مردم سیستانوبلوچستان در طول تاریخ متحمل سنگینترین حوادث و مخاطرات بودهاند. بلایای طبیعی از جمله خشکسالی و سیل و از همه مهمتر کمتوجهی را میتوان به عنوان اصلیترین معضلاتی نام برد که مردم این سرزمین با آن دست و پنجه نرم کردهاند.
به گزارش جهان صنعت، اگر یک بار سری به این استان محروم زده باشید، به راحتی متوجه میشوید امکانات شهری و روستایی که برای ساکنین فراهم شده، در سطحی بسیار ابتدایی است و قابل قیاس با مناطق دیگر کشور نیست. این بیعدالتی وقتی با بلایای طبیعی مثل هجوم ریزگردها یا سیل توام شود، قاعدتا صحنههایی دردناک را رقم خواهد زد. صحنههایی که بسیاری از ما در چند روز اخیر عکسهایش را در فضای مجازی دیدیم. حتی باید از بدشانسی و مظلومیت سیستانوبلوچستانیها هم گفت؛ اینکه سیل و ریزگرد در حالی به سراغشان آمد که فضای خبری کشور درگیر حادثه پلاسکو بود و مشکلات این مردم، کمتر توسط رسانهها و شبکههای مجازی پوشش داده شد.
طبق اعلام مسوولان و مردم محلی از ابتدای هفته قبل که بارانهای سیلآسا در این استان شروع به باریدن کرد، چند روستا به طور کامل زیر آب رفتند و هزاران نفر آواره و سرگردان شدند. همچنین توفان شن و ریزگردها هم که پنجشنبه گذشته به اوجش رسید، باعث شد فقط در یک روز حدود 2500 نفر دچار مشکل نفس تنگی شوند و کارشان به بیمارستان بکشد. برای تحقیق و کنکاش بیشتر و مطلع شدن از وضعیت فعلی مردم استان، با یکی از فعالان محیطزیست و حوزه خبرنگاری سیستانوبلوچستان تماس گرفتیم. دکتر رخشانی در مورد همزمانی این اتفاقات گفت: «وضعیت آب و هوایی شمال استان با جنوب استان کاملا متفاوت است. در حالی که ما در منطقه جنوب استان با سیل و باران دست و پنجه نرم میکنیم، مردم شمال استان همچنان با خشکسالی مواجه هستند و این روزها ریزگردها هم نفسشان را بند آورده است.» از میزان باران و ضرر و زیانی که به مردم رسید پرسیدیم. جواب داد: «اتفاق خوب ماجرا این است که باران الهی باعث شده تمام سدها و بندهایی که برای ذخیره آب ساخته شده پر شود و کشاورزان و باغداران از این اتفاق بسیار خوشحال هستند، اما نکته تاسفبرانگیز اینکه انگار خوشی پس از بارش باران و مدتها خشکسالی به ما نیامده است! متاسفانه در هیچ کدام از شهرهای استان ما سیستم مدرن برای هدایت آبهای سطحی و باران وجود ندارد و با اندکی بارش، پیادهروها و خیابان پر از آب میشود و به داخل خانهها و مغازهها سرازیر میشود. توفانهای گرد و غبار 120 روزه که از ماه اردیبهشت هر سال آغاز میشود و معمولا تا پایان مرداد ادامه میباید هم باعث گرفتاریهای زیادی میشود اما این بارش سیلآسای ناگهانی، خانههای زیادی را خراب کرد و یکی از هم استانیها در شهرستان خارک هم متاسفانه بر اثر ریزش آوار جانش را از دست داد.»
این فعال و کارشناس محیطزیست عنوان کرد: میزان بارش باران در طول 10 سال گذشته برای یک سال بین 600 تا 700 میلیمتر بوده اما فقط در طول این چند روز 1400 میلیمتر باران آمده است. از او در مورد وضعیت آوارگان سوال کردیم. ادامه داد: «بعضی از مردم روستاهای دور افتاده که از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستند، از زمان قدیم در دشتها و داخل کپرها زندگی میکنند. بارش باران در سطح دشت پراکنده میشود و خانههای این افراد در ماههایی از سال به طور کامل غرق آب میشود. پس چارهای ندارند تا به روستاهای بالادستی و مرتفعتر پناه بیاورند تا باران تمام شود، آبهای جمع شده پراکنده شود و دوباره برگردند. در مورد مردم شهرها اما داستان غمانگیزتر است زیرا اسباب و اثاث زیادی دارند و نقل مکانشان راحت نیست. در همین باران اخیر، 1675 خانه در شهرستانها آسیب دیده که میزان خسارت اکثرشان بیش از 60 درصد بوده است. مقامات استانی و شهری هم تنها به جبران خسارت اماکن شهری و خدماتی میپردازند و تامین هزینه تعمیر و مرمت یا احداث بنایی جدید بر عهده خودمان است.» از او در مورد جبران خسارت توسط بیمهها پرسیدیم. پاسخ داد که به دلیل وضعیت آب و هوای این منطقه، بیمهها هیچ علاقهای به بستن قرارداد را با مردم ندارند و در صورت بیمه کردن منازل هم درصد پوشش بسیار کمتر از درصد قانونی است.
حال و هوای شمال استان و هجوم ریزگردها را جویا شدیم. گفت که در این سه روز وضعیت به شدت بحرانی بود و بیمارستانهای استان جوابگوی مراجعهکنندگان نبود. از قولی که مدیران و مقامات کشوری در سال گذشته و برای حل مشکل ریزگردها دادند، گفت و اینکه هنوز چارهای اندیشیده نشده. رخشانی تصریح کرد: «ظاهرا مسوولان سازمان محیطزیست در حال مذاکره با مقامات کشور افغانستان هستند تا پروژه بینالمللی احیایهامون را پیگیری کنند. اگرهامون احیا شود، بخش عمدهای از مشکل ریزگردها حل میشود، چون از همان سمت و مرز ایران و افغانستان به سمت ما سرازیر میشود. ولی مردم استان چشم انتظار عمل و اتفاقی هستند. پروژههامون همچنان در حد حرف باقی مانده و تنفس برای مردم در بسیاری از ماههای سال به سختی انجام میشود. بحث دیگر هم این است که چرا معماری شهرهای این استان همانند کشورهای عربی حوزه خلیفهفارس نیست تا ورود ریزگردها به شهرها مشکلساز نباشد. همین توفانهای شن و ماسه در آن کشورها هم هست ولی راهی برای ورود به منازل مردم پیدا نمیکند. دلیلش این است که معماری و مهندسی منازل مردم منطبق با شرایط آب و هوایی اجرا شده.»
مسالهای که غیر قابل انکار است، اینکه مردم استان سیستانوبلوچستان از تبعیض خسته شده اند. مردمی که سالها با دشواریهای زیاد زیستمحیطی زندگی کردهاند، لایق توجه بیشتری هستند. شاید تحمل سیل و توفان شن برای مردم این منطقه قابل تحمل باشد اما تحمل بیتوجهی و کملطفی مقاماتی که با رای همین مردم بر سر کار آمدهاند، سخت است. بسیار هم سخت است. امید آنکه روزی برسد تا تمام نقاط کشور هم از توجه عمومی، دولتی و رسانهای برخوردار باشند و فاصله شهرها از پایتخت، بر میزان امدادرسانی و کمک نهادهای مختلف به مردم آسیبدیده تاثیری نگذارد.