بازدید 17455
۳

علاقه بهتر است یا ثروت؟

جالب اینجاست مدارس به این مورد تقریبا هیچ‌کاری ندارند و در تبلیغاتشان هم فقط کسانی را به‌عنوان موفق ذکر می‌کنند که پزشکی یا حقوق قبول شده باشند. نتیجه‌اش می‌شود نامربوط‌بودن رشته طرف به شغلش یا انصراف از دانشگاه
کد خبر: ۳۸۶۲۴۵
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۷:۰۲ 13 March 2014
سال دوم دبیرستان به رشته تجربی رفته است. پشیمان می‌شود و رشته‌اش را در سال سوم دبیرستان به ریاضی‌فیزیک تغییر می‌دهد. بعد از اتمام سال سوم، باز هم پشیمان می‌شود و سال پیش‌دانشگاهی رشته انسانی را برای تحصیل انتخاب می‌کند. در بهمن‌ماه سال پیش‌دانشگاهی، باز هم در انتخاب خود و هدفش برای آینده شک می‌کند و در تمدید مهلت ثبت‌نام کنکور سراسری رشته هنر را هم برای کنکور انتخاب می‌کند. سرانجام وارد رشته نقاشی در دانشگاه آزاد می‌شود. نقاشی را نیمه‌کاره رها می‌کند و مجدد برای رشته داروسازی کنکور تجربی می‌دهد. در کنکور پذیرفته نمی‌شود و به کنکور ریاضی روی می‌آورد. اینها قسمتی از سرنوشت پرپیچ‌وخم ندای 29‌ساله است.

به گزارش شرق، همسر پدرش که دکترای دامپزشکی دارد، در مورد او می‌گوید: «من یک‌سالی است در جریان کارهای او هستم. تا به حال، هزینه زیادی برای خرید کتاب‌هایش در رشته‌های مختلف و معلم‌های خصوصی پرداخت شده. دو قفسه کامل در انباری فقط کتاب‌های درسی و کمک‌آموزشی رشته‌های مختلف هست. هزینه‌ها به کنار، با این حال هنوز هم تکلیفش را نمی‌داند. الان هم می‌خواهد مدیریت بخواند تا جانشین شرکت پدرش شود. مطمئنم در کنکور موفق نمی‌شود اما اگر هم بشود، هیچ‌وقت نمی‌تواند یک مدیر خوب باشد چون از روی استعداد و علاقه رشته‌اش را انتخاب نکرده است.»

باز هم بیش از یک‌میلیون‌نفر. این آمار موقتی است که سازمان سنجش از تعداد داوطلبان کنکور سراسری 93 داده است؛ داوطلبانی که در مرداد 93 باید برای انتخاب رشته مراجعه کنند و وارد دانشگاه شوند. انتخاب رشته در دو مقطع مهم صورت می‌پذیرد. اولین انتخاب رشته در مقطع دوم دبیرستان است که اکثر داوطلبان در یکی از گروه‌های تجربی، ریاضی و انسانی شروع به تحصیل می‌کنند. نحوه این انتخاب رشته در ایران، روند مشخصی ندارد و داوطلبان بیشتر بر اساس تصمیم والدین خود وارد رشته‌های نظری می‌شوند. دکتر شهاب شافعیان، از مشاوران یکی از دبیرستان‌های شهر تهران، در این‌باره می‌گوید: «استعدادیابی در کشور ما وجود ندارد و این موضوع هزینه بسیار سنگینی را به کشور تحمیل کرده است. وجود چند گرایش مختلف مثل انسانی و تجربی و... و مجبورکردن فرد 15‌ساله به انتخاب یکی از اینها، از مشکلات ریشه‌ای آموزش کشور است. بچه 15‌ساله از آینده و علاقه‌اش چه می‌داند؟ آن‌هم با سیستم کشور ما که بچه‌ها در مدرسه فقط دروس تئوری را یاد می‌گیرند و مدارس فقط برای نمرات این دروس ارزش قایل هستند. نتیجه این می‌شود که والدین به‌جای بچه‌ها تصمیم می‌گیرند. در مدرسه خود ما، بسیار زیادند دانش‌آموزانی که پدر و مادر پزشک یا مهندس دارند و خودشان هم برای قبولی در این رشته‌ها تلاش می‌کنند. واقعا چنددرصد استعداد بچه‌ها با والدینشان یکسان است؟»

این مشاور آموزشی که هر‌ساله انتخاب رشته بیش از صد داوطلب را در مدرسه انجام می‌دهد، می‌گوید: «دومین مقطع انتخاب رشته که همان مهلت مرداد‌ماه سازمان سنجش است، بعد از اعلام نتایج اولیه کنکور اتفاق می‌افتد. در این مقطع هم مشکلات بسیاری وجود دارد. مشکل اصلی این است که داوطلبان بر اساس رتبه‌شان انتخاب رشته می‌کنند و نه علاقه و استعداد. رتبه خوب و بد هم فرق ندارد. طرف برای انتخاب رشته به یک مشاور مراجعه می‌کند. مشاور هم می‌خواهد انتخابی انجام دهد که دهان‌پرکن باشد و مشتری‌اش را راضی کند. مثلا برایش افتخار دارد که قبولی‌هایش عمران یا برق قبول شوند. می‌پرسد رتبه‌ات چند است، مثلا می‌گویی صد. بعد می‌گوید خب، پس تو برو برق شریف. رتبه‌ات چند است؟ 200. پس تو برق شریف قبول نمی‌شی، برو مکانیک یا صنایع شریف. رتبه اگر مثلا بشود حدود 500، می‌گوید رشته خوب در شریف قبول نمی‌شوی، برو امیرکبیر کامپیوتر بخوان. این موضوع واقعا آزار‌دهنده است. هر‌ساله، رتبه‌های یک تا صد کنکور ریاضی اکثرا وارد رشته برق دانشگاه شریف می‌شوند. آیا هرسال استعداد و علاقه صدنفر اول یکسان است؟»

یاشار می‌گوید: «فقط استعداد و علاقه‌رو نمیشه در نظر گرفت. اصلا نمیشه. بخصوص برای ما پسرها.» او مهندس عمران است. در کنار یکی از دوستانش که ساختمان‌ساز است، کار می‌کند و به قول خودش، زندگی‌اش بد نمی‌گذرد:«خب من از یه خانواده خیلی متوسط بودم و پدرم کارگر بود. نمی‌تونست از یه سنی بیشتر خرج مارو بده. من عاشق موسیقی بودم. هنوز هم هستم. اما چطور می‌رفتم سراغ موسیقی؟ به فرض از پس مخارج مثل خرید ساز و اینها برمیومدم، چطور پول درمی‌آوردم؟ موقع کنکور خیلی خوندم و رتبه‌ام شد 900. وقتی پرسیدم، همه می‌گفتن بازار کار عمران و معماری و چند رشته دیگه به نسبت بقیه خوبه. من هم می‌خواستم درس بخونم، هم کار پیدا کنم.» یاشار می‌گوید: «باید به بازار کار هم نگاه کرد. یه‌روزی باید خونه، زندگی تشکیل داد و مسوولیت قبول کرد. بدون کار خوب، چطوری میشه خونه خرید و زندگی کرد؟ موقع انتخاب رشته هم خیلی وقت فکرکردن نیست. باید دید اکثریت جامعه چی میگن و همون کاررو انجام داد که خیال آدم راحت‌تر باشه. تو فرهنگ ما وقتی اسم یکسری رشته‌هارو ببری بت می‌خندن.»

پزشکی، مهندسی برق و حقوق؛ اینها رشته‌هایی است که طبق آمار سازمان سنجش پرطرفدار‌ترین و پرمتقاضی‌ترین رشته‌هاست. المیرا، دانشجوی مدیریت آموزشی، درباره رشته‌های پرطرفدار می‌گوید:«بسیار فضای رقابتی شدیدی برای بعضی رشته‌ها وجود دارد. رشته‌های مهندسی به دلیل افزایش دانشگاه‌های دیگر، خیلی دست‌نیافتنی نیست که البته سیاست غلطی است زیرا اشباع بازار کار را به‌دنبال دارد. اما در رشته‌های انسانی هنوز رقابت برای حقوق سنگین است. وزارت بهداشت با کم‌نگاه‌داشتن ظرفیت در دانشگاه‌ها، بازار کار را مقداری کنترل کرده است تا اما رقابت از این‌سو نزدیک است. در آماری که برای یکی از تحقیقاتم از 10 دبیرستان در رشته تجربی مقطع پیش دانشگاهی گرفتم، حدود 98درصد افراد شرکت‌کننده در آمارگیری نظرشان روی رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی بود. بر سر این رشته‌ها در همه‌جای دنیا رقابت است اما امکان ندارد از بین این تعداد داوطلب قبولی برای پزشکی، همه‌شان واقعا به درد این رشته سنگین و خاص بخورند؟» المیرا می‌گوید: «جالب اینجاست مدارس به این مورد تقریبا هیچ‌کاری ندارند و در تبلیغاتشان هم فقط کسانی را به‌عنوان موفق ذکر می‌کنند که پزشکی یا حقوق قبول شده باشند. نتیجه‌اش می‌شود نامربوط‌بودن رشته طرف به شغلش یا انصراف از دانشگاه. طبق آمار رسمی وزارت بهداشت، بیشترین انصرافی در دانشگاه‌ها متعلق به دانشجویان پزشکی است. اگر سیستم پذیرش کمی به سیستم‌های مدرن نزدیک‌تر شود سرعت پیشرفت کشور چندبرابر خواهد شد.»

اوضاع انتخاب رشته در ایران را می‌شود با کشوری مثل انگلستان مقایسه کرد، «بعد از تورهایی که مدرسه برای آشنایی با مشاغل و رشته‌ها برگزار میکنه، دانش‌آموز‌ها مطالعات و تحقیقاتشون‌رو انجام میدن و رشته‌شان را انتخاب می‌کنند.» اینها حرف‌های هنریک ویلیام پترسون است. او در دانشگاه وارمیک انگلستان جانورشناسی می‌خواند و 23سال دارد. متولد اسکاتلند است اما در لندن درس خوانده و می‌خواند. هنریک در مورد سیستم آموزشی انگلستان می‌گوید: «خودم یک‌بار مردود و مجبور شدم یک‌سال دیگر تلاش کنم. برای یک دانشگاه خوب و یک رشته خوب باید تلاش بسیاری کرد. در اینجا باید قبل از ورود به دانشگاه نمرات و معدلتان را برای پنج‌ دانشگاه بفرستید و رشته موردنظرتان را اعلام کنید. مثلا بگویید پزشکی کمبریج می‌خواهم یا... مسلما برای رشته‌هایی مثل پزشکی نمرات بهتری مورد نیاز است. دانشگاه نمرات و صلاحیت شما را بررسی می‌کند. باید منتظر «offer» از دانشگاه موردنظرتان بمانید. مثلا از پنج‌دانشگاه، سه دانشگاه به شما پیشنهاد پذیرش می‌دهند. برای مثال، کمبریج اگر نمرات خوبی داشته باشید به شما «offer» می‌دهد که اگر در امتحان پایانی که شامل دروس ریاضی، شیمی، فیزیک و زیست است، بتوانید در هر چهاردرس نمره «A plus» کسب کنید، پذیرفته خواهید شد. در طول سال آخر هم برای بازدید‌های مختلف می‌رویم تا با رشته و شغل‌های مرتبطش آشنا بشیم. در دبیرستان هم، همه یک چیز می‌خوانند و شاخه‌های مختلف نداریم.»

هنریک می‌گوید: «من خودم از رشته‌ام چیزی نمی‌دانستم. مشاور مدرسه، بعد از چند جلسه روانشناسی، این رشته را به من پیشنهاد کرد. الان راضی هستم. از کودکی جانوران و بخصوص خزنده‌ها را دوست داشتم. الان هم در حال تحقیق روی آنزیم‌های گوارشی مار هستم که توسط یک شرکت داروسازی حمایت می‌شود. اگر طرح به نتیجه برسد، پول خوبی به دست می‌آورم.»
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۷
انتشار یافته: ۳
من هم پشیمانم که چرا در رشته ای درس خوندم که علاقه ای به آن نداشتم و الان دارم حسرت گذشته را می خورم چون موفق نبودم . مقصر ما نیستیم بلکه نبودن مشاور قدرتمند و کاربلد در زمان انتخاب رشته و نبودن امنیت شغلی و اقتصادی در کشور علت اینهمه بیکاری و بلاتکلیفی فارغ التحصیلان دانشگاههاست.
تا آخر دنیا فقط یک جواب برای این سوال وجود داره :
همیشه ثروت بهتر از هر چیزی بوده و هست و خواهد بود. والسلام.
ثٍروت که باشه به همه چیز علاقمند میشی دادا
برچسب منتخب
# انتخابات # محمدباقر قالیباف # مصطفی پورمحمدی # سعید جلیلی # علیرضا زاکانی # امیرحسین قاضی زاده هاشمی # مسعود پزشکیان # انتخابات ریاست جمهوری