با گذشت حدود ده روز از انتشار اخبار متفاوت از اتفاقات بند ۳۵۰ زندان اوین، به نظر میرسد که تعیین تکلیف رئیسجمهور حسن روحانی نسبت به جناحهای مختلف سیاسی، هدف اصلی جنجالها بر سر این موضوع بوده باشد.
به گزارش «تابناک»، وابستگی جناحی دکتر حسن روحانی در سپهر رنگارنگ سیاست در ایران دستکم به دو دلیل با ابهاماتی روبهرو بوده است.
حسن روحانی در پیشینه طولانی مدت خود در فضای سیاسی ایران به طور کلی عضوی از راست سنتی محسوب میشد. او پس از چند دوره حضور در مجلس شورای اسلامی و نائب رئیسی آن، در انتخابات مجلس ششم در فهرستی بود که انتخابات را به اصلاحطلبان واگذار کرد و از راه یافتن به مجلس بازماند.
در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، روحانی همراه با محمدرضا عارف، نامزدهایی بودند که شانس بیشتری برای جلب حمایت اصلاحطلبان داشتند و در روندی که پس از انصراف عارف از مبارزات انتخاباتی با موفقیت همراه بود روحانی با پشتیبانی افرادی چون سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری رسید.
از فردای انتخابات تلاش برای مصادره پیشینه حسن روحانی از سوی اصولگرایان از یک سو و تلاش برای مصادره آرای وی به نفع اصلاحطلبان از سوی دیگر و انکار نقش سبد رأی اصلاحطلبان و پشتیبانی سران اصلاحات از روحانی در پیروزی انتخاباتی وی، همراه با شعار وی برای استفاده از توان همه جناحها در اداره کشور به ویژه با ترکیب کابینه پیشنهادی به مجلس شورای اسلامی، این پرسشها را به میان آورد که در دولت روحانی، شانس اصولگرایان برای حضور در مدیریت اجرایی کشور چه اندازه است و از سوی دیگر، طرفداران اصلاحات تا چه حد میتوانند شاهد عملی شدن آرزوهای سیاسی خود در دوره ریاست جمهوری روحانی باشند.
تصور عمومی این است که سال اول دوره ریاست جمهوری تا حد زیادی تحت تأثیر تلاش دولت برای به نتیجه رساندن مذاکرات هستهای است و از سوی دیگر، حل مشکلات اقتصادی تا مدتها بر کار دولت سایه خواهد افکند.
در چنین فضایی، بزنگاههای مهم سیاسی هم فرصتی برای تعیین موقعیت سیاسی دولت یازدهم است که در آن دولت با اجبار به تصمیمگیریهای سخت، به هواداران سیاسی خود در میان تودههای مردم و البته حامیان پرقدرت اصولگرای وی امید میدهد و یا آنکه آنها را ناامید میکند.
همین بزنگاههای سیاسی میتواند بر فاصله انداختن بین روحانی و جناح مقابل نیز تأثیر زیادی داشته باشد. شرایط سیاسی کشور به گونهای است که رئیس جمهور شانس و یا تمایل بسیاری برای درگیر شدن و ایجاد تنش با اصولگرایان داشته باشد. نکته مهمتر میتواند این باشد که اساسا عقاید سیاسی شخص رئیس جمهور به گونهای نیست که به وی امکان دهد بیشتر از حد مشخصی از بخشهایی از اصولگرایان فاصله بگیرد. شاید رئیس جمهور به برخی از اصولگرایان نزدیکتر از بسیاری از اصلاحطلبان باشد.
هرچند در روایات مقامات مختلف در قوای سهگانه درباره اتفاق زندان اوین تفاوتهایی بوده، گستردگی پرداختن رسانههایی خاص به این مسأله با بزرگی مسأله نامتناسب به نظر میرسد. همین شدت واکنشها بود که سرانجام پس از یک هفته به موضعگیری سخنگوی دولت و وعده وی برای تشکیل تیم بررسی و ارائه گزارش در این مورد از جانب دولت منجر شد.
ناگفته نماند، با اینکه پیش از سخنگوی دولت، برخی دیگر از اعضای کابینه نیز واکنشهایی نرم به این حادثه داشتند، احتمالا حتی وعده سخنگوی دولت نیز نمیتوانست موج خبری به راه افتاده بر سر مسأله بند ۳۵۰ را تخفیف دهد و نهایتا این اقدامات قوه قضائیه بود که با موضعگیری رسمی در عصر چهارشنبه هفته گذشته، به شدت از اخبار در این مورد کاست.
به همین سبب است که موضعگیری قوه قضائیه را میتوان کمک بزرگی به دولت دانست، زیرا با این این کار، دولت از پیمودن دو مسیر پرهزینه معاف شد. اگر موضعگیری قوه قضائیه نبود، دولت یا مجبور بود بخشی از هواداران سیاسی خود را از خود ناامید کند یا آنکه در راهی گام نهد که تنشهای زیادی را برای دولت ایجاد میکرد.
به همین دلیل است که به نظر میرسد، یکی از اهداف اصلی همه خبرهای یک هفته در مورد حادثه زندان اوین، قرار دادن دولت روحانی بر سر دوراهی بود.