به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۱۴ مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که تهران در بحران اشعه فرابنفش، مناظره درباره رکوردشکنی در انتشار اوراق مالی، علت حضور نظامی واشینگتن درخلیج فارس و خیز بلند بانک مرکزی برای ساماندهی بازار ارز در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
محمدعلی وکیلی مدیرمسئول ابتکار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: در آستانه روز خبرنگار هستیم. در هیچ روزگاری جامعه رسانهای اینچنین در بن بست کارکردی نبودند. از یک سو تب مطالبات جامعه با تم حاکم بر رسانهها فاصله معنادار گرفته است. رسانه دیگر نمیتواند آنچنان که گذشته بود نماینده افکار عمومی باشد. اصلاً گویی روش مالوف رسانه دیگر ظرفیت پاسخگویی به نیاز جامعه را ندارد. به همین سبب مرجعیت نهاد رسانه تقریباً از بین رفته است. البته این بلا بر سر همه نهادهای مدرنِ مرجع ازجمله دانشگاه، حزب و... هم آمده است. از سوی دیگر اقتصاد مطبوعات در بدترین شرایط خود میباشد. عملاً مطبوعات ورشکسته اند و بسیاری از رسانهها به علت مشکلات مالی تخته شده اند. با این وضعیت اقتصاد رسانه، انتظار تغییر کیفی رسانهها خیلی خوشبینی میخواهد. در سوی دیگر همچنان نزد حاکمان، رسانهها به طور پیش فرض در جایگاه متهم اند. هیچ گاه بدبینی حاکمیت نسبت به رسانه عوض نشد. رسانهها - خصوصاً رسانههای مستقل - از بدو تولد در ایران مهجور بوده اند. به علل و دلایل متعدد تاریخی، رسانه همیشه گزینه مطعون و مظنونی بوده است. هیچ گاه از سایه سنگین نگاه امنیتی بیرون نیامد؛ لذا از ابتدا به عنوان یک نهاد که میتواند با نظارت خود کیفیت حکمرانی را ارتقا دهد به رسمیت شناخته نشد و لذا در سایه نگاه منفی سیاستگذاران رشد آنچنانی نکرد؛ تا اکنون که گرفتار بحرانهای دیگری هم شده و نفسهای این تن نحیف به شماره افتاده است.
همه اینها در حالی است که اگر در همسایگی شاهد تحولات شگفت انگیز در مسیر توسعه هستیم میبینیم که مقارن و ملازم آن به نقش رسانه توجه ویژه شده است.
خیلیها میپرسند راز موفقیت قطر در کسب میزبانی جام جهانی چیست؟ بی تردید این موفقیت ناشی از دلارها و یا دیپلماسی قطریها نبود. بلکه قطریها پیش از بدست آوردن میزبانی جام جهانی موفقیت رسانه را با اتکا به دستاوردهای الجزیره بدست آورده بودند. الجزیره توانست نگاه جهان را نسبت به قطر باورپذیر کند و به عبارتی برگ برنده قطر نسبت به رقبا شد. امروز نیز بن سلمان با تکیه بر MBC گروپ توانسته ذهنیت جهان را نسبت به خاندان سعودی اصلاح نماید و زمینه باورپذیری جهانیان را در خصوص افقهای شگفت انگیزی تحت عنوان پروژه نیوم فراهم آورند؛ بنابراین توسعه در کشور تابع پیش فرضهای زیادی ازجمله اعتقاد مسئولان به کارکرد رسانه است. طبیعی است با این جایگاه نازل رسانه نمیتوان امید به بازیابی نقش رسانه داشت. امروز دیگر در جهان پذیرفته شده که اگر حاکمان یک کشور حتی به آزادی، دموکراسی، کرامت انسان و... هم اعتقاد ندارند، اما به توسعه میاندیشند باید رسانههای بامنزلتی داشته باشند. ببینید عربستان و قطر را. اینجا، اما شوربختانه به دلیل فراهم نبودن زمینهها و پیش فرضها و در اولویت نبودن توسعه، همچنان کمیت توسعه میلنگد.
صلاحالدین هرسنی کارشناس و تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: آرایش جنگ در اوکراین تغییر کرده است. این تغییر به جهت تحقق وعدههای غرب در مجهز کردن ارتش اوکراین به تسلیحات جنگی مدرن است. گویی درخواستها و تلاشهای ولودیمیر زلنسکی با حضور در پارلمانهای بزرگ دنیا به روش ویدئوکنفرانس و تحریکشان بابت روسیهستیزی جواب داده است.
در واقع روزگاری که ارتش اوکراین تنها سلاح مدرنش موشکهای سردوشی «جاولین» ساخت آمریکا برای شکار تانکهای در حال جولان روسیه بود، در حال حاضر در جبهه زمینی تانکهای «لئوپارد۲» و «آبرامز» و «چلنجر» و «پلگذار» را در اختیار دارد و قرار است آخرین نسل از جنگنده هوایی در اختیارش از طرف متحدان به ویژه ناتو قرار گیرد. البته با مقاومتی که ارتش اوکراین در برابر روسیه از خود نشان داده، قرار است به زودی شرایط برای عضویتش در ناتو نیز فراهم شود. تحت این شرایط بمبها و موشکهای ارتش اوکراین به واسطه داشتن تجهیزات مدرن به پایتخت روسیه نیز رسیده است، به گونهای که به واسطه حملات پهپادی اوکراین به مسکو، ساختمانها و برجهایی در چند مرحله مورد هدف قرار گرفته و یکی از فرودگاههای روسیه یعنی فرودگاه بینالمللی «ونوکووا» مسکو به جهت در امان ماندن از حملات پهپادی اوکراین به مدت کوتاهی بسته شد. اینکه به تدریج الگوی جنگ ابتدا به واسطه قدرت پدافندی و سپس قدرت تهاجمی یا آفندی ارتش اوکراین تغییر کرد و جنگ به قلمرو روسیه و به مراکز نمادین و پایگاههای نظامی آن کشور رسیده، چیزی است که «ولودیمیر زلنسکی» رییسجمهوری اوکراین آن را روند اجتنابناپذیر و طبیعی جنگ میداند و جنگی عادلانه میخواند. این سوی ماجرا که ارتش روسیه و رهبرش سرمست از شائبه قدرت و پیروزی قرار دارند، به تدریج قدرت پدافندیشان کاهش یافته و جلوهها و نشانههای ترس، هراس و استرس را میتوان در چهره پُفکرده ولادیمیر پوتین مشاهده کرد که دلش را فقط به رژههای ارتش روسیه در میدان سرخ به مثابه بزرگترین میدان مسکو خوش کرده است. البته چنین رژههایی همه ابزار برای نمایش نباختن در قبال اوکراین و افکار عمومی جهانیان نیست. افزون بر این، ولادیمیر پوتین به جهت آنکه وانمود کند بازنده جنگ نیست از زبان مدودیف که روزگاری رییسجمهوری و سپس نخستوزیر روسیه بود اعلام کرده است: «دعا کنید که وارد جنگ هستهای با ناتو نشویم.» این سخن و ادعای پوتین و سایر مقامات کرملین بیش از آنکه نشانه برای شعلهور شدن آتش جنگ در حد و اندازههای جنگ جهانی سوم یا جنگ هستهای و اتمی باشد، بیشتر یک بلوف و نشانه استیصال، ترس و درماندگی و همچون سنگ بزرگی است که علامت نزدن است. در شرایط حاضر و به جهت همین تغییر در آرایش و الگوی جنگی از طرف اوکراین شرایط به گونهای تغییر کرده که مقامات کرملین به ویژه ولادیمیر پوتین به مصالحه فکر کند و به همین دلیل است که مقامات کرملین برای پایان دادن به غائله اوکراین دل در گرو «دیپلماسی آفریقایی» و شاید دل به واسطهگری «ترکیه» دوختهاند. البته این وضعیت فقط روبنای ماجراست. زیربنای ماجرا بسیار بغرنج و تراژیکتر از روبناهاست، چراکه این اوکراین است که باید تعیین کند جنگ ادامه یابد یا آنکه پای دیپلماسی آفریقایی و ترکیه برای مذاکره و در نتیجه صلح به میان آید. در واقع اگر بنا بر سر صلح باشد، این ولادیمیر پوتین است که موانع و مشکلات جدی با اوکراین در پیش دارد نه ولودیمیر زلنسکی، چراکه اولا رییسجمهوری اوکراین دلیرتر شده و مقاومت و شجاعتش درخور ستایش است و از آغاز جنگ در اوکراین به جای کت و شلوار اتوزده و کراوات آبی، لباس رزم بر تن دارد و وظایف خود را در کنار همسرش بین کاخ ریاستجمهوری و خیابانهای جنگزده اوکراین تقسیم کرده است. در ضمن او آنگونه که تاکنون نشان داده، هیچگاه مایل نیست به وارد کردن زخم بزرگ بر عقده خودشیفتگی و و خودبرترپنداری و تزار کاغذی ولادیمیر پوتین پایان دهد. در ضمن اگر پای صلح در میان باشد، در شرایطی ولودیمیر زلنسکی حاضر به مصالحه میشود که روسیه بخواهد به مرزهای ۱۹۹۱ بازگردد. محققا در شرایط بازگشت روسیه به مرزهای ۱۹۹۱ که همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است و به وجود آمدن ققنوسی ۱۵ جمهوری از دل آن که یکی از آنها اوکراین است باید به استقلال و تمامیت ارضی آن بر اساس معاهدات وستفالیایی احترام بگذارد و چهبسا باید کریمه را نیز همچون ۱۹۹۱ منضم به خاک اوکراین کند و آن را به اوکراین پس دهد.
حسن فرامرزی طی یادداشتی در شماره امروز جوان نوشت: «سلام! مأمور اداره پست هستم، ابلاغیه قضایی آوردم براتون، آدرس خونتون رو نتونستم پیدا کنم، شمارهتون رو نامه قضایی بود، میتونید به صورت آنلاین پیگیری کنید، از طریق اپلیکیشن سامانه ثنا.»
عکس صاحب پروفایل ارسالکننده متن را باز میکنم. تصویر یک عاقلهمرد در یونیفرم پستچی سوار بر موتور دیده میشود، با نامی که به دقت طراحی شدهاست: علیاکبر خدادادی. نام و نامخانوادگی در خاطرهجمعی ایرانیها، معتبر و صاحب حرمت است و با احساسات مذهبی ما گره میخورد. پایین متن که از طریق یک پیامرسان داخلی به گوشی تلفن همراه من فرستاده شده فایلی فرستاده و از مخاطب خواسته شده که آن فایل ثنا ـ درگاه خدمات الکترونیک قوه قضائیهـ را باز کند، حال آنکه در واقع ما با یک بدافزار روبهرو هستیم که به محض باز کردن آن اطلاعات گوشی در اختیار کلاهبرداران قرار خواهد گرفت و سوءاستفادههای مالی بخشی از داستان ارسال این بدافزارها خواهدبود.
کلاهبرداران حرفهای صاحب هوش سیاه هستند و تحلیلگران اطلاعات قابلی به شمار میروند. مثلاً کافی است یک کلاهبردار حرفهای از قول معاون قوه قضائیه باخبر شود که فقط در سال گذشته، ۱۶ میلیون پرونده قضایی در قوه قضائیه بررسی شدهاست. این داده برای تیم کلاهبردار و جاعل به مثابه شهد و شیرینی است. کلاهبرداران حرفهای میدانند که اکثر ایرانیها به دلایل مختلف در قوه قضائیه پرونده دارند یا شکایت کردهاند یا از آنها شکایتشده و از سویی طیف شکایتها هم بسیار گستردهاست، بنابراین وقتی حتی به صورت تصادفی پیام ابلاغیه قضایی در گوشی یک ایرانی ظاهر میشود، معلوم است که او دستپاچه میشود و بلافاصله بدافزاری را که به گوشی او ارسالشده باز میکند.
در چنین فضایی تأمین امنیت مردم یکی از وظایف دستگاههای حاکمیتی است و از آنجایی که خواه ناخواه بخش عمدهای از زیست و زندگی ما به فضای مجازی و الکترونیکی منتقل شدهاست، طبیعتاً انتظار از دستگاههای حاکمیتی این است که سازوکارهایی را در نظر بگیرند که این امنیت برای مردم تأمین شود. همچنان که در فضای واقعی این انتظار وجود دارد که افراد، موارد امنیتی را درباره اموال و خانه و ماشین خود مراعات کنند. در فضای مجازی هم اشراف بر حداقلهایی از آگاهیهای امنیتی ضروری است، اما این موضوع نافی مسئولیت نهادها در اینباره نیست و نمیتوان و نباید همه مسئولیتها را بر گردن افراد انداخت. همچنان که اگر کسی بگوید فقط و فقط تو مقصری که اموالت به سرقت رفتهاست این سخن فاقد وجاهت لازم خواهدبود، درباره سرقتهای الکترونیکی نیز اکتفا به مسئولیت فردی مردم و تمرکز صرف بر پیامهای هشداربخش کافی نیست، بلکه نهادهای ذیربط باید در اینباره به شکل جدی دست به کار شوند که چطور میتوان جلوی این نوع کلاهبرداریها و سرقتهای زنجیرهای و تیمی ایستاد که امنیت روانی و ذهنی جامعه را مخدوش میکند.
نکته دیگر درباره اعتماد جامعه به کارکرد و مسئولیت پیامرسانهای داخلی است. اگر پیامرسانهای داخلی میخواهند بین مردم خوشنام باشند ـ چه بپذیریم و چه نه، این اعتماد هنوز به طور مطلوب شکل نگرفته و با توجه به جو شایعات و خبرسازیها بسیار لرزان استـ باید درباره مسئولیت اجتماعی خود بهویژه در فضا ندادن به کلاهبرداران اینترنتی بسیار هشیارانه عمل کنند و با استفاده از هوش مصنوعی و سایر ابزارهای رصد، اجازه ندهند فضای پیامرسانهای داخلی به راحتی در اختیار سوءاستفادهگران و مجرمان فضای مجازی قرار گیرد.