با ورود نیروهای ارتش سوریه به شهر استراتژیک ابوکمال در استان دیرالزور، حضور رسمی داعش در عراق و سوریه به پایان راه خود رسید. بدین رو تمامی پایگاههای بزرگ داعش در استان های دیرالزور و رقه به کنترل نیروهای سوریه و ائتلاف دموکراتیک در آمده است. پیشروی سریع و هوشمندانه ارتش سوریه و نیروهای کردی، بیش از دو هزار تن از شبه نظامیان داعش را به فرار به سوی بیابانهای شرق سوریه و دره های نزدیکی رودخانه فرات واداشته است.
در خصوص چرایی تضعیف داعش در سوریه نیکنام ببری در مقاله ای در «شمس» به دو عنصر قدرت گیری ارتش سوریه و ضعف درونی داعش در جذب نیروهای جدید اشاره دارد. بنا به گزارش سازمان ملل متحد داعش بر حدود شش میلیون سکنه در دو سوی دجله و فرات حکمرانی داشت و مساحتی در حدود 34000 هزار مایل مربع از سواحل مدیترانه تا جنوب بغداد در اختیار داشت. با توجه به تجربه خشن حکومت داری داعش طی چهار سال اخیر، جمعیت تحت قلمرو داعش نه تنها به دفاع از این گروه نپرداختند بلکه در فرصت های متعدد همراه با ارتش سوریه به مقابله با جنگ سالاران داعش رفتند. ضعف مدیریت داعش مصادف با قدرت گیری نیروهای ارتش سوریه شد. ارتش سوریه بعد از سال 2015 به سازماندهی دوباره نیروهای خود پرداخت و به صورت جدی و هدفمند وارد مبارزه با طیف متنوعی از نیروهای تروریستی شد.
قابل ذکر است که تقریبا از اوایل 2015 نیروهای بشار اسد و حامیان داخلی اش(حزب الله) ناتوان از ادامه نبرد با نیروهای مخالف در حلب و حومه دمشق بودند. حلب مرکز اقتصادی سوریه به جولانگاه النصره و احرار الشام تبدیل شده بود و ارتش سوریه یارای مقابله با این نیروها را نداشت. دراین اثنا گروه داعش با بهره گیری از ضعف نیروهای اسد موفق به فتح شهر ادلب در شمال سوریه و بصرا در جنوب شد. با تقویت موقعیت نیروهای داعش در شمال و جنوب سوریه، ارتش سوریه در محاصره و کنترل داعشی ها قرار گرفت. در این شرایط بشار اسد طی اظهاراتی در تلویزیون سوریه، از شرایط اضطراری در میان نیروهای مبارزه جو سخن گفت. اسد در ادامه سخنانش ضمن مهم دانستن هر بخشی از جعرافیای سوریه به محدودیت های پرسنلی در میان ارتش سوریه اذعان کرد. تداوم چنین وضعیتی احتمال سقوط پایتخت را بیش از هر زمان دیگری تقویت کرد.
پراکندگی نیروها در اطراف کشور و هجوم همه جانبه نیروهای مخالف، ارتش و دولت سوریه را ناچار به ترک مناطق کم اهمیت تر واداشت. از همین رو ارتش سوریه در اطراف پایتخت و بخش های شمالی مستقر شدند. با جدی تر شدن پیشروی مخالفان رئیس جمهوری سوریه درخواست کمک نظامی از دولت روسیه کرد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری سوریه با دادن پالس مثبت به در خواست اسد رسما در تاریخ 30 دسامبر 2015 وارد منازعه سوریه شد. روسیه طرح مداخله خود را در سوریه مبارزه با داعش اعلام کرد. اما تهدید اصلی دولت سوریه از جانب احرار الشام، النصره و گروههای مخالف حاضر در حلب بودند. ازهمین رو ارتش سوریه اقدام به بمباران مواضع مخالفان در حلب و اطراف دمشق کرد. با عملیات هدفمند روسیه استراتژی زمینی گروههای مخالف به هم ریخت.
در این میان ارتش سوریه با تجدید قوای درونی پیشرویهای خود را در اطراف دمشق، حلب و جنوب استان درعا آغاز کرد. از نقاط قابل تامل عملیات روسیه که منجر به تقویت موضع نیروهای اسد شد، هدف قرار گرفتن سرکردگان مخالفان و مراکز نظامی شان بود. از مهم ترین آن کشته شدن زهران علوش فرمانده ارشد جیش الاسلام در غوطه شرقی دمشق بود. علوش از جایگاه قابل احترامی در میان نیروهای مخالف و حتی مجامع بین المللی داشت و مرگ ناگهانی اش ضربه جدی به نیروهای مخالف در ترسیم اهداف و راهبرد اینده ای شان در سوریه کرد. ازاین رو امروزه دولت سوریه بر خلاف تحلیل ها و پیش بینی های صورت گرفته مبنی بر سقوط قریب الوقوع از سکان قدرت، کماکان قوی ترین و کارامد ترین ساختار را در جعرافیای سوریه دارد.
دولت اسد در نواحی تحت قلمرو اش قادر به تامین خدمات و نظام پرداختی ها است. این در حالی است که شورشیان پس از آزاد کردن حلب، اقدام به ایجاد شورای محلی برای تامین نیازهای مردم کردند که در ادامه به سبب حملات هوایی روسیه، تشکیلات شان از بین رفت. به این ترتیب نواحی تحت قلمرو شورشی ها فاقد امکانات ابتدایی است. از این رو بی جهت نیست که همچنان بیشترین جمعیت سوریه در حوزه دولت اسد زندگی می کنند. کردها حدود بین 15 الی 20 درصد خاک سوریه را در دست دارند که محل زندگی بیش از 5 میلیون شهروند سوری است. بقیه مناطق هم در کنترل طیف مخالفان اسد است.
آخرین گزارشها از تحولات میدانی سوریه نیز حاکی است که شهر رقه پایتخت خود خوانده داعش در سوریه به تصرف نیروهای ائتلاف دموکراتیک سوریه در آمده است. این شهر با توجه به حساسیت جغرافیایی و مرکزیت سیاسی داعش، اهمیت خاصی نزد سران داعش داشتند و با تمام تلاش در صدد حفظ شهر بودند. مقاومت نیروهای داعش در برابر کردها و ائتلاف بین المللی داعش، خرابی ها و ویرانی هایی بزرگی را در رقه بر جای گذارده است. بنا به گزارشها حدود هزار غیر نظامی در اثر عملیات های هوایی ائتلاف ضد داعش کشته شده و نزدیک به 300 هزار نفر نیز در شهر رقه بی خانمان شده اند. این حجم از ویرانی ها و کشتار انسانی، رقه را به شهری خرابه تبدیل شده است و بازسازی آن به میلیارد ها دلار بودجه نیاز دارد.
آنچه که در این میان جلب توجه می نماید اینکه خارج شدن داعش از سوریه به مفهوم پایان نبرد در سوریه نخواهد بود. پیش بینی کارشناسان منطقه ای حاکی از آن است که اولا تا سالیان متمادی شاهد حضور و فعالیت جنگ سالاران داعش در سوریه خواهیم بود. هم اکنون حدود 2500 الی 3500 نیروی داعشی در نزدیکی دره ای در رودخانه فرات پناه گرفته اند و به محض فراهم شدن فرصت، در پی جنگ آفرینی و فتح تصرفات جدید هستند. از سوی دیگر به فرض خاتمه حیات داعش نیز، سوریه با تهدیدهای به مراتب بزرگ تری مواجه خواهد بود.از این رو تداوم این وضعیت چهار سناریو را پیش روی بحران سوریه قرار داده است.
سناریوی اول: سقوط رقه خود آغاز گر منازعه ای جدید در فضای سرزمینی سوریه خواهد بود. همان طور که بعد از پایان حیات داعش در عراق، ارتش و نیروهای پیشمرگه وارد منازعه در مناطقی در حوالی موصل و شهرکرکوک شده اند؛ انتظار وقوع چنین اتفاقاتی در سوریه نیز می رود. به این شکل که در رقه طرفین درگیر این بار به جای نیروهای کرد با داعش، کردها و ارتش سوریه خواهد بود. هم اکنون دولت مرکزی سوریه نگران از حضور و نفوذ جریان های کردی در مناطق شمالی سوریه هستند و بر این باورند که مناطق آزاد شده از سوی این گروهها به دامن دولت سوریه بازنخواهد گشت. این منطقه با توجه به دارا بودن بخش اعظم پالایشگاههای نفت و گاز سوریه از اهمیت استارتژیکی خاصی برخوردار هستند. در همین راستا به نظر می رسد نیروهای کردی با هدف امتیاز گیری بیشتر از دمشق، به تقویت موضع شان در این مناطق بپردازند. ائتلاف دموکراتیک سوریه متشکل از نیروهای بومی کرد و سنی منطقه با سازماندهی بیش از ده هزار جنگ جو و با جلب حمایت های بین المللی به آوانگارد اصلی نبرد با داعش تبدیل شده است. با توجه به خصومت تاریخی میان کردها با دولت مرکزی سوریه، انگیزه انتقام گیری و رفتار پرخاشگرایانه در میان اعضای کردی ائتلاف دموکراتیک بسیار قوی است. از جمله این امر زمانی بود که نیروهای کرد بعد از کنترل شهر سلوک در استان رقه، از ورود شهروندان عادی به خانه هایشان ممانعت به عمل آورده و به رویشان آتش گشودند. با عطف به این امر پیش بینی می شود در آینده نه چندان دور شاهد درگیری ها میان ارتش سوریه با کردها خواهیم بود.
سناریوی دوم. سرنگونی حکومت اسدتوسط طیف مخالفان است. این امر، در صورت وقوع، سوریه را به یک درگیری تمام عیار داخلی سوق می دهد. گروههای داخلی در سوریه از جهان بینی مشترکی برخوردار نیستند و یک وضعیت نبرد برای بقا میان گروهها شکل می گیرد. گروههای مثل داعش، النصره، جیش الاسلام و واحدهای خلق مردمی کرد هر کدام مشی جداگانه داشته و اولویت اصلی شان دموکراسی نیست. این امر باعث طولانی شدن نبرد و فرو افتادن سوریه به ورطه جنگ های داخلی گسترده خواهد انجامید. جنگ داخلی در لبنان نزدیک به 15 سال تداوم یافت. این جنگ از سال 1975 تا سال 1990 طول کشید. اکنون سوریه 6 سال است که در بجران و نا امنی به سر می برد و احتمال کشیده شدن ان به دوره های جدید تر دیگر دور از انتظار نیست. در این بین ثبات عراق، لبنان و ترکیه به شدت متزلزل خواهد شد.
سناریوی سوم. جنگ نیابتی میان قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه شدت خواهد گرفت. هر کدام از قدرت های دخیل در سوریه با تقویت نیروهای حامی خود در تلاش برای افزایش حیطه نفوذ خود در سوریه هستند. آمریکا حامی کردها نگران از نفوذ فزاینده ایران و روسیه در سوریه هستند. تفاوت این سناریوی با سناریوی دوم احتمال وقوع درگیریهای هوایی و زمینی میان قدرت های بیرونی است که خود در صورت وقوع بر پیچیدگی بحران در سوریه می افزاید.
سناریوی چهارم: تداوم نبرد از سوی ارتش سوریه تا آزادسازی کل سوریه خواهد بود. از آنجا که ارتش سوریه مدعی حفاظت از کل خاک سوریه است این رسالت را برای خود قائل است که ضمن مبارزه با تهدید تکفیریسم، ثبات و امنیت را در کل سوریه تامین نماید. این سناریو با توجه به پیروزی های مستمر این گروه در نبرد های دوسال اخیر دور از ذهن به نظر نمی رسد. با توجه به تجربه عراق بعد از صدام، این سناریو کارامد ترین گزینه ممکن برای برون از باتلاق سوریه به نظر می رسد. از همین رو ضروری است که کشورهای غربی با عبرت گیری از طرح پل برومر در بعثی زادیی کامل عراق و انحلال ارتش این کشور، این تجربه را دوباره در سوریه نیازمایند. شوربختانه نشانه ها و قراین حکایت از تکرار تاریخ دارد. قدرت های غربی بدون داشتن نقشه ای روشن و جامع برای حل بحران سوریه، صرفا به آتش اختلافات و درگیریها دامن می زنند. از یکسو بر ضرورت مبارزه با داعش سخن می گویند و از طرف دیگر خواستار خروج اسد از قدرت هستند.
بدین رو برایند هر چهار سناریو حکایت از شروع فاز جدیدی از خشونت و منازعه در سوریه خواهد بود. تجربه نشان داده که در فضای پس از منازعه، گروههای درگیر در جنگ به سراغ جاه طلبی های سیاسی شان می روند. با عطف به این امر انتظار می رود با توجه به اختلاف نگرش شدید میان دولت سوریه با واحدهای خلق مردمی و همچنین جریان های مخالف سنی اسد؛ جنگ و ناامنی های سیاسی در سوریه تداوم یابد.
سه مسئله امنیت، بحران آوارگان و بازسازی در دوره پساداعش از مهمترین چالشهای عراق هستند.
ورود نیروهای عراقی به حویجه در ماه اکتبر باعث شد که داعش، آخرین شهر تحت کنترل خود را در عراق از دست بدهد. اکنون سه گروه مسلح بزرگ در سرزمینهای آزادشده از داعش وجود دارد که شامل ارتش عراق، و بیشتر شبهنظامیان شیعه و پیشمرگههای کرد میشود. هرچند این سه گروه برای مقابله با داعش با هم همکاری کردهاند، اما گاهی هم مانند مسئله اخیر کرکوک شاهد رقابت و کشمکش میان آنها بودهایم.
افتادن بخشهای قابلتوجهی از عراق به دست گروه تروریستی داعش در سال 2014، ناکارآمدی ارتش عراق را به نمایش گذاشت اما پیروزهای اخیر ارتش عراق، نشان داد این نیرو تا حد زیادی بازسازیشده است. ارتش عراق پس از پیروزیهای پیگیر در نظر مردم عراق یک نیروی حرفهای به شمار میرود.
با این حال نبرد موصل و آزادسازی دیگر شهرها و مناطق عراق توان ارتش و نیروهای ضد تروریست را تا حدی کاهش داده و اتهاماتی را بر آنها وارد کرده است که اقدام به اعدامهای غیرقانونی مردم و تنبیه جمعی خانوادههای آنها کردهاند چراکه آنها مظنون به همکاری با داعش هستند. آمریکا در قالب ائتلاف نیروهای بینالمللی کمکهای هوایی و مشاوره نظامی به نیروهای عراقی ارائه داده است. کاخ سفید تعداد 5262 نیروی آمریکایی را در عراق و 603 نیرو را در سوریه صفآرایی کرده است اما این تعداد ممکن است در شرایط اضطراری بالاتر هم باشد.
بیش از 150 هزار نفر از پیشمرگههای کرد هم در میدان نبرد با داعش فعالانه حضور داشتند. حشد الشعبی یا بسیج مردمی عراق نیز که گروهی عمدتاً شیعه است، بیش از 60 هزار نیرو در اختیار دارد که بیشتر آنها به ایران وفادار هستند. تعدادی نیز به روحانیان عراقی مقتدا صدر و آیتالله علی سیستانی وفادار هستند که خواهان ایجاد اصلاحات سیاسی هستند خصوصاً مقتدا صدر که در قالب یک ملیگرا خواهان نزدیکی به گروههای سنی و مبارزه با گروههای تروریستی است.
یکی از موضوعات عمده دولت عراق چگونگی وارد کردن نیروهای حشد الشعبی به دستگاه امنیتی کشور است. موضوع دیگر دولت عراق، وارد کردن گروههای مسلح وابسته به قبایل عرب سنی،در دستگاه حکومتی است. این خطر وجود دارد که میان گروههای مسلح مختلف برای کنترل سرزمینهای آزادشده از دست داعش رقابت و درگیری پیش آید.
کردهای عراق ادعاهایی را مطرح کردهاند در خصوص حاکمیت بر سرزمینهای نفتخیزی که همه ساکنان آن کرد نیستند و در مجاورت سه استان دولت منطقهای کردستان قرار دارند.جایی که آنها از سال 1991 خودمختاری داشتند. این ادعاهای ارضی تنش میان جناحهای کرد و همچنین کردها و گروههای دیگر را برجسته میکند.
شهر کرکوک در مرکز این اختلافها قرار دارد. کرکوک پس از فرار نیروهای دولتی از این شهر به دست داعش افتاد و کردها توانستند در سال 2014 این شهر را از کنترل داعش خارج کنند. پس از همهپرسی استقلال کردستان عراق و ادعای مالکیت اقلیم کردستان بر کرکوک، نیروهای عراقی با پیشروی سریع خود در اکتبر سال 2017 کنترل کرکوک را از دست دولت اقلیم خارج کردند؛ امری که ظاهراً از سوی حزب اتحادیه میهنی کردستان (PUK) مورد استقبال قرار گرفت.
میان اتحادیه میهنی کردستان (PUK) و حزب دموکرات کردستان (KDP)، که بر اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق حاکمیت دارد و همهپرسی استقلال را با وجود مخالفتهای داخلی و خارجی برگزار کرد، رقابتهای شدیدی وجود دارد.
در حال حاضر آخرین پایگاههای داعش در غرب استان انبار عراق - که با سوریه هممرز است - قرار دارند. تحلیلگران بر این باورند گروه تروریستی داعش با از دست دادن بیشتر سرزمینهای تحت تسلط خود در عراق و سوریه، ازاینپس به تاکتیکهای چریکی روی خواهند آورد. این امر نبرد با آنها و برقراری امنیت و ثبات در این دو کشور را دشوارتر میکند.
در اثر درگیریها و خشونتهای عراق، بیش از سه میلیون نفر در داخل این کشور آواره شدهاند. حدود یکسوم این افراد، در داخل استان نینوا آواره شدهاند که موصل مرکز آن است. حدود 800 هزار نفر از مردم شهر موصل به دنبال اشغال این شهر از سوی داعش و سپس بازپسگیری آن از سوی نیروهای دولتی، مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند.
حدود یکپنجم از آوارگان هم مربوط به استانهای کردنشین اربیل و دهوک هستند و در مناطقی مانند تلعفر و نیمه شرقی موصل که تخریبهای زیادی را شاهد نبودهاند ، آوارگان بهسرعت در حال بازگشت به خانه هستند اما تقریباً در همه مناطق جنگزده، خانهها و زیرساختها نابود شدهاند و تأسیسات عمومی کمی باقی ماندهاند و بسیاری از مردم هنوز در سکونتگاههای موقت زندگی میکنند. رهبران قبایل در برخی موارد مانع بازگشت خانوادههایی شدهاند که مظنون به همکاری با داعش هستند.
بسیاری از مناطق شهر موصل خصوصاً قسمت غربی آن عمدتاً به خاطر حملههای هوایی ائتلاف تحت رهبری آمریکا، بر علیه جنگندههای داعش تخریب شده است. طبق برآورد سازمان ملل متحد، حدود یکسوم از خانههای این شهر ویران شدهاند. همچنین، بسیاری از زیرساختهای عمومی مانند جادهها، پلها و تأسیسات آب و برق از میان رفتهاند.
تروریستهای داعش مسجد جامع النوری موصل را منفجر کردند و پشت سر خود میدانهای مین و تلههای انفجاری به جا گذاشتند که تاکنون صدها نفر را کشتهاند و پاکسازی آنها ممکن است بیش از یک دهه به درازا بکشد.
همچنین سد موصل به تعمیر فوری نیازمند است. شکسته شدن این سد میتواند زندگی میلیونها عراقی را به خطر بیندازد. به گفته یک مقام رسمی سازمان ملل متحد، تنها تعمیر زیرساختهای اساسی موصل ممکن است بیش از یک میلیارد دلار هزینه داشته باشد. همچنین طبق برآورد دولت عراق، بازسازی کشور حدود 100 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت.
عراق پس از نابودی داعش در حوزه بینالمللی و جهانی، محلی برای جذب سرمایههای بینالمللی و شرکتهای خارجی خواهد بود. عراق بازاری گسترده دارد که همگان میخواهند سهمی در آن داشته باشند. عراق منابع زیادی در حوزه نفتی و گازی در سطح جهان دارد و همگان خواهان مشارکت در بازسازی و ساخت آن هستند. بنابراین کشورها و شرکتها و سرمایهداران بسیاری هستند که پس از نابودی داعش بهسوی عراق سرازیر خواهند شد.
با توجه به کاهش قیمت نفت، که موجب کسری بودجه دولت شده است، ازاینپس عراق به کمکهای خارجی بسیار نیازمند خواهد بود اما به دلیل فساد فراگیر، کشورها و مؤسسات بینالمللی ممکن است تمایل چندانی برای کمک به دولت عراق نداشته باشند. در سال 2017 تقاضای سازمان ملل برای کمکهای بشردوستانه 50 در صد کمتر از چیزی بود که در ماه اوت شاهد بودیم.
سوریه نیز مانند عراق و شاید حتی به میزان بالاتر و در مناطق بیشتری با سه موضوع امنیت، بحران آوارگان و بازسازی در دوره پساداعش روبرو خواهد بود.
حضور بازماندههای داعش در سوریه پررنگتر از عراق است. با پیروزی نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در رقه - که تحت حمایت آمریکا هستند - استان دیرالزور به یکی از آخرین سنگرهای داعش در سوریه تبدیل شده است.
اکنون تروریستهای داعش زیر آتش سنگین نیروهای دولتی تحت حمایت روسیه و کردهای تحت حمایت نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا قرار دارند. مقامهای آمریکایی حاضر در شمال سوریه در حال زمینه چینی برای مدیریت شهر رقه هستند.
نیروهای دموکراتیک سوریه از شکل گیری ساختارهای حکومتی غیرنظامی در رقه حمایت میکنند و نیروهای ایالات متحده هم آموزش شبهنظامیان را برای تربیت نیروی پلیس شهر به عهده گرفتهاند. هنوز مشخص نیست که حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) - یک حزب سیاسی کرد سوری و نزدیک به حزب کارگران کردستان - چه نقشی در این مناطق خواهد داشت.
در برخی مناطق با جمعیت عمدتاً عرب ( شهر منیج ) که توسط نیروهای دمکراتیک سوریه (SDF) از دست داعش آزادشده است کادرهای حزب اتحاد دموکراتیک (PYD)، پستهای عمده را به عهده گرفتهاند. برخی بر این باورند که جنگجویان کرد سوریه به دنبال ضمیمه کردن سرزمینهای آزادشده از دست داعش، به منطقه خود مختار کردنشین سوریه هستند که با نام روژاوا شناخته میشود.
شرایط در استان دیرالزور سوریه حتی پیچیدهتر خواهد شد. اگر اکثریب عرب سنی این استان، کردها را به عنوان اشغالگران سرزمین خود ببینند، ممکن است تنشهای جدیدی در دیر الزور رخ بدهد. در عین حال دیگر گروههای مسلح این منطقه هم ممکن است با کمک حامیان خارجی خود وارد میدان شوند. عمدتاً یکی از حامیان خارجی ترکیه است که برای نفوذ امنیتی در مناطقی که احتمال برگشت آن به حکومت مرکزی دمشق نیست ، رقابت خواهد کرد. گروههای دیگر ، نیروهای شورشی قبایل عرب سنی هستند که مورد حمایت اردن و آمریکا هستند که اوضاع را پیچیده تر می کنند.
برخی ناظران بر این باورند کردهای سوری به دنبال تصرف منابع نفتی دیرالزور هستند تا اهرم فشاری در مناقشههای آتی با دولت سوریه برای کسب خودمختاری داشته باشند. عدهای از تحلیلگران میگویند ارتش ایالات متحده در این منطقه دارای پایگاههایی است و با کمرنگ شدن حضور داعش، به احتمال زیاد درگیری میان نیروهای مختلف در منطقه دیرالزور افزایش پیدا خواهد کرد.
با فروکش کردن خطر داعش و جنگ داخلی سوریه، برخی از آوارگان داخلی در حال بازگشت به خانه و کاشانه خود هستند. به گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، جنگ داخلی سوریه بیش از 6 میلیون نفر آواره داخلی به جای گذاشته است. از این تعداد، بیش از 600 هزار نفر در هفت ماه نخست سال جاری میلادی، به محل سکونت پیشین خود بازگشتند اما این سازمان هشدار داده که همه بازگشتها داوطلبانه نبوده است.
افزون بر این، حدود 5 میلیون پناهجوی سوری هم به کشورهای پیرامون سوریه مانند ترکیه، لبنان، اردن و حتی عراق پناه بردهاند. حدود یک میلیون پناهجوی دیگر هم از کشورهای عضو اتحادیه اروپا درخواست پناهندگی کردهاند. بازگشت آوارگان به سوریه به علت اوضاع وخیم اقتصادی در مناطقی است که آنها خواهان پناهندگی بودند.
با فروکش کردن آتش جنگ داخلی سوریه، ممکن است کشورهای میزبان با فشارهای عمومی برای بازگرداندن پناهجویان سوری روبرو شوند. به طوری که در مورد افغانها این مسئله وجود داشت. گزارش شده که اردن هم اکنون، عدهای از پناهجویان سوری را اخراج کرده است. اما زمانی که سوریه تحت نفوذ گروههای مختلف باشد و حکومت بشار الاسد در دمشق همچنان باقی بماند این ترس میان آوارگان وجود دارد ، حتی اگر جنگی نباشد آنها دستگیر می شوند یا در بدنه ارتش باید فعالیت کنند.
مبارزه علیه داعش و جنگ با گروههای تروریستی، سوریه را ویران کرده است. به گزارش بانک جهانی در سال 2017 ، حدود 7 درصد از خانههای مردم سوریه ویران شده و حدود 20 درصد دیگر هم آسیب جدی دیده است. بین 400 صد هزار تا 470 هزار مرگ و میر گزارش شده است و بیش از نیمی از جمعیت سوریه در سال 2010 مجبور به ترک کشورشان شدند. در حوزه اقتصادی نیز خسارات فراوانی وارد شده است به عنوان مثال از سال 2011 تا 2016 میزان آسیبی که به رشد تولید ناخالص ملی وارد شده است حدود 226 میلیارد دلار برآورد شده است. سیستمهای آموزشی و مراقبتهای بهداشتی سوریه و همچنین بسیاری از زیرساختهای فیزیکی آن تا حد زیادی از بین رفتهاند.
در زمینه اقتصادی، طی شش سال گذشته به سبب اقدامات تروریستی ضربات و خسارتهای زیادی به اقتصاد سوریه وارد شد که تاثیر منفی بر زندگی و معیشت شهروندان سوری گذاشت و تورم شدیدی شکل گرفت به طوری که قیمت کالاها به 10 برابر پیش از زمان آغاز بحران رسید. ارزش برابری لیره سوریه در برابر دلار آمریکا که زمانی یک دلار معادل 45 لیره بود، امروز هر 540 لیره معادل یک دلار شده است تا کاهش شدید ارزش پول سوریه در نتیجه جنگ جهانی تروریستی علیه این کشور بیشتر به چشم آید، علاوه بر آن باید به کاهش صادرات، افزایش هزینهها و تحریمهای برخی کشورها علیه سوریه اشاره کرد که همگی سبب وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی سوریه شد ه است.
طبق پژوهش صندوق بینالمللی پول، بازسازی زیرساختهای فیزیکی سوریه، میتواند بین 100 تا 200 میلیارد دلار هزینه داشته باشد اما طبق پژوهش بانک جهانی، بازسازی زیر ساختهای غیر فیزیکی - مانند نهادها و شبکههایی که موجب افزایش فعالیت و رشد اقتصادی میشوند - هزینههای بیشتری را طلب میکند.
هرچند کنفرانس آوریل در بروکسل در مورد بازسازی سوریه فراخوان حمایت بینالمللی را داد اما بدون همراهی یک تحول جامع و محاسبه شده که منافع تمام گروههای سوری را مورد توجه قرار دهد ، نمیتواند موفقیت آمیز باشد .
ابعاد ویرانی خیلی وسیع است و بازسازی نمیتواند بدون تزریق وامها و کمکهای بینالمللی باشد.