چهار ماه بعد از این که یک پدر و پسر در خانه شان با شلیک گلوله یک زن کشته شدند پسری که از این ماجرا جان سالم به در برده بود عمویش را با گلوله کشت. عامل این جنایت خانوادگی روز شنبه پای میزمحاکمه ایستاد.
به گزارش خراسان، نیمه شب بیست و چهارم مهر ۹۰ صدای شلیک چند گلوله در کوی ارشاد شهرک قائمیه اسلامشهر پیچید. همسایه ها که هراسان از خانه های شان بیرون دویده بودند با مردی نقابدار روبه رو شدند. نقابدار سیاهپوش، سراسیمه در تاریکی شب گریخت و چند دقیقه بعد پلیس در جریان شلیک شبانه قرار گرفت.
ماموران وقتی داخل ساختمان سه طبقه قدیمی رفتند با پیکرهای خونین حبیب ۶۰ساله و پسر ۲۲ ساله اش حسین رو به رو شدند.
در بررسی ها مشخص شد یکی از پسران حبیب به نام علیرضا از تیراندازی شبانه ، جان سالم به در برده و به مکان نامعلومی رفته است. علیرضا از قبل با زن عمویش به نام اعظم اختلاف کهنه ای داشت. در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت علیرضا به سراغ پلیس اسلامشهر رفت و گفت: عمویم یاور و همسرش اعظم با هم اختلاف دارند و دامنه دعواهای آنان به خانه ما هم کشیده شده بود. شک ندارم یاور و اعظم در قتل پدر و برادرم دست دارند.
با مطرح شدن این ادعا ، ردیابی زوج فراری در دستور کار ماموران قرار گرفت و اعظم ۳۹ ساله در شهرک راه آهن تهران بازداشت شد.این زن در بازجویی ها گفت: من و شوهرم به دلیل اختلاف شدید خانوادگی، جدا از هم زندگی می کنیم. من از نحوه قتل برادرشوهرم و پسر او بی اطلاعم.
این زن که قصد داشت با دروغگویی، تحقیقات را به بیراهه بکشاند وقتی در بن بست اطلاعاتی گرفتار شد، لب به اعتراف گشود. وی گفت: برادرشوهرم و پسرش می خواستند یاور را به قتل برسانند و اموالش را بالا بکشند. به همین دلیل به من یک هفت تیر دادند تا در اجرای نقشه، کمکشان کنم. اما من نیمه شب بیست و چهارم مهر ۹۰ با پوشیدن لباس مردانه به خانه برادرشوهرم رفتم و حبیب و حسین را با همدستی یاور کشتم.
در ادامه بازجویی ها اعظم حرف های تازه ای به زبان آورد. وی گفت : مدتی بود که شوهرم به ارتباط من با علیرضا مشکوک شده بود. به او گفته بودم اشتباه می کند اما قبول نمی کرد. یاور تهدیدم کرده بود که علیرضا را بکشم وگرنه خودش مرا می کشد. به خاطر تهدیدهای شوهرم مجبور شدم لباس مردانه بپوشم و به خانه برادر شوهرم بروم. علیرضا در طبقه سوم زندگی می کرد که با شلیک گلوله به قفل، وارد اتاقش شدم. علیرضا که می دانست قصد کشتن او را دارم به سرعت فرار کرد. همان زمان پدر و برادر او سر رسیدند و سد راهم شدند. من هم که دستپاچه شده بودم برای فرار از آن خانه، به ناچار شلیک کردم.
به دنبال اعتراف های تکان دهنده این زن، یاور نیز بازداشت شد و معاونت در جنایت را پذیرفت.
در این میان یاور با سپردن وثیقه سنگین از زندان آزاد شد اما چهار ماه بعد در بیست و دوم بهمن ماه همان سال به دست علیرضا برادرزاده ۳۷ساله اش، داخل خودروی پرادواش کشته شد. در بررسی کارشناسان اسلحه شناسی روشن شد یاور با همان اسلحه ای که برادر و برادرزاده اش کشته شده بودند به قتل رسیده است.
با کشته شدن یاور ،علیرضا تحت تعقیب قرار گرفت اما ردی از وی به دست نیامد و پرونده قتل یاور در شعبه ۱۰۱ دادگاه فشافویه باز ماند.
اعظم نیز در شعبه ۷۴سابق دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
این زن در دادگاه گفت : شوهرم مرد شکاکی بود و به همین دلیل به رابطه من و علیرضا مشکوک شده بود. او مرا مجبور کرد تا دست به قتل علیرضا بزنم ولی علیرضا از این ماجرا جان سالم به در برد.این زن با حکم قضایی به دوبار قصاص محکوم شد.
هنوز حکم قصاص وی اجرا نشده بود که پلیس رد علیرضا را یافت و وی را دستگیر کرد. این مرد به قتل عمویش با همدستی یکی از دوستانش به نام حسن اعتراف کرد و روز شنبه در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه که به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار تشکیل شد، اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و علیرضا به دفاع پرداخت.
وی که هم اکنون ۴۲ساله است گفت: وقتی پدر و برادرم با توطئه عمویم یاور کشته شدند از عمویم شکایت کردم. عمویم ۲۵روز در بازداشتگاه بود. او برایم پیام فرستاد که اگر از شکایتم صرف نظر کنم دخترش را به عقد برادر کوچکم در می آورد و به من پول می دهد. ولی من قبول نکردم. وقتی عمویم آزاد شد نقشه قتل مرا کشید و یک نفر را که از دوستان برادرم بود به نام حسن برای قتل من اجیر کرد. حسن به دلیل رابطه دوستانه ای که با من داشت حقیقت را به من گفت. من از او خواستم تا به خواسته های عمویم عمل کند. قصدم این بود علیه عمویم مدرک جمع آوری کنم تا بتوانم در فرصتی مناسب مدارک را به پلیس ارائه دهم.
وی ادامه داد: حسن به من گفته بود عمویم برای قتل من اسلحه تهیه کرده و قبری را در منطقه واوان کنده است تا بعد از اجرا شدن نقشه اش جنازه ام را آن جا دفن کند. عمویم اسلحه ای را از یک قاچاقچی در شمال کشور خریده و از حسن خواسته بود تا بعد از کشتن من ،قاچاقچی اسلحه را هم سر به نیست کند و سپس به ترکیه برود. عمویم وعده داده بود تا آخر عمر زندگی حسن را تامین کند.
وی در تشریح جزئیات قتل عمویش گفت: من یک بار حسن و عمویم را تعقیب کردم و به منطقه واوان رفتم. عمویم از حسن خواسته بود قبر را عمیق تر کند تا بعد از دفن کردن جنازه ام هیچ کس نتواند بقایای جنازه ام را پیدا کند. حسن مشغول عمیق تر کردن قبر بود که عمویم متوجه حضورم در آن جا شد. من هم از ترسم به ناچار به سمت او و خودرواش شلیک کردم ولی نمی دانم گلوله ها به او برخورد کرد یا نه. من با قمه ای که همراه داشتم چند ضربه هم از پشت به عمویم زدم و فرار کردم. تا این که دو سال بعد بازداشت شدم. اگر آن روز عمویم را نکشته بودم او حتما مرا می کشت.
سپس حسن ۲۸ساله که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل یاور رو به روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد. وی گفت: من با خانواده علیرضا رفت و آمد داشتم و عموی او را از قبل می شناختم. حتی عمویم جشن عروسی برادرم را در خانه اش برگزار کرده بود. یک روز یاور با من تماس گرفت و از من خواست تا برای تعمیر لپ تاپ به خانه اش بروم. او در آن جا پیشنهاد قتل علیرضا را مطرح کرد. ولی وقتی مخالفت کردم به رویم اسلحه کشید و مرا تهدید به قتل کرد. من هم از ترسم پذیرفتم به او کمک کنم. ولی ماجرا را به علیرضا گفتم. علیرضا از من خواسته بود تا گزارش کارهای عمویش را به او بدهم.او می خواست در فرصتی مناسب از عمویش شکایت کند.
وی ادامه داد: روزی که من و یاور برای کندن قبر به شهرک واوان رفته بودیم علیرضا سر رسید.او ما را تعقیب کرده بود و من از این ماجرا بی اطلاع بودم. من مشغول کندن قبر بودم که صدای گلوله شنیدم و متوجه شدم علیرضا عمویش را کشته است. من در این قتل هیچ نقشی نداشتم.
سپس قضات دادگاه، اعظم را که از زندان به عنوان گواه اعزام شده بود احضار کردند تا از وی درباره قتل همسرش سوالاتی کنند. در این میان قضات جلسه را غیرعلنی اعلام و ادامه آن را پشت درهای بسته برگزار کردند. با پایان اظهارات این زن هیئت قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.