در حوزه ادبيات،سينما،تئاتر و موسيقي حوزه هاي گسترده مشتركي وجود دارد. ما به دنبال اين هستيم كه در دنيا محدوده مشترك تعاملا تمان را در قالب آن باورهايي كه به آن اعتقاد داريم و در چارچوب قوانين و مورد تأييد نظام است افزايش و گسترش دهيم. تعامل فرهنگي رفتاري دو سويه است كه اثر بخشي آن در حوزه مشترك مضاعف است بايد تلاش كنيم كه بيش از پيش به آن توجه كنيم.

نكته ديگري كه در حوزه روابط فرهنگي ما در دنيا بسيار مهم است، اتفاقاتي است كه در دنيا افتاده و به نظر من حقانيت جمهوري اسلامي ايران را بيش از پيش به اثبات رساند. و الان دنيا فهميده است كه انقلاب ما بيش از آنكه سياسي باشد، فرهنگي بوده وما به دنبال باورهاي فرهنگي هستيم. اتفاقاتي كه در كشورهاي عربي بعد از بيداري اسلامي افتاد، نشان داد كه دست هاي بيگانگان در سرنوشت كشورها بسيار دخيل است. ملت هاي دنيا فهميدند كه پشت سر نظام هاي استبدادي، قدرتهاي بزرگ وخودكامه وجود دارند و آنها مجبور شدند دست هاي پنهان شان را آشكار كنند. دقيقا همين مساله پيش و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران اتفاق افتاد و باعث شد تبليغات خارجي عليه ايران گسترش پيدا كند. اما خوشبختانه در سال هاي اخير بطلان اين تبليغات براي بسياري از ملت ها آشكار شده است و فضايي به وجود آمده كه مي توانيم این تعاملات را در حوزه روابط فرهنگي با دنيا در قالب موافقت نامه ها و برنامه هاي مبادلات فرهنگي افزايش داده و در حوزه هاي مختلف فرهنگي به تعامل با دنيا بپردازيم.

به نكته اي هم اشاره كنم به تازگي ما جلسه اي را با حضور 47 دستگاه فرهنگي برگزار كرديم كه در اين جلسه خواستيم كه از ظرفيت اين نهادها در خارج از كشور بهره ببريم. چرا كه يكي از اهداف سازمان ايجاد پل فرهنگي و ايجاد ارتباطات بين نهادهاي فرهنگي داخل با خارج از كشور است تا تعامل واقعي رخ دهد. لذا اين نهادها توانايي خود را مثلا در ترجمه، دوبله فيلم، برگزاري نمايشگاه ها و هر فعاليت فرهنگي كه بتوان اثرگذار باشد اعلام كردند. بعد از جلسات خوشبختانه استقابل بسيار خوبي شد و ما امسال كه سال "اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي" ناميده شده است اين موارد را عملياتي خواهيم كرد تا اتفاق خوبي در عرصه فرهنگي كشور رخ دهد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي باور دارد كه ظرفيتهاي خوبي در عرصه فرهنگي كشور حضور دارد كه مي توانيم بنا بر تعبير مقام معظم رهبري با رويكرد جهادي آن را به جهان معرفي كنيم و تمامي كارهاي پراكنده را به شكلي واحد سامان دهيم.

* حضور شما در سازمان مصادف با تغيير دولت و رياست دكتر روحاني همراه شد. برنامه هاي شما در دوره جديد رياست جمهوري آقاي روحاني چه رويكردي دارد و چه تفاوتي با برنامه هاي رياست قبلي سازمان دارد؟


تعادل در حوزه تعاملات فرهنگي نياز وضرورت است وبايد تكيه اصلي آن بر عقلانيت باشد .ملت هاي دنيا را فرهنگ ها وخرده فرهنگهاي زيادي پشتيباني مي كند وعقبه فرهنگي در ميان ملت ها بسيار متنوع است. اين تنوع در تعاملات بين ملت ها تنها زماني ميتواند از مانع بودن خارج شود كه به نقطه تعادل برسد. ما معتقديم تعادل در انديشه هاي فرهنگي ما همواره يك اصل بوده است. هم در انديشه ديني ما به آن تاكيد شده است وهم در انديشه هاي فرهنگي وحتي ادبي ما. بنا بر اين پي جويي انديشه تعادل در تعاملات فرهنگي كه نقطه برتري فرهنگي ما در جهان نيز هست ودر دولت جناب آقاي روحاني نيز بر آن تاكيد فراوان شده است مي تواند به فعليت برسد. از سوي ديگر ما درطول سي و چند سال گذشته پس از پيروزي انقلاب اسلامي تجربيات انباشته اي را در حوزه تعاملات فرهنگي با ديگر كشورها داريم و موافقت نامه هاي فرهنگي زيادي را با كشورهاي مختلف به امضا رسانده ايم. يكي از اولويت هاي ما اجرايي كردن اين موافقت نامه هاست. موافقت نامه هاي فرهنگي از پشتوانه تفاهمي بين دولت ها برخوردار است كه بالاترين مقام قانونگذار در هر كشور آن را به تصويب مي رساند و به قانون تبديل مي شود. وقتي به قانون تبديل شد، يك پشتوانه قوي دولتي دارد كه اجراي آنها بزرگترين كاري است كه سازمان بايد آن را انجام دهد . در گذشته گاهي موافقت نامه هاي فرهنگي به دليل فراز و نشيب سياسي مورد غفلت قرار مي گرفت. ما تلاش خواهيم كرد تا بتوانيم از ظرفيت موافقت نامه هاي فرهنگي استفاده كنيم. همچنين ظرفيت هاي فرهنگي داخل كشور چه در قالب نهادها و سازمانهاي دولتي و چه در قالب بخشهاي خصوصي ظرفيت هاي بسيار بالايي است. ما تلاش خواهيم كرد راه ارتباطي اين ظرفيتها را به دنياي خارج بيش از پيش فراهم كنيم و بتوانيم بخش ارتباطاتي سازمان را تقويت كنيم . از تصدي گري به معناي اينكه تمام كارها را خودمان بر دوش بگيريم فاصله بگيريم و فرصتي فراهم كنيم تا نهادها و بخشهاي خصوصي همسو با نظام و ساختار كشور اين تعاملات را با دنيا بيش از پيش گسترش دهند. به همين دليل به دنبال هم افزايي ظرفيت فرهنگي داخل براي اثر بخشي در خارج هستيم وبا نهادهاي فرهنگي اين تعامل را ايجاد كرده ايم كه خوشبختانه آنها نيز استقبال خوبي كرده اند.
بديهي است كه دو مقوله سياست و فرهنگ به هم آميخته اند. از همين رو تقويت تدبير ، اعتدال و هم گرايي، در دوران جديد، در شمار شاخصه هاي نرم افزاري فعاليت هاي فرهنگي سازمان خواهد بود.

* چه زماني اين موافقت نامه ها به مرحله اجرا مي رسند و كشورهاي طرف قرارداد ما آیا به تعهداتشان عمل مي كنند؟


وقتي تفاهم مشترك بر مجموعه اي از تعاملات فرهنگي به قانون تبديل مي شود؛ اراده حكومت ها مبناي الزام به اجراي قوانين هستندودر نتيجه اين قوانين پايه بعدا در قالب برنامه هاي مبادلات فرهنگي براي مدت دو يا سه و يا پنج سال زمان بندي مي شوند و ريز توافقات در برنامه هاي مبادلات نوشته و امضا مي شود. بدين ترتيب فعاليت هاي اجرايي دو كشور در حوزه روابط فرهنگي تعيين می شود .در واقع قانون موافقت نامه هاي فرهنگي بستر ثابتي است كه اين قانون عموما تغيير نمي كند مگر به خواست يكي از طرفين كه به ندرت اتفاق مي افتد. ليكن مهم پيگيري و مراقبت از مسير اجراي اين توافقات است. براي مثال در سال 92، بيست هفته فرهنگي از سوي جمهوري اسلامي ايران برگزار شد كه همه در قالب اجراي موافقت نامه هاي فرهنگي بين كشورها بوده است.

* رابطه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي با وزارت ارشاد در دوره جديد به چه صورت خواهد بود؟ به نظر مي رسد اكنون رابطه ها بهتر شده باشد؟

بله. رييس سازمان توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در شوراي عالي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي مطرح مي شود و پس از تصويب شوراي عالي اين پيشنهاد توسط وزير ارشاد به محضر مقام معظم رهبري عرضه شده و پس از تأييد معظم له، حكم رييس سازمان توسط وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي صادر مي شود. در واقع ما در سيستم ساختار دولتي به عنوان يكي از دستگاه هاي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شناخته مي شويم. با اين وصف ، شوراي عالي در رأس سازمان متشكل از 15 نفر شخصيت هاي حقيقي و حقوقي است كه همه از سوي مقام معظم رهبري منصوب شده اند. اين رابطه تعاملي ما با وزارت ارشاد است جايي كه بدنه فرهنگي كشور در آن قراردارد و سازمان ما جايي است كه توسط آن فعاليت هاي فرهنگي كشوردر خارج متبلور مي شود، ما از اين ظرفيت مي توانيم در جهت تعاملات فرهنگي خودمان با دنيا استفاده كنيم.خوشبختانه جناب آقاي جنتي به دليل اينكه از موسسين اوليه سازمان محسوب مي شوند اشرا كامل به فعاليت هاي سازمان دارند واين فرصت بسيار خوبي براي سازمان است.

* سازمان شما زير مجموعه وزارت ارشاد است؟


ما از يك منظر سازماني مستقل و از جهاتي هم وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي هستيم.

* يعني وزير ارشاد در سياستگذاريهاي برنامه سازمان شما تأثير گذار است؟


وزيرمحترم فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان رييس شوراي عالي كاملا در سازمان تاثير گذار بوده و همواره نظرات ايشان مورد توجه است.

* چه قدر بودجه براي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در نظر گرفته شده است؟ بودجه سازمان شما مستقل است يا وابسته به بودجه ارشاد است؟


ما درسازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ، رديف بودجه مستقل داريم . متأسفانه بودجه سازمان نسبت به سال گذشته افزايش اندكي داشته كه اميدواريم در سال جاري با توجه دولت محترم و نيز نمايندگان عزيز مجلس شاهد افزايش متناسب با هزينه هاي فعاليت فرهنگي در جهان متلاطم امروز باشيم. سازمان بودجه ريالي مي گيرد. هزينه زيادي در داخل كشور نداريم و بيشتر هزينه هاي سازمان در خارج از كشور است، بنابر اين هزينه هاي سازمان ارزي است و هرگونه نوسان ارزي توان ما را در اجراي برنامه هاي فرهنگي از جهت مادي كاهش مي دهد.

* گفتيد بيشتر هزينه هاي سازمان در خارج از كشور است، يكي از مهمترين اهداف آن گسترش زبان فارسي و ايجاد كرسي هاي زبان و ادبيات فارسي در دنيا است. در اين رابطه چه كارهاي جديدي مي خواهيد انجام دهيد؟ و كشورهاي هدف كدامند؟


نكته مهمي هست كه بايد راجع به زبان و ادبيات فارسي متذكر شوم. در طول ساليان گذشته ايران عهده دار بخشي از گسترش زبان فارسي در دنيا بوده و بخش ديگر از سر نياز كشورهاي ديگر به زبان فارسي و تلاشي بوده است كه در راستاي تامين اين نياز انجام داده اند برخي كشورها تلاش كرده اند زبان فارسي را در كشورشان تقويت و احيا كنند. وجود نسخه هاي خطي فراوان در كشورهاي مختلف يكي از انگيزه هايي است كه كشورها تلاش مي كنند تا كرسي زبان فارسي را زنده نگه دارند. لذا به اين منظور متخصصاني را تربيت مي كنند كه بتوانند رابطه شان را با ميراث مكتوب خود حفظ كنند. يا براي تربيت نيروهايي كه بتوانند در تعاملات فرهنگي با ايران ارتباط ايجاد كنند. در تركيه ما 11 كرسي زبان فارسي داريم. اين كرسي ها اينگونه نبوده است كه دولت ايران آن را تأسيس كرده باشد. نيازهاي آن كشورها باعث شده اين كرسي ها تأسيس شوند. يا در شوروي سابق زبان فارسي مورد توجه است. به دليل اينكه برخي از اين كشورها گذشته و تاريخ مشتركي با ايران داشته اند. بنابر این اصلا نمي توانند بدون پرداختن به زبان فارسي به حيات علمي و دانش خود ادامه دهند. و بدون توجه به زبان فارسي نمي توانند با گذشته خود ارتباط برقرار كنند. به عنوان مثال در كشور آذربايجان با توجه به شعرا و میراث مکتوب مشتركي كه داريم، به زبان فارسي نياز دارند. يا در هندوستان زبان فارسي سالها زبان ديواني بوده است. در پاكستان و شبه قاره هم زبان فارسي مورد توجه بوده است. اينگونه نبوده كه ما سرمايه گذاري كنيم و اينها را تربيت كنيم. بلكه دولت روسيه نيازمند به چنين متخصصاني بوده است. اما كارهايي كه ما در حوزه زبان فارسي انجام مي دهيم. این است که بيش از 170 اتاق ايران در خارج از كشور افتتاح كرده و مديريت مي كنيم. بيش از 200 كرسي در دانشگاه هاي مختلف دنيا وجود دارد كه زبان فارسي تدریس مي كنند. بعد از انقلاب به دليل توجه ويژه رهبر انقلاب به گسترش زبان و ادبيات فارسي ، اين روند سرعت بيشتري گرفته اما هنوز با نقطه مطلوب فاصله زيادي داريم ودر تلاش هايي كه طي سالهاي گذشته انجام شده كتاب هاي درسي متناسب با آن كشورها و با زبان واسطه آن كشورها تأليف شده و استادان زبان فارسي به اين كشورها اعزام شده اند. اين استادان با همكاري مشترك سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و وزارت علوم اعزام شدند. دوره هاي باز آموزي و دانش افزايي داريم و المپيادهاي زبان و ادبيات فارسي برگزار مي كنيم و به كساني كه زبان فارسي را مي آموزند، نشان اعطا مي كنيم . كتاب، استاد و دانشگاه هاي برتر در حوزه زبان فارسي مورد توجه هستند و از آنها تقدير شده و روابطمان را از اين منظر گسترش مي دهيم. اخيرا بين دانشگاههاي برخي از اين كشورها و دانشگاه هاي داخلي نیز ارتباط برقرار كردیم. مثلا دانشگاه گيلان با دانشگاه داغستان در حوزه زبان آموزي ارتباط دارند. اينها بخشي ازتلاش ها در جهت تحقق منويات مقام معظم رهبري در حوزه زبان و ادبيات فارسي است. اخيرا با تأسيس بنياد سعدي سياستگذاري هاي زبان فارسي در اين بنياد انجام مي شود و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي به عنوان صف بنياد سعدي مصوبات اين بنياد را اجرا مي كند.

* يعني شما با بنياد سعدي در تعامليد؟


در ارتباط تنگاتنگ هستيم. در واقع بنياد سعدي و سازمان فرهنگ و ارتباطات دو بال زبان فارسي هستند. يكي سياستگذاري و برنامه ريزي مي كند و ديگري آن را اجرا مي كند.ظرفيت علمي ووجودي جناب آقاي دكتر حداد عادل ظرفيت بسيار ارزشمندي است و با شناخت واعتمادي كه ايرانشناسان جهان به ايشان دارند فرصت بسيار خوبي در امرگسترش وتقويت زبان فارسي به دست آمده است.

چه كشورهايي هدف سازمان هستند؟ آيا صرفا كشورهاي نيازمند به زبان فارسي هدفند؟
خير . ما در بسياري از كشورها از جمله انگليس، فرانسه،اسپانيا، اتريش وكشورهاي آسيايي وآفريقايي كرسي هاي زبان فارسي داريم و روابط خوبي در گذشته داشته ايم و اين روابط رو به گسترش است و ادامه دارد.

* كشورهاي ديگر چقدر از كرسي هاي زبان فارسي استقبال كرده اند؟


زبان فارسي به چند دليل مورد استقبال است.اولا محتوايي كه درقالب زبان فارسي ريخته شده بسيار آسماني و انساني است. در اشعار حافظ، سعدي و در مجموعه مثنوي حكمت ها و آموزه هاي انساني است. پشتوانه فرهنگي ما در قالب ادبيات فارسي شكل گرفته. شاهنامه و مثنوي به زبان روسي و بسياري از زبانها ترجمه شده و جزو پرفروشها هستند.گلستان سعدي نيز همينطور. وقتي رييس جمهور فرانسه(1) نامش سعدي بوده نشان دهنده توجه آنها به ادبيات فارسي است. در بسياري از اين كشورها زبان فارسي نياز است يكي از دلايلش مصادره هايي است كه مي بينيد. بسياري از كشورها تلاش مي كنند شخصيتهاي علمي و فرهنگي كشورمان را مصادره كنند. چيزي را مصادره مي كنند كه داراي ارزش است. علما و انديشمندان كشورمان در طول سال هاي گذشته بسياري از معارف را در قالب زبان فارسي عرضه كردند. در گسترش زبان فارسي اشاعه باورهاي ما هم وجود دارد.

* درمورد نسخ خطي صحبت كرديد. يكي از وظايف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي حفظ، نگهداري و فهرست برداري از نسخ خطي است. چگونه مي خواهيد اين ميراث گرانبها را حفظ و نگهداري كنيد تا توسط كشورهاي ديگر مصادره نشود؟ و چگونه مي خواهيد نسخ خطي مصادره شده را پس بگيريد تا به كشور بازگردد؟

الان دنيا به سمت اين حركت نمي كند كه نسخه هاي خطي خودش را از همه جهان جمع آوري كند و به داخل كشورش باز گرداند. همه مايلند نسخه هاي خطي و ميراث مكتوبشان را شناسايي و فهرست نويسي كنند و به صورت تثبيت شده به دنيا عرضه كنند. ما در سالهاي گذشته مراكز تحقيقاتي در شبه قاره، هندوستان و پاكستان احداث كرديم و فهرست هاي مشترك زبان فارسي را منتشر كرديم كه كار بسيار ارزشمندي است و باعث شده دانشمندان ما از ثروت نسخه هاي خطي كه درشبه قاره وجود دارند، مطلع شوند، به هنگام نياز به آنها دسترسي داشته باشند و از آنها در تحقيقاتشان استفاده كنند. ما بيش از 30 فهرست نسخ خطي فارسي كشورهاي ديگر را يا به صورت مستقل يا مشترك با دنيا به چاپ رسانده ايم.

* تاكنون چه تعداد از نسخ خطي فارسي فهرست نويسي شده اند؟


آمار دقيقي وجود ندارد.اما بسياري از آنها مورد توجه قرار گرفته است. اخيرا به نسخه هاي خطي شيعي و اسلامي هم توجه كرديم و در دستور كارمان قرار داديم كه فهرست نويسي كنيم و كتابهاي بسياري هم منتشر شده است. ضمن اينكه ما مبادله ميكروفيلمهاي نسخه هاي خطي را با دانشمندان كشورهاي مختلف بسيار داشته ايم. در قالب تفاهمنامه هاي فيمابين كتابخانه ملي و كتابخانه آيت الله مرعشي نجفي با كتابخانه هاي ملي كشورهاي ديگر اين مبادلات صورت گرفته است و حتي رايزني هاي فرهنگي ما در خارج از كشور نسبت به مبادله اين ميكروفيلم ها اقدام كرده اند. اما نكته حائز اهميت درباره نسخه هاي خطي فارسي اين است كه همه آنها را دانشمندان ايراني ننوشته اند. زماني در هندوستان زبانشان فارسي بوده است و هندوها به زبان فارسي مي نوشتند. بنابر اين نسخ خطي آنها اگر چه تعلق به حوزه ميراثي زبان فارسي است اما جزء ميراث خودشان است.

* پس از زبان فارسي و نسخ خطي ،گسترش فرهنگ ايراني و نشان دادن تمدن بزرگ كشورمان مسلما از جمله دغدغه هاي سازمان شماست. اما آيا صرفا با برگزاري هفته هاي فرهنگي مي توان به اين هدف رسيد؟


به نظر من اگر هدفمان را فعاليت فرهنگي قرار دهيم، در واقع خودمان را فراموش كرديم. بايد نتيجه تعامل‌مان اثربخشي باشد نه هدف كارمان، يعني طوري از نظر فرهنگي رفتار كنيم كه نتيجه‌اش اثربخشي باشد.جمهوري اسلامي ايران در طول سي و اندي سال گذشته با اين شيوه كه رفتارهاي فرهنگي خود را تقويت كرده و توجهات فرهنگي را در داخل افزايش داده، به خودي خود اثربخشي لازم را در دنيا داشته است. در فعاليت فرهنگي يك فاصله از گوينده تا گوش شنونده دارد و يك فاصله از گوش تا دل. خيلي از فعاليت‌هاي فرهنگي در دنيا فقط تا درگاه گوش مي‌رسد، يعني بسياري از آنها به بارگاه دل راه پيدا نمي‌كنند. من معتقدم ظرفيت فرهنگ ما به حدي است كه نه تنها مي‌تواند از درگاه گوش عبور كند، بلكه مي‌تواند به بارگاه دل نفوذ كند. اين ظرفيت بسيار خوبي است كه ما در حوزه روابط فرهنگي داريم و خوشبختانه مورد توجه قرار گرفت. در بسياري از كشورهاي دنيا بسياري از كتاب‌هاي ديني منتشر مي‌شود که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ترجمه كرده است. در دايره‌المعارف هاي دنيا واژه‌هايي آمده كه مختص جمهوري اسلامي ايران است، يكي از كارهاي ما اين بوده است كه با دايره‌المعارف‌ها ارتباط برقرار كنيم، يعني واژه‌هاي اختصاصي‌مان را تعريف كنيم تا در دايره‌المعارف هاي آنها به خوبي جاي بگيريم.

* هفته‌هاي فرهنگي مدت ها است كه در كشورهاي دنيا و نيز در كشور ما برگزار مي‌شود، اما محصول‌هاي فرهنگي‌اي كه ارائه مي‌شوند، نفيس يا درجه يك نيستند. مثلاً كتاب‌هاي ارائه شده يا حتي فيلم‌ها و تئاترهاي برگزار شده. چرا كتاب‌هاي نويسندگان مطرح و درجه يك و يا فيلم‌هاي اسكار گرفته و ساير محصولات فرهنگي درجه يك در اين هفته‌ها ارائه نمي‌شوند؟


من با شما موافق نيستم. البته شايد اين نقص به ما برگردد كه نتوانستيم كارهاي خودمان را خوب عرضه كنيم. از اين حيث حتي نقص متوجه ما هست. هيچ‌كس مايل نيست آن بخش از فرهنگ كشورش را ارائه كند كه به قول شما درجه سه هست. حالا چه در كتاب، چه در فيلم و چه در آثار ديگر. اما در واقع اين‌گونه نيست. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در سال‌هاي گذشته رايت فيلم‌هاي بسيار خوبي را توانستيم بخريم و دوبله كنیم و در اختيار مخاطبان قرار دهيم. نمونه‌هاي مختلفي را در حوزه فيلم مي توان مثال زد .اساس اينكه در كشور ما اقبال خوبي در حوزه فيلم انجام مي‌گيرد و در دنيا ما را تحسين مي‌كنند، بخشي از آن مرهون هفته‌هاي فيلمي است كه برگزار مي شود. در هفته‌هاي فيلم بايد فيلم‌هايي عرضه كنيم كه براي مخاطب خارجي قابل فهم باشد. من با يكي از كارگردانان بسيار خوب كشورمان صحبت مي‌كردم و از ايشان پرسيدم كدام يك از كارهاي شما را مي‌توانيم دوبله و ترجمه كنيم، گفت: هيچ‌كدام چون من براي مخاطب داخلي فيلم ساخته‌ام. اينها ريزه‌كاري‌هايي دارد. فيلمي كه براي مخاطب داخلي ساخته شده، قطعاً براي مخاطب خارجي گويا نخواهد بود و شايد اثر عكس بگذارد، اما فيلم‌هايي كه با مخاطب‌هاي خارجي بتواند ارتباط برقرار كند و مورد توجه قرار بگيرد، حتماً نسبت به عرضه آنها اقدام مي‌كنيم. ضمن اينكه فيلم صاحب شخصي دارد. چون موافقت مالك فيلم هم شرط است. گاهي اوقات مالكين فيلم مايل نيستند به هر دليلي فيلم‌شان در خارج شركت كند يا مطرح شود. قطعاً از هنرمندان و كارگرداناني كه علاقه‌مند هستند و فيلم‌هايي قابل‌عرضه براي مخاطب خارجي دارند، استقبال مي‌كنيم. خيلي از فيلم‌ها تاكنون در كشورهاي ديگر پخش شده‌اند. مثل سريال پدرسالار كه در كشور تاجيكستان و افغانستان هر روز پخش مي‌شد. همين الان هم بسياري از سريال‌ها و فيلم‌هاي ايراني از تلويزيون‌هاي خانگي مرتب پخش مي‌شوند. اينگونه نيست كه مورد توجه قرار نگيرند. علاقه‌مندي به فيلم‌هاي ايراني هم بسيار زياد است. در شهر غازان پايتخت تاتارستان فيلم" ميم مثل مادر" مرحوم ملاقلي‌پور در پنج قسمت پخش شد و مردم براي ديدن آن خيابان‌ها را خلوت مي‌كردند.

* اينها گوشه اي از توجهي است كه در كشورهاي ديگر به فيلم ايراني مي‌شود. يا فيلم "به همين سادگي" رضا ميركريمي در روسيه بشدت مورد توجه قرار گرفت و حتي جايزه طلايي آنجا را به خود اختصاص داد يا در فيلم‌هاي پليسي در بسياري از جشنواره‌ها مورد توجهيم. در حوزه فيلم ارتباطات خوبي را برقرار كرديم اما قطعاً كافي نيست و بايد تلاشمان را بيشتر كنيم.
چه تمهيدي براي تعامل بيشتر با مالكان فيلم انديشده‌ايد تا بتوانيد حق رايت فيلمشان را بخريد و عرضه كنيد؟


اين كه ما با مالكان فيلم ها چطور بايد كنار بياييم بيشتر بستگي به مالكان دارد تا ما . مي دانيد كه فيلم بالاخره رايت يا حق پخش دارد و ما مي‌دانيم هيچ اقدامي روي فيلم‌ها نبايد كرد جز اينكه رايت آن‌ها را بخريم و خريد رايت گاهي براي يك بار پخش و گاهي براي چند بار پخش و برخي اوقات فقط براي پخش در هفته‌هاي فرهنگي است. محدوديت‌هايي داريم و امكان مالي ما اجازه نمي‌دهد تا ما رايت فيلم‌هاي زيادي را تهيه كنيم. اخيراً جناب آقاي ضرغامي محبت كردند و فيلم‌هاي بسياري را كه در مالكيت صدا و سيما بوده در اختيار ما قرار دادند كه بتوانيم در كشورهاي ديگر از طريق رايزني‌هايمان در معرض ديد مخاطبان قرار دهيم.

كتاب نيز مهمترين حامل انتقال‌دهنده فرهنگ و انديشه است. ما نويسنده‌هاي بسيار خوبي در حوزه فرهنگ و نيز رمان و داستان داريم يا حتي كتاب‌هاي نفيس داريم، شما چه تدبيري براي ترجمه چنين كتاب‌هايي در جهت اشاعه فرهنگ ايراني اسلامي انديشيده‌ايد؟

برخي از كتاب‌هاي ما در حدي هستند كه نياز به دخالت ما ندارد. در كشورهاي مختلف كتاب دوستان و علاقه مندان به كتاب نسبت به ترجمه کتاب اقدام مي‌كنند و با مولف و ناشر ارتباط برقرار مي‌كنند و آن كتاب را در كشورشان به چاپ مي‌رسانند. بنابراين بخشي از كار ترجمه ناشي از مقبوليت اثر نزد مخاطبان خارجي است. به عنوان نمونه ترجمه شاهنامه به زبان روسي هيچ گاه از طرف كشور ما حمايت نشده بود بلكه ايران شناسان روسيه احساس كردند به يك اثر حماسي مثل شاهنامه نيازمندند و آن را ترجمه و منتشر كردند.

اما بخش‌هايي است كه مي بايست ما هزينه و سرمايه‌گذاري‌كنيم. مانند كتاب‌هاي ادبي، ديني، فلسفي و حتي درسي و دانشگاهي.به تعبير ديگر كتاب هاي كه مخاطب خاص دارد. سال گذشته در كارهاي مشتركي كه بين سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي و انتشارات سمت انجام شد، بيش از 20 كتاب به زبان‌هاي مختلف ترجمه شد و الان برخي از آن ها در آن كشورها كتاب درسي است. مثلاً رمان «من و او» اثر آقاي اميرخاني و كتاب‌هاي آقاي مستور در زمينه ادبيات فارسي ترجمه شده‌اند. نقص بزرگ اين است كه نمي‌توانيم اينها را عرضه كنيم و من واقعاً قبول دارم كه در انتقال اخبار اين كتاب‌ها نقص داريم.

اما در ادبيات معاصر و بعد از انقلاب كتاب‌هاي خوبي نوشته شد و به زبان‌هاي مختلف ترجمه شدند. اخيراً كاري كه انجام داديم فايل كتاب‌هاي ترجمه شده به زبان‌هاي مختلف را گردآوري كرده ايم.

* تعدادشان چقدر است؟


بيش از 2500 فايل داريم.

* به چه زبان‌هايي؟


زبان‌هاي مختلف، انگليسي، آلماني، فرانسوي، اسپانيولي، روسي، عربي و ... و اخيراً با مركز تحقيقات كامپيوتري علوم اسلامي تفاهم كرديم كه تمامي اين آثار را به كتابخانه ديجيتال تبديل مي كند.

* چه مركز يا كارگروه ويژه‌اي براي ساماندهي ترجمه كتاب‌ها و طبقه‌بندي كتاب‌هاي مورد نياز كشورهاي ديگر در سازمان شما وجود دارد؟

مركز ساماندهي ترجمه كه اساسنامه آن مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي است و كار ترجمه معكوس را برعهده دارد درسازمان فرهنگ وارتباطات اسلامي عهده دار اين كار است.بدين معنا كه گروهي آثاري را انتخاب مي‌كنند و تشخيص مي‌دهند مثلاً اگر اين اثر به زبان انگليسي ترجمه شود مي‌تواند در آن كشور مورد توجه قرار بگيرد. بنابراين آن آثار مطالعه مي‌شوند و پس از ارزيابي، براي ترجمه تصويب مي‌شوند. پس از ترجمه و ويرايش آن، ترجيح بر آن است كه ناشر محلي آن را به چاپ برساند و اين كتاب‌ها در آن كشور به چاپ مي‌رسند.تلاش ما اين است كه انتشار كتاب ها با مشاركت ناشران خارجي انجام شود.

* با توجه به اينكه هفته‌هاي فرهنگي و فيلم بسياري برگزار شده‌اند، به نظر شما تصور مخاطبان خارجي و نيز حتي ايراني از هفته‌هاي فرهنگي چيست؟


وقتي در كشورهاي مختلف هفته فرهنگي برگزار مي‌كنيم هنرمندان مختلفي درآن شركت مي‌كنند.

* چه نوع هنرمنداني، هنرمندان طراز اول هم در بينشان هستند؟

بله. مثلاً استاد جليل رسولي يا استاد يد الله كلهرونيز استادان و هنرمندان ديگر در هنرهاي تجسمي، مينياتور، سفال، صنايع دستي، شيشه، موسيقي و حتي قصه‌گويي. اخيراً گروههاي قصه گو اعزام شدند براي كشورهاي مختلف و گاهي گروه نقالي اعزام مي‌كنيم. يا مثلاً در آذربايجان ورزش زورخانه‌اي را آغاز كرده ايم كه مورد توجه قرار گرفته است. اينها گروه‌هايي هستند كه گاهي بالغ بر صد نفر و به صورت كارگاهي كار مي‌كنند. مثلاً هنرمندان قلم‌زن در همان جا قلم‌زني مي‌كنند. كار جديدي هم كه چند سالي است در حاشيه هفته‌هاي فرهنگي انجام شده است، بين متخصصان رشته‌هاي مختلف ارتباط ايجاد مي‌كنيم. مثلاً نقاشان كشور ما در انستيتوهاي نقاشي كشورهاي ديگر شركت مي‌كنند و گاهي كار مشترك انجام مي‌دهند و همين باعث ارتقاي جايگاه هنري ما در دنيا مي‌شود و به سود ماست.

* شما با رسانه‌ها و صدا و سيما در جهت انعكاس هفته‌هاي فرهنگي تعامل داريد؟ چون اگر تاكنون فعاليت‌هاي هفته‌هاي فرهنگي به مخاطبان اطلاع‌رساني مي‌شد، شايد اين همه ابهام درمورد هفته‌هاي فرهنگي در اذهان عمومي به وجود نمي‌آمد؟

صدا وسيما در برخي كشورها نماينده و خبرنگار دارد. در اين كشورها عموماً مشكل نداريم اما در بعضي از كشورها چون نماينده اي وجود ندارد، متأسفانه اين اشكال هست و اين برنامه‌ها از تلويزيون كشورمان پخش نمي‌شود و به اطلاع مردم ايران هم نمي‌رسد كه اميدواريم با تعاملات بيشتر بتوانيم زمينه انعكاس اين گونه فعاليت ها را در رسانه ملي فراهم كنيم.

* سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، نامش بيشتر يادآور ارتباط ايران با كشورهاي اسلامي است تا همه كشورها، آيا روابط اين سازمان بيشتر با كشورهاي اسلامي است؟

نه به هيچ وجه.سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي بابيشتر كشورهاي جهان روابط فرهنگي داريم.
با توجه به ذهنيتي كه خيلي از كشورها به خاطر تبليغات منفي رسانه‌هاي غرب نسبت به ايران پيدا كرده‌اند، سازمان شما تا چه حد موفق عمل كرده است تا با آن‌ها ارتباط فرهنگي ايجاد كند؟
دانشمندان ، محققان و كساني كه فرصت مطالعه دارند، نسبت به ايران ديد منفي ندارند. ديد منفي بيشتر در بين آن قشر از مردم شكل مي‌گيردكه هيچ مطالعه‌اي ندارند و اطلاعاتشان را از لابي‌هاي صهيونيستي به دست مي‌آورند كه به نوعي قصد دارند داشته‌هاي ما را بسيار منفي عرضه كنند. اما من در بين دانشمندان و متخصصان ديده ام كه توجهشان به ايران بسيار زياد است. در بعضي كشورها كتاب هاي ماندگار كشورمان توسط همكاران ترجمه شده است و محققان آن كشورها پس از چاپ آن كتاب، كتاب‌هاي بسياري با استفاده از كتاب ترجمه شده مي‌نوشتند. وقتي يك كتاب اصيل و مادر را ترجمه مي‌كنيد و به كشور ديگري انتقال مي‌دهيد، آن كتاب مرجع مي‌شود و محققان از آن استفاده مي‌كنند. كتاب مثل يك چشمه مي‌جوشد.

* شما در سخنان اخيرتان در مورد ظرفيت ديپلماسي فرهنگي صحبت كرديد كه از اولويت‌هاي كارتان است، به صورت شفاف بفرماييد چطور مي‌خواهيد به هدفتان برسيد؟ با ذكر مصداق.


امروز دنيا به دليل سهولت ارتباطات ، توجه زيادي به ديپلماسي فرهنگي دارد. در واقع دنيا دنياي عرضه كالاست براي انتخاب ديگران. در حوزه فرهنگ هم همين است. هر كسي داشته‌هاي فرهنگي خود را عرضه مي‌كند تا ديگران بتوانند انتخاب كنند. به نظر من ديپلماسي فرهنگي از همين جا شكل مي‌گيرد. داشته‌هاي فرهنگي ما به دليل اين كه چندين عصر طلايي در حوزه ادبيات و فرهنگي در كشور ما رخ داده، آنقدر هست كه براي مخاطب خارجي چشم‌نوازي كند. من فكر مي‌كنم كه ما اگر داشته‌هاي هنري و فرهنگي خودمان را به خوبي به دنيا عرضه كنيم مخاطبان بسياري را در جهان به سوي خود جذب خواهد كرد . داشته‌هاي فرهنگي ما اين قابليت را دارد كه دنيا را جذب خود كند كه در آن صورت ديپلماسي فرهنگي اتفاق خواهد افتاد.

----------------------------
1- ماری فرانسوا سعدی کارنو(به فرانسوی:‎Marie François Sadi Carnot ‏)(زادهٔ ۱۱ اوت ۱۸۳۷ در لیموژ- مرگ ۲۵ ژوئن۱۸۹۴ در لیون) سیاست‌مدار فرانسوی و چهارمین رئیس جمهور فرانسه در جمهوری سوم فرانسه بود. او در ۱۸۸۷ به ریاست جمهوری فرانسه رسید و در ۱۸۹۴ کشته شد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # انتخابات
آخرین اخبار
وب گردی