به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه ۲۴ آبان ماه در حالی چاپ منتشر شد که تیتر تهران در آستانه تعطیلی و یادداشتهایی با تاکید بر لزوم تعطیلی دو هفته ای پایتخت از یک سو و تاخت و تاز دلالان در اقتصاد کشور، عبور تعدادی از جمهوری خواهان از ترامپ و تحلیلهایی درباره سیاست خارجی بایدن در قبال ایران از دیگر سو در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتنشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان تفنگ بدون ماشه نوشت: هرچه به پایان دولت روحانی نزدیکتر میشویم، انتقادات به دولت و بیش از همه به رئیسجمهور افزایش مییابد. بیتردید بخش عمدهای از این انتقادات، زمینهسازی مخالفان برای پیروزی نامزد منتخبشان در انتخابات ۱۴۰۰ است؛ اما ناگفته پیداست هیچ دولتی در این چهار دهه گذشته بیش از دولت روحانی آماج مخالفخوانیهای اصولگرایان، اصلاحطلبان و اپوزیسیون داخلی و خارجی نبوده است. بر این اساس میتوان ادعا کرد کمتر کسی بهجز افراد نزدیک به روحانی، شهامت آن را پیدا کردهاند تا در برابر توفانِ این انتقادات از دولت روحانی به دفاع برخاسته و در برابر انتقادات تند مخالفان از خود پایمردی نشان دهند.
اغلب حامیان دولت روحانی دفاع خود را به آغاز دولت یازدهم ارجاع داده و آن زمان را نقطه قابل دفاع دولت میدانند. همان نقطه آغازی که اصولگرایان سخت به آن میتازند و آن را آغاز مماشات با آمریکا در قالب «برجام» میشمارند. در واقع حامیان دولت روحانی در اینجا نیز بیش از آنکه از او و دولتش حمایت کنند، از ایدهها و انگیزههای خود در سیاست داخلی و خارجی دفاع میکنند. پس اگر بگوییم مخالفان در مواجهه با دولت روحانی صادقترند سخنی چندان به گزاف نگفتهایم؛ چراکه هرچه به انتهای جاده دولت نزدیکتر میشویم، این جدایی که از ابتدا نیز پیوندی جدی نبود، بیش از پیش خود را عیان میکند.
آنچه در این میان بهعنوان نکته تلخ بارز است، غیابِ مردم در کنار دولت روحانی است. اندک مردمِ پای کاری هم نیستند که حضورشان مانع انتقاداتِ تند مخالفان و رقیبانِ روحانی باشد. پس آنان بی محابا به او و دولتش حمله میکنند چراکه مردمی وجود ندارد. مردم میخهای خیمه دولت اند. به تعبیر بیهقی: «خیمه ملک است و ستون پادشاه و طناب لشکر و میخها رعیت. پس، چون نگاه کرده آید، اصل ستون است و خیمه بدان به پای است. هرگه که وی سست شد و بیفتاد نه خیمه ماند و نه طناب و نه میخ». البته در این میان خاصه در زمانه ما، این میخها هستند که برپادارنده مُلکاند و مُلکی پابرجاست و از گزند باد و باران در امان که میخهایی مستحکم در خاک داشته باشد. اگر دولت روحانی اینچنین بیحفاظ و بی سپر در برابر مخالفان مانده از آن روست که با «مردمی عاریهای» روی کار آمده است؛ مردمی عاریهای ساختهوپرداخته اصلاحطلبان و دیگر جناحهای غیررسمی داخل کشور. مردم عاریهای بههیچرو به کار هیچکس نمیآید. دولت روحانی این فرضیه را اثبات کرد که اگر دولتی باید، مردمی هم باید، و دل بستن به مردم و حامیانِ عاریهای عاقبتی ندارد؛ اما نکته انکارناپذیری در این میان وجود دارد؛ اینکه اغلب دولتها در انتهای راه گرفتار همینگونه انتقادات و حتی تندتر از این بودهاند، البته نه به این مقدار. دولت هاشمیرفسنجانی را مردمی بود؛ مردمی که پای منفعت خود ایستاده بودند. مردمی از جنس «مردم مضاربهای». مردمی که با دولت رابطهای سوداگرانه داشتند؛ هرکه پولش بیش سهمش از «دولت» بیشتر.
این مردمان پای کار نبودند، اما چون پای منفعتشان در میان بود، انتقادات و حملات مخالفان که حتی بسیار شدیدتر از حملات به دولت روحانی بود، آنان را از جای نجنباند و تا آخر پای منفعتشان ایستادند. دولت خاتمی و اصلاحطلبان با «مردمی آرمانی» روی کار آمدند. مردم آرمانی پای کارترین مردماناند، ازهمینرو دولت خاتمی شایستهترین دولت بعد از انقلاب است. از جهت مردمداری و مردمباوری. دولت احمدینژاد را «مردمی اتوپیایی» روی کار آورند. اتوپیایی که واقعی نبود. مردم آرمانی که از دولت خاتمی برای رسیدن به اتوپیا دلسرد شده بودند، کنار کشیدند و مردم اتوپیایی دل به دولت مهرورزی بستند تا راه طیشده را به سرانجام برسانند، اما این مردم اتوپیایی به سرمنزل مقصود نرسیدند و مهمتر از همه از هر اتوپیایی نیز ناامید شدند. بیدلیل نبود که در سال ۹۲ باید دوباره مردمی ساخته میشد که نبودند. با اصلاحطلبان دوباره مردمی آمدند از جنس تدبیر و امید؛ یعنی دیگر نه آرمانی بود و نه اتوپیایی. دولتی که قرار بود با تفنگِ دیپلماسی دولتی فراتر از دولتهای قبلی باشد؛ چراکه دولتهای قبلی بهجد به ایده مذاکره نزدیک نشده بودند؛ اما دولت روحانی با موفقیتهایی که به دست آورده بود، نتوانست تیر آخر را شلیک کند. تفنگ او ماشهای برای شلیک نداشت. تفنگ بود، گلوله هم بود؛ اما ماشه نبود. بسیار روشن است دولتی که ماشه ندارد با «مردمی عاریهای» که بهسرعت از دور او پراکنده خواهند شد، دولتی بیدفاع خواهد ماند.
حمید حاجاسماعیلی، تحلیلگر بازار کار طی یادداشتی با عنوان اثرگذاری متفاوت دو حزب بر اقتصاد ایران در شماره امروز آرمان ملی نوشت: در اینکه آمریکاییها تحت هر شرایطی با کشور ما دشمنی دارند تردیدی نیست، یعنی سابقه ۴۰ سال گذشته نشان داده است که هر حزب سیاسی چه جمهوریخواه و چه دموکرات در این کشور حاکم شوند، روی برخی از مسائل مهم با کشور ما اختلافنظر جدی دارند و به همین دلیل هم در ۴۰ سال گذشته به انواع مختلف اشکالی از تحریمها را از طرف آمریکا در کشور داشتهایم، اما توجه کنید که ما اهمیت موضوعاتی را که در کشور اتفاق میافتد باید از نظر تاثیرگذاری بر مسائل داخلی که شامل مسائل اقتصادی و اجتماعی میشود، بررسی کنیم. فارغ از جنبههای سیاسی، این موضوع برای مردم در بخشهای اجتماعی و اقتصادی اهمیت زیادی دارد. ما در دولت گذشته که دموکراتها بر سر کار بودند سند تاریخی بسیار جدی و مهمی را که شاید در یک قرن اخیر بیسابقه بوده است با آمریکاییها و برخی از کشورهای اروپایی و همچنین دو کشور چین و روسیه امضا کردیم. دولت اوباما با اینکه بخش زیادی از تعهدات خود را انجام نداد، اما به برجام متعهد بود و تحت برجام خیلی از تحریمها برداشته شد و فضای جدیدی به لحاظ کارکردهای اقتصادی در کشور و تعامل با کشورهای دیگر شکل گرفت.
با تغییر دولت در آمریکا این شرایط دچار تغییر و تحولاتی شد، دولت ترامپ از حزب جمهوریخواه از برجام خارج شد و تحریمها را یکطرفه و خارج از چارچوب سازمان ملل علیه ایران اجرا کرد. باید ببینیم تحریمهایی که آمریکا طی یک سال گذشته اعمال کرده چقدر بر اقتصاد ما تاثیر داشته است. قطعا تاثیر آن زیاد بوده و به نظر من بحث کرونا موضوعی کوچکتر و جزئیتر نسبت به قضیه تحریمهاست و اثرگذاری آن بر اقتصاد در مرتبه دوم قرار میگیرد. یعنی عامل عمده برای ایجاد تورم و تحمیل فشار اقتصادی به کشور و بهوجود آمدن مشکل معیشتی برای مردم عمدتا ناشی از تحریمهایی است که دولت ترامپ با زیر پا گذاشتن برجام برای کشور ما ایجاد کرد. الان قطعا انتخاب بایدن در آمریکا شرایطی را در کشورمان ایجاد میکند که متفاوت از شرایطی خواهد بود که ما طی یک سال گذشته در کشور تجربه کردهایم. میدانیم که دموکراتها بهعنوان یک حزب سیاسی در مقابل آنچه در دولت گذشته با ایران و برخی کشورهای اروپایی و قدرتهای جهانی تحت عنوان برجام امضا کردهاند، پاسخگو هستند، این بخشی از رفتار سیاسی این حزب است که آنها را وادار میکند نسبت به آن واکنش نشان دهند. قطعا آنها هم به برجام برخواهند گشت، اما تفاوتهایی شکل گرفته و دیده میشود و مسیر رفع تحریمها به این دلیل که در آمریکا به قانون تبدیل شده ممکن است زمانبر باشد یا امکان دارد شرایط به شکلی که در برجام داشتهایم، مهیا نشود ولی روی شرایط اقتصادی ایران اثراتی خواهد داشت.
حسن رشوند در بخشی از یادداشت خود با عنوان «پمپئو» چرا در این مقطع به منطقه سفر میکند؟ در شماره امروز جوان نوشت: وزیر خارجه امریکا که منتقد شرکای اروپایی خود در دادن پیام تبریک به «بایدن» است، اما از یک نکته غافل مانده و آن اینکه مقدمه چنین پیامهای تبریکی را دولت ترامپ فراهم کرده است، حتی کشورهایی همچون چین که بنا به برخی ملاحظات، ترجیح داده بودند تا اعلام نتیجه قطعی، پیام تبریک برای «بایدن» ارسال نکنند با موضعگیری مقامات حاضر در کاخ سفید، روز گذشته ملاحظه خود را کنار گذاشتند و در تماسی، به نامزد پیشتاز انتخابات امریکا، انتخاب او را به عنوان رئیسجمهور آینده تبریک گفتند. این موضع چین علیه ترامپ در حالی صورت گرفت که روز پنجشنبه ترامپ با امضای یک فرمان اجرایی، خواستار منع سرمایهگذاری در چندین شرکت چینی به بهانه مرتبط بودن آنها با ارتش چین شد.
- سفر پمپئو به فرانسه و شش کشور منطقه غرب آسیا (ترکیه، گرجستان، فلسطین اشغالی، امارات، قطر و عربستان سعودی) که قرار بود از روز جمعه آغاز شود، چه بسا اهداف خطرناکتری را در این روزهای واپسین آنها در کاخ سفید در پی داشته باشد، بهویژه اینکه برخی منابع خبری گزارش دادهاند که پمپئو اولین وزیر خارجه امریکاست که قصد دارد از بلندیهای جولان اشغالی سوریه دیدن کند. همچنین منابع خبری از قرارداد ۱۰ میلیون دلاری امریکا با عربستان برای بهینه کردن ناوگان هوایی عربستان، به ویژه جنگندههای اف ۱۶ خبر دادند؛ لذا به نظر میرسد سفر وزیر خارجه امریکا به عربستان با اهداف خاص صورت گرفته باشد. برخی اخبار غیرموثق و تحریککننده مبنی بر اینکه ترامپ در این فاصله تا واگذاری قدرت به «بایدن» چه بسا دست به اقدامی نظامی در منطقه بزند، نگاهها را به این سمت سوق داده که سفر قریبالوقوع پمپئو به این کشورها با اهداف شومی صورت گرفته باشد. هرچند که تیم کنونی کاخ سفید این را میداند که برای هر اقدام دیوانهواری در منطقه با دو مشکل اساسی روبهرو خواهد بود. اولاً؛ کنگره امریکا پیش از این با تصویب قانونی، جلوی هرگونه اقدام نظامی را بسته و ترامپ نمیتواند حرکتی را در این زمینه انجام دهد، مگر اینکه رژیم صهیونیستی را برای آن تحریک و تشویق کند که با توجه به موضع ضعیف دولت نتانیاهو دور از انتظار است که صهیونیستها با توجه به شرایطی که خودشان در داخل دارند و همچنین وضعیت متزلزل دولت ترامپ به عنوان حامی آنها چنین دیوانگیای به خرج دهند. ثانیاً؛ ظرفیت مقاومت در منطقه اعم از حزبالله، سوریه، ایران، یمن و... امروز از هر مقطع دیگری بهتر است و در صورت هرگونه خطای راهبردی دشمن، یقیناً با واکنش محکم و پشیمانکنندهای روبهرو خواهند شد.