بازدید 14222
۱

ما غیر از دولت گذشته هستیم

محمدرضا خباز *
کد خبر: ۳۷۳۷۹۴
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۷:۳۹ 25 January 2014
یکی از مشکلاتی که اخیرا در سطح جامعه می توان شاهد بود، واکنش‌ها و هیجاناتی است که بدون توجه به ریشه و اصل موضوع توسط برخی افراد یا رسانه دامن زده می شود و بعد از اندکی اصل مسلمی می‌شود که حتی نخبگان و مدیران عالی کشور نیز تحت تاثیر این فضا سازی‌ها قرار می گیرند. یکی از این مباحث موضوع کارت زرد است. تکرار استفاده از این اصطلاح در موارد غیر ورزشی آنقدر در مباحث مختلف زیاد شده است که اکنون در مجلس نیز بدون دقت به مفهوم کارت زرد در بازی‌های ورزشی و محرومیت‌هایی که در پی آن شامل حال بازیکن یا تیم ورزشی است، از اصطلاح نامانوس «کارت زرد» در مورد سوال از وزراء استفاده می‌شود. البته نکته جالب تفاوت بین کارت زرد مجلس و داوران ورزشی است. چرا که دو کارت زرد یک داور باعث اخراج بازیگن می شود، اما صدها کارت زرد نمایندگان مجلس هیچ الزام قانونی به همراه نخواهد داشت. این موضوع را با محمدرضا خباز که از نمایندگان مجالس گذشته به خصوص مجلس هشتم بود در میان گذاشتیم و از وی منظور قانون‌گذار در باره این مصوبه در مجلس هشتم را جویا شدیم. خباز که که سابقه چهار دوره نمایندگی مجلس در ادوار مختلف از شهرستان کاشمر(زادگاه مدرس) را در کارنامه خود دارد، در دولت یازدهم به عنوان معاونت تقنینی معاون امور مجلس دولت روحانی مشغول به کار است. اما همچنان خود را یک مجلسی می داند تا یک دولتی. وی همچنین با اشاره به سوابق طولانی افراد کابینه یازدهم در نشستن بر کرسی‌های مجلس، معتقد است این دولت از صمیم قلب خود را فرزند مجلس می داند. در ادامه شما را به مطالعه این گفت و گو فرا می خوانیم.

س: برای بررسی دلایل ایجاد شرایط موجود، بناچار باید به دوران دولت‌های نهم و دهم بازگردیم؛ دورانی که در مقایسه با ‌دیگر دولت‌های پس از انقلاب کاملا متفاوت است. به نظر بسیاری از منتقدان دولت احمدی‌نژاد، یکی از دلایل‌ مشکلات، نبود تعامل مثبت دولت و مجلس در دولت گذشته بود؛ بنابراین، در دولت کنونی، انتظار این است که با تعامل دولت و مجلس، روند موجود رو به بهبود ‌رود، ولی به رغم تأکیدی که دولت بر تعامل با مجلس دارد، در چند ماهی که از آغاز کار دولت یازدهم می‌گذرد، روند سؤالات و تذکرات نمایندگان به دولت و وزرا ‌فزاینده‌ افزایش یافته است. هم‌‌اکنون بفرمایید دلیل چنین رویکردی از سوی مجلس چیست؟

خباز: پیش ‌از اینکه وارد بحث شوم، باید چند نکته را خاطرنشان کنم؛ نخست اینکه ما اصلا کارت زرد نداریم. نمی‌دانم این اصطلاح را از کجا آورده‌اند! کلمه کارت زرد در آیین‌نامه داخلی مجلس وجود ندارد؛ بنابراین، اینکه این مسأله از سوی رسانه‌ها بزرگ می‌شود، چیز مهمی نیست. نمایندگان رأی می‌دهند که از پاسخ وزیر قانع شده‌اند یا نشده‌اند. اینکه چرا کلمه کارت زرد به وجود آمده، جالب است. در مجلس هشتم می‌خواستند، همین ماده آیین‌نامه را تغییر دهند و آوردند که اگر سه بار نمایندگان‌ پاسخ وزیر به سؤالات را وارد ندانستند، به منزله استیضاح محاسبه شود که شورای نگهبان آن را رد کرد؛ بنابراین اگر وزیری نتوانست سه بار ‌نظر نمایندگان را در مورد سؤالاتی که پرسیده‌اند جلب کند، هیچ چیزی نمی‌شود. چون شورای نگهبان ایراد گرفت، صدر ماده باقی ماند و ذیل آن برای تأمین نظر شورای نگهبان این را اضافه کردند که اگر سه بار مجلس سؤال را وارد ندانست برای ادامه کار می‌تواند از اصل ۸۹ قانون اساسی استفاده کند، اما اینقدر این موضوع را رسانه‌ها به ویژه صدا و سیما بزرگ کرد‌ند که مردم فکر می‌کنند اتفاق خاصی می‌افتد!

نکته دوم‌ در متن آیین‌نامه این است که «اگر مجلس سؤال را وارد ندانست». متأسفانه هیأت رئیسه برعکس عمل می‌کند؛ یعنی قانع کننده نبودن جواب وزرا را به رأی می‌گذارد. اصلا آیین‌نامه داخلی مجلس عکس همه چیز‌ها تنظیم شده است. ما خودمان این آیین نامه را تنظیم کردیم و حالا متوجه شده‌ایم و آن زمان که در مجلس هشتم بودیم،‌ متوجه نشدیم.

نخست باید سؤال کننده پرسش را مطرح کند، در صورتی که اول وزیر صحبت می‌کند و آخرین نفر باید وزیر از خودش دفاع کند، در حالی که آخرین نفر سؤال کننده نظر می‌دهد. اینکه منطقی نیست. در دادگاه هم می‌گویند آخرین دفاعیات خود را بگویید. کار ما در مجلس برعکس است. باید آیین‌نامه را اصلاح کرد.

* مسأله بعدی این است که آیا دولت از سؤال و استیضاح و تحقیق و تفحص ناراحت است؟

اصلا. دولت آغوش باز می‌کند؛ به شرط اینکه سؤال، تذکر، تحقیق و تفحص و حتی استیضاح قانونی باشد و با نگاه اصلاحی وارد شوند و قصدشان اصلاح امور باشد و به این شرط که هدفشان خدمت به کشور و کمک به دولت باشد، نه اینکه سؤالاتی مطرح شود که نه جنبه شرعی دارد و نه قانونی. اصلا سؤال از چه می‌کنیم؟ سؤال از اختیارات و وظایف. یکی از اختلافات همین جاست. ما می‌گوییم نمایندگان حق ندارند از اختیارات سؤال کنند، بلکه باید از وظایف بپرسند. من اختیار دارم روی صندلی یا ‌فرش بنشینم. آیا می‌توانید بپرسید چرا روی فرش می‌نشینم؟ برای سفر رفتن، یکی با هواپیما می‌رود، یکی با قطار و دیگری با ماشین. باید به مقصد برسیم حالا به هر وسیله‌ای که باشد، فرقی نمی‌کند.

پرسش‌ها واقعا اغوا کننده است. ‌می‌پرسند که آقای وزیر چرا در فلان جلسه چنین رأیی دادید؟! اختیار وزیر است و تشخیصش این است که پاسخ مثبت یا منفی بدهد. مگر دولت می‌تواند از مجلس و نمایندگان بپرسد چه رأیی می‌دهند؟

سؤال باید از وظایف باشد نه اختیارات. گلایه آقای روحانی نیز همین است. آقای روحانی می‌گوید دوستان نماینده من بیست سال در مجلس بوده‌ام. معاون امور مجلس دولت هم چهار دوره، معاون سازمان مدیریت و برنا‌مه‌ریزی دولت چهار  دوره، معاون اول هم سه دوره و معاون تقنینی که بنده باشم چهار، دوره نماینده مجلس بوده‌اند. ما پیش از اینکه دولتی باشیم مجلسی هستیم. اگر از وظایف سؤال کنید روی چشممان، می‌آییم و جواب می‌دهیم و افتخار هم می‌کنیم چون ممکن است نکاتی را پیدا کنید که از دید ما پنهان باشد. ما که نمی‌خواهیم لاپوشانی کنیم. ما می‌خواهیم مشکلات و گرفتاری‌های کشور حل شود. ولی اگر قرار باشد هر سؤالی بپرسند که جنبه قانونی ندارد و از اختیارات وزیر است و اینکه هر روز وزیر را ببرید و بیاورید، مشکل درست می‌شود و وزیر از کار می‌ماند. مگر نمی‌گویند کشور این همه گرفتاری دارد، پس بگذارند تا وزرا مشکلات را حل کنند.
 
سؤالی که از وزیر اقتصاد پرسیده‌اند در مورد اختیارات بانک مرکزی بود. وزیر اقتصاد در حوزه اختیارات بانک مرکزی هیچ نقشی ندارد. این را بنده خدا گفت اما کسی گوش نکرد. گفت رئیس کل بانک مرکزی که اصلا زیر نظر من نیست. من اگر بودم، می‌گفتم نمایندگان عزیز! قانون دست شماست. قانون را عوض کنید و رئیس کل بانک مرکزی را زیر نظر من قرار دهید. آن وقت هر روز می‌آیم و پاسخ می‌دهم. شما در مورد رئیس بانک مرکزی از من ‌می‌پرسید که بانک مرکزی زیر نظر من نیست و اختیاری در عزل و نصب رئیسش نقشی ندارم. مثل این می‌ماند که کسی از من درباره اتوبوسرانی تهران بپرسد. من چه پاسخی می‌توانم بدهم.

سؤال از آقای فرجی دانا این بود که چرا دو نفر را که یکی مجلس به وی رأی نداده و یکی هم از ترس اینکه رأی نیاورد، معرفی نشده، معاون و مشاور انتخاب کرده است! مگر خلاف شرع کرده است. شما رأی داده‌اید که فلانی وزیر نباشد، نگفتید که از تمام پست‌های دولتی محروم باشد. شما گفته‌اید که وزیر نباشد و کسی هم از کار شما گله ندارد. رئیس مجلس وقتی اعلام کرد آقای میلی منفرد رأی نیاورده، گفت: «امیدوارم در پست‌های دیگر در نظام جمهوری اسلامی از وجود ایشان استفاده شود». ما هم استفاده کردیم. کجای این کار موآخذه دارد؟ این از اختیارات وزیر است که معاونش را خودش برگزیند.

آقای وزیر ارشاد در پاسخ به پرسش نمایندگان گفت: نمایندگان عزیز تک خوانی ‌که می‌گویید از من مجوز نگرفته، ضمن اینکه خارج از کشور بوده است. آیا قرار است خارج از کشور را هم من کنترل کنم؟! اگر در کشور بوده، گردنم از مو باریک‌تر است؛ ضمن اینکه بین مراجع اختلاف فتواست. برخی تک خوانی را ایراد نمی‌دانند. آقای جنتی حوزوی است، تمام فتاوی را عنوان کرد و گفت برای ما دولتی‌ها نظر رهبر انقلاب اصل است و هر چه ایشان بفرمایند.

قانونگذار می‌گوید باید «سؤال را وارد بدانند». مجلس باید بگوید اصلا این سؤالات وارد است یا نه و اگر وارد است، وارد بحث بشوند.

امام باقر (ع) می‌فرماید: «بهترین دوست من کسی است که عیبم را به من هدیه کند». شهید بهشتی می‌گفت: ارتباط مجلس و دولت ارتباط پدر و فرزندی است. پدر و فرزند که نسبت به هم کینه ندارند. ارتباط پدر و فرزند ارتباطی معنوی است. پدر ناظر بر فرزند است و سعادت فرزندش را می‌خواهد. دولت امتناعی از سؤال ندارد، ولی می‌گوید سؤالات را طوری بپرسید که بتوانم پاسخ دهم.

در این فاصله کوتاه چه اتفاقی در کشور افتاده است. شما کشور را به یک انسان و رئیس جمهور را به یک پزشک تشبیه کنید. در نه سال پیش این مریض را به دست دکتری به نام احمدی‌نژاد دادند. انسانی عادی بود و مریضی سختی نداشت. در ‌این هشت سال این آقای پزشک، نه تنها بیماری این مریض را درمان نکرد، بلکه الان این مریض هر نوع بیماری را دارد و از نوک پا تا فرق سر این فرد بیمار است. حالا به دست پزشک جدیدی به نام آقای روحانی داده‌ایم و می‌گویند در نسخه اول باید همه عیب‌ها را برطرف کنی. این بیمار فشار خون دارد، چربی و قند دارد. قلب و کلیه و همه اعضا و جوارحش ‌مریض است و می‌خواهند در نسخه اول درمان شود.

دکتر روحانی می‌گوید: من باید معجزه کنم؟ باید اجازه دهید اول فشار خون و قند و چربی‌اش را تنظیم کنم. می‌گوید باید مرحله به مرحله بیماری‌ها را درمان کرد. اگر غیر از این انتظار داشته باشیم، منطقی نیست. آقایان انتظار دارند در اولین لایحه بودجه که دولت سه ماه بیشتر برای آن وقت نگذاشته، همه مشکلات اقتصادی‌‌‌ که در هشت سال گذشته پدید آمده اصلاح شود. این انتظار نابجایی است!
 
راست هم می‌گویند. تورم ۴۲ درصد است. آقای روحانی مسئول ایجاد این تورم است یا دولت قبل؟ می‌گویند نقدینگی شش برابر شده و بیکاری اوج پیدا کرده است. همه حرف‌ها درست است. ما مسئول بوده‌ایم یا مسئولان گذشته کشور؟ ما میراث‌بر این همه نابسامانی هستیم. شما کمک و همراهی کنید تا بتوانیم مشکلات را برطرف کنیم. اگر برطرف کردم مشکلات مردم و موکلان شما را بر طرف کرده‌ام؛ پس کمک کنید.

رهبر انقلاب در ابتدای کار دولت فرمودند که دولت را کمک کنید. اگر حمایت‌های رهبری نبود در برنامه‌های هسته‌ای دولت را ضربه کرده بودند. چه‌ها که نگفتند. دولت یازدهم چهار قطعنامه را برای کشور آورده است یا سیاست‌های گذشته بود که این‌ها را برای کشور به ارمغان آورد؟ دولت می‌خواهد سنگ‌هایی را که در چاه افتاده بود، بیرون بیاورد. حالا نباید طناب در اختیارش بگذارید و کمک کنید؟ سؤال و تذکر نمایندگان مجلس روی چشم ما اما تذکری بدهند که عملی باشد.

پیغمبر اسلام که می‌توانست معجزه کند در اداره امور معجزه نکردند و گفتند اداره کشور باید از مجرای طبیعی آن باشد. فکر و اندیشه و برنا‌مه‌ریزی و افراد شایسته می‌خواهد تا مشکلات یکی پس از دیگری برطرف شود. «بیماری به خروار، شفا به مثقال».
تورم ۴۳ درصدی به دولت تحویل دادید و با برنا‌مه‌ریزی تورم تاکنون ۷ درصد کاهش یافته است. دولت می‌گوید بودجه را درست تصویب کنید و تا پایان سال بعد، تورم را به ۲۵ درصد می‌رسانیم. مگر شما نگران تورم نیستید؟ پس کمک کنید.

دولت می‌گوید می‌خواهم چرخ اقتصاد را به راه بیندازم. وقتی کارخانه‌ها ‌راه بیفتد مشکل بیکاری حل می‌شود. دولت می‌خواهد موکلینی را که هر روز به دفترتان می‌آیند و کاری هم از شما ساخته نیست ‌سر کار ببرد. پس شما هم به دولت کمک کنید.

ماده ۲۰۹ آیین‌نامه می‌گوید، هر نماینده می‌تواند در مورد مسائل داخلی و خارجی کشور از وزیر مسئول درباره وظایف و اختیارات بپرسد. حرف دولت این است که ‌بپرسند، تذکر بدهند، استیضاح و تحقیق و تفحص انجام گیرد اما به شرط اینکه با نیت خیرخواهانه و با هدف اصلاح باشد نه اینکه دولت را تکلیف ما لا‌یتاع کنند. به دولت فرصت بدهند و کمک کنند؛ تذکرات و سؤالات را به جان و دل می‌خریم.
 
* آقای روحانی پس از گزارش صد روزه گفت که تحریم‌ها در حال حل شدن است و بخش خصوصی باید اقتصاد را سامان دهد و نوبت آنهاست. اقتصاد ایران در دست بخش خصوصی نیست و دولت و شبه‌دولتی‌ها اقتصاد ایران را در دست دارند. آقای روحانی از کدام بخش خصوصی دعوت کرد؟
 
۸۰ درصد اقتصاد ما دولتی است، ۱۵ درصدش بخش خصوصی و ۵ درصدش تعاونی. نزدیک‌ترین فرد به رئیس جمهور، رئیس دفترش است. آقای رئیس جمهور ریاست پارلمان بخش خصوصی کشور را به عنوان رئیس دفترش انتخاب کرده ‌و هیچ تصمیم اقتصادی‌‌ را ‌جز با نظر اقناعی وی انجام نمی‌دهد. از طرف دیگر رئیس سازمان مدیریت و برنا‌مه‌ریزی را که انتخاب کردند، گفتند این دو نفر ضلع سوم اقتصاد کشور (رئیس بانک مرکزی) را به کمک هم تکمیل کنند. تیم اقتصادی دولت باید همفکر باشند. تیم اقتصادی دولت هم تیمی منطقی و معقول است. همین کار نشاندهنده این است که آقای روحانی به موضوع اقتصاد اهمیت می‌دهد.

در مجلس هشتم قانون رونق کسب و کار را تصویب ‌و پیش بینی کردیم شورای گفت‌وگویی در کشور و همچنین شورای گفت‌وگویی در تمام استان‌ها دایر شود. در کشور به ریاست معاون اول و در استان‌ها به ریاست استاندار و بخش خصوصی (اتاق بازرگانی) دبیر شورای گفت‌و‌گو باشد. دولت گذشته اصلا قبول نداشت و کاری نکرد اما در دولت یازدهم از‌‌ همان ابتدا شش وزیر به همراه معاون اول استارت شورای گفت‌وگوی کشور را در اتاق بازرگانی زدند و از آن روز این ارتباط برقرار است. در دولت گذشته، هیچ کدام از وزرا جرأت نمی‌کرد اصلا به اتاق بازرگانی نگاه کند. هزار و یک اتهام به او می‌زدند. این‌ها ایستادند و گفتند باید قانون اجرا شود. قانون می‌گوید باید شورای گفت‌وگو تشکیل شود.

در همین قانون آمده است که کمیسیون‌های دولت و مجلس در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم گیری‌هایشان باید از بخش خصوصی به عنوان مشاور استفاده کنند. مجلس این کار را کرد اما دولت گذشته با این کار مخالف بود. این کار برای این است که بخش خصوصی بتواند در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها نقش داشته باشد.

دولت با این حرکت‌ها و کارها علامت می‌دهد؛ اما اینگونه نیست به محض اینکه شروع کنیم مشکلات برطرف شود. هنوز اتفاقی نیفتاده، ولی همین که دولت جهت را عوض کرده ـ در دولت گذشته بخش خصوصی سیر قهقرایی داشت ـ بخش خصوصی سیر رشد و ترقی ‌دارد. در کمیسیون تلفیق یک کرسی برای بخش خصوصی قرار داده‌اند. اتاق بازرگانی ۲۰ کمیسیون دارد و همه هم متخصصان و کار‌شناسان هر بخش هستند. رؤسای کمیسیون‌ها به اقتضای هر بحثی به کمیسیون تلفیق می‌آیند و دیدگاه‌های خود را بیان می‌کنند.
 
* در همین ۲۰ درصد بخش تعاونی و بخش خصوصی شبهه‌هایی وجود دارد. از سوی دیگر ۸۰ درصد اقتصاد در دست شرکت‌های غیر خصوصی است که فارغ از سیستمهای مالیاتی و فراقانونی عمل می‌کنند. بخش خصوصی چگونه می‌تواند با این‌ها رقابت کند؟
 
بیان درد که مشکلی را حل نمی‌کند. مثل این است که نسخه‌ای به دست بیماری بدهیم و بگوییم این را صبح تا شب بخوان! یا اینکه بگوییم نسخه را شب زیر بالش بگذار و بخواب! همه درد‌ها را می‌دانند. ما می‌خواهیم بگوییم این دولت درد‌ها را ایجاد نکرده، بلکه وارث است. می‌خواهد مشکلات را حل کند اما معجزه که نمی‌تواند کند. نخست باید نیرو‌هایش را پیدا کند. الان در آغاز کار هستیم و قرار است دولت سال‌ها کار کند. اینکه سهم بخش خصوصی افزایش یابد، باید تا پایان کار دولت صبر کنیم. اینهایی که اختاپوس وار روی اقتصاد کشور افتاده‌اند مگر‌‌ رها می‌کنند؟ مگر در اختیار رئیس جمهور است؟ برخی نهاد‌ها همه کاره اقتصاد کشور هستند. این نهاد‌ها اصلا زیر نظر رئیس جمهور نیستند. برخی از این نهاد‌ها به تنهایی بزرگ‌تر از بخش خصوصی کشور هستند.

دولت جهت را درست کرده است. ابتدا باید جهت را درست کنیم. دولت هیم ن قدر کار کرده است. اگر به روال گذشته می‌رفتیم هر روز از هدف دور‌تر می‌رفتیم. دولت جهت را درست کرده است تا به هدف نزدیک شویم. هنر دولت همین بوده که مسأله و درد و مشکل را فهمیده که خودش ۵۰ درصد معالجه است. اگر پزشکی مرض را درست تشخیص داد دارویی متناسب تجویز خواهد کرد اما اگر درست تشخیص ندادمرض را بد‌تر می‌کند. دولت مرض را درست تشخیص داده و هدف را اصلاح کرده است و باید نسسخه بنویسد و نسخه را هم باید تهیه کردو کم کم به خورد مریض داد تا کم کم بهبود یابد.
 
* دولت گذشته احترامی برای نمایندگان و جایگاه آنان قائل نبود و نمایندگان با سؤال و استیضاح به دنبال اثبات جایگاه خود بودند. احساس می‌شود که علی رغم تغییر دولت و توجه ویژه دولت یازدهم به مجلس، روند گذشته همچنان در مجلس وجود دارد. توصیه شما به دولت و مجلس چیست؟
 
شخصیت سیاسی دولت یازدهم در مجلس شکل گرفته است. نمایندگان باید بدانند ما غیر از دولت گذشته هستیم که مجلس را قبول نداشت. ما مجلس را در رأس امور می‌دانیم. ما مجلس را پدر دولت و خود را فرزند مجلس می‌دانیم. اختلافات به دلیل تفاوت دیدگاه‌هاست. در تمام جلسات دولت توصیه می‌شود که احترام تک تک نمایندگان باید حفظ شود؛ هرچند حرفشان غیر حساب باشد. ما نماینده را به مناسبت شخصیت خودش و همچنین به مناسبت شخصیت حقوقی‌اش که نماینده مردم است، احترام می‌گذاریم. چون مردم را دوست داریم، نمایندگان مردم را هم دوست داریم و به همین دلیل است که اتفاقی نمی‌افتد. آقایان شاید ما را تاکنون نشناخته باشند اما کم کم خواهند شناخت. باید صبر کنیم. مقایسه این دولت با دولت گذشته اصلا درست نیست.

حرف ما این است که همه چیز باید حول محور قانون باشد. تذکر ما هم همیشه به دولت قبل همین بود. قانون تکلیف همه ما را مشخص کرده است. قانون اساسی می‌گوید قوا از یکدیگر جدا هستند. همان طور که ما نمی‌توانیم در قوه مقننه دخالت کنیم، قوه مقننه هم نباید در اجرا دخالت کند. یکی از اختلافات این است که نمایندگان می‌گویند آن کسی را که ما می‌گوییم باید مسئول بگذارید و این دخالت در کار قوه مجریه است.
 
اگر قانون را محور قرار دهیم و حول قانون حرکت کنیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. نه اینکه قانون را تفسیر به رأی کنیم. تفسیر قانون اساسی هم به عهده شورای نگهبان است. اگر قانون ابهام دارد، نمایندگان استفساریه بدهند و قانون را شفاف کنند. هر چه قانون گفت، ما بر سر چشم می‌گذاریم. اختلاف و ناراحتی از جایی شروع می‌شود که نماینده مجلس و دولت بخواهد قانون را بنا بر سلیقه خود تفسیر و تبیین کند. دولت قبل می‌گفت که قانون را قبول ندارد و آن را اجرا نمی‌کند! اما حتی یک بار هم از زبان ما شنیده نخواهد شد که ما فلان قانون را قبول نداریم.

نقص در کجاست؟ گیر در نبودن حزب است. تا در کشور حزب‌های قوی که هم مجلس و هم دولت را اداره کنند، نداشته باشیم این مسائل ‌خواهد بود. باید به سمت حزب‌های مقتدر و دولت ساز و مجلس ساز برویم. وقتی نماینده را حزب‌های مقتدر به مجلس بفرستند سؤال را هم خودشان تعیین می‌کند و پشتوانه علمی هم خواهند داشت. اگر بخواهند سؤال غیرعلمی و غیرمنطقی مطرح شود، می‌گویند آبروی حزب خواهد رفت. در این کشور افراد فهمیده فراوانند و می‌گویند این چه نماینده‌ای است که سؤال غیر منطقی می‌پرسد. به دولت هم می‌گویند چگونه صحبت کند و حق ندارد نظر خود را بگوید.

گیر اول نبودن حزب است و مملکت بدون حزب گرفتاری‌هایش همین است. حزب و پارلمان همزاد یکدیگرند. نمی‌توان پارلمان و دولت قوی بدون حزب داشته باشیم. ممکن است ‌بپرسید تاکنون چه می‌کرده‌اید؟ تا به حال حزب داشته‌ایم اما حزب بی‌تابلو. جامعه روحانیت، مجمع روحانیون و اصولگرایی و اصلاح طلبی حزب است؛ اما بدون تابلو. ما می‌گوییم مجوز بگیرند و تحت عنوان حزب کار کنند تا بعدا پاسخگو باشند. نه اینکه پاسخگو نباشند و بگویند خوبی‌ها از ماست و بدی‌ها را بگویند ما نبوده‌ایم.

برخی حاضر نیستند حزب در کشور پا بگیرد. آقای احمدی‌نژاد حرفی زد که در تاریخ ماندگار شد. گفت با وجود حوزه علمیه و با وجود بسیج، نیازی به حزب نداریم. این حرف‌ها برای رئیس جمهور یک مملکت خیلی بد است. در دنیا به این حرف می‌خندند. می‌گویند کارکرد حزب با بسیج و حوزه علمیه یکی است؟ بسیج متعلق به تمام کشور است و حزب متعلق به فکری خاص. حوزه علمیه جنبه پدری دارد و قرار نیست در سطح یک حزب قرار داده شود.

راه اصلاح امور هم این است و کسانی که می‌خواهند کار ریشه‌ای و زیر بنایی انجام دهند و مسائل ‌‌ریشه‌ای حل شود، باید اجازه دهند حزب در کشور جا بیفتد؛ اما متأسفانه شمار بسیاری از مسئولین گذشته و حال حاضر کشور یا حزب ستیزند یا حزب گریز. حزب ستیز آنهایی هستند که می‌گویند حزب نمی‌خواهیم و حزب گریز کسانی هستند که نمی‌گویند حزب نمی‌خواهیم اما کاری می‌کنند که حزب رونق پیدا نکند.

اعتقادات ما با تمام دنیا متفاوت است و به اعتقادات خود می‌بالیم و می‌گوییم بر‌ترین اعتقادات را داریم اما نمی‌توان گفت چون سایرین با حزب کشور‌هایشان را اداره می‌کنند ما نمی‌خواهیم. نتیجه این می‌شود که عقب می‌مانیم. نمی‌شود گفت که همه مردم دنیا با هواپیما سفر می‌کنند اما ما می‌خواهیم مانند پیشینیان با الاغ و اسب سفر کنیم. همین می‌شود که عقب می‌مانیم.

حزب هم کاندیدا می‌دهد و هم کاندیدا پرورش می‌دهد و هم آموزش می‌دهد. گیر ما همین است که یک فرد می‌خوابد و فردا صبح نماینده یا رئیس جمهور می‌شود. در صورتی که در حزب افراد را پرورش می‌دهند و قدم به قدم بالا می‌برند و وقتی به رأس می‌رسد دیگر در صحنه‌های داخلی و بین‌المللی وادادگی ندارد.  مشکل ما حزب است و حزب است و حزب.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۷
انتشار یافته: ۱
باید بر لبان آقای خباز بوسه زد.احسن و بارک الله
برچسب منتخب
# حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور # سید ابراهیم رئیسی # انتخابات ریاست جمهوری # انتخابات # حج
وب گردی