محمدعلی کشاورز، بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون پس از مدت ها تحمل بیماری، امروز بدرود حیات گفت و دوستدارانش به ویژه جامعه هنر ایران را عزادار کرد.
به گزارش «تابناک»؛ محمدعلی کشاورز، بازیگر پیشکسوت و مشهور سینما تئاتر و تلویزیون بعد از مدتها مبارزه با بیماری، امروز 25 خردادماه در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.
محمدعلی کشاورز، یکی از چند بازیگر مطرح و نسل اول تئاتر ایران و فعال در حوزه های دیگر نمایشی از جمله سینما و تلویزیون در ۲۶ فروردین ۱۳۰۹ در اصفهان متولد شد. این هنرمند که دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود، در سینما، تئاتر و تلویزیون بارها در نقشها و ژانرهای گوناگون حضور داشته است.
او در بازیگری همراهِ علی نصیریان، زندهیاد جمشید مشایخی، زندهیاد داود رشیدی و زندهیاد عزتالله انتظامی پنج بازیگر مرد ماندگار تاریخ تئاتر و سینما و تلویزیون ایران به شمار میآیند.
از آثار ماندگار استاد کشاورز، به مجموعههای تلویزیونی داییجان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان (در نقش شعبان استخوانی)، سربداران (در نقش خواجه قشیری)، افسانه سلطان و شبان (در نقش خوابگزار اعظم)، پدرسالار و گرگها میتوان اشاره کرد.
این هنرمند ایفاگر نقشهای ماندگاری در تاریخ سینما بوده است که از جمله آنها فیلمهای «خشت و آینه»، «آقای هالو»، «رگبار»، «صادق کرده»، «شطرنج باد»، «کمالالملک»، «مردی که موش شد»، «کفشهای میرزا نوروز»، «مادر»، «پول خارجی»، «دلشدگان»، «روز واقعه»، «ناصرالدین شاه اکتورسینما»، «خسوف»، «زیردرختان زیتون»، «غزال» بوده است.
استاد کشاورز اوایل خرداد جاری به دلیل عارضه کلیوی و بالا رفتن سطح کراتین خون در بیمارستان بستری شد و بلافاصله مراحل درمانی خود را زیر نظر تیم پزشکی آغاز کرد. پس از آن وی به دلیل عفونت ریه در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد.
«تابناک» این ضایعه را به خانواده کشاورز و جامعه هنری ایران تسلیت میگوید و مروری دارد بر شماری از آثار مشهور این هنرمند برجسته سینمای ایران.
فیلم سینمایی «کمال الملک» به کارگردانی علی حاتمی محصول سال 1362 است. این فیلم گوشه هایی از زندگی نقاش برجسته ایرانی را روایت میکند. نقش اصلی فیلم را جمشید مشایخی بازی کرده است و عزتالله انتظامی نقش ناصرالدین شاه را برعهده دارد و مظفر الدین شاه با بازی علی نصیریان نقشآفرینی شده است. همچنین محمد علی کشاورز نقش اتابک را برعهده دارد.
«مادر» یازدهمین فیلم بلند سینمایی علی حاتمی در مقام کارگردان محصول سال 1368 است. مادر پیری که در سرای سالمندان زندگی میکند به خانه برمیگردد تا روزهای پایانی عمرش را در خانهاش و کنار فرزندانش که هر کدام گوشهای به زندگی خود مشغولند بگذراند. گرمی حضور مادر در خانه، فرزندان را به دور هم جمع می کند و در این مجال فیلم به معرفی شخصیتهای داستان میپردازد.
فیلم سینمایی «کمیته مجازات» به نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی، محصول سال 1377 است. به هنگام پادشاهی احمد شاه قاجار، ابوالفتح میرزای صحاف که به همراه همسر و فرزندش اصلان از تبریز به تهران آمده و عضو انجمن مجازات است، با جذب رضا، تفنگچی معیر الدوله، نقشهای برای ترور شخصیتهایی را که از دیدگاه انجمن خائن به میهن هستند میکشند. ابوالفتح همسر و فرزندش را راهی ولایت میکند و به دستور او اسماعیل خان، رئیس سازمان غله را که به انگلیس غله صادر کردهاست و سبب کمبود غله و نان در کشور شده است، ترور میکند. پس از چندی، شبی رضا که در میخوارگی زیاده روی کرده، اسرار انجمن را نزد شعبان استخوانی فاش میکند و درگیری شعبان و همراهانش با او سبب میشود دریابد که شعبان نیز از آدمهایی است که انجمن ازشان استفاده میکند. ترور دوم را رضا با حضور در مجلس زنانه، هنگام سخنرانی متین السلطنه، مدیر روزنامه عصر جدید و مخالف سرسخت انجمن مجازات انجام میدهد. نوبت به ترور خان مظفر، عامل اصلی استعمار در ایران مشهور به هزاردستان که میرسد، او با پرداخت وجهی برای کمک به انجمن جان خود را میخرد. ترور سوم را شعبان با کشتن کفیل شعبه تأمینات در سلمانی انجام میدهد. ابوالفتح به رضا خبر میدهد که او به دلیل فاش کردن اسرار انجمن، خود باید به دست شعبان کشته شود. ابوالفتح به دلیل همسو شدن انجمن با هزاردستان، از آن جدا میشود و رضا نیز با حیلهای شعبان و همراهانش را به ته چاه میفرستد و خود تهران را ترک میکند.
فیلم چهارشنبه عزیز به کارگردانی حمید تمجیدی محصول سال 1371 است. جهان نور که با نرگس ازدواج کرده درصدد است تا صاحب خانه شود. زمردیان، صاحب یک جواهرفروشی، خانهای در اختیار جهان نور میگذارد تا او را ضد رقیب خود جواهریان با خود همراه کند. آن دو «چهارشنبه عزیز» را که گمان میکنند فرزند جواهریان است گروگان میگیرند، اما متوجه میشوند که پسرک نه فقط فرزند جواهریان نیست، بلکه جواهریان از غیبت او خشنود است... .
«زیر درختان زیتون» به کارگردانی عباس کیارستمی، محصول سال 1373 است. این فیلم پاره سوم از سهگانه کوکر است، دو فیلم «خانه دوست کجاست؟» و «زندگی و دیگر هیچ» دیگر قسمت های این سه گانه هستند. در روستایِ کوکر، حسین به خواستگاریِ دختری بهنامِ طاهره میرود، ولی چون خانه ندارد به او پاسخِ منفی میدهند. همان شب زلزله تمامِ مردم روستا را بیخانمان میکند. حسین در بیخانمانی خود را با همه یکسان میبیند و خوشحال هم هست. هفت روز میگذرد، در سرِ مزارِ «خدابیامرزها» حسین متوجه میشود طاهره و مادربزرگش زنده ماندهاند. گروهی برایِ ساختنِ فیلم به کوکر میآیند. حسین با آنها کار میکند. گروه طاهره را برایِ بازی در نقشِ زن حسین انتخاب میکند. طاهره سرآخر راضی به بازی در کنار حسین میشود، ولی خارج از مکالماتِ اجباری مربوط به نقشش، کلمهای با حسین سخن نمیگوید. برش هایی از این فیلمهایی سینمایی را میتوان در دو فیلم دیگر دید؛ نظیر ماجرای خانه حسین که در فیلم «زندگی و دیگر هیچ» مورد اشاره قرار میگیرد.
«یک مرد یک خرس» چهارمین فیلم بلند سینمایی مسعود جعفری جوزانی و محصول سال 1371 است. كمالي صاحب تنها خانه مجلل كوچه خورشيد كه همراه همسرش نرگس خاتون از حضور يك مرد و خرسش در محله ناراضي اند، تلاش مي كنند تا او را از محله بيرون كنند. در مقابل، بچه هاي محله كه نمي خواهند تنها سرگرمي خود را از دست بدهند، با كمك خاله خراساني به دفاع از خرس برميخيزند.
«پول خارجی» سومین فیلم بلند سینمایی رخشان بنی اعتماد در مقام کارگردان و محصول سال 1368 است. مرتضی الفت کارمند ساده یک اداره، که وضع روحی و مالی ناگواری دارد، موقعی که در اطراف بازار آزاد ارز برای تعمیر اتوی برقی خانه رفته است در رؤیا میبیند که صاحب پنجاه هزار دلار شده و این آغاز ماجراست... .
فیلم سینمایی «جعفر خان از فرنگ برگشته» به نویسندگی و کارگردانی علی حاتمی محصول سال 1366 است. این فیلم بر اساس نمایشنامه جعفرخان از فرنگ آمده نوشته حسن مقدم بازنویسی شده است، گرچه خط داستان و شخصیتها همان است اما جای شخصیتهای مثبت و منفی با هم عوض میشود. زمان نوشتن نمایشنامه اواخر دوره قاجار و زمانی که فیلم نشان میدهد اواخر دوران پهلوی است. در نمایشنامه جعفرخان شخصیتی تحصیلکرده، مبادی آداب معاشرت، آشنا به بهداشت فردی و داناست. در مقابل اعضای خانواده اش در ایران افرادی بی سواد، خرافاتی، دور از بهداشت و نادان هستند. اما در فیلم، جعفر خان شخصیتی غرب زده، بی عاطفه، بی ریشه، خیالاتی و نادان است اما خانواده اش در ایران (که در میان آنها فرنگ رفتههای دیگری هم وجود دارد) افرادی هستند ریشه دار، پرعاطفه و دانا.
«روزی که خواستگار آمد» پنجمین فیلم بلند سینمایی فریال بهزاد در مقام کارگردان و محصول سال 1375 است. آقاي دشتبان كه كارمند بوده، بازنشسته مي شود و اين بازنشستگي شروع اختلافات او با همسرش در خانه است. دختر دانشجوي آقاي دشتبان خواستگاري به نام مهران شكوري دارد كه در همسايگي آنهاست و از محبوبه و خانواده اش جواب منفي گرفته است، اما خواستگار ديگر محبوبه كه بهروز نام دارد مورد علاقه ي اوست و خانواده هم موافق هستند. وقتي دايي بهروز براي تحقيق به محل زندگي محبوبه مي رود آقاي شكوري پدر مهران، اطلاعات نادرستي در مورد آقاي دشتبان و خانواده اش به او مي دهد و دايي هم مظنون مي شود. با تحقيقات بيشتر، دايي از بهروز مي شنود كه پسر شكوري قبلاً خواستگار محبوبه بوده و جواب رد شنيده، پس اصل قضيه و توطئه آقاي شكوری براي دايی مشخص میشود و ازدواج محبوبه و بهروز سرمیگيرد.