بازدید 26518

بانوی داستان از میان ما رفت

سیمین دانشور از این جهت در ادبیات ما یک استثناست که به عنوان نخستین بانوی ایرانی، شهامت پا گذاشتن به ساحت ادبیات داستانی را پیدا کرد و نخستین زنی بود که در معنای متعارف امروزی، رمان نوشت و پایه‌گذار حرکتی بود که بعدها منجر به حضور بیشتر بانوان داستان‌نویس در این زمینه شد.
کد خبر: ۲۳۱۹۷۴
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۶:۰۶ 09 March 2012
عصر پنجشنبه، سیمین دانشور، بانوی داستان نویس ایرانی در سن نود سالگی بدرود حیات گفت تا ادبیات ایران در آخرین روزهای سال نود، یکی از بزرگترین وزنه‌های خود را از دست دهد. آنچه دانشور را در سپهر ادبیات معاصر ما به یک استثنا بدل کرده است، این بود که وی به عنوان نخستین بانوی ایرانی، شهامت پا گذاشتن به ساحت ادبیات داستانی را پیدا کرد و نخستین زنی بود که در معنای متعارف امروزی، رمان نوشت و پایه‌گذار حرکتی بود که بعدها منجر به حضور بیشتر بانوان داستان نویس در این زمینه شد. 


به گزارش «تابناک»، نام دانشور در اذهان عمومی با نام همسر داستان نویسش جلال آل احمد گره خورده، به ویژه اینکه جلال به دلیل مواضع تند سیاسی و زندگی پرشور و شرش، چهره شده بود، ولی باید پذیرفت که زندگی ادبی سیمین دانشور، بسیار مستقل از همسرش بود و همین هم شاید یکی از مهمترین ویژگی‌های سیمین بود که خود به عنوان یک شخصیت مستقل ادبی بسیار شناخته شده‌تر و ارج یافته‌تر از جلال بود و حتی مانند جلال زندگی سیاسی هم نداشت و ادعایش را هم البته نداشت که بخواهد به خاطر ادبیات سیاسی‌اش مشهور شود.

با این حال، رمان «سووشون»اش به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شد و در ایران هم کمتر کسی بود که این رمان زیبا را نخوانده باشد و کمتر اثری را می‌شناسیم که در ادبیات ما تا این اندازه مورد توجه منتقدان قرار گرفته باشد و به عنوان یکی از متون ادبی کتاب ادبیات دانش‌آموزان دبیرستانی هم در نظر گرفته شده است.


ترکیب سیمین و جلال، سالیان سال محفلی را برای ادیبان، شاعران، نویسندگان و سیاسیونی پدید آورد که شاید در کنار هم آوردن نام‌هایشان کمی عجیب باشد؛ خانه‌ای که به کمک شور و شر جلال و آرمش سیمین، توانست محفلی برای  شکل گیری و رشد بسیاری از جریان های روشنفکری باشد. خانه ای که از نیما و هدایت بگیر تا آیت الله کاشانی و مریم فیروز، خلیل ملکی و امام موسی صدر و خیلی های دیگر در آن رفت و آمد داشتند و شاید به جهت همین تبادل افکار، همیشه یک تعادل رفتار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در زندگی دانشور دیده می‌شد و این تعادل، باعث شد که بتواند با گرایش‌های گوناگون ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تبادل فکری داشته باشد. 


از دانشور علاوه بر سووشون، سه‌گانه سرگردانی هم منتشر شده که البته سرنوشت آخرین بخش از این مجموعه در سال‌های اخیر به یکی از معما‌های ادبیات ما بدل شده است. کتاب نخست با نام «جزیره سرگردانی» در سال ۱۳۷۲ و «ساربانْ سرگردان» در ۱۳۸۰ منتشر شد، ولی سرنوشت بخش پایانی این مجموعه که بنا به گفته خود دانشور، پایان مأموریت ادبی او در این جهان است، هیچ گاه روشن نشد.

سال گذشته بود که سرانجام پس از سال‌ها انتظار، خبر گم شدن متن کتاب کوه سرگردان در رسانه‌ها بازتاب پیدا کرد و خود دانشور که از سال 86 پس از اینکه به کما رفت، با بیماری سختی دست و پنجه نرم می‌کرد، نتوانست کمکی به پیدا شدن متن این رمان کند و مرگ مدیر انتشارات خوارزمی ـ که انتشار کتاب‌های دانشور را بر عهده دارد ـ هم مزید برعلت شد.

و کار تا جایی پیش رفت که بسیاری مدعی شدند، دانشور اصلا این رمان را ننوشته است و حتی خواهر او هم این ادعا را به نوعی تأیید کرد که احتمال دارد دانشور این رمان را اصلا ننوشته باشد، چرا که اگر نوشته بود، می‌بایست پیدا می‌شد.

با این حال، امید می‌رود در سال‌های آینده و در لابلای کاغذ‌های خاک خورده خانه سیمین یا بایگانی انتشارات خوارزمی و یا شاید اصلا وزارت ارشاد، متن آخرین رمان دانشور پیدا شود تا پس از خبر غم‌انگیز فوت او، خبری شادی بحش را برای هواداران ادبیات ایران زمین پدید بیاورد.

دانشور اواخر تیر 86 مشکل تنفسی پیدا می‌کند و چند روزی به کما می‌رود. از آن پس دیگر حال او بهبود نیافت و بیشتر در بستر و تحت درمان بود.



تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱۵
انتشار یافته: ۷۲
به جلال سلاممون رو برسون . . . . .

کتاب آخری چاپ شده ی جلال ، "سنگی بر گوری" ، نمودی از جلال و سیمین بود.

روحتان شاد . . .
پاسخ ها
صدای مخالف
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
روحش شاد
من نیز به جامعه ادبی ایران تسلیت می گم و می دونم شاید خلاء بانو دانشور تا سالیان سال پر نشود اما امیدوارم که جوان های ادبی عزیزمان بتوانند با خلق آثار ماندگار جای خالی بانو سیمین را پر کنند.
خدایش بیامرزد.
راستی دوستان رای منفی برای چیه؟
جلال سالهاست که منتظر بانوست پیوند مجددشان مبارک ( او همیشه جاوید است )
همیشه در دوران مدرسه با خود میگفتم سیمین دانشور که زنده است. پس چرا از او یادی برده نمی شود. چرا بیش از این به جامعه شناسانده نمی شود
تا از دنیا رفت همه به یادش افتادیم ...
ما دوباره اشتباه کردن را خوب یاد گرفته ایم.....
خدایش بیامرزد
پاسخ ها
lمحمد
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
یاد سو و شون و دوران زیبای خواندن این رمان در مدرسه افتادم.
سو و شون همان مرگ سیاوش است
هنوزهم دوست داریم تو را
Ruhesh Shad
یاد نویسنده و مترجم شهیر ایران بانو سیمین دانشور گرامی باد
این زوج نویسنده، دو موجود دوست‌داشتنی بودند!
پس چراچهره ماندگارادبی نشد؟آخه چرا؟چرا؟چرا؟
پاسخ ها
فریدون
| Iran, Islamic Republic of |
۱۷:۵۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
جالبه چند ماه پیش یک آقای پزشک را به یکی از برنامه های تلویزیون دعوت کرده بودند که چهره ماندگار شده بود. این آقا حتی بلد نبود درست صحبت کنه. خیلی عامی بود...اونوقت شخصیت فرهنگی مثل خانم دانشور چهره ماندگار نیست... تابناک خواهشا این یکی را نمایش بده
امیر
| Iran, Islamic Republic of |
۱۹:۰۱ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
داداش خودتو کنترل کن
چهره های ماندگار واقعی جلال و سیمین
برای شادی روح سیمین و جلال فاتحه بفرستیم که هر دو درد دین و اجتماع داشتند.
روحش شاد یادش گرامی
بانوی تکرار نشدنی داستان ایران.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
مطمئنی؟!
أوحش شاد يادش باقي
خداهم گناهان تابناک رو بخاطر اینکه خیلی از نظرات رو مقرضانه نشون نداد و عدالت رعایت نکرده تو این چند سال
بیامرزه
از خوندن رمان سووشونت هیچ وقت سیر نمیشیم . . . روحت شاد
حقش بود بیشتر از اینها در طول حیات بهش بها داده میشد
خدایش بیامرزد ...
روحش شاد
این متن صفحه تقدیم سووشون اش بود که خیلی دوست داشتنی است:
" به یاد دوست
که جلال زندگی ام بود
و در سوگش به سووشون نشستم"
.
از آخرین بازمانده های نسل طلایی هنرمندان معاصر ایران بودند. خدا کند سنگ قبر ایشان نیز ترک بر ندارد و یا در میان خار و خاشاک مثل سایر قبور امام زاده طاهر و ظهیرالدوله به فراموشی سپرده نشود.
روحش شاد
"شلخته درو كنيد تا چيزي هم گير خوشه چين ها بياد"
يادت تا ابد جاويد باد
سیمین دانشور به همسر شهیدش پیوست...
شادی روح صلوات
در آتش خاموش چه آرام پرواز کردی پروازت مبارک
روحشان شاد و یادشان گرامی. امید آنکه جامعه ادبی قدردان زحمات این دو عزیز ادبیات ما باشند
خدا بیامرزدش
پایان جدایی جلال از سیمین
همیشه روزای آخر سال موجودات نازنینی از بین انسان ها می روند. نمی دونم این تصادف برای چی هست. مروری بکنید تا حرفم رو تایید کنید.
خدا بیامرزدش
سیمین پدیده ی نادر ادبیات معاصر از ما جدا شد
پاسخ ها
سعادت
| Iran, Islamic Republic of |
۱۶:۳۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۰
کاش شهرداری تهران یا شیراز خیابانی باسم سیمین داشور نام بگذراند
وقتی زنده بود تابناک کجا بود ؟؟؟

بازم مرده پستی
واقعا هنر نویسندگیش خیلی بیشتر از جلال بود کتاب سووشون شاهکار واقعی بود یک رمان کامل
امیدوارم به اون آرمان هایی که تو اون کتاب بشون اشاره شده برسیم تا روح بانو دانشور هم شاد بشه
تنها صداست که میماند و صدای شما هم تا ابد از برگ برگ نوشته هایتان به گوش خواهد رسید روحتان شاد
سیمین دانشور با داستان های زیبا و شیرینش همدم و مونس لحظات من بود


روحش شاد......
در آتش خاموش چه آرام پرواز کردی پروازت مبارک
فقط میتونم بگم که برای خودمون متاسفم.جامعه ای که در آن به ادبیات و شور و شعر هیچ بهایی داده نمی شود.کاش..........................
بهتر آنست كه در كنار مزار همسرش به خاك سپرده شود روحشان شاد.
یاد جمله ای از سیمین در کتاب "غروب جلال" افتادم: همونطور که می دونید جلال اواخر عمرش رو در اسالم گذروند و همیشه ناراحت بود که سیمین رو از تهران دور کرده. سیمین در جواب می گه :
گو کدامین شهر از آنها بهتر است
گفت آن شهری که در وی دلبر است
افسوس که دراین دنیا فقط نامت در کتابها بود ان هم کمرنگ.
روح خالق سو و شون شاد باد
يادش گرامي و نامش پاينده باد
سفر بخیر سیمین بانو
یاد سیمین و جلال جاودان و روحشان شاد باد
تابناک خوب می دونی چکار کنی تا تعداد بازدیدها از یک خبر زیاد نشه. چرا این خبر رو ادامه ی همان در گذشت سیمین نیاوردی. بابا اشکالی نداره که همه بفهمند چقدر مردم بانو سیمین را دوست دارند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۰۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
آدمیزاد همیشه ناراضیه. اگر خبرا رو بزنه تابناک یه چیز می گی اگه نزنه یه چیز دیگه. و در هر صورت ناراضی!
اگر چه جسم سيمين از ميان ما رفت اما قلم زرينش تا ابد بر سينه ي آسمان ادبيات داستاني خواهد درخشيد. روحش شاد و يادش گرامي
تا زنده بود خبری از او و حال و احوالش به گوش نمی رسید.
خدایش بیامرزد
از شمار دو چشم يك تن كم
وز شمار خرد هزاران بيش
بانوی داستان در سال 90 نودمین برگ داستان زندگیت را با چشمانی تر بدرقه میکنیم. روحت شاد یادت پایدار
تا ابد یاد عزیزان ز دل و جان نرود
جان اگر رفت ولی خاطر خو بان نرود
دوباره همسفر جلال شدي.اين بار نه در اتوبوس تهران شيراز.در دنيايي زيبا.
روحت شاد.
روحش شاد-به آسمان پرستاره ادبيات ايران كه از ميان ما رفته اند پيوست.هر كسي كه اين پيام من رو مطالعه كرد،لطفا براي شادي روحش فاتحه اي بخواند.
وقتي يه نويسنده مي ميره ،ادم ياد اقا سعيد مي افته که نکنه زنده باشه هنوز !
شاه تركان سخن مدعيان ميشنود
شرمي از مظلمه خون سياووشش باد.
تسليت به همه دوستداران ادبيات فاخر ايراني.
«گریه نکن خواهرم، در خانه‌ات درختی خواهد رویید و درخت‌هایی در شهرت و بسیار درختان در سرزمینت. و باد پیغام هردرختی را به درخت دیگر خواهد رسانید و درخت‌ها از باد خواهند پرسید: در راه که می‌آمدی سحر را ندیدی؟»
برگرفته از سووشون
چهرهء ماندگار كسي نيست كه بالاس صحنه ببرندش و لوحي به دستش دهند و در تلويزيون نشانش دهند. چهره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ء ماندگار در دل مردم و در ذهن جهاني مي‌ماند كه كسي چون سيمين دانشور مي‌ماند.
باز باید ازسفر ابدی بزرگواری دیگر بنام بزرگ بانوی ایرانی نویسنده بزرگ و ارزشمند خانم سیمین دانشور ملول و دلتنگ شویم . او آنقدر بزرگ بود که با هیچ کلامی نمیتوان از او یاد کرد .خدایش روح بزرگش را قرین رحمت فرماید . او با رسیدن فصل بهار مسافر ابدی بهار شد و دوستدارانش را غمگین کرد. درود بیکران بر آن بزرگوار و همسر نازنینش.
روح پاکت با امیرالمومنین محشور باد .. سیمین خانم..........
الحق که چه زیباگفته است سیمین:که جلال،جلال زندگیش بود ودر سوگ اوبه سو وشون نشست. چراچهره ماندگار نشد،ای برادر؟آنچه ماندنی است ان اثرهنری می باشد نه این لوح مسی، گلی،گچی و...
چه غم که انسانهایی به وسعت ادبیات میروند نگاهی اجمالی می گوید باز هستند وخواهند امد پس یادش گرامی
خورشیدی از از ادبیات ایران زمین خاموش شد. خدایش بیامرزد. چند لحظه ای آنقدر متاثر شدم که اشک از چشمانم سرازیر شد. یاد بانوی دلیری افتادم که در سووشون خلق کرد .آری زنان این مرزو بوم امروز سووشون سیمین را دارند.
امروز یاد نامه های جلال به سیمین افتادم.
چه خوب وصمیمی بودین.بهترین جایگاه بهشت نصیبتون%%%%%
روحت شاد
باعث آبروی ادبیات ایران بوده و هستید.
ای کاش موقعی که زنده بودند بیش تر از او یاد می شد
بهتر بود حداقل اسم داستان هاش و بدونیم
شهری چون بهشت فوق العاده
به کی سلام کنم؟ بی نظیر
به قول نادر ابراهیمی فعل بیا با هم متفاوت باشیم را خوب صرف کردند جلال و سیمین
دلم براتون خیلی تنگ میشه روحتان شاد دیگه سال جدید رو با نبودت دوست ندارم بدون چشمای همه ما پر ازاشک شده بانوی داستان . روحت شاد
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی