بازدید 21136
۱۴۰۰ روز سخت برای ساکن «مقتدر» ساختمان بهارستان

شیخ بهایی هم وزیر فرهنگ شود، نمی‌تواند کاری کند!

با وضع موجود، کشتی فرهنگ این مملکت ده‌ها ناخدا دارد و کشتی با ده‌ها ناخدا، اگر غرق نشود‌ به ساحل نخواهد رسید. آنچه وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم پیش از هر حرکتی شعاری، باید به دنبال آن‌ باشد، مشخص نمودن تکلیف فرهنگ مملکت در این دوره است، وگرنه وزیر فرهنگ و ارشاد هر که باشد، بازدهی نخواهد داشت و اوج رویدادهایی که رخ می‌دهد، ساخت چند فیلم جنجالی است...
کد خبر: ۳۳۶۳۱۳
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۵ 03 August 2013
تکلیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته‌های پیش روی با معرفی گزینه دکتر حسن روحانی به مجلس و گرفتن رأی اعتماد مشخص می‌شود و تنها وزارتخانه همسایه خانه ملت، نفر اول خود را در دولت یازدهم خواهد شناخت؛ اما این مقام عالی وزارت با چه چالشی به نام بزرگ‌ترین عامل ناکارآمدی وزارت فرهنگ و ارشاد روبه‌رو خواهد بود؟

به گزارش «تابناک»، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ‌گاه در سه دهه اخیر، نهاد آرامی نبوده و وزرایش دوران آرامی را نگذرانده‌اند، مگر آنکه جانشین وزیر فرهنگ و ارشاد پیشین شده باشند. در چنین فضایی، یک سوم وزرای یازده دولت‌ رسمی پس از انقلاب، با حکم برکناری یا استعفا، کنار رفته‌اند و برخی دیگر نیز تا ترک کرسی پیش رفته‌اند و با گام‌های لرزان، دوران وزارتشان را به پایان رساندند اما چرا چنین سرنوشتی برایشان پیش آمده است؟

واقعیت این است که در آغاز، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌با فلسفه متولی‌گری فرهنگ کشور شکل گرفت و اختیاراتی در این حدود نیز برای این نهاد دولتی در قانون به نگارش درآمد، ولی در گذر سال‌ها با تعریف وظایف یا اختیاران فرهنگی برای برخی دیگر از نهاد‌ها یا ایجاد نهادهای تازه، جایگاه وزیر فرهنگ و ارشاد تضعیف شده و اختیارات عملی محدود با حجم انبوهی از مسئولیت‌های قانونی را برای ارشد‌ترین مقام فرهنگی کشور باقی گذاشته است.

هم اکنون در بیشتر ساحت‌هایی که در حدود اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین در قلمرو فرهنگ کشور قابل تعریف و طبقه بندی شده، این چندمتولی‌گری به مصیبتی بزرگ برای وزیر فرهنگ و ارشاد بدل شده و وزیر فرهنگ و ارشاد دولت دهم در داستان این چند متولی‌گری حتی‌‌ همان اعتراض کلامیِ حداقلی وزرای پیشین را نیز انجام نداد و ضمن همراه شدن با این چندمتولی‌گری، ترجیح داد چهار سال به اداره حوزه استحفاظیه‌اش بپردازد تا اینکه در پی مدیریت فرهنگ کشور باشد.

در حوزه موسیقی علاوه بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما‌ (نهادی که چهار دهه پیش در این حوزه فعال بوده) کاملاً مستقل عمل می‌کند و ظاهراً قرار است متولیان دیگری نیز شکل بگیرند که همسطح یا بالا‌تر از وزارت فرهنگ و ارشاد تعبیر شده و طبیعتاً صلاحیت و اختیاراتشان را فرا‌تر از آن می‌دانند که بخواهند از تولید و نشر آثارشان از این نهاد مجوز بگیرند و در خوشبینانه‌ترین حالت‌ در نامه به وزارت فرهنگ و ارشاد، یادآوری خواهند کرد که این لیست آثارشان منتشر شده است!

در سینما نیز واقعاً وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیگر تصمیم گیرنده نیست و حوزه هنری سازمان تبلیغات اساساً، نیازی به گرفتن مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بازخوانی فیلمنامه‌اش در این نهاد نمی‌بیند و در وقت اکران نیز خود تصمیم می‌گیرد چه اثری اکران کند یا نکند و طبیعتاً فیلم‌های تولیدی‌اش در اولویت هستند. شهرداری تهران نیز به فیلم سازی روی آورده و البته آنقدر سینما دارد که بتواند اکران داشته باشد و تنها پروانه ساخت می‌ماند که آنقدر این نهاد رسانه دارد تا وزارت فرهنگ و ارشاد را در منگنه برای صدور مجوز بگذارد.

شیخ بهایی هم وزیر فرهنگ شود، کاری نمی‌تواند بکند!

به این دو نهاد در حوزه سینما، می‌توانید دست‌کم پنج نهاد دیگر را نیز بیفزایید که خود را فوق وزارت فرهنگ و ارشاد تلقی می‌کنند و در سال‌های اخیر راساً و با کمترین نظارت‌هایی که برای فیلم‌های نسبتاً مستقل اعمال می‌شود، اقدام به فیلم سازی و اکران آثارشان می‌کنند؛ اتفاقی که بسیاری از کارگردانان را ترغیب کرده تا آثارشان را در همکاری مشترک با این نهاد‌ها تولید کنند، زیرا وزارت فرهنگ و ارشاد را نه همراه خود تلقی کرده‌ و نه دارای قدرت اجرایی یافته‌اند.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه سینما به جز قانون‌گذاری و اعلام به سینما‌ها که سینماداران در بسیاری از اوقات ـ به استثنای موضوع جذاب افزایش قیمت بلیت سینما ـ اعمال نمی‌کنند، عملاً قدرت خاصی در حوزه سینما در هماوردی با حوزه هنری و بنیاد‌ها و دیگر نهادهای مدعی فرهنگی ندارد و اگر قصد اکران فیلمی داشته باشد و این نهاد‌ها همراهی نکنند، کل سینما‌هایش به تعداد انگشتان یک دست نمی‌رسد و ‌بدون همراهی این نهاد‌ها کاملاً به حاشیه رانده می‌شود.

با این اوصاف، آیا منطقی نبوده سینماگرانی که در این هشت سال آسیب‌های فراوانی دیده بودند، سراغ شیر ماجرا بروند و با ابرقدرت فعلی حوزه سینمای کشور که ظاهراً حوزه هنری است، همکاری کنند و ضمن برخورداری از بودجه و قدرت عمل، نگران عدم اکران فیلمشان یا اکران محدود فیلمشان یا کسری بودجه و بسیاری از این دست مسائل نباشند؟ آیا رفتار سینماگرانی نظیر منوچهر محمدی، عسکرپور اسعدیان، میری، میرکریمی و... منطبق با منطق و عقلانیت نبوده است؟

همین وضعیت را در حوزه کتاب نیز می‌بینیم و نهادهای موازی و دستگاه‌های ظاهراً ذیل وزارت فرهنگ و ارشاد اما موازی وزارت ارشاد، خود راساً سفارش تألیف و نگارش برخی کتب را می‌دهند و یا امتیاز برخی کتب را خریداری ‌و کتاب را منتشر ‌و در ‌‌نهایت به وزارت فرهنگ و ارشاد اعلام می‌کنند که این کتب را منتشر کرده‌اند و اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد نیز اساساً قدرت نظارت بر این کتب را ندارد، زیرا این دستگاه‌ها، خود را فوق وزارت فرهنگ و ارشاد تلقی می‌کنند. این موضوع اتفاقاً با نقدهای در گوشی ناشران نیز همراه است.

البته این موازی کاری در حوزه کتاب تنها به انتشار محدود نمی‌شود و درباره تصمیمات ‌این حوزه، کتابخانه ملی، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، شهرداری و حتی اوقاف که یا دارای کتابخانه‌هایی هستند یا بنا بر قانون اختیاراتی به آن‌ها سپرده شده، تصمیم گیرنده بوده و نمی‌توان نقششان را انکار کرد و در مقابل نقش جدی برای وزارت فرهنگ و ارشاد در این حوزه‌ها به جز برگزاری نمایشگاه سالیانه کتاب قائل شد.

افزون بر دیگر حوزه‌های تخصصی نظیر تئا‌تر و مستند، حج و زیارت، مطبوعات و... که باز هم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راساً قدرت چندانی ندارد، در حوزه تولید فرهنگ عمومی و رفتارسازی فرهنگی نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با متولیان متعددی روبه‌روست که هر یک ساز خود را می‌زند و در واقع در حوزه فرهنگ عمومی نیز اختیارات و مسئولیت به طور مساوی و تجمیع شده در اختیار «متولی رسمی فرهنگ کشور مطابق با قانون» نیست.

حال شاید چنین نقدی وارد شود که اساساً ورود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تصمیم‌گیری‌های اجرایی اشتباه است و این نهاد در راستای خصوصی سازی، بخش اعظمی از تصمیمات اجرایی و امور اینچنینی را نیز می‌بایست به بخش خصوصی واگذار ‌و تنها با قانون گذاری، حمایت و نظارت به ارتقای حوزه فرهنگ کمک کند و خود با فیلم‌سازی، نشر کتب و... رقیب تولیدکنندگان این بخش‌ها نباشد. این تعبیر قطعاً درست است، ولی به شرط این که دست‌کم در سیاست گذاری وزارت فرهنگ و ارشاد حرف اول و آخر را بزند.

در همین حوزه سیاست‌گذاری فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهادی تنومند و با کمترین بازدهی عملی و عینی در حوزه فرهنگ عمومی یا تخصصی ـ دست کم در سال‌های اخیر) اساساً برای وزیر فرهنگ و ارشاد تنها یک رای قائل است و بعضاً تصمیماتی در خروجی این شورا قرار می‌گیرد که صدای مجلس شورای اسلامی نیز درمی‌آورد، چرا که هزینه زا و دارای تبعات قانونی است که می‌بایست لایحه شده و به مجلس برود و در واقع این نهاد بعضاً تصمیماتش به حیطه اختیارات قوه مقننه نیز ورود می‌کند!

با این اوصاف، هیچ نقطه‌ای از جغرافیای فرهنگی ‌نمی‌ماند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها متولی‌اش باشد و تمام کشور در این حوزه از وزارت فرهنگ و ارشاد تبعیت کند. به همین دلیل، وزارت فرهنگ و ارشاد به یک نهاد پشتیبان مبدل شده که وظیفه توزیع بودجه را دارد و هر زمان قرار باشد، سر متولیانی را بابت یک فاجعه ریشه‌دار فرهنگی به سقف کوبید، می‌توان روی کارکرد مثبت وزیر فرهنگ و ارشاد حساب باز کرد و در مسیر استعفا‌ یا استیضاح قرارش داد تا مشکلات مرتفع شود!

آنچه وزیر فرهنگ و ارشاد دولت یازدهم پیش از هر حرکتی شعاری، می‌بایست در پی‌اش باشد، مشخص نمودن تکلیف فرهنگ مملکت در این دوره است، وگرنه وزیر فرهنگ و ارشاد هرکه باشد، بازدهی نخواهد داشت و اوج اتفاقی که رخ می‌دهد، ساخت چند فیلم جنجالی است که یک زنگ تفریح فرهنگی نیز تلقی نمی‌شود و عملاً در چنین فضایی، اسم و رزومه وزیر فرهنگ و ارشاد آتی هرچه باشد فرق نمی‌کند، چون اگر شیخ بهایی نیز بود و وزیر فرهنگ می‌شد، در این حوزه کاری را نمی‌توانست پیش ببرد.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با پیگیری قانونی و فرستادن لایحه‌ای جدی و جامع به مجلس در‌‌ همان سال نخست مسئولیتش، به هر قیمت شده، درصدد برآید تا اختیارات و سیاست‌گذاری اجرایی حوزه فرهنگ ایران به وزارت فرهنگ و ارشاد سپرده شود و خلأ قانونی در این زمینه کاملاً برطرف شود و هیچ نهاد حاکمیتی یا دولتی اجازه فعالیت فرهنگی بدون ‌مجوز و نظارت این نهاد را داشته باشد و اگر وزیر فرهنگ و ارشاد در پی این امر نرفت، می‌تواند در پی انحلال این نهاد برود، چرا که در حال حاضر بی‌اثر‌ترین و خنثی‌ترین نهاد فرهنگی کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد شده است!

با این اوصاف، وزارت فرهنگ و ارشاد بیش از آنکه چهره‌ای با یک تومار سبقه فرهنگی نیاز داشته باشد، محتاج وزیری است که توان دعوا کردن برای یکپارچه سازی فضای فرهنگی را داشته باشد و تصمیم فرهنگی که گرفته می‌شود ‌‌یکپارچه اجرا شود یا نشود. به همین دلیل باید در پی «مقتدر‌ترین» و نه لزوماً متخصص‌ترین وزیر فرهنگ و ارشاد رفت که بتواند این نهاد را به جایگاه قانونی‌اش بازگرداند، چرا که با وضع موجود کشتی فرهنگ این مملکت ده‌ها ناخدا دارد و کشتی با ده‌ها ناخدا، اگر غرق نشود‌ به ساحل نخواهد رسید.

اگر چنین وزیری به میدان آید که ۱۴۰۰ روز سخت برای ساکن «مقتدر» ساختمان بهارستان خواهیم داشت، چون نهادهایی که امروز به موازت این وزارتخانه تصمیم گیر فرهنگی شده‌اند، به سادگی حاضر به تقلیل قدرتشان نیستند و اگر وزیر جدید نیز در پی «اداره» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، در چهار سال آتی نیز همچون سال‌هاس پیشین، توقع وقوع اتفاق بزرگ و بنیادینی از سوی این نهاد پراختیار در قانون و بی‌اختیار در عمل را نداشته باشید.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۳۳
انتشار یافته: ۱۸
البته 1461 روز
چون سال 1395 کبیسه خواهد بود...
برای رفع چندگانگی در فرهنگ نیاز به قانون جامع و متقن است.نمایندگان در این رابطه نقش اساسی دارند. وزیر ارشاد باید هم مدیریت فرهنگ را بداند و هم مجموعه ای از کاردانان(مشاورن) خبره را سازماندهی کند تا راهکارهای لازم را به شکل بسته فرهنگی جامع به مجلس تحویل دهند. نمایندگان هم با دید حل مشکل بررسی و شکل قانونی به آن بدهند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
چشم قربان اصلا چرادر فرهنگ دخالت می کنند
يك ده و صد كدخدا نمي شود بايد فكري كرد بودجه بقيه را قطع كنند اصلا انها را ادغام كنند بهتر است تا بدنه دولت كوچك شود
با تشکر مطلب بسیار عالی بود .توجه به مشکلات ساختاری فرهنگی کشور و به تبع آن عدم نظارت وزارت ارشاد از مشکلات حاد فرهنگ کشور است شما به ساختار نهاد کتابخانه های عمومی که به صورت نهادی غیر دولتی !!!!(اما از بودجه دولت استفاده می کند )چه بلایی سر مطالعه کشور در آورده است الآن از لحاظ نیروی انسانی از کلیه وزارت خانه ها بالاتر است ناهماهنگی این نهاد غیر دولتی با و خودسری و یکه تازی مسئولین نهاد و به حاشیه راندن اصل سیاست مطالعه کشور به جریان خاص و عدم توانایی در مدیریت نهاد کتابخانه ها و عدم توجه به قوانین تأسیس این نهاد (قرار بود دولت با اجرای سیاست اصل 44 کوچک گردد) آنرا بازیچه دست عده ای که اصلا از فرهنگ خیلی فاصله دارند قرار داده است و نهایتا نمایندگان و وزیر ارشاد باید این نهاد که به صورت قارچ مانند سر از بدنه اجرایی کشور در آورده است با طرح در مجلس به زیر مجموعه ارشاد در آورند و فرهنگ را باید بصورت اصولی مدیریت کرد نه هرکس ساز خود را بزند
ما فرهنگ هفت هزارساله داریم. درست مانند چراغ جادو که بسیار با اهمیت است و ممکن است در دستان افراد مختلفی چرخیده باشد و آنها از ارزش آن بی خبر هستند. فرهنگ هفت هزارساله برای ما مانند اسمی باقی مانده که متاسفانه از اصل آن هیچگونه استفاده ای نمی شود.
فقط ادعایش را می کنیم ولی در عمل کار دیگر می کنیم.
از وضع سینما، فیلم سازی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، رایزنی ها، رانندگی مان و .... می توان پی به فرهنگ ما برد.
چرا نمی خواهیم کاری انجام دهیم؟ قبل از اینکه روی کار بیاییم دادها می زنیم و برنامه ها داریم و ادعاها می کنیم ولی همینکه روی کار می آییم می گوییم سیستم اینگونه است و ما نمیتوانیم غیر از این کاری بکنیم!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
مردم فهیم کوچه بازار
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
آقا افشین ما فرهنگ هفت هزارساله داریم ولی فرهنگ استفاده از اونو نداریم
این وزیر احتمالی جدید به نظر بسیار مقتدر و کار بلد می اید چراکه در هر کجا خدمت کرده است تا کنون خوش درخشیده است. به امید موفقیتش و ارتقا فرهنگ مملکت در تمتمی حوزه ها.
پاسخ ها
رسول
| Iran, Islamic Republic of |
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
فرهنگ و هنر دو بال امر به معرف و نهی از منکر است عاملان این دو بال قدرت مند را تقویت نماید کار در زمینه فرهنگ و هنردر ظاهر شاید آسان بنظر برسد اما بسیار مشکل است زیرا همه دغدقه فرهنگی دارند ولی راه کار را بلد نیستند امید واریم ایشان بتوانند راهی که تا کنون طی شده عقب گرد نکند
شرق وغرب از نظر فرهنگی مانند دو خط مواری هستند که هر گز بهم نمیرسن( یک متفکر غربی) اگرملتی با فرهنگ باشد برای حفظ فرهنگ خود تلاش میکند و سرانجام نگهداری میشود لیکن برای ما بلاخره بوعلیسینا که نامش عربیست ایرانی یا که مصریست
فرهنگ چه بخواهد چه نخواهد فعلا باید دورتر بایستد. زیرا به اندازه ای مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بحرانی وجود دارد که نوبت به فرهنگ نمی رسد. یعنی بیمار اول اینقدر احوال بدی دارد که الان دیرزمانیست در مطب آقای دکتر است. فرهنگ امیدی به ویزیت شدن نداشته باشد. سی و چهار پنج سال است...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۵/۱۳
ولی به نظر من فرهنگ از همه مسائل اقتصادی و سیاسی دارای اولویت بالاتری استو زیرا با اصلاح فرهنگ مردم درهمه زمینه ها عملا بسیاری از مسائل حل میشود. اگر اندیشه توجه به منافع ملی به جای منافع حزبی و شخصی و یا فرهنگ همکاری و کار گروهی و یا تحمل رقبا و احترام متقابل و همچنین فرهنگ کار و تلاش شکل بگیرد شاید بسیاری از این معضلات حتی بیکاری و فقر خیلی خیلی کم شود. ضمن اینکه موجب افزایش کیفیت زندگی و بوجود آمدن جامعه ای سراسر محبت و گذشت را در پی خواهد داشت. توسعه نمایشگاههای کتاب های متنوع، هنرهای دستی مختلف؛ موسیقی ، فیلم ، تئاتر و ... باعث تلطیف فضای زندگی خواهد بود. توجه به فرهنگ روستا و ارزش افرینی در این زمینه موجب جلب توجه بخش خصوصی و همچنین عدم مهاجرت به شهرها خواهد بود.
مشکل آنجاست که فرهنگ مورد نظر نهادهای قدرت جا نمی افتد ، قطع نظر از اینکه برخی معتقدند که فرهنگ سازی کار جامعه هست ...
آقای وزیر از تجربه شاغلین در وزارت خانه استفاده کنید.
اگر میتوانید ریشه موازی کاری در زمینه فرهنگ و هنر را بخشکانید این یک خاکریز قوی در کند کردن پیشرفت امور وزارت ارشاد میباشد.
و............................................................
نمیدانم چگونه است که همه پس ازاینکه سالهایشان به سر میرسد به مردم میگویند چرا نمیشود کار کرد. یکی هم بیاید در دوران مسئولیت به بهانه بن بستها استعفا دهد تا گره ها بهتر شناسایی و بر طرف شود.
از توجه خاص آقای دکتر سید محمد حسینی به آبادانی مساجد و بقاع متبرکه باید تشکر نمایم ، امید وارم وزیر جدید موفق باشد و
مطلب بجا و درستی بود. ان شاء الله در دولت تدبیر و امید این امر در اولویت کارها قرار گیرد.
وزیر جدید علاوه بر تلاشی که باید برای اصلاح ساختارهای وزارتخانه و قوانین مربوط به حوزه ی فرهنگ بکند، همچنین باید ارتقای وضعیت معیشتی و حقوقی پرسنل خود را که مزایای بسیار نازلی نسبت به سایر ارگان ها دریافت می کنند،جزء اولین و مهم ترین اولویت های کاری قرار دهد.
پر واضح است که آنکه در ضروریات زندگی خود مانده است نمی تواند به ارتقای فرهنگ جامعه چندان کمکی برساند.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست