هفتههای پایانی فصل نقل و انتقالات با انتقادات تندی نسبت به تیم فوتبال
پرسپولیس طی میشود و تیغ این نقدها زمانی برندهتر از هر زمان زیرگلوی
اعضاء هیات مدیره و مدیرعامل این باشگاه قرار میگیرد که امکان حفظ یا جذب
برخی از ستارههای کلیدی برای سرخها فراهم نمیشود و انتخاب سرمربی این
تیم نیز در پی امروز و فرداهایی که پایانش نامشخص بود به تعویق میافتد تا
سازمان ورزش و باشگاه پرسپولیس از تصمیمات متخذه برای فصل پیش روی
پرسپولیس تا حدودی پشیمان شوند.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛
افزایش نجومی ارقام بازیکنان فوتبال که در فصل نقل و انتقالات لیگ نهم نیز
همچون ادوار گذشته محسوس جلوه کرد و در برخی پستها همچون دروازهبان به
شدت لمس گردید، یکی از موانع خصوصیسازی فوتبال در ایران و فضا دادن به
باشگاههای خصوصی تلقی میشد، چرا که در شرایط فعلی هر باشگاه خصوصی قصد
عرض اندام در لیگ برتر فوتبال ایران را داشته باشد در رقابت به باشگاههای
دولتی که بعضاً تا ده میلیارد تومان اعتبارات در اختیار دارند، پیش از
شروع بازیها قهرمانی را از دست داده و باید برای بقاء در لیگ از ابتدای
فصل بجنگد.
با این فضای فکری بود که دستگاه ورزش دست به کار شد و
سقف قراردادی را برای پرسپولیس و استقلال، دو باشگاه تحت مالکیت و تابعیت
خود تعیین کرد و همین آغاز به مشکل برخوردن این دو باشگاه برای جذب برخی
بازیکنان بود که ارقامی بیش از سقف قرارداد مطالبه نموده بودند و از میان
دو هیات مدیره موظف، این سرخهای پایتخت بودند که این پیه سیصد میلیونی را
به تن مالیدند تا هم به دستور رئیس عمل کرده باشند و هم به افزایش پرشتاب
ارقام قرارداد بازیکنان که پیش از این همواره مسببش این دو تیم بودند،
پایان بخشند.
پرسپولیس البته به جز این سقف قرارداد یک راهکار دیگر را برای جلوگیری از
حواشی بعدی و ایراد اتهام دلالی به این باشگاه در دستور کارش قرار داد و
آن جذب تمامی بازیکنان و مربیانش پس از تایید و. تصویب کمیته فنی باشگاه
پرسپولیس بود و در واقع در این فصل هیات مدیره تنها حق مذاکره با
گزینههایی در پستهایی داشت که اعضاء کمیته فنی این باشگاه پس از بررسی و
تایید در قالب صورتجلسه به هیات مدیره ارجاء داده بودند و سایر گزینهها
نیز پیش از عقد قرارداد میبایست تاییده کمیته فنیشان اخذ میشد.
چنین فضایی دقیقاً برخلاف رویه سال گذشته باشگاه پرسپولیس بود که
ستارههایی اسمی با کارایی محدود به مدد حضور رئیس سابق هیات مدیره
پرسپولیس که حکم دسته چک این باشگاه را پیدا کرده بود، با کمترین برسی
فنی و عمدتاً برای جلب افکار عمومی راهی این تیم شدند تا پرمهرهترین تیم
فصل لقب بگیرند و شاید بخشی از انتقادات نیز به واسطه تغییر شدید رویه این
باشگاه نسبت به سال گذشته بود و اینکه پرسپولیس دیگر امکان جذب هر بازیکن
با هر شرایطی را برای نهمین دوره لیگ برتر فراهم نساخت.
بر این اساس برای بازیکنان ملیپوش سقف قرارداد همان 300 میلیون تومان و
برای بازیکنانی که هنوز پیراهن تیم ملی را بر تن نکردهاند، این سقف تا
250 میلیون تومان کاهش ارتفاع پیدا کرد و همین مسئله عملاً ادامه همکاری
برخی بازیکنان را با پرسپولیس به واسطه پیشنهادهای اغواکننده سایر تیمها،
را منتفی نمود تا فشار بیشتری از سوی رسانهها به هیاتمدیره برای عبور از قانون و عدم توجه به سقف قرارداد تعیینی وارد آید.
نقدها زمانی با نگرانیهایی نزد هواداران قرمز همراه شد که برخلاف
پرسپولیس، تیمهای صنعتی فوتبال به جز سایپا بخشی از زمان فصل نقل و
انتقالات را بدون سقف قرارداد سپری کردند و در مقطع زمانی دیگر نیز که
وزارت صنایع و معادن و وزارت راه و ترابری این باشگاهها را مکلف به رعایت سقفی مشخص کرد، چندان
متعهد به این سقف قرارداد نبودند و این بار آنها جای سرخها را در فصل نقل
و انتقالات به عنوان پیشتازان افزایش نجومی دستمزد بازیکنان گرفتند.
ستارههایی همچون مهدی رحمتی جزو بازیکنانی بودند که با وجود آنکه
پرسپولیس حاضر شد علاوه بر پرداخت سقف قرارداد ملیاش، رقم قابل توجهی نیز
از محل اسپانسرینگ به وی تخصیص دهد اما راهی سپاهان شد تا جنجال 700
میلیونی یا به زعم خود رحمتی 444، اصفهان را فرابگیرد و علیرغم تکذیب
متعدد زردها و رحمتی رسانهها نتوانند رقم قرارداد اعلام شده این بازیکن
را هضم کنند و همچنان بر ارقامی بالای 700 میلیون و یا حداقل 600 میلیون
تومان تاکید شود.
با این حال سقف قرارداد معین شده، تمامی ستارهها را از پرسپولیس فراری نداد و
بسیاری از بازیکنان پرسپولیس حاضر شدند برای استمرار حضور یا آغاز برتن
کردن پیراهن پرسپولیس، دندان طمع را بکشند و با دریافت ارقامی حتی
پایینتر از سقف قرارداد پرسپولیس، در پرطرفدارترین و زیرذرهبینترین تیم
فوتبال ایران با به توپ شوند که نمونه مشخص آنها کریم باقری و محسن خلیلی
بودند.
باقری به عنوان یکی از آمادهترین بازیکنان حال حاضر لیگ برتر اگرچه
ابتداً خواستار 350 میلیون تومان شد و تمایلی به چانهزدن به واسطه آنکه
مشتری همچون تراکتورسازی و یا حتی استیلآذین برای جذبش آماده بود، نداشت
اما دست آخر با 300 میلیون تومان پیراهن سرخها را برای یک فصل دیگر
انتخاب و با عباس انصاریفرد تمدید کرد تا شاید پایان دوران حرفهایگری
کریم در این باشگاه و روی دستان هواداران این تیم رقم بخورد.
محسن خلیلی نیز با 450 میلیون شروع کرد اما زمانی که مدیران باشگاه
حمایتها و همچنین پرداخت هزینههایش را در فصل مصدومیتش به او یادآوری
کردند و پای اخلاق حرفهای در میان آمد، نهایتاً این خیلی بود که تا 200
میلیون به پرسپولیس تخفیف داد و با رقمی 50 میلیون پایینتر از بازیکنان
ملی جذب پرسپولیس شد و امروز همراه باقری رسماً تمدید کرد تا حرفی باقی
نماند و نام پرسپولیس به خودی خود بتواند ضربهگیر قدرتمندی برای کاهش ضررهای وارده به این باشگاه باشد. کما اینکه علی کریمی را نیز تنها همین مسئله مردد نگه داشته که میان پول و اعتبار، دومی را برگزیند و در پیشنهاد 500 میلیونیاش به پرسپولیس که بدون در نظر گرفتن 20 درصد کسری از قرارداد در زمان نقل و انتقال بود، قدری تجدیدنظر کند و به کمتر از این رضایت دهد.
پرسپولیس نیز که قصد نداشت شاهکلیدی همچون کریمی را هم برای توجه به خواست هواداران و هم به واسطه تعیینکننده بودن این بازیکن در میدان از دست دهد، حاضر شد تا علاوه بر رقم 300 میلیونی سقف قرارداد، از محل اسپانسرینگ نیز رقمی تا سقف دویست میلیون را برای این بازیکن فراهم آورد اما شاید با توجه به آنکه 200 میلیون تامینی از سوی حامیان مالی چندان قابل اعتماد نبود، جادوگر قدری بر تردیدهایش افزوده شد اما عباس انصاریفرد که خود روی لبه تیغ قراردارد همچنان مذاکراتش را با کریمی ادامه داد تا بتواند کریمی را روی نیمکت سرخها بنشاند و نشان دهد سقف قرارداد تمامی داشتههای فنی این تیم را از آن نگرفته است.
سرخها اگرچه به جز بحث جذب مربی با وجود مالیده شدن پیه سیصد میلیونی بر تنشان توانستند در بسیاری از پستها بازیکنان قابل قبولی را جذب کنند و حتی در بحرانی که برای دروازه خالی آنها پبش آمده بود، عیرضا حقیقی سنگربان جوان و خوش آتیه کشورمان با عقد قراردادی سیصد میلیونی توانست تا حدودی آسودگی خاطر را برای این باشگاه رقم بزند اما این دلیل قانعکننده نبود که محمد علیآبادی در نامههای به وزرای مربوطه ضمن گلایه از اجرای نصفه و نیمه قانون سقف قرارداد در تیمهای صنعتی، خواستار اجرای دقیق و برخورد با باشگاههای عدم تمکین کننده از این دستورالعمل نشود.
اگرچه این نامه بعید به نظر میرسد برای تتمه فصل نقل و انتقالات کارایی داشته باشد و باشگاههای صنعتی نیز نمیتوانند در رقم قرارداد بازیکنان فعلیشان نیز مجدداً تجدید نظر و بخشی از آن را کثر کنند اما قطعاً یک اتفاق ارزشمند برای فوتبال دولتی ایران به عنوان یکی از مقدمات خصوصیسازی این بخش خواهد بود و قطعاً زمانی که باشگاهها به سمت جذب بازیکنان توانمند و کمحاشیه روی بیاورند، محصول باقیمانده برای فوتبال ایران نه تنها دیدارهایی کمحاشیه و فنی است، بلکه دستاوردی بزرگتر با مضمون کاهش هجم هزینهکرد تیمها و طراز منفی مالی باشگاهها است.
این رویکرد در صورت استمرار و تسری به سایر باشگاههای دولتی صنعتی باعث خواهد شد که بخش خصوصی با سرمایهای مشخص ریسک ورود به فضای حرفهای فوتبال ایران و تیمداری را داشته باشد و سال به سال شاهد افزایش حجم سرمایهگذاری بخش دولتی در این باشگاه و کاهش سرمایهگذاری بخش خصوصی در آن نبوده و گام به گام از برنامه چهارم توسعه مبنی بر خصوصیسازی 100 درصد دستگاههای دولتی فاصله نگرفت.
با این حال این پرسش همچنان باقی است که آیا در فصول آتی، سایر باشگاهها نیز بوی پیه سقف قرارداد خواهند داد یا با عطر اعتبارات نفتی و غیرنفتی به اسقبال قراردادهای میلیارد تومانی رفته و بیتالمال را به شکلی سرسامآور در این فصل به جیب بازیکنان و البته واسطههای اطراف ایشان واریز خواهند کرد؟!