به گزارش تابناک، چندی پیش یکی از رسانههای منتسب به جریان سوپر انقلابی، در مطلبی به ظاهر پرسش گر اما در باطن سراسر طعنه و تردید، عملکرد و مواضع سردار سرلشگر شهید محمد باقری؛ رئیس ستاد کل نیروهای مسلح را به باد انتقاد گرفت.
متنی که پر بود از تعبیراتی بیمایه برای تقلیل شخصیتی که سالها جان خود را کف دست گرفت تا ما «همین امروز» در سایه آرامش و امنیت بنویسیم، بخوانیم و حتی انتقاد کنیم.
اینکه فرماندهای در جایگاه سرلشگر باقری، به جای شعارزدگی صرف، تصمیم میگیرد در سخن گفتن با نسل جدید با زبان احترام و درک متقابل پیش برود، نه نقطه ضعف که نشانه پختگی امنیتی و بلوغ سیاسی است. اما برای برخی رسانهها که سیاست را در انحصار خود میدانند، ظاهرا هر فرماندهای اگر جز به زبان تهدید حرف بزند، به گمانشان از «خط اصول» منحرف شده است.
رسانه مورد بحث با لحنی تمسخرآمیز از تغییر تصویر سرلشگر باقری روی دیوارنگاره «جنگبلد» انتقاد کرده و سعی دارد او را با فرماندهای مقایسه کند که پیام نوروزیاش را از تخت جمشید داده است. آن هم به جرم اینکه بدون لباس نظامی ظاهر شده یا درباره نامه ترامپ توضیح داده یا تاکید کرده که «نسل جدید را با باتوم نمیتوان قانع کرد.
سؤال ساده ما این است: آیا مشکل شما با لباس نظامی است یا با منطق؟ با تخت جمشید است یا با اعتدال در رفتار؟ یا اینکه اساسا تاب ندارید کسی از جنس امنیت، گفتوگو را به جای تقابل بنشاند؟
فرماندهای که سالها در خط مقدم دفاع از ایران بوده، حالا که تصمیم میگیرد گفتوگو با نسل جدید را ترجیح دهد، به ناگاه میشود سوژه تخریب. در حالیکه همان نسل جدید اگر امروز در دانشگاهها، مترو، خیابانها و شبکههای اجتماعی در امنیت حرف میزند و زندگی میکند، حاصل تدبیر و رشادت همین فرماندهان است.
وعده صادق 3 و پرچمی که بر زمین نماند
آن رسانه همچنین با زبان تردید از عدم اشاره سرلشگر باقری به «وعده صادق 3» گفته بود؛ گویی اینکه کسی درباره عملیات امنیتی و محرمانه سکوت میکند، دلیلی است بر عقبنشینی یا ترس. حالا که نام باقری و حاجیزاده در فهرست شهدای حمله مستقیم اسرائیل علیه ایران ثبت شده، شاید وقت آن باشد از خود بپرسند: آیا «وعده صادق» از این صریحتر هم میتوانست اجرا شود؟
وقتی پیکر بیجان یک فرمانده ارشد و خانوادهاش از زیر آوار بیرون کشیده میشود، یعنی دشمن به قلب خانه ما رسیده و ما در قلب میدان بودیم. نه در حاشیهاش، نه پشت میز تحلیل.
همان حاجیزادهای که او را در این یادداشت مورد طعنه قرار دادید، امروز در میان ما نیست. شهید شد؛ همانگونه که شهید باقری. و این شهادتها سند افتخار است، نه تردید. سند حضور واقعی در جبهه جنگ است، نه حضور در صفحه توییتر یا وبسایت.
باقری، فراتر از خطکشیهای جناحی
دختر سردار باقری در برنامه «بدون تعارف» میگوید: «پدرم آدم سیاسی نبود، خط نمیکشید. با همه دولتها کار کرد؛ همان بود که بود.»
این یعنی باقری نه بازیچه سیاست بود و نه سرباز جناحی. سرباز ایران بود. امنیت ملی برایش بالاتر از بازیهای سیاسی جناحها بود. چنین انسانی وقتی مورد حمله یک رسانه داخلی قرار میگیرد، آن هم در زمان حیاتش، و حالا بعد از شهادتش سکوت سنگین همان رسانه را میبینیم، دردناکتر میشود.
طعنهزنندگان دیروز، امروز یا ساکت شدهاند یا در نهایت چند خط «تسلیت» سرد منتشر کردهاند؛ گویی چیزی از عظمت فقدان این شهدا درک نکردهاند.
امنیت ما از پشت میز نیامد؛ از خط مقدم آمد
بیایید روشن حرف بزنیم. امنیت و آسایش امروز ما و حتی امکان همین انتقادهای رسانهای، همه و همه، مرهون مردانیست که در گمنامی، سکوت، اما کارآمدی، ریشههای اقتدار ایران را آبیاری کردند.
سردار باقری و سردار حاجیزاده از همان قبیلهاند. قبیلهای که حتی اگر نامشان بر دیوارنگارهها عوض شود، در دل مردم ماندگارترند.
شما تصویر را عوض کردید، ولی حافظه تاریخ را نمیتوانید پاک کنید.
رسانهای که در زمان حیات یک فرمانده به او طعنه میزند و بعد از شهادتش جز چند خط رسمی چیزی نمینویسد، نه دلسوز وطن است، نه مدافع امنیت. فقط تریبونی دارد و صدایی بلندتر از درکش.
ما باید قدر مردانی چون شهید سرلشگر محمد باقری و سردار شهید حاجیزاده را بدانیم. آنها در سکوت جنگیدند، در سکوت شهید شدند، ولی نامشان فریادِ تاریخ است.
بخشی از گفتگوی فرزند شهید باقری که به همین موضوع اختصاص دارد را مشاهده می کنید:
تابناک را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.