شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی
می گشایی پرده راز با نگاهی پر ز تشویش
من به گوشت می سرایم نغمه ای از غم خویش
در خموشیهای ساحل این منم تنهای تنها
خفته در آغوش رویا چه رویایی چه رویایی
شب پریشان می خرامد در خموشیهای ساحل
می تپد در سینه ام دل تو می آیی تو می آیی
می تراود عطر بوسه از گل سرخ لبانت
می درخشد دیدگانت چه زیبایی چه زیبایی