به گزارش «تابناک»؛ روزنامه های امروز یکشنبه ۲۲ تیرماه در حالی چاپ و منتشر شدند که عناوینی مرتبط با ادامه بحث ها و تحلیل ها در نقد و تایید قرارداد راهبردی ایران و چین، رونمایی از کیف پر از سکه رشوه در دادگاه متهمان ارزی، زمزمه های بازگشت کوپن و واکنش ها به سخنان انتقادی سعید نمکی از وضعیت بالا رفتن ابتلا به کرونا در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته تر از سایر اخبار معکس شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم؛
غلامرضا کیامهر در بخشی از یادداشت خود در شماره امروز جهان صنعت با عنوان مسکن معضلی که به فاجعه ملی تبدیل شد نوشت: اگر عزم جدی در دولتهای یازدهم و دوازدهم برای حل یکی از بزرگترین معضلات زندگی مردم یعنی مسکن وجود میداشت، امروز شاهد تبدیل شدن این معضل به یک فاجعه ملی، اقتصادی نبودیم. شوربختانه اجرای پروژه پرهزینه مسکن مهر دولتهای نهم و دهم هم که اشکالات زیادی بر کیفیت ساخت و نحوه واگذاری آن وجود داشت با همه سروصدایی که درباره آن برپا شد، نتوانست تاثیر چندانی در رفع معضل مسکن در کشور داشته باشد.
یک دلیل تبدیل شدن مسکن به یک معضل بزرگ در جامعه ما فاصله بسیار گستردهای است که میان درک دولتمردان ما با واقعیتهای تلخ و دردناک مربوط به این معضل به وجود آمده مشابه همان فاصلهای که میان سایر مشکلات اقتصادی، مشکلات معیشتی مردم و ذهنیات دولتمردان در دولتهای مختلف وجود داشته است بلاتشبیه چیزی شبیه به درک و احساسی که ماری آنتوانت همسر لویی شانزدهم در جریان انقلاب کبیر فرانسه از واقعیت تلخی به نام گرسنگی و نان مورد نیاز مردم با کیک و شیرینی فرانسوی داشت. مصداق این فاصله عمیق را میتوان در فرمولی که اخیرا درخصوص میزان افزایش اجارهبها از سوی دولت برای تهران و شهرستانها تعیین شده به خوبی مشاهده کرد.
یعنی در حالی که قیمت مسکن روزبهروز به سود موجران بالا میرود و بر دارایی آنها افزوده میشود، دولت به جای صدور دستور ممنوعیت افزایش اجارهبها، مجوز افزایش اجارهبها را به زیان مستاجران که بازنده اصلی در معادله موجر و مستاجر هستند صادر میکند و باز تحت تاثیر همین فاصله عمیق با واقعیتهای مربوط به معضل مسکن حداکثر سقف اجارهبها را به میزان ۲۵ درصد در شهر بسیار پرهزینه تهران برای قشر مستاجر در نظر میگیرد. متاسفانه باید گفت مبنای اکثر تصمیمگیریهای دولتها و دولتمردان ما در سالیان گذشته در ارتباط با مسائل اقتصادی و معیشتی مردم از همین قرار بوده و ربطی هم به تحریمهای اقتصادی آمریکا و اروپا و دیگران نداشته است. کاش قانونی وضع میشد که به موجب آن رییسجمهور و تمامی وزرای کابینه و روسای سازمان برنامهوبودجه در دولتهای مختلف در شروع کار خود موظف میشدند برای یک دوره یکساله عملا رنج نداشتن نقدینگی برای خرید مسکن و یا مصائب اجارهنشینی را تجربه میکردند و ایکاش آقای رییسجمهور که هشت سال پیش با کلید تدبیر و امید به صحنه آمد، با انتخاب وزیرانی از جنس مردم حل مشکل مسکن مردم را جدیتر میگرفت.
سیدعلیرضا کریمی در سرمقاله امروز روزنامه آفتاب یزد با عنوان عجب گیری کردیم! نوشت: به واقع ما در میان مسئولانی گیر کردهایم که تکلیف شان با خودشان مشخص نیست چه رسد با مردم و اصول مدیریتی و حکومت داری! اظهارات و اعمال متناقض و گیجکننده آنقدر از سوی مسئولان مختلف در هر رده و جناحی رخ میدهد که کمتر روزی است به آن برخورد نکنیم.سرچشمه مشکل هم مشخص است کجاست.قبلا گفته شده اما باز هم لازم است گفته و تاکید شود: ما دچار معضل تربیت مدیران کارآمد هستیم. مدیرانی که داریم و مدیرانی که نسل جدید مدیران محسوب میشوند از مدیریت فقط نمایش، شعار، دستور دادن و ژستهای مدیریتی را بلد هستند و فاقد علم مدیریتی میباشند. بخشی از این معضل برمیگردد به فقدان احزاب و عدم پرورش نیروهای کیفی و بخشی دیگر رانت بازیهای رایج و توصیههای سمی جهت گماردن مدیران مختلف در پستهای متنوع.این موضوع چپ و راست نمیشناسد.7سال است که دولت روحانی را تجربه کردیم و لِول مدیران این دولت نیز محرز شده است. بیش از آنکه از علم وهوش به جهت منافع مردم سود برده شود خرج منافع فردی میشود تا هم جیبی پر شود و هم پستهای بعدی تضمین گردد.در دولت احمدینژاد هم که اصولگرایان در راس قدرت بودند همین منوال بود.تفاوت در این حد بود که آنها شعار عدالت میدادند و بیعدالتی میکردند و اینها شعار آزادی میدهند و دگم و باندی رفتار میکنند.فلذا چرا باید تعجب کنیم که مردم هم از این جناح ببرند و هم از آن جناح.
از مساله دور نشویم. این مقدمه کوتاه را گفتم تا عرض کنم وزیر بهداشت و کلا وزارت بهداشت از زمانی که پای کرونا به ایران باز شده است کم متناقض گویی نداشته و بالطبع کم مردم را به دردسر ننداخته اند.آقای نمکی انصافا خوب شعار میدهد،خوب بغض میکند و خوب هم حماسی سخن میگوید ولی برخی اوقات چون تکلیف شان مشخص نیست مردم را نیز به دردسر میاندازند.
ایشان دیروز به صراحت تاکید کردند که ویروس کرونا از راه هوا منتقل نمیشود و این در حالیست که سازمان بهداشت جهانی تاکید دارد امکان انتقال از راه هوا نیز وجود دارد. مشخص نیست وقتی تجربه میگوید تشخیصهای سازمان بهداشت جهانی غالبا صحیح است چرا وزیر علاقه به ستیز با آرای این سازمان جهانی معتبر دارد.
فقط این مورد نیست. به عقبتر برگردیم.وقتی سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد زدن ماسک راهی مناسب برای جلوگیری از انتشار ویروس منحوس است اینجا مسئولان وزارت بهداشت و کارشناسانشان در تلویزیون و سایر رسانهها به کرات تاکید کردند که خیر تاثیر ندارد و فقط بیماران و کادر درمانی استفاده کنند.اما اینک چندی است تبلیغ پشت تبلیغ که مردم باید از ماسک استفاده کنند و از 15 تیرماه نیز زدن ماسک در اجتماع و اماکن عمومی اجباری شده است. خب اگر دوستان وزارت بهداشت همان ابتدا نظر سازمان بهداشت جهانی را میپذیرفتند لازم نبود حالا به فکر بیفتند و فرهنگسازی کنند.
به راستی چرا ما در اکثر مواقع پرت و عقب هستیم و تمایل نداریم از تجارب ارزشمند دیگران سود ببریم.از شرق عالم تا غرب عالم بسیاری در حال تحقیق و پژوهش هستند و خروجی کارشان عیان است.مثل و حکایت ما همان اختراع چرخ است.وقتی تجارب و خروجی دیگران پیش روی مان است و قابل استفاده نباید مقاومت کرد.
هنگامی که سازمان بهداشت جهانی که متشکل از محققان و پزشکان برجسته اینترنشنال است چه لزومی دارد تشکیک کنیم در مورد آرای شان.چه بسا اگر زودتر به معجزه زدن ماسک میرسیدیم و خود را در همه امور عالم نمیپنداشتیم اکنون شرایط بهتر بود و رکوردار مرگ نمیشدیم.
مسير تكراري صداوسيما
حسين انصاريراد طی یادداشتی با عنوان مسير تكراري صداوسيما در شماره امروز اعتماد نوشت: شرايط به گونهاي شده است كه هرچه صداوسيما منتشر ميكند مردم با ديده ترديد به آن مينگرند. نمونه غيرسياسي آن هم همين آمار و ارقام و شرايط مربوط به شيوع كوويد-۱۹است كه عمدتا در افكار و افواه عموم «ترديد» نسبت به آن محرز است. در واقع بهجاي اينكه «رسانه ملي» در راستاي اعتمادسازي گام بردارد، اعتماد عمومي را سلب كرده كه اين اتفاق محصول عملكرد اشتباه ساليان سال است. اخيرا گفتوگويي تلويزيوني با روحالله زم، گرداننده يكي از كانالهاي ضدانقلاب و محكوم به اعدام از صداوسيما منتشر شده كه واكنشهاي بسياري به همراه داشته است. قابلذكر است كه شخصا از چند و چون و ماهيت اين پرونده بياطلاع هستم و از آنجا كه هيچ اشرافي به فرآيند رسيدگي به اين پرونده در دستگاه قضايي جمهوري اسلامي ندارم درمورد جرايم مرتكب شده و اتهامات اين فرد اظهارنظري نميكنم منتها ترتيب دادن مصاحبه با اين متهم امنيتي در تلويزيون كه بيشتر يادآور بازجويي است و حواشي كه به دنبال داشت، نشان ميدهد كه صداوسيما در هدف مد نظر خود توفيقي كسب نكرده است. احتمالا هدف صداوسيما از پخش چنين مصاحبههايي جنبه تأديبي و تنبيهي است اما در اين هدف موفق نشده، بلكه با نوع طراحي صورت گرفته باعث تداوم بياعتماديها شده است.
شايد بهترين روش براي رسيدن به هدف تنبيهي و تأديبي به جاي ترتيب دادن يك مصاحبه پرحاشيه اين باشد كه اعتماد را به دستگاه قضا و دادگاهها باز گردانيم تا به خروجي اين دادگاهها يعني احكام صادر شده نيز اعتماد كنند. در واقع اگر دادگاههاي متهمان جنجالي بهصورت كاملا علني و حتي با حضور هيات منصفه و طي فرآيندي شفاف برگزار شود، همچنين فرآيند بازجوييها بدون اعمال فشارهاي رواني و فيزيكي صورت گيرد يا متهمان در انتخاب وكيل آزاد باشند، اساسا نيازي به چنين برنامهسازيها و تبليغاتي نيست كه اتفاقا تاثيري معكوس دارند.
در حال حاضر مخدوش بودن جريان اطلاعرساني در كشور منجر به بياعتمادي در همه زمينهها شده است. فرار مغزها، فرار سرمايهگذاران، فرار كارشناسها، فرار روزنامهنگاران، فرار هنرمندان و... ريشه در همين بياعتمادي عمومي دارد كه گريبانگير بسياري از دستگاهها و سازمانها شده و شهروندان را از كشور فراري ميدهد. در مجموع بايد درمورد رويكرد صداوسيما به مسائل و پروندههايي پرحاشيه و جنجالي تاكيد كنم كه بايد طرحي ديگر دراندازند و راه و مسيري كه پيش از اينبارها طي كرده اما نتيجهاي از آن حاصل نشده را تغيير دهند.