بازدید 21992
قصه‌ای دو طرف «درد» از کودکان کار؛

ذره‌های انسانیت‌مان خریداری ندارد؟

ساعت از ده و نیم شب گذشته و وقتی چند کلمه‌ای با دو دختر بچه‌ای که از سر کار (!) برمی‌گردند، هم کلام می‌شویم و می‌خواهیم که بایستند تا عکسشان را بگیریم، خواهر بزرگتر (هشت ساله) می‌گوید: «قول بده که عکسمون رو تو روزنامه نزنی! وگرنه دوباره کتک می‌خوریم...». بند دلمان پاره می‌شود؛ سرپرستان ظالم به این کودکان آموزش داده‌اند، ولی نهادهای متنوع مسئول که باید حامی‌شان باشند، در خواب ...!
کد خبر: ۲۳۱۷۶۱
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۹:۰۹ 07 March 2012
گوشه‌ای از پیاده‌رو، کِز کرده و چنان خواهش می‌کند که یک فال از او بخریم که بیشتر به نظر می‌رسد، درخواست جلب محبت دارد تا فروش چند برگه‌ای که مثلا آینده ما را نشان می‌دهد؛ حیف که در این اقیانوس مردم در حال عبور، برخلاف اینکه در فروش کاغذ پاره موفق است، لحن التماسی‌اش خریداری ندارد!

به گزارش «تابناک»، بر پایه آمار‌ها، بیش از ۳۵۰‌ میلیون کودک خیابانی پنج تا چهارده‌ سال در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند که جدای محروم بودن از امکانات اولیه زندگی، در معرض آسیب‌های بسیاری هستند و چه بسا آینده خوبی برایشان نباشد؛ کودکانی که در سرما و گرمای فصول سال، مجبور به کارهایی می‌شوند که چه بسا جز «ظلم»، نام دیگری نتوان بر آن گذاشت.

این در حالی است که در کشور ما نیز این پدیده شوم رو به افزایش است و متأسفانه، تا کنون هیچ کار مستمر و قاطعانه‌ای برای مقابله با آن انجام نگرفته است؛ آن هم در شرایطی که نهادهای مسئول در این مقوله کم نیستند، ولی متأسفانه، هر کدام به توجیهی، از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی می‌کنند و به فرافکنی روی می‌آورند.

کافی است، سری به خیابان‌های شلوغ و به قول کاسب‌ها، «پاخور» محل زندگی‌تان بزنید تا دست‌کم در هر چند صد متر، با کودکی روبه‌رو شوید که دستان کوچک التماسش را برای فروش فال، گل، آدامس و ... دراز کرده و یا بد‌تر، مشغول گدایی سنتی است!

کودکانی که در رویارویی با ایشان یا دست و دلمان می‌لرزد و فالشان را می‌خریم که در این صورت به کار و کاسبی پدر و مادر ـ و شاید ارباب (!) ـ ستمکارشان رونق می‌دهیم و یا از کنارشان می‌گذریم؛ چه آزرده خاطر شویم و چه ککمان نگزد، تفاوت چندانی در اصل گذشتن از کنار ایشان ندارد.

دو سر باخت!

این در حالی است که در هر دو حالت (پذیرفتن خواهش آنها یا گذر از کنارشان)، کاری انجام داده‌ایم که در باطنمان نقش خواهد بست؛ یا چهره معصوم این کودکان ما را به یاد عزیز خردسالی در دور و اطرافمان انداخته که حس محبتمان برانگیخته شده و به جای یاری رساندن به این کارگر کم سن و سال، به زورگویان سرپرستش سود رسانده‌ایم و یا پیشتر به این باور رسیده‌ایم که سود کار این قشر خردسال به جیب نا‌اهلان می‌رود و از این کار منصرف شده‌ایم که در هر دو صورت، ذره‌ای از انسانیت زلالمان را در رویارویی با این ماجرا جا گذاشته‌ایم.

مثل لحظه‌ای که در چهارراه و پشت چراغ قرمز ایستاده‌ایم، یا زمانی که با کودکان کار شاغل در مترو یا صف‌های ایستگاه اتوبوس مواجه می‌شویم، وقتی که در حال خرید در بازار هستیم و از پیاده‌روهایی می‌گذریم که محل کسب و کار این کارگران غیر مجاز است و خلاصه هر جا و هر زمانی که با این غوره‌های مویز نشده روبه‌رو می‌شویم، ذره‌ای از انسانیت‌مان را می‌کنیم و به باد می‌دهیم؛ ذره‌ای از حس خوب انسان دوستی‌مان آب می‌شود و می‌ریزد و حتی ممکن است به جایی برسیم که دیگر هیچ حسی به این مقوله نداشته باشیم و حتی خدای ناکرده، سنگدل شویم.

این درست‌‌ همان چیزی است که هر روز برای بسیاری از ما رخ می‌دهد و به ظاهر کسی را نگران نکرده که چاره‌ای برایش نیندیشیده‌ایم!

انگار هنوز درنیافته‌ایم که کار این کودکان کم سن و سال، حاصل ضرب نیرو در جابجایی نیست* که اگر هم باشد، همه‌مان را به عقب می‌برد؛ چه کودکان معصومی که به گواه کار‌شناسان، بستر مناسبی برای تولید جرم و بزهکاری هستند و چه مایی که روز به روز روشنایی مهر و محبتمان تاریک‌تر می‌شود و...؛ اما چه کنیم که خسته شدیم از بس گفتیم که آقایان مسئول، بیایید هزینه‌های مقابله با جرم در فردای روز را امروز برای پیشگیری هزینه کنید، ولی اتفاقی رخ نداد.

جناب آقایان مسئول، رئیس، نماینده و...، این کودکان زجر کشیده به کنار؛ مشتری ذره‌های انسانیت‌مان هستید یا شما هم ذره‌ای برایتان نمانده؟!!

*تعریف فیزیکی کار این است: «کار» = «نیرو» ضربدر «جابجایی»
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۶۸
انتشار یافته: ۲۶
دردی استخوان سوز بیان فرمودید. در مترو بارها دیده ام با چنان فصاحتی درخواست می کنند که انسان را به تعجب وامیدارند. این نشاندهنده آموزش این کودکان مظلوم توسط باندهای مافیائی سودجوست. به هر حال مسئولین وظایفشان را انجام دهند تا در یوم الحسرت درمانده نباشند.
پاسخ ها
فرهاد
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۱۹ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
من خودم شاهد بودم یه وسیله ایی برای رفت آمد اینا قرار میدن یعنی صبح ها میارنشون وعصرها جمعشون میکنن.
بهترین کار به نظر اینجانب اختصاص بخشی از درآمد مالیاتی و نفتی دولت به سازمانهای مردم نهاد مسئول این کار است، در غیر این صورت توجه دیگران به این کودکان آسیبهای خودش را دارد.
البته خدا همه ما را ببخشد که این پدیده را در کشوری با این همه ثروت خدادادی می بینیم.
بعضي هاشون اين قدر سمج هستن كه اعصاب آدم رو خرد ميكنن تا يه مشت بزنه توي دهنشون
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
برای نام تو همان غول به!!!
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
حيفه
غول
ای کاش مقدارناچیزی ازپول نفت به این عزیزان درجهت رفاه حالشان اختصاص می دادند،ولی افسوس وهزاران افسوس.
با سه هزار میلیارد تومان و یا چهار میلیارد دلار گمشده از پول نفت و و و و و و و ... چه کارها که نمی شود کرد. ...
خداییش با اون 30000000000000000000 تومان چندتا ازین بچه ها را میشد سامان داد؟
از انسانیت سخن گفتید.... اینقدر غیر انسانیت ها در کشور عزیزمان میبینیم که فکر کنم این مسایل عادی شده و این فقط یعنی تاریک شدن تدریجی روح و قلب ایرانی.....
خیلی جالب بود سوزناک هرچند عدد خیلی بیشتراز جمعیت ایران هسا تقریبا 100 یرابر اما مهم نیست اخه اگه کل جهان 7 ملیون نفرباشد کودکان خیابانی 350 ملیون سوتی دادی تابناک جون
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۳۸ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
الان مثلا به سوتی کس دیگه ای خندیدی؟؟؟
برو دوباره بخون تا متوجه بشی که نوشتن 350 میلیون تو کشورهای در حال توسعه که یکیشون هند میشه که بیشتر از یک میلیارد جمعیت داره!
حالا برو تعریف کن که فلانی میلیارد رو میلیون گفت ...
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
احمد آقا از فرسنگها راه دور اظهار نظر نموده اند، در فرهنگ ایشان عدد تعریف نشده است و زبان ایشان از زبانهای غیر عددی است. زیاد سخت نگیرید، فرق میلیون و میلیارد را نمیدونه:)))
من چند روز پیش چهار راه سردار جنگل پسر بچه ای اسپند دود کن در اگزوز کمپرسی دستانش را گرم میکرد شرم باد بر انسانیت
خواهش می کنم سری به ضلع شمالی میدان بهارستان تهران بزنید. نزدیک مترو. بیخ گوش نمایندگان مجلس! ازدحام کودکان کار را ببینید. امروز یکی از کسبه جارویی به دست دختری خردسال داده بود تا جلوی مغازه را جارو کند. شاید در غیر این صورت نتواند آن حوالی کار کند! کنار مجلس!
باید ببینید...
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۱:۳۰ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۸
واقعا تاسف بار است !!
من هم بچه بودم کار کردم تقریبا تمام تابستانها کار میکردم اما چندان مقاله سوزناکی راجب به خودم نمیتونم بنویسم چون احساس میکردم چیزی طبیعی است و به احساس مسئولیت و وظیفه شناسی امروز من کمک کرد گاهی زیادی دراماتیک چیزها را تعریف میکنید اگر کار این بچه ها واقعا برای پیدا کردن یک لقمه نان برای خانواده هایشان یا خودشان باشد انوقت باید رفت دید اشکال از کجاست در 99 درصد موارد رد پای مواد مخدر پیدا میشود که در اینصورت هر اندازه کمک مالی هم کفایت نخواهد کرد و باید سازماندهی بسیار گسترده تری انجام شود
پاسخ ها
یه بنده خدا
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۵۳ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۷
ناشناس عزیز...
حرف از بچه هایی نیست که واسه یه لقمه نون و سیر کردن شکم خانواده اشون کار می کنن یا بهتر بگیم دوره گردی می کنن. درورد به شرف این بچه ها ... حرف از اون بچه هایی است که به جهت سود و منفعت یه عده آدم شکم پرست پول پرست وادار می شن تا به هر فلاکتی تن بدن ...
اگر نه که کار نه مایه آره نه ننگ حتی می خواد شغل های کاذب باشه ...
خب حالابگومابایدچیکارکنیم؟
ایناکه گفتی همش صورت مساله است
به نظرشماهاجواب چیه؟
فقط مسیولان؟
بیش از ۳۵۰‌ میلیون کودک خیابانی؟
این مساله بیش از پول به توجه و برنامه ریزی نیاز دارد . ضمن اینکه اگر کمی به سازمانهای غیر دولتی که در حوزه فعال هستند توجه کنید اقدامات قابل توچهی انجام داده و می دهند . این موضوع یک همکاری بین بخشی و برنامه نیاز دارد . مشکل آنجاست که سازمانهای دولتی و عمومی متولی بیشتر به تبلیغات و بهره برداریهای سیاسی از این مساله توجه دارند تا حل آن واگر نه هم از نظر تعداد و هم کیفیت ؛ این مساله در ایران هنوز چندان عمیق نشده است که نتوان آن را حل کرد . توجه به الگوهای حل مساله در سایر کشورها از جمله ترکیه در این خصوص قابل توجه است .
دردي گفتي و آتش زدي بر جانم
یعنی نمیشه اینا رو ساماندهی کرد و هم این بچه های معصوم رو نجات داد و هم نااهلان را شناسایی و زدود!!!
دیر نیست آنزمانی که کوچه پس کوچه های شهرمان پرشوداز این صحنه های زشت و زننده .افسوس و صد افسوس
جناب آقایان مسئول، رئیس، نماینده و...، این کودکان زجر کشیده به کنار؛ مشتری ذره‌های انسانیت‌مان هستید یا شما هم ذره‌ای برایتان نمانده؟!!
واقعا مسئولان عاشق خدمتگزاري چه پاسخي براي اين وضعيت دارند؟ پيگيري شما رسانه ها نيز براي اين مطلب بسيار ضعيف است. قدري بجنبيد.
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # انتخابات
وب گردی