به گزارش «تابناک» به نقل از مهر، هواپیمای کوچک مسافربری یاکوولف یاک ۴۰ شرکت ایران ایر که ۳۲ صندلی داشت در آخرین ماه پاییز سال ۱۳۷۹ شاهد اتفاق هولناکی بود. هواپیما به باند فرودگاه آمد و آماده سوار شدن مسافران شد. بیش از دو سوم مسافران از یک خانواده بودند و صحبت و شوخی آنها کل فضای هواپیما را احاطه کرده بود. در روز آفتابی همه چیز نوید یک سفر دلچسب را میداد.
پرواز رأس ساعت مقرر از زمین بلند شد و درحالیکه مهماندار اعلام کرد برای فرود در فرودگاه بین المللی شهدای پرواز ۶۵۵ بندرعباس آماده شوید یکی از پیچیدهترین اتفاقات تاریخ هواپیمایی ایران رخ داد.
۶۰ مایل تا فرودگاه بندرعباس مانده بود که یکی از مسافران به بهانه اینکه حالت تهوع دارد به سرتیم امنیت پرواز نزدیک شد و بعد با مشت با او درگیر شد. یکی از مسافران هم اسلحهای را که در کفش خود جاساز کرده بود درآورد و به سمت گارد حفاظت پرواز گرفت. در یک چشم به هم زدن چند نفر دیگر از مسافران نیز چاقو، قمه و پنجه بوکسها را درآوردند. هیچ راهی باقی نمانده بود و تیراندازی بین تیم حفاظت پرواز و هواپیماربایان درگرفت. خلبان برای اینکه ببیند چه شده کاکپیت را باز کرد اما با نهیب سرتیم حفاظت پرواز به داخل اتاقک رفت و در را از پشت قفل کرد. گلولهای که به گردن بزرگتر هواپیماربایان خورد امکان صحبت را از او گرفت و مانورهای خلبان در آسمان هم تعادل آنان را بهم زد. در ادامه اما نابلدی هواپیماربایان و اقدامات آماتور آنان باعث شد پرواز در ساعت مقرر در بندرعباس به زمین بنشیند و آنان که به خیال خود قصد داشتند هواپیما را به آمریکا ببرند همگی دستگیر شوند.
چشم در چشم قانون
دادگاه مجرمان سریعاً برگزار شد. یکی از متهمان اصلی این آدمربایی، در جلسه دادگاه گفت: «من از مساله هواپیماربایی خبر نداشتم. من فقط به هواپیما، اسلحه بردم و این اسلحه را در منزل خالد از وی گرفتم و یک ساعت قبل از سوار شدن به هواپیما به خاطر رودربایستی با خالد که داماد ما است، این اسلحه را گرفته و با جاسازی در داخل کفشم، آن را به داخل هواپیما بردم.» قاضی پرسید: اسلحه را به چه منظور گرفتی؟ متهم گفت: «نمی دانستم، ولی فکر میکردم که خالد آن را برای فروش به بندرعباس میبرد.» با بررسیهای کارشناسی مشخص شد مجرمان همگی بیکار و در فقر اقتصادی هستند. از سوی دیگر وابستگی سیاسی یا حزبی به هیچ جریانی در داخل و خارج نداشته و این کار را بدون عقبه لجستیکی به انجام رسانده اند. در ادامه نیز مصدومان از مسافران و گارد امنیتی از شکایت علیه آنان گذشت کردند و فقط جنبه عمومی جرم باقی ماند که باید مورد رسیدگی قرار میگرفت.
در سال ۱۳۸۶ پس از بررسی پرونده متهمان پرونده هواپیماربایی در کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضائیه، محکومیت آنها از اعدام و حبس ابد به ۲۰ و ۱۵ سال حبس کاهش یافت.
تحمل ۲۰ سال حبس با ملاحظه حبس قبلی آنان از سال ۷۹ به پایان رسیده است اما ملاک قضائی از زمان صدور حکم یعنی سال ۸۶ بوده است به عبارت بهتر ۶ سال از حکم مجرم اصلی باقی مانده بود اما آیت الله رئیسی رئیس قوه قضائیه نسبت به بخشش باقیمانده حکم این محکومان امنیتی نیز اقدام کرد.
اقدام حاتمی کیا
از زمان شروع به کار ابراهیم رئیسی در قوه قضائیه او در فراخوان عام از همه خواست هر پیشنهادی دارند ارائه دهند و ساز و کاری را نیز برای درخواستهای رسیده طراحی کرد. ابراهیم حاتمی کیا در ۳۱ فروردین ۹۹ طی نامهای به ابراهیم رئیسی، پیشنهاد عفو این چهار محکوم را مطرح و درخواست خود را ثبت کرد.
حاتمی کیا بدون هیاهو و با طی روال قانونی به خواست خود رسید. کمیسیونهای تخصصی قضائی در یکسال گذشته تمام درخواستهای واصله را بررسی کردند و درخواست کارگردان ارتفاع پست نیز یکی از آنان بود.
کمپینهای فضای مجازی با هشتگ های تحمیلی برای آوردن فشار به دستگاه قضائی هیچگاه موفق نبوده اند اما رفتار قانونی و با حُسن نیت حاتمی کیا نشان داد میتوان بی سر و صدا به خواست خود رسید. امروزه در عصر شبکههای اجتماعی اولین کاری که هر کس به ذهنش میرسد این است که گوشی خود را بردارد و بدون مدرک و سند هر چه خواست بگوید. در پروندههای مهم قضائی هم که حمایت آلبانی نشینان و مرکز اعتدال سعودی نیز مهیا است تا هر صدایی را ضریب بدهند و از کاه کوه بسازند. به نظر میرسد این اقدام قوه قضائیه یک ریل گذاری برای جهت دهی به رفتار کسانی است که هم به اصلاح امور میاندیشند هم دوست دارند در چارچوب قانون عمل کنند.