علي اصغر وفاجو يكي از بينندگان «تابناك» در پيامي با عنوان «مديريت شادماني» نوشته است:
بار ديگر، ايام سعيد و مبارک ماههاي رجب، شعبان و رمضان رسيد و عطر دلانگيز سرور ولايت و امامت جهانگير شد؛ روزهاي فرحبخش و شاديافزايي از شادي دل حضرت صاحب (عج) در ولادت و ولايت اجداد طاهرينش از رسول گرامي اسلام (ص) و امير مومنان (ع) تا ولادت با سعادت اسوه صبر و ايثار امام مجتبي (ع) در نيمه ماه مبارک رمضان.
شايد بتوان فاصله سيزده رجب تا نيمه رمضان را از شادترين و سرورانگيزترين روزهاي سال دانست که بيشترين تعداد ايام جشن و شادماني خاندان طاهرين اهلبيت (ع) را در خود جاي داده است و اين شادي اگر با ايام سرور ملي نيز همراه شود، شادياش دوچندان خواهد بود.
اما موضوعي که سالهاست ذهن را مشغول به خود كرده، نحوه و روش ابراز شادماني است که متأسفانه، به دليل نبود مديريت درست، هيچگاه سمت و سوي درستي به خود نگرفته و آحاد مردم بنا بر خواسته خود، نسبت به ابراز اين شادي اقدام ميكنند.
همگان به ياد داريم که در روزهاي شاد سال، بيشتر افراد، سرور خود را با روشن کردن چراغ و لامپ و ريسه نشان ميدهند و در اين ميان، هر کس شادتر است، لامپ و ريسه بيشتري روشن مينمايد و هر کس (به زعم خود) ارادت بيشتري دارد، از انواع و اقسام لامپ و چراغ و ريسه و چشمک زن و...بهره ميبرد! و واي اگر اين موضوع از فرد به محله و خيابان تسري يابد و واي اگر دو محله بخواهند در اين زمينه با هم رقابت تنگاتنگ كنند! چراغها، چلچراغها ريسهها و طاق نصرتهاي پر نور و مشعشع است که به پا ميشود و انواع و اقسام لامپهاي چند وات تا چندين کيلو وات روشن و بعضا روشن و خاموش ميشوند!
در اين ميان، سازمانهاي بزرگ و کوچک هم به خاطر ابراز ارادت بيشتر، لامپ و چراغهاي بزرگتر و پرنورتر و... را از آغاز ايام شادماني تا پايان آن، يکسره روشن نگه ميدارند تا پيوستگي شادماني خويش را به اثبات برسانند و چه بسيار هزينهها که همه ساله براي خريد اين ابزار و تجهيزات شادي و چه بسيار هزينه برق مصرفي که عموما از محل برق عمومي صرف ميشود!
آيا به راستي اين روشي درست براي ابراز شادماني است؟
آيا آموزههاي ديني و اسلامي ما چنين آموختهاي دارند؟
آيا واقعا در فرهنگ غني ايراني بدين گونه شادي کردن مرسوم بوده است؟
آيا... .
حتما همه ما به مواردي از برگزاري جشنها و شاديها نزد ملل ديگر کشور ها برخوردهايم؛ براي مثال، چينيها و ژاپنيها بنا بر فرهنگ خود با جمعيت بسيار و مجسمهها و عروسکهاي افسانهاي همچون اژدها و ... در خيابانها جشن ميگيرند؛ اسپانياييها با گوجه فرنگي و پرتقال و گاو به جان يکديگر ميافتند؛ عربها رقص شمشير ميکنند؛ آلمانيها و دانمارکيها، کارناوالهايي با لباسهايي رنگارنگ و بادکنک به راه مياندازند و... و هر يک بنا بر رسوم و فرهنگ آييني خويش، شادي جمعي را اظهار ميدارند.
اکنون نيز بر مسئولان و مديران جامعه است تا با استفاده از فرهنگ غني ايراني اسلامي خويش، يک بار ديگر، راه و روشهاي ابراز شادماني را به مردم خونگرم و تشنه شادي نشان دهند تا از اين همه اسراف و تبذير که نه جايي در فرهنگ ايراني و نه در فرهنگ ديني ما دارد، جلوگيري شود.
بديهي است در اين بين، نقش رسانههاي ديداري، شنيداري، نوشتاري و همچنين سازمانهاي مرتبط همچون وزارت ارشاد، سازمان تبليغات، شهرداري و... بيش از پيش پررنگ و با اهميت خواهد بود.