بین الملل تابناک: در سالیان اخیر و در برهه های مختلف، بحث تشکیل اتحاد برخی کشورهای منطقه علیه ایران در قالب ناتوی عربی مطرح بوده است. به ویژه با عیان شدن روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی و همچنین کاهش حضور آمریکا در منطقه این موضوع در سالیان گذشته همواره مطرح بوده است.
در همین راستا، یک روز پس از دیدار سهجانبه رهبران رژیم صهیونیستی، مصر و امارات در شرمالشیخ، رسانههای اسرائیلی روز چهارشنبه گزارش دادند که نفتالی بنت در این دیدار پیشنهاد کرد یک اتحاد نظامی مانند ناتو بین کشورهای عربی و اسرائیل در برابر ایران تشکیل شود.
به گزارش کانال ۱۱ تلویزیون اسرائیل، عنوان این اتحاد نظامی «راهبرد دفاع مشترک» منطقهای در برابر ایران خواهد بود و شامل دفاع مشترک موشکی و دفاع در برابر حملات پهپادی ایران هم خواهد شد.
به گزارش رسانههای اسرائیل، این اتحاد نظامی علاوه بر کشورهای عربی که با اسرائیل رابطه رسمی دارند، میتواند احتمالا شامل قطر و عربستان سعودی نیز باشد.
چرا ایده ناتوی منطقه ای احتمالا عقیم می ماند؟
در این رابطه، عرفان پژوهنده کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با تابناک اظهار داشت: آنچه که از آن به عنوان ائتلافی مشابه ناتو یاد میشود، اعضای نامشخصی دارد. برخی گمانهزنیها در مورد ائتلاف کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با مصر و رژیم صهیونیستی صحبت میکنند و برخی با حضور ترکیه. بنابراین، باید از هر دو منظر به این قضیه نگاه کرد. زمانی که صحبت از ائتلاف میکنیم، یعنی کشورهای حاضر در آن اولا کمترین اختلاف ادراکی از موضوع ائتلاف دارند؛ دوما، چارچوبی برای مدیریت یا حل اختلافات میان اعضا در موارد دیگر وجود دارد.
وی افزود: یکی از مهمترین چالشهای بر سر چنین ائتلافی، نبود ادراک یکسان از میزان خطر ایران پس از احیای توافق برجام، در میان اعضای احتمالی ائتلاف است. خطر این ایران برای رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات، یک چیز است و خطر آن برای ترکیه یا مصر و حتی قطر، متفاوت است. به عنوان مثال، قطر پس از محاصره توسط دول چهارگانه عربی، تغییر رویکرد جدی در سیاست خارجی خود داده و اکنون در حال معرفی خود به عنوان بازیگر میانجی است؛ به همین سبب، ادراک قطر از خطر ایران بدون تحریم با ادراک خطر امارات یا رژیم صیونیستی یا حتی ترکیه نیز متفاوت است. این موضوع در مورد عمان و کویت نیز صدق میکند. حتی در لایهی کشورهای اصلی ( رژیم صهیونیستی، امارات، مصر، عربستان سعودی) رقابت ترکیه و ایران برای نفوذ در منطقه با مسئلهی امارات، عربستان و رژیم صهیونیستی با ایران کاملا متفاوت است.
این کارشناس خاورمیانه عنوان کرد: کشورهای احتمالی عضو این ائتلاف در پروندههای مختلفی اختلافات جدی با یکدیگر دارند. سعودی و امارات در پرونده یمن و رقابت اقتصادی؛ ترکیه با امارات، مصر و سعودی اختلافات ایدئولوژیک بر سر حمایت از اخوانالمسلمین یا سلفیهای منطقه که در لیبی به اوج خود رسید. ترکیه با رژیم صهیونیستی و مصر بر سر منابع نفت و گاز در دریای مدیترانه از جمله اختلافات مهمی است که شاید خطر ایران بدون تحریم تا مدتی آنها را به حاشیه ببرد اما نهایتا، این اختلافات به حدی بنیادین و جدی هستند که حتما در اولین فرصت دوباره بدل به کانون بحران خواهند شد؛ خصوصا که تا به امروز این بازيگران توانایی ایجاد چارچوبی برای مدیریت اختلافات خود را نتوانستهاند ایجاد کنند.
وی ادامه داد: نکته سوم مربوط به توانایی ایران است که برای برخی از این کشورها بازدارندگی ایجاد میکند. قدرت نظامی، اطلاعاتی و امنیتی ایران در حدی است که اگر همکاری هر کدام از این کشورها با رژیم صهیونیستی علیه ایران بیش از حد شود، به طوری که تهران احساس کند از خطوط قرمز آن عبور شده است، برای آن کشور مشکلات عدیدهای ایجاد کند که این موضوع، با توجه به تفاوت ادراک خطر در میان این کشورها، چالش مهمی محسوب میشود. همانطور که در قضیهی حمله موشکی ایران به پایگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق دیدیم، تهران ثابت کرد که در صورت عبور از خطوط قرمز، اراده و توانایی لازم برای مقابله را دارد. از سوی دیگر، کشوری با اقتصاد شکننده مانند امارات از طرق مختلف ممکن است دچار مشکل شود. یا کشورهایی مانند کویت که اساسا اگر خطر عربستان را بیش از ایران ندانند، کمتر نمیدانند، ریسک درگیری با تهران را به جان نخواهند خرید. یا مثلا ترکیه که در پروندههای مختلف از قفقاز جنوبی گرفته تا عراق و سوریه با ایران در حال رقابت است، با نزدیکی بیش از حد به تلاویو علیه ایران، خطر تلافی تهران در پروندههای دیگر را حتما محاسبه خواهد کرد؛ خصوصا که در مسائلی مانند لیبی یا دریای مدیترانه، با اعضای همین ائتلاف دچار اختلاف است. این موضوع سبب میشود که حتی ایجاد چنین ائتلافی، آنچنان که باید، کارایی نداشته باشد.
پژوهنده در نهایت اظهار داشت: نکته آخر به توانایی این کشورها برمیگردد. وقتی ما صحبت از ائتلافی مشابه ناتو میکینم، یعنی ائتلافی نظامی-امنیتی؛ در چنین ائتلافی، کشورها یا تواناییهای اطلاعاتی و نظامی خود را به اشتراک میگذارند یا از منظر موقعیت ژئوپولیتیکی مورد استفاده قرار میگیرند. کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس که توانایی اطلاعاتی-نظامی خاصی در برابر ایران ندارند، باید از منظر ژئوپلیتیکی خود را در اختیار ائتلاف قرار دهند که به دلایلی که پیشتر گفته شد، از حدی فراتر نخواهند رفت ( به غیر از بحرین). اما در حلقه اصلی ائتلاف، امارات و سعودی در جنگ یمن میزان توانایی نظامی-اطلاعاتی خود را نشان دادند اما از منظر اقتصادی، با توجه به رفع تحریمهای تهران و کم شدن نیاز تهران به دبی، توانایی چندان چشمگیری نخواهند داشت. مصر نیز علیرغم ارتش بزرگ و آموزش دیده خود، با توجه به مشکلات اقتصادی و چالشهای امنیتی در پیرامون خود مانند درگیری با اتیوپی بر سر سد النهضه و مسئله لیبی، همچنین با توجه به سابقه عملکرد آن در عدم همراهی ائتلاف سعودی در تجاوز به یمن، بعید است تحرک خاصی به غیر از چند نمایش در خلیج فارس بتواند داشته باشد؛ ترکیه نیز در صد سال اخیر، مشکلات خود با تهران را مدیریت کرده و حتی در اوج رقابت و اختلاف میان آنکارا و تهران، رقابت را از حد مشخصی فراتر نبرده است که منجر به رویارویی مستقیم دو کشور شود. با این حال، این ائتلاف در مورد نفوذ منطقهای ایران، خصوصا در سوریه و عراق میتواند چالشهایی ایجاد کند اما نه چالشهایی که بتواند دست ایران را، همانطور که رژیم صهیونیستی خواهان آن است، قطع کنند.