بازدید 31735
۸

مرگ عجیب تازه عروس در آرایشگاه

کد خبر: ۹۰۷۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۸ 24 June 2019

چند روز قبل این تازه عروس ۳۲ ساله برای شرکت در مراسم عروسی خواهر شوهرش تصمیم گرفت رنگ موهایش را تغییر دهد به همین خاطر به یکی از آرایشگاه‌های شمال تهران رفت.

به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، دوستانش خیلی از کار این آرایشگاه تعریف کرده بودند و او نیز به امید یک تغییر خوب موهایش را به دست زن آرایشگر سپرد، اما بعد از چند ساعت وقتی که آرایشگر جوان موهایش را شست، با دیدن چهره‌اش بسیار تعجب کرد. بعد از این همه ساعت معطلی و صرف وقت و هزینه نتیجه کار نه تنها دلخواهش نبود بلکه بشدت از دیدن رنگ موهایش عصبی شد.

فکر اینکه با چنین رنگ مویی به عروسی خواهر شوهرش برود کلافه‌اش کرده بود. وقتی مهناز به زن آرایشگر اعتراض کرد و از او خواست که کاری برای موهایش انجام دهد، زن جوان گفت: فردا به آرایشگاه بیا تا فکری برای موهایت بکنم. آن شب تا صبح از ناراحتی خوابش نبرد روز بعد دوباره به آرایشگاه رفت. زن آرایشگر دوباره موهایش را دکلره کرد و او را زیر سشوار برقی نشاند. زمان برایش به کندی می‌گذشت هر وقت می‌پرسید کی باید از زیر سشوار خارج شود زن آرایشگر می‌گفت: عجله نکن! دو ساعت و نیم گذشت در حالی که مواد دکلره روی سرش بود احساس خارش و سوزش اذیتش می‌کرد هر بار اعتراض می‌کرد در جواب می‌شنید نگران نباش هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد.

اما ناگهان مهناز احساس سردرد و سوزش شدیدی کرد و فریادی کشید و از هوش رفت. زن آرایشگر که ترسیده بود بلافاصله کلاه برقی را از سر تازه عروس جدا کرد و برای به هوش آوردن وی پارچ آب سرد را روی صورت و مو‌هایی که مواد شیمیایی روی آن قرار داشت ریخت.

اما وضعیت جسمی مهناز بهتر نشد و در نهایت او را به بیمارستان منتقل کردند. تلاش کادر درمان برای نجات تازه عروس ادامه یافت، اما ساعاتی بعد وی تسلیم مرگ شد.

به‌دنبال مرگ مهناز، موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. بدین ترتیب جسد برای مشخص شدن علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. این درحالی بود که شوهر مهناز با شنیدن خبر مرگ همسرش سکته کرد.

با انجام معاینات پزشکی قانونی، علت مرگ زن جوان پارگی مویرگی اعلام شد. بدین ترتیب بازپرس جنایی با توجه به عدم صلاحیت رسیدگی به پرونده در دادسرای جنایی و به درخواست خانواده وی پرونده را برای رسیدگی به دادسرای جرایم پزشکی ارجاع کرد.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲۳
انتشار یافته: ۸
بدبختی مملکت ما شده همین رسیدن به ظاهر. از بس هویت را از همه گرفته اند، ظواهر قیافه و خونه و تزریق ژل و کوفت و زهر مار شده همه زندگی مردم.
بس که دنبال تو چشم شدن و از همه بالاتر شدن هستن خانم ها
بکشین و خوشگلم کنید یعنی این ! واقعا بعضی از خانمهای ما اصلا تربیت نشده اند نمی دانند چیکار کنند هیچ اموزشی در دبیرستانها و خانواده به انها داده نمی شود که بفهمند ظاهر اراسته داشتن و تغییرات مطابق مد خوب است ولی حد و مرزی دارد و فاکتور اصلی در شخصیت یک زن دست و حسابی نیست . ضمنا خانمها باید یاد بگیرند که حرفهای ارایشگرها را گوش نکنند من خودم برای اصلاح ابرو به ارایشگاه اسمی رفتم طرف کلی ابروهای مرا نازک کرد بهش گفتم مگر من نگفتم ابروهایم را نازک نکن وقتی اعتراض کردم شاگردش مدام میگفت خوب شده بهش گفتم اول اینکه شما نبایدبگویی خوب شده من باید بگویم خوب شده که میگویم بد شده ! دوم اینکه هرشخصی شخصیتی دارد و باید مطابق با شخصیتش ارایش داشته باشد شما می گویی خوب است چون سلیقه تان این طور است من میگویم بد است زیرا با شخصیت من سازگار نیست . علی ایهال برای اینکه بار بعد به حرف مشتریش گوش کند گفتم پولت را نمی دهم . یارو داد و فریاد گفتم غلط کردی چرا حرف مشتری راگوش نمی کنی و هر کاری دلت خواست می کنی گفتم همین است که هست . گفت تو پول نداری بهانه می کنی ! گفتم غلط کردی به پلیس زنگ بزن بیاید ببیند که چقدر در حسابم پول است ! تو بیشتر پول داری یا من ! خلاصه بعد کلی جار وجنجال که خانمهای دیگر در ارایشگاه هم متوجه شوند که باید با این جی جی ها برخورد داشته باشند وقتی کاری که بهش می گویی را انجام نمی دهد و عادت کرده اند که هرکاری دلشان میخواهد با ان مغز های کوچک زنگ زده شان انجام دهند ! با پادرمیانی صاحب ارایشگاه که در واقع صندلی به این خانم اجاره داده بود ! که این هم برای خودش مسئله ای است ! گفت باشد من حساب می کنم بفرمایید ! گفتم خانم جان ابروهای من در می اید و خیلی هم مهم نیست ولی بفهم که افراد عروسک زیر دست شما نیستند ! پول را به طرفش پرت کردم گفتم حواست باشد همه زنها مثل خودتان نیستند ! خلاصه اینکه خانمها باید یاد بگیرند که این جی جی ها را خیلی جدی نگیرند . خیلی راحت می توانست بلند شود و کلاه را برارد و بگوید رنگ نمی خواهم ولی چون فکر کرده لابد برای یک شب عروسی خواهر شوهر باید ماه مجلس باشد !!! وگرنه چطور نفهمیده که دو بار رنگ کردن مو به فاصله یک روز هیچکار نکند به ریشه های مویش و پوست سرش اسیبی می زند که تا اخر عمرش برجا می ماند . اینها کمی هم تقصیر خودشان است ! با این حال بیچاره شوهرش ! لابد زنش را خیلی دوست داشته که سکته زده ! خیلی دلم به حالش سوخت !
من یک مرد متهعل هستم ، مهندس یکی از شرکت های خصوصی معروف و تا حالا 30 تا سفر خارجی رفتم و حدود 34 سال سن دارم و وضع مالیم هم خوبه.
هیچ وقت از موهای رنگ شده خوشم نمی امد ، و همسرم که پزشک میباشد بعد از 6 سال زندگی مشترک تا حالا موهاش را رنگ نکرده.
امان از حسادت
امان از خودنمایی
خوب حال چی باید دستور العمل به ارایشگاه زنان داد شود تا چنین حادثی تلخی روی ندهد
خداوند به پوست و مو و دیگر اعضای بیرونی انسان رنگ های خاص و مخصوص خودش رو داده که هیچ رنگ و شکل دیگه ای بهتر از شکل و ظاهر مادر زادی انسان نمیشه.حال چرا مد شده که رنگ مو و چشم و غیره را با هزینه های کلان و احیانا به قیمت اسیب به جسم و جان تغییر بدن فقط نشانه سطح پایین فرهنگ اجتماعیه.در کشورهای پیشرفته اصلا از این کارها خبری نیست
بکشم و خوشگلم کن
برچسب منتخب
# حادثه سقوط بالگرد رییس جمهور # سید ابراهیم رئیسی # حسین امیر عبداللهیان # سیدمحمدعلی آل هاشم # مالک رحمتی
وب گردی