محمود صباغی در مطلب ارسالی برای
«نگاه شما» نوشت:
داستان فروش آنتن تلویزیون از طریق پخش هر نوع مصنوعات دمدستی (اغلب خارجی!) و تولیدات مصرفی وطنی، گاهوبیگاه با بروز مشکلات ریزودرشتی همراه بوده است. کلاه گشادی که عدهای بانام تولیدکننده کرم حلزون بر سر بینندگان ارجمند (!) سیما گذاشتند هنوز در اذهان باقی است. کلاهبرداری کلانی که اگر تبلیغات آن از تلویزیون پخش نمیشد هرگز موفق آمیز نبود و اگر بود، میزان رقم آن به چنان مبالغ کلان باورنکردنی نمیرسید. به نظر میرسد اهمیت و توان تأثیرگذاری بالای سیما بهعنوان رسانه ملی در افکار عمومی را اجارهکنندگان آنتن پخش بهخوبی میدانند ولی ادارهکنندگان بخش بازرگانی و بازاریابی سیما یا نمیدانند و اگر هم میدانند به میزان بالای تأثیرگذاری آن واقف نیستند و یا اصلاً شاید با این مقوله بیگانهاند. در این میان تنها بینندگان عزیز هستند که یا متحمل خسارات مادی میشوند و یا اگر حواسجمع هم که باشند، باید هرچند دقیقه یکبار یک آگهی تکراری روی اعصاب و روانشان رژه برود و احساس کنند که عدهای در حال شستشوی مغزی آناند تا قدرت تشخیص درست را از آنها بگیرد و خلاصه اینکه عدهای یک جنس وارداتی را به اسم وطنی به آنها غالب کنند؛ و این یعنی اهانت به شعور مخاطب.
این روزها نوبت به برنج وارداتی –بقول یکی از آنها، این دردانههای درخشان! – رسیده است. کافی ست در یک بعدازظهر یا شب بیننده یکی از شبکههای سیما باشیم. قبل از شروع یک سریال بایستی حداقل دو بار، در فاصله پخش چند بارو دو بار هم در پایان فیلم یا سریال تبلیغ یک برند خاص را متحمل شویم. در یک محاسبه سرانگشتی در شبکهای مانند تماشا در طول یک شبانهروز بیش از یکصد و بیست بار تبلیغ نام یک برنج روی اعصاب خلائق رژه میرود. با احتساب زمان سیوپنج ثانیهای کلیپ تبلیغی و منظور کردن تعرفه سیما برای شبکه مختلف، رقم پرداختی تولیدکننده به سیما سرسامآور میشود. مگر درآمد خرید، بستهبندی سپس فروش یک محصول چقدر میتواند باشد تا چنین هزینه سنگینی را روزانه صرف تبلیغ آن میکنند؟ ظریفی میگفت، این برنجها را مهمان میخورد و این تبلیغهای پیدرپی سرما تماشاگران را! صرفنظر از ابعاد اقتصادی مسئله بهراستی وقتی در یک آنتراکت 2-3 دقیقهای، دو بار تکرار یک کلیپ سیوپنج ثانیهای روی اعصاب بیننده راه میرود، دیگر نهتنها معرفی محصول نیست بلکه مفهومی غیر از شستشوی مغزی مردم را نمیتوان بر آن متصور شد. تکرار، تکرار و تکرار نام خاص یک برنج وارداتی در کنار مجموعهای از نامهای دیگر، اگر اهانت به شعور و قدرت تشخیص و توان تصمیمگیری در انتخاب مشتریان نیست، پس چیست؟ صرفنظر از همه اینها، حکایت ساخت کلیپهای تبلیغی و عدم انطباق اکثریت قریب بهاتفاق آنها با فرهنگ و هویت و عادات غذائی ما ایرانیان که حکایت تازهای نیست و پرداختن به آن را به زمان دیگری موکول میکنیم.
مدیران بازرگانی سیما باید به این مهم توجه داشته باشند که صرف کسب درآمد با اجاره دادن آنتن و بدون توجـــه به کیفیت، کمیت، شیوه پخش و نوع کلیپهای ساختهشده نبایستی ملاک قرار گیرد. بخش قابلتوجهی از اعتماد مردم به تبلیغات تلویزیونی از اعتبار سازمان صداوسیما هزینه میشود و چنین تبلیغات آبکی و اعصابخردکن، جایگاه رسانه ملی را در اذهان عمومی خدشهدار خواهد کرد. همانطور که در ابتدا اشاره شد به نظر میرسد مدیران بخش بازرگانی سیما بهاندازه خیل واردکنندگان برنج خارجی، به اهمیت و توان تأثیرگذاری آنتن سیما بر افکار عمومی آگاه نیستند که چنین نسنجیده این نیروی بالقوه را در اختیار سودجویان قرار میدهند. انتظار میرود کارشناسان علوم ارتباطات و مدیران حوزه تصمیمگیری سیما بیش از این با به حراج گذاشتن آنتن صداوسیما، اعصاب بینندگان گرامــی را به هم نریزند.