به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه شرق، همه علیه این فساد نوشتهاند؛ حامیان دولت فعلی، حامیان دولت قبلی، منتقدان هر دو دولت و براندازان و مخالفان جمهوری اسلامی همه در توییتهایشان علیه فساد چای دبش و ریشهها و عوامل مربوط به آن نوشتهاند.
بااینحال، زاویه ورود هر گروه به این بحث متفاوت است. تحلیل این تفاوت میتواند به فهم بیشتر رفتار نیروهای سیاسی مختلف در نسبت با فساد کمک کند و به این پرسش پاسخ دهد که حساسیت به فساد در توییتر چقدر جناحی است.
بر اساس توییتهای ارائهشده از سوی شرکت لایفوب، بیش از ۲۶ هزار توییت و ریپلای در این زمینه منتشر شده است که این توییتها بیش از ۶۰۰ هزار لایک گرفته و در مجموع بیش از ۱۶ میلیون بار دیده شده است. اعدادی که بیانگر واکنشی گسترده به فساد چای دبش است. چهرههایی که به این موضوع واکنش نشان دادهاند و توییتهایشان فیواستار شده نیز متکثر هستند. علی کریمی، علی شریفیزارچی، محسن برهانی، یاشار سلطانی، علیاکبر رائفیپور، سعید محمد، جلال رشیدیکوچی، یاسر جبرائیلی، عباس عبدی و عبدالله رمضانزاده ازجمله چهرههایی هستند که نامشان در میان کسانی که توییتهایشان بیش از هزار لایک گرفته دیده میشود. اما این چهرهها و جریانات سیاسی چگونه به این موضوع پرداختهاند؟
تحلیل شبکه ریتوییتهای مربوط به فساد چای دبش در گراف زیر، تصویر خوبی از رفتار گروههای سیاسی به دست میدهد. در این گراف که برگرفته از دادههای اولیه است، حدود ۲۳ هزار کاربر حضور دارند. بر این اساس، کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی ۳۶ درصد از شبکه، کاربران ارزشی و انقلابی ۳۱ درصد از شبکه و کاربران اصلاحطلب و میانهرو ۳۰ درصد از شبکه و کاربران طرفدار مجاهدین خلق هم حدود سه درصد از شبکه را به خود اختصاص دادهاند. این دادهها نشان میدهد اگرچه کاربران برانداز و مخالف جمهوری اسلامی، واکنش بیشتری به ماجرای چای دبش داشتهاند، اما هر سه گروه مهم در فضای توییتر تقریبا به یک اندازه به این موضوع ورود کردهاند. این امر کمتر در توییتر مشاهده میشود؛ چراکه کاربران اصلاحطلب و میانهرو سازماندهی کمتری در این فضا داشته و در نتیجه قدرت اثرگذاری کمتری دارند؛ بنابراین این دادهها نشان میدهد که جریان انقلابی و ارزشی در توییتر، کمتر از سهم خود در توییتر در این ماجرا ورود کرده است.
اگر در گراف دقیقتر شویم، نکات تأملبرانگیز دیگری از آن میتوان فهمید. در سمت چپ گراف، کاربران مخالف جمهوری اسلامی حضور دارند که بهطور طبیعی علیه جمهوری اسلامی نوشتهاند. حضور کاربرانی مانند علی کریمی و شاهین نجفی در این قسمت، نشان از واکنش گسترده حامیان رضا پهلوی به این موضوع دارد. در قسمت بالای این خوشه نیز بخشی از کاربران روزمرهنویس حضور دارند که البته درصد کمی از این خوشه را شکل دادهاند. در میانه گراف و کاربران آبیرنگ، طیف متنوعی از کاربران تحولخواه، اصلاحطلب و میانهرو حضور دارند. اما نکته جالب قرارگرفتن نام مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضائیه در این گروه است؛ امری که نشان میدهد توییتهای او عمدتا توسط کاربران میانهرو و اصلاحطلب ریتوییت شده است. بااینحال جایگاه کشتدار در این شبکه بیانگر آن است که توییتهای او مورد توجه کاربران ارزشی و انقلابی نیز بوده است؛ به عبارت دیگر، بخشی از شبکه کاربران ارزشی و انقلابی نیز توییتهای کشتدار را که بهنوعی علیه دولت است، ریتوییت کردهاند؛ بنابراین میتوان این موضوع را مطرح کرد که در سمت چپ خوشه کاربران ارزشی و انقلابی، تجمع منتقدان دولت بیشتر است. این را از حضور اکانتهای کاربرانی مانند سعید محمد و یاسر جبرائیلی نیز میتوان متوجه شد؛ کسانی که در ماههای اخیر نسبت به دولت رویکرد نسبتا انتقادی داشتهاند. در این میان توییت اکانت منتسب به سعید محمد قابل توجه است. او در توییت خود نوشته بود:
تا وقتی اتفاقاتی مثل #صادق_بوقی و #تتلو میتوانند فکر و ذهن مردم را از موضوعات اصلی و مهمی مثل چای دبش منحرف نمایند، مافیا در این کشور در امان هستند. دوقطبیسازیها هدفمند است مراقب باشید. البته در این بخش از گراف نام کاربرانی مانند «آدم بنحوا» نیز دیده میشود که به بهانه فساد چای دبش، به دولت حسن روحانی حمله کرده و ریشه فساد را آنجا دانستهاند.
در سمت راست گراف و خوشه سبزرنگ نیز حامیان دولت دیده میشوند؛ کسانی که دولت رئیسی را فسادستیز معرفی کردهاند و افشای پرونده چای دبش را هم مصداق آن در نظر گرفتهاند و در همین راستا تلاش کردهاند تا هشتگ #دولت_ضدفساد را در توییتر ترند کنند. البته این تمایز میان دو بخش چپ و راست خوشه سبز کاربران ارزشی و انقلابی علاوه بر تفاوت در مواضع میتواند ناشی از تفاوت در گروههای سایبری و سیاسی در این خوشه هم باشد؛ یعنی بخشی از آنها وابسته به یک جریان خاص انقلابی هستند و بخش دیگر وابسته به جریانی دیگر. این گراف و تحلیل حاصل از آن تصویر خوبی از واکنش گروههای سیاسی به پرونده چای دبش نشان میدهد؛ اینکه کدام جریانات نسبت اصل فساد حساس بودهاند و کدام جریانات خواستهاند از آن به نفع یک گروه خاص یا علیه رقیبشان بهرهبرداری سیاسی کنند. ابرکلمات توییتهای مربوط به این موضوع نیز تا حد خوبی تصویری از این واکنشها نشان میدهد. بر اساس یافتههای بهدستآمده، کلیدواژههای «دولت» و «رئیسی» ازجمله کلیدواژههای پرتکرار در توییتهای منتشرشده بوده است. این امر نشان میدهد بخشی از کاربران دولت ابراهیم رئیسی را در پرونده چای دبش مقصر میدانند و به همین خاطر راجع به آن نوشتهاند. برای مثال احسان بداغی در توییتی در این مورد نوشته است:
#علی_صالح_آبادی، رئیس کل سابق بانک مرکزی که فساد تخصیص ارز #چای_دبش در دوره او رخ داد پس از ترک این سمت سفیر ایران در قطر شد. هر وقت دولت او را از این مأموریت برگرداند و برای پیگرد قضائی به قوه قضائیه سپرد، ادعا کند که خودش برخورد با فساد را آغاز کرده. بحث آن ۶۰ نفر دیگر بماند.
البته این امر به این معنا نیست که همه انتقادات متوجه دولت ابراهیم رئیسی بوده بلکه بخشی از توییتها هم متوجه حسن روحانی بوده است. نکته مهم، اما اینجاست که با وجود فعالیت بخشی از کاربران ارزشی و انقلابی علیه حسن روحانی، حجم توییتهای حاوی کلیدواژه «روحانی» کمتر از نصف توییتهای حاوی کلیدواژه «رئیسی» است. نکته قابل توجه دیگر آن است که کلیدواژه «ضدفساد» که بیانگر کمپین #دولت_ضدفساد است که توسط حامیان دولت راهاندازی شد، فقط در ۱۰ درصد از توییتها دیده میشود. نکته درخور توجه دیگر فراوانی کلیدواژه «تتلو» است که در بیش از هزار توییت نام او ذکر شده است؛ بسیاری از کاربران عقیده داشتهاند که موضوع تتلو برای پرتکردن حواسها از فساد چای دبش است و به همین خاطر نام او نیز در این ماجرا زیاد تکرار شده است. کلیدواژههای «سیستماتیک»، «صادق بوقی» و «شهرداری» نیز از دیگر کلیدواژههای پرتکرار در میان توییتهای مربوط به پرونده چای دبش است.
مجموعه این دادهها تصویر دقیقی از واکنشهای توییتری به پرونده چای دبش و رویکرد حامیان و منتقدان دولت به دست میدهد و نشان میدهد که هیچ جریانی حاضر به پذیرش مسئولیت در این ماجرا نیست و هر کسی تقصیر را گردن دیگری انداخته است. در میان این کشمکش، واکنش کاربران عادی توییتر که در توپولوژی شبکه مشخص است، نشان میدهد احتمالا کاربران عادی کدام گروه و جریان را بیشتر مقصر میدانند.