بازدید 4487

نجات قاتل مرد دست فروش از چوبه دار

کد خبر: ۳۵۵۵۶۴
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۸ 04 November 2013
جوان دستفروشي كه در جريان يك درگيري خياباني مرد ديگري را با ضربات چاقو از پا درآورده بود، در حالي كه پيش از اين به‌طور غيابي محاكمه و به قصاص محكوم شده بود با اعلام رضايت اولياي دم از مجازات نجات يافت.

به گزارش اعتماد، در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده كه صبح ديروز در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي اصغر عبداللهي برگزار شد، ابتدا ثقوري، به‌عنوان نماينده دادستان در جايگاه حاضر شد و در دفاع از كيفرخواست گفت: برابر محتويات پرونده، اكبر 23 ساله متهم است روز 16 اسفند ماه سال 89 در جريان درگيري خياباني با جوان ديگري به‌نام محمود در اسلامشهر او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.

هرچند متهم بعد از ارتكاب قتل تا مدت‌ها متواري بود اما پرونده وي در دادگاه كيفري استان تهران رسيدگي و وي به‌طور غيابي به قصاص محكوم شد. نماينده دادستان ادامه داد: با وجود صدور اين راي تلاش‌هاي ماموران پليس آگاهي براي دستگيري اكبر ادامه يافت تا اينكه سرانجام وي روز 25 اسفندماه سال 89 دستگير شد.

هرچند در ابتدا اولياي دم مقتول خواستار قصاص قاتل فرزندشان شده بودند اما در ادامه آنها حاضر به گذشت از خونخواهي شدند. از اين رو طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامي خواستار مجازات متهم به لحاظ جنبه عمومي جرم هستم. در ادامه اكبر در جايگاه ايستاد و ضمن پذيرش اتهامش در دفاع از خود گفت: از مدت‌ها قبل يك توليدي كفش داشتم. اما كسب و كارم رونق چنداني نداشت. شب عيد بود و تعداد زيادي كفش روي دستم مانده بود. يكي از دوستانم پيشنهاد كرد كفش‌ها را در خيابان حراج كنيم. متهم ادامه داد: آن روز من و دوستم بين بقيه

دست فروش‌هاي خيابان بساط راه انداختيم. چند جفت از كفش‌ها را هم فروخته بوديم تا اينكه جواني به‌نام امير از جلويمان عبور كرد. به او گفتم چقدر كمربندت قشنگ است. اين حرفم او را ناراحت كرد و با من درگير شد. درگيري‌مان چندان طولاني نشد و پسر جوان از ما جدا شد اما چند دقيقه بعد با چند نفر از جمله محمود كه او هم دستفروشي مي‌كرد دوباره سراغم آمد. آنها با مشت و لگد به جانم افتادند و من را كتك مي‌زدند. كنار من جوان ديگري وسايل منزل مي‌فروخت. يك لحظه چشمم به چاقوهاي او افتاد و يكي از آنها را برداشتم و به طرف محمود حمله كردم. نمي‌دانم چطور شد اما چند ضربه به او زدم. در ادامه ضربه‌يي هم به امير زدم و از آنجا فرار كردم. اكبر در ادامه گفت: بعد از اين حادثه براي اينكه دست پليس به من نرسد به جنوب كشور فرار كردم و يك‌سال به‌طور مخفيانه زندگي مي‌كردم. گاهي هم براي ديدن خانواده‌ام به اسلامشهر برمي‌گشتم اما در آخرين مرتبه ماموران دستگيرم كردند.

 در ادامه جلسه امير به عنوان شاكي در جايگاه ايستاد و به خاطر مجروح شدنش در اين درگيري مرگبار خواستار دريافت ديه شد. او گفت: اين اكبر بود كه درگيري را آغاز كرد. او محمود را كشت و من را هم به‌شدت مجروح كرد. حالا هم بايد ديه من را بدهد.

در پايان اين نشست، رييس دادگاه بار ديگر اتهام اكبر را به او تفهيم كرد و از وي خواست براي آخرين بار از خود دفاع كند.

متهم گفت: در اين مدت سختي‌هاي زيادي كشيدم.‌دار و ندار پدرم يك خانه قديمي بود كه آن را فروخت تا با پولش ديه مقتول را پرداخت كند.

خانواده‌ام فقير هستند و توانايي پرداخت ديه به امير را ندارم. به همين دليل از قضات دادگاه مي‌خواهم در مجازاتم تخفيف قائل شوند.

 با پايان دفاعيات متهم قاضي عبداللهي ختم دادرسي را اعلام كرد و همراه با چهار مستشار دادگاه وارد شور شد.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # موسسه مصاف
وب گردی