امام موسي صدر(ع) يكي از چهرههايي كه با الگوگيري از حركت حسيني توانست منشأ تحول در گوشهاي از عالم باشد و شيعيان مورد ظلم و ستم واقع شده لبنان را منسجم و مقتدر نمايد، در كلاس اعضاي ارشد جنبش امل سخناني به مناسب عاشوراي حسيني ايراد نمود.
در بخشي از اين سخنان آمده است: بر اساس محاسبات مادي، برابري وجود ندارد. حسين(ع) با هفتاد نفر، دشمنانش سي هزار نفر و پشت آن ده ها هزار سپاهي و نظامي ديگر.
دستگاههاي تبليغاتي كه مردم را در جهان اسلام فريب مي دادند، حسين(ع) را خارجي شمردند. شريح قاضي در حكم خود مي نويسد: «او از حد خود تجاوز كرده و آنگاه با شمشير جدش كشته شد»
شهرها براي كشته شدن حسين(ع) جشن گرفتند. همه جا سخن از پيروزي خليفه بود و از خطري كه صفوف يكپارچه مسلمانان را ميشكافت و اختلافاتي كه ميان مسلمانان پديد آمده بود. اين فضاي فريبنده كه دستگاههاي تبليغاتي يزيد آن را ساخته بود، بيش از پيش بر بلاها و مشكلات افزود.
از همين رو حسين(ع) شرايط موجود را ارزيابي كرد و دريافت كه با محاسبات مادي، با اين توانمندي ها نميتواند خود و هدفش را به پيروزي برساند. در اينجا بود كه از زبان رسول خدا(ص) فرمود: ان الله شاء ان يراك قتيلاً»[6] و همچنين از زبان حضرت(ص) افزود: «ان الله شاء ان يراهنّ سبايا»[7]
بنابراين، حسين(ع) از چيزي كم نمي گذارد؛ هستي، روح، زبان، فكر و قلبش را بر ميگيرد و به آن، نوزاد كوچك، فرزند رشيد و تمام ياران و برادرانش را ميافزايد... .
هنگامي كه در مدينه بيعت به حسين(ع) پيشنهاد شد، آن را رد کرد. سپس فهميد به او اجازه نخواهند داد تا بيعت نكند و او را خواهند كشت. او نميخواهد مکارانه به قتل برسد. از مدينه قيام كرد و شعار روشن خود را سر داد؛ كه او اصلاح ميخواهد. به مكه رفت و در آنجا با مردم ديدار كرد و مسأله را شرح داد وحقيقت را برايشان روشن ساخت.
او ميدانست كه موج گمراهي و اباطيل و شبهات جهان اسلام را آكنده كرده است و به همين دليل حسين به هر چيزي متهم خواهد شد. بنابراين ميخواست با روشنگري خود، حقايق را آشكار كند و پرتوهاي روشن كنندهاي را بر آن سفر بيفكند تا سفرش سرمشقي شود كه در تمام مراحل تاريخ بتوان به آن اقتدا كرد... .
هزاران بلكه دهها و صدها هزارحاجي در مكه جمع شدند. هنگامي كه ديدند حسين با اندك يارانش و تعداد زيادي از زن و فرزندانش بر خلاف راه، از مكه خارج ميشود، شگفت زده شدند. آنها كعبه را كه مقصد و هدف تمام حاجيان است، ترك ميكنند. روز ترويه پيش از اينكه مناسك حج را كامل كنند، عمره مفرده بجاي ميآورند، كعبه را ترك ميكنند و از مكه خارج مي شوند . شگفت زده شدند و پرسيدند: اي فرزند رسول خدا دليل اين كار چيست؟
گفت: من بيعت نميكنم ولي يزيد جماعتي را فرستاد كه در زير لباسهاي احرام شمشيردارند ، و بر آنند تا خون مرا بريزند و من نميخواهم مقدسات الهي و حرم خداوند هتك حرمت شود. ميخواهم خارج شوم... .
لشكر دشمنان به چشم خود ديدند كه شبِ حسين، نماز و نيايش و دعا و تسبيح است و شب دشمنان، شراب و فسق و فجور و توطئه . دريافتند كه جنگ حسين جنگ شريف و مقدسي است، كه در گرو شخص نيست... .
اين حادثه به آن شكلي كه حسين آن را در پيش گرفت، حقيقت را آشكار كرد و واقعيت را نشان داد و حقيقت را برابر امت نهاد و اين امت بود كه از خلال اين تصوير داوري كرد. امت دريافت كه سكوت جايز نيست و مدارا ذلت و پستي است و كسي كه در برابر حق سكوت ميورزد و چيزي نميگويد، شيطاني لال است. امت همه اينها را فهميد و حركت را آغاز كرد. انقلابي بعد از انقلاب، حركتي بعد از حركت و اعتراضي بعد از اعتراض. ونهضت درلشكرگاه با زن و مردآغازشد،در هر شهري كه قافله اسيران از آن ميگذشت،آنگاه كه مردم درباره آنان وازواقعيت امر ميپرسيدند، زينب حقيقت را برايشان روشن ميساخت، فرياد سر ميدادند و خود را سرزنش ميكردندو براي جنگ با دشمنان قيام ميكردند.
حركتها و سپس قيام توابين آغاز شد. پس ازآن مختار بن ابيعبيدالله ثقفي و سپس گروهي از اينجا و گروهي از آنجا. تا اينكه عباسيان آمدند و بنياميه را نابود كردند. در اين مدت، از كشته شدن حسين تا انقراض بنياميه، شعار بلند تمام انقلابيها و همه معترضين و مخالفين «يا لثارات الحسين» بود. پس انتقام، آرزو، انگيزه و محرك تمام اين حركات، حسيني بود.
چگونه حسين توانست تمام اين وجدانهاي غافل و خواب را برانگيزد؟ با نماياندن حقيقت در برابر ديدگان مردم. با راهش، با مرگش،و با روشن كردن اين مطلب كه بنياميه، اينچنينند.
يزيد ميخواست اسلام را ريشه كن كند. اما پس از انقلاب حسين، يزيد نيز عقب نشست. چرا كه ديد عزاي حسيني در خانه خودش بر پا داشته شده، اطرافيانش شروع به توبيخ و ملامتش كردند .پس گفت: «خداوند ابن مرجانه را بميراند، او در اين مسأله عجله كرد.»
يزيد مسئوليت را بر دوش پسر مرجانه يعني ابن زياد گذاشت و با اين كار نتوانست از اهداف امام حسين آگاه شود و تاوان اين كارش را پرداخت... .
حسين نه تنها در آن صحرا بلكه در طول تاريخ در برابر ستمگران ايستاد.در آن صحرا در برابر سي هزار نفر بود، اما در تاريخ، در مقابل صدها گروه قرار داشت. و ظالمين و اهل باطل را چون دستههاي ملخ پراكنده ساخت .اين تصوير روشن ميسازد كه حق پيروز خواهد شد... .
دفاع از حقوق انسانها، از جمله اهداف اساسي اباعبدالله الحسين است. ما خواستار حق تمامي شهروندان هستيم. خواستار آبادي مناطق، همه منطقهها. نه فقط جنوب و بقاع و هرمل. حي المسلم و كرنتينا كه با ديدنش عرق بر پيشاني مينشيند، فقط اين ويا آن را نميخواهيم بلكه خواستار آبادي عكار، مناطق جبيل و مناطق جبل لبنان و هر منطقه عقب مانده و رشد نيافتهاي هستيم كه در اين سرزمين است... .
اميدواريم كه اين عاشوراي ما و اين روزهاي ما، روزهاي زنده حسيني باشد. اين چنين ميخواست و اين چنين سفارش نمود. گريستن و بر پا كردن مجالس كافي نيست. حسين به اينها نيازي ندارد. حسين شهيد راه اصلاح است. «اني أريد الاصلاح في امه جدي ما استطعت» پس اگر در جهت اصلاح امت جدش كوشيديم، او را ياري رساندهايم و اگر سكوت كرديم يا مانع اصلاح شديم او را وانهادهايم و يزيد را كمك كردهايم.
اي برادران! صفوف خود را انتخاب كنيد. صف يزيد يا صف حسين. به خدا قسم كه فكر نميكنم غير از صف حسين را انتخاب كنيد و جز به نداي حسين لبيك گوييد (حسيني) كه ميگويد: « هل من ناصر ينصرنا و هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله»... .
متن كامل را در ستون «مقالات» بخوانيد.