پس از حل و فصل ماجرای لاکربی با محوریت انگلستان، نظام قذافی توانست بار دیگر روابط خود با غرب را ترمیم کند و صنعت نفت به عنوان مهم تریم منبع درآمد را بازسازی و احیا کند. در این میان انگلستان و کشورهای اروپایی چون فرانسه و ایتالیا برندگان اصلی بودند البته چین و روسیه نیز توانستند سهم مناسبی را در غنی ترین کشور نفتی آفریقا به دست بیاورند.
شرکت های چند ملیتی اروپایی و در راس آنها بریتیش پترولیوم تولید و توزیع نفت این کشور را به دست گرفتند.در اين برهه 85 درصد این نفت به اروپا صادر، امنیت انرژی اروپا تامین و سود هنگفتی نصیب اروپایی ها می شد. شرکت های نفتی روسیه و چین نيز در این میان سهمی داشتند تاجايي كه بیش از سی هزار چینی در عرصه های مختلف اقتصادی و از جمله صنعت لیبی حضور داشتند. 15 درصد باقیمانده نفت لیبی هم به چین صادر می شد. بنابراین، هرگونه تغییر در نظام سیاسی لیبی بی تردید مطلوب اروپا، روسیه و چین نمی توانست باشد.
بنابراين تحولات لیبی را می توان سرآغاز میل آمریکاییها به حضور و تسلط در این کشور دانست.
دخالت ناتو در لیبی پس از آن صورت گرفت که آمریکا سهم خواهی خود در لیبی را برای اروپایی ها و انقلابیون مسجل ساخته بود. بی تردید بدون دخالت ناتو به رهبری آمریکا، انقلابیون نمی توانستند به هدف خود برسند و شواهد نشان می داد که قذافی می توانست آنها را به عقب براند.
ناتو در بزنگاه وارد شد و کفه ترازو را به نفع انقلابیون سنگین کرد. آمریکا ها از دخالت در لیبی اهداف مهمی را تعقیب می کنند که عبارتند از:
1- آنکه سهم مناسب و شاید اول را در صنعت نفت و اقتصاد این کشور به دست بیاورد.
2- با بهره گیری از تجربیات خود در افغانستان و نقش برجسته سازمان های اطلاعاتی و امنیتی، آینده سیاسی لیبی را به نفع خود رقم بزند. این مهم پس از نابودی کامل ساختارهای به جا مانده از رژیم قذافی صورت خواهد گرفت.
3- پایان دادن به عمر رژیم قذافی به منزله درس عبرتی تاریخی در مورد کسانی که به منافع آمریکا حمله کنند به حساب آید و پس از کشتن بن لادن، عاقبت قذافی به ارتقاء موقعيت آمریکایی ها در منطقه و جهان بیانجامد و همچنین پس از ناکامی های فراوان در افغانستان و عراق، شاید مورد لیبی بتواند دخالت هاي آمریکا در خارج را برای افکار عمومی این کشور توجیه نماید.
4- مانند مورد سودان، در لیبی نیز آمریکا سد نفوذ چینی ها و روس ها در این کشور مهم نفتی شود و میسرهای انرژی به چین را در دستان خود متمرکز خواهد کرد. این مساله برای مهار قدرت نوظهور چین ابزار مناسبی است.
5- با توجه به آنکه مورد لیبی اولین موردی است که در آن یک جنبش عربی با دخالت خارجی (ناتو) به موفقیت دست می یابد، بدین ترتیب ضمن تطهیر دخالت های قبلی آمریکا در منطقه، راه برای دخالت های بیشتر در تحولات آتی عربی باز شود. سوریه شاید مورد بعدی باشد.
در صورت توفیق آمریکایی ها، اروپایی ها بویژه انگلیس، فرانسه و ایتالیا نیز سهم مناسبی خواهند برد اما بی تردید نقش دست اول خود را از دست خواهند داد و باید پشت سر آمریکا حرکت کنند. این مساله بویژه در مورد انگلستان مصداق خواهد داشت که از صدر به زیر خواهد آمد. با توجه به نقش انگلستان در صنعت نفت لیبی، ضرری که انگلستان از تحولات این کشور متحمل شد بی تردید از همه بیشتر بود و این ضرر به وضوح خود را در اقتصاد انگلستان و حتی در عرصه اجتماعی آن نشان داد.
در صورت توفیق آمریکایی ها، البته بازنده اصلی چین و روسیه خواهند بود که به طور کامل نقش رو به تزاید خود در لیبی قذافی را از دست خواهند داد و حضور آنها در عرصه های صرفاً اقتصادی نیز منوط به رضایت آمریکا خواهد بود.
بی تردید، امپریالیسم آمریکایی پس از ناکامی های بسیار در افغانستان و عراق و آغاز تحولات عربی و از دست دادن یا تضعیف متحدان سنتی و جدیدش در منطقه، حال در آرزوی احیای نقش خود از رهگذر هدایت و مدیریت تحولات و موج سواری است. امری که باید با سرعت و فوریت توسط ملت های منطقه درک شده و تدبیر شود.