انتخابات مجلس در راه است و اصلاح طلبان دست پیش گرفتهاند. این جریان سیاسی که در چند انتخابات گذاشته با چالش عبور از فیلتر دستگاههای نظارتی مواجه بود، این بار قصد ندارد که سکان را به دست فقهای شورای نگهبان بسپارد.
به گزارش «تابناک» به نقل از آزادی، از حالا شرط و شروط خود را گذاشته و به صراحت میگویند که قرار نیست تحت هر شرایط سرمایه اجتماعی خود را صرف افزایش مشارکت کنند. عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات معتقد است که کاهش میزان اعتماد عمومی به مجموعه حاکمیت سبب شده که این جریان وارد فاز شرط گذاشتن شوند.
عبدالله ناصری در گفت و گو با «آزادی» گفت که امیدی هم به موثر واقع شدن این شیوه ندارند اما فکر میکنند این حداقل کاری است که در قبال بدنه رای خود و کسانی که با یک «تکرار میکنم» پای صندوق آمدند، باید انجام داد.
*آقای میرلوحی گفته بودند که نظر آقای خاتمی نیز حضور مشروط اصلاح طلبان در انتخابات آتی است، در این باره اطلاعی دارید؟
من مستقیما از نظر آقای خاتمی درباره حضور مشروط در انتخابات اطلاع ندارم اما برداشت خودم از صحبتهای ایشان با فراکسیون امید (در اسفند ماه) این است که به مشارکت در انتخابات تحت هر شرایطی اعتقاد ندارند.
*مخاطب اصلاح طلبان در این شرط مشخصا کیست؟
من معتقدم که در چهلمین سال جمهوری اسلامی و با توجه به همه فراز و نشیب ها و افزایش رای مردم نسبت به ناکارآمدی نظام سیاسی و کاهش جدی میزان اعتماد در سطح گسترده جامعه نسبت به جمهوری اسلامی حداقل شرطی که اصلاح طلبان باید برای کل حاکمیت بگذارند، همین است.
اصلاح طلبان بر این باور هستند که تصمیم گیریهای غیرقانونی و غیرحقوقی درباره جریان سیاسی اصلاحات از سوی یک نهاد خاص یا 6 فقیه عادی شورای نگهبان گرفته نمیشود. این تصمیمات در راس هرم سیاسی و تشکلهای تاثیرگذار اعم از نهادهای نظامی، امنیتی، سیاسی و حقوقی گرفته میشود لذا باید این شرط را با صدای بلند گفت و کل نظام حاکمیتی کشور را مخاطب قرار داد.
*گفتید کل حاکمیت. پس دولت روحانی که با حمایت اصلاح طلبان سر کار آمده را نیز شامل میشود. انتظار اصلاح طلبان از دولت چیست و چطور باید به تحقق این شرط کمک کند؟
معنای این شرط این است که حتی روحانی و دولت او و به طور خاص وزارت کشور مجری انتخابات نیز باید برای تحقق این شرط تلاش کنند.آقای روحانی به عنوان نفر دوم نظام سیاسی باید با شخص رهبری و شورای نگهبان و نهادهای پشت پرده آن در این باره وارد گفت و گو شود.
*چارچوب تحقق این شرط چندان مشخص نیست. بعد از اعلام نتایج از سوی شورای نگهبان ممکن است مجموعه اصلاح طلبان درباره لحاظ شدن شرط خود اتفاق نظر نداشته باشند. یعنی برخی رد صلاحیت را گسترده بدانند و برخی دیگر سادهتر نتیجه را بپذیرند.
قانون انتخابات در این باره خیلی صراحت دارد. تمام دعوای اصلاح طلبان با شورای نگهبان و نهادهای تصمیم گیرنده در انتخابات بر سر این بوده است که طبق مر قانون سه مرجع حکومتی برای استعلام شورای نگهبان مشخص شدهاند و باید گزارشهای مستند را درباره افراد با ذکر دلایل به شورای نگهبان بدهند و این شورا بر اساس آن این نظارت استصوابی خلاف قانون اساسی را اعمال کند. شبیه اتفاقی که در انتخابات مجلس ششم رخ داد. یعنی وزارت کشور و شخص رئیس ستاد انتخابات وزارت کشور (آقای تاجزاده) از قانون حفاظت کرد و در برابر زیادهخواهیهای شورای نگهبان ایستاد و البته هزینههای ناحق آن را هم پرداخت.
نکته مهم این است که اجتهاد شخصی یا گزارشات غیرکارشناسی و حتی کینهتوزانه در پروندهای صلاحیت افراد باید از دستور استناد خارج شود. بنابراین موضوع انتخابات مشروط امر روشنی است. هدف اصلاح طلبان این نیست که کسانی که در سال 88 به ناحق زندانی شدند و پرونده کیفری دارند، تایید صلاحیت شوند بلکه هدف این است که افراد دیگری از چهرههای کارآمد که عضو احزاب اصلاح طلب هستند یا گرایش همسو با اصلاح طلبان دارند، تایید صلاحیت شوند. در انتخابات مجلس هفتم تا دهم حتی این افراد نیز رد صلاحیت شده اند. دغدغه شما مبنی بر اینکه چه چیزی اصلاح طلبان را راضی میکند، درست است. خواسته ما این است که تمام کسانی که میتواند طبق ضوابط قانون انتخابات در انتخابات شرکت کنند، نامزد شوند و رد صلاحیت نشوند زیرا متاسفانه دوستان شورای نگهبان و عوامل آنها بر اساس توهمات و پیش فرضهای خود صلاحیتها را مشخص میکنند. به عنوان مثال کسی که در انتخابات 88 از آقایان میرحسین موسوی و کروبی حمایت کرده یا به نتیجه انتخابات اعتراض داشته است را در انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شده است. همه این خطوط قرمز متوهم که جناح های قدرتمند جمهوری اسلامی به صورت نوشته یا نانوشته بر روند احراز صلاحیتها اعمال کردهاند باید از دستور کار خارج شوند و مر قانون انتخابات اجرا شود.
*به نظر شما اصلاح طلبان درباره مشارکت مشروط در انتخابات اجماع نظر دارند؟ اگر عدهای همچنان بخواهند که رویه سه انتخابات قبلی و مشارکت در انتخابات به قیمت ائتلاف با گزینههای غیراصلاحطلب را در پیش بگیرند، چه اتفاقی برای جریان اصلاح میافتد؟ پیامد این شکاف چیست؟
فرض اصلی من این است که وقتی کانون اصلی جبهه اصلاحات با محوریت رهبری جبهه اصلاحات به یک جمعبندی قابل دفاع برسد، دیگر خیلی مهم نیست اگر چهار حزب محدود و کم دامنه و کم اثر موضع متفاوتی بگیرند و این جای نگرانی ندارد. مهم هسته اصلی اصلاح طلب است که باید به یک نظر واحد برسند.
*سوال آخر اینکه چه چیزی سبب شد اصلاح طلبان خود را در جایگاه شرط گذاشتن برای مجموعه حاکمیت ببینند. در واقع چه چیزی اصلاح طلبان را امیدوار کرده است که مجموعه حاکمیت به شرط و شروط آنها اهمیت میدهد؟
الزما امیدواری چندانی نداریم. بسیاری از اصلاح طلبان معتقد هستند که همچنان در بر همان پاشنه خواهد چرخید. نکته مهمی که باعث میشود شرط بگذارند اما این است که باید در برابر جامعه مدنی از کنشگری خود در انتخابات 98 یا 1400 دفاع کنند. ما اطمینان نداریم که شورای نگهبان یا مدیریت اصلی تصمیم گیرنده در امر انتخابات با شروط اصلاح طلبان موافقت کند. این شرط گذاشتن اما برای پاسخگویی و اقناع سازی جامعه مدنی و مردمی است که با مطالبه جریان اصلاح طلب یا به واسطه تاثیر نفوذ کلام رهبری جبهه اصلاحات در انتخابات گذشته وارد عمل شدند.