یکی از اولویتهای دولت دونالد ترامپ ، کاهش کسری تجاری آمریکا است که در دهههای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است . ترامپ و تیم مشاورانش مذاکرات مجددی درباره معاملات تجاری ، ارتقاء سیاستهای خرید آمریکا و مواجهه با چین انجام دادهاند . این تغییرات اقتصادی در آینده کسری تجاری آمریکا را منقبض و کوچک میکند و مشاغل جدید ایجاد میکند و منجر به تقویت امنیت ملی خواهد شد . بسیاری از اقتصاددان و کارشناسان تجاری باور نمیکنند که کسری تجاری به اقتصاد آمریکا صدمه میزند . و بر خلاف آن هشدار میدهند و تلاش میکنند تا روابط تجاری با کشورهای خاصی را به اثبات برسانند . دیگر کارشناسان باور دارند که ادامه کسریهای تجاری اغلب یک مسئله است . و بحثهای مهمی وجود دارد که چه میزان از کسری تجاری توسط دولتها و سیاست خارجی آنها ایجاد میشود . که در این صورت باید به دنبال کاهش آن بود .
در این نوشتار سعی بر آن است که به مفهوم کسری تجاری و علل آن و تغییر کسری تجاری آمریکا در طول دهههای اخیر و نگرانی ناظران از این تغییرات و اقداماتی که روند کسری تجاری را کاهش میدهد ، پرداخته شود.
ماهیت کسری تجاری
کسری تجاری زمانی رخ میدهد که واردات ملی بیش از صادرات آن باشد . بهعنوانمثال در سال 2016 صادرات آمریکا حدود 2/2 تریلیون دلار در کالاها و خدمات بود درحالیکه واردات آن ۲/۷ تریلیون دلار بود . کسری تجاری به جای مانده تقریباً 500 میلیارد دلار بود. خدماتی از قبیل توریسم ، مالکیت معنوی ، کمک مالی ، تقریباً یکسوم صادرات آمریکا را تشکیل میدهد . درحالیکه کالاهای اصلی صادراتی شامل هواپیما ، تجهیزات پزشکی ، کالاهای کشاورزی و پتروشیمی هستند . در ضمن کالاهای وارداتی شامل کالاهای سرمایهای ، مانند تجهیزات کامپیوتری و کالاهای مصرفی شامل صنعت پوشاک ، خدمات الکترونیکی و نفت خام است . (کسری در کالاها که حدود 750 میلیارد دلار است بالاتر از کل کسری است . ازاینرو بخشی از کسری کالاها با مازاد آن در تجارت خدمات جبران میشود) .
توازن واردات و صادرات یا توازن تجاری یکی از ابعاد وسیع معاملات اقتصادی آمریکا با بقیه جهان است . که بهصورت توازن قیمتها شناخته شده است . توازن اقتصادی قیمتها شامل توازن تجاری یا حسابجاری یا حسابهای مالی و یا فعالیتهای خریدوفروش داراییهای خارجی است . حسابهای مالی شامل داراییهای مالی مانند سهام و اوراق قرضه همچنین سرمایهگذاری مستقیم خارجی است . این حسابها عموماً ، کسری حسابجاری یا کسری تجاری را متوازن میکند و منتج به مازاد حساب مالی متوازن میشود بهگونهای که سرمایه خارجی به داخل کشور جاری میشود .
دلایل کسری تجاری
از دلایل اصلی کسری تجاری عدم توازن میان نرخهای ذخایر و سرمایهگذاری کشور است . مارتین فلدستین از کارشناسان دانشگاه هاروارد میگوید یکی از دلایل برای کسری تجاری آمریکا میتواند هزینه کردن پول بیشتر به نسبت ایجاد کردن آن است . که منجر به کسری حسابجاری میشود . این پولهای هزینه شده سمت کالاها و خدمات خارجی میرود . این نوع هزینهها هم شامل قرض گرفتن از قرض دهندگان خارجی میشود که به بدهیهای ملی آمریکا میافزاید هم شامل سرمایهگذاری خارجی در داراییهای امریکا که همان حسابهای سرمایهای است ،میشود .
بهطوریکه اقتصاددانانی همچون هافبائر و ژیائو یو از موسسه بینالمللی پیترسون گفتند که چندین عامل بر حوزه کسری تجاری تأثیر میگذارد .
- نرخ بالای هزینههای صرف شده دولتی ، این مسئله اگر منجر به کسری بودجه فدرال در ابعاد وسیع شود کاهش نرخ ذخایر ملی و افزایش کسری تجاری را به دنبال داریم . بخشی از این کسری بودجه شامل افزایش میزان قرضهای آمریکا از خارج است .
- نرخ تبادل دلار نیز خیلی مهم است. دلارِ قویتر محصولات خارجی را برای مصرفکنندگان آمریکایی ارزانتر میکند درحالیکه صادرات آمریکا را برای خریداران خارجی گرانتر میکند .
- اقتصاد رو به رشد آمریکا اغلب منجر به کسری وسیعتر میشود، زیرا مصرفکنندگان درآمد بیشتری را دارند تا کالاهای بیشتری را از خارج بخرند .
اقتصاددانان بهطورکلی این عوامل را بسیار مهمتر از سیاست تجاری در تعیین کلی کسری میدانند . زیرا آسانتر کردن یا سختتر کردن تجارت با کشورهای خاص منجر به ساده کردن تغییر کسری تجاری به سایر شرکای تجاری میشود . بنابراین اقتصاددانان هشدار میدهند در مقابل ترکیب کسریهای دوجانبه که شرایط خاصی از روابط تجاری با کشورهای خاص و کسری کلی که عوامل مهمی را در اقتصاد منعکس میکند .
تغییر کسری تجاری آمریکا
کسری 500 میلیارد دلار امروز امریکا ، نشان میدهد حدود ۲/۷ درصد رشد تولید داخلی پایین است . به نسبت اوج آن در سال 2006 که بیش از 760 میلیارد دلار بوده است . که بیش از 5 درصد رشد تولید داخلی بود . متوسط کسری تجاری از سال 2000 حدود 535 میلیارد دلار است که بالاتر از دهههای قبلی است . آمریکا در فاصله سالهای 1960 و 1970 کسری تجاری را مدیریت کرد بعد از کسری بزرگ در سال 1980 این کسری در فاصله سالهای 1990 و 2000 ادامه پیدا کرد . بیشترین عدم توازن تجاری دوجانبه با چین است . آمریکا در سال 2016 کسری تجاری 374 میلیارددلاری با چین را مدیریت کرد .
بزرگترین کمککننده بعدی به کسری تجاری در حدود 68 میلیارد دلار ، ژاپن است .
کسری با چین از ابتدای سال 2000 با یک متوسط حدود 34 میلیارد دلار در سال 1990 بهصورت ناگهانی افزایش پیدا کرد . بسیاری از اقتصاددانان از این مسئله بهعنوان " شوک چین " یاد کردند . و آن را به رشد سریع غیرمنتظره بخش کالاهای صادراتی چین از اواخر 1990 اختصاص دادهاند . به دنبال ابن تحولات چین اصلاحات اقتصادی عمیقی را آغاز کرد و سیاستهای یارانه تولیدات را به کار گرفت . و همچنین تسریع روند صنعتی سازی و افزایش صادرات را آغاز کرد . در این فرآیند چین عنوان " کارخانه جهان " را به دست آورد . تسریع رشد اقتصادی چین بعد از ورود آن به سازمان تجارت جهانی در سال 2001 است .
این فاکتورها جریان ورود کالاهای الکترونیک ، صنعت پوشاک و بقیه کالاها به داخل آمریکا را افزایش میدهد و به جریان کسری تجاری آمریکا کمک میکند که از سوی چین به داخل آمریکا جریان پیدا کرده است . مشاغل تولیدی آمریکا از 26 درصد در سال 1970 به ۸/۵ در صد در سال 2016 تنزل پیدا کرده است . این تنزل بنا به گفته هافبائر و دیگران با رقابت چین افزایش پیدا کرده است . علیرغم آن اقتصاددانان اذعان دارند که این روند به شکل کاهش ماشین الات و افزایش محصولات تولیدی و تقاضا برای تغییر از کالاها به خدمات است .
نگرانی ناظران از کسری تجاری
دونالد ترامپ که حامی پایان عدم توازن تجاری است ، اذعان دارد که کسری تجاری بهطور وحشتناکی به اقتصاد صدمه میزند . او معاملات وحشتناک با مکزیک و کره جنوبی و سایر کشورها را که واردات خارجی ارزان را اجازه میدهد و کارخانه جات آمریکا را فلج کرده و مشاغل را از بین میبرد، سرزنش میکند .
پیتر ناوارو مشاور ارشد رئیسجمهور در زمینه تجارت و صنعت این باور را دارد که کسری ، امنیت ملی را تهدید میکند و آمریکا را به بدهی خارجی و سرمایهگذاری خارجی وابسته میکند تا آن را مدیریت مالی کند . دولت ترامپ در حال کم کردن کسری با مکزیک است این مذاکرات در پیمان نفتا صورت گرفته است .
ترامپ همچنین ممکن است از توافق تجارت آزاد آمریکا و کره جنوبی در سال 2012 عقبنشینی کند . از آن سال به بعد کسری تجاری آمریکا با کره جنوبی دو برابر شده است و صادرات آمریکا حدود 3 میلیارد دلار کاهش پیدا کرده است. منتقدین سیاستهای عمدی تصویب شده کره جنوبی را از قبیل محدودیتهای قانون کار و تقلب پول ، سرزنش کردند.
ادوارد آلدن معامله ناامیدکننده است از زمانی که تحلیلگران پیشبینی کردند رشد صادرات آمریکا حداقل 10 میلیارد دلار است . او میگوید کره به نسبت آمریکا یک اقتصاد بسته است . اما پاره کردن توافق تجارت آزاد میان کره جنوبی و آمریکا مسئله را حل نخواهد کرد .
برخی از واضعان قانون دموکرات ، گروههای کار و کارخانهداران انتقاد میکنند که برخی از کشورهای خارجی خصوصاً چین از کارهای ناعادلانه همچون تقلب پول و سرکوب درآمدی و یارانههای دولتی استفاده کرده است تا صادرات را افزایش دهد درحالیکه واردات آمریکا را بلوکه کرده است . برخی از اقتصاددانان باور دارند که رقابت چین ریشه در حمایتگرایی آن و درگیری دولت در اقتصاد است که صادرات را در لبه ناعادلانهای تشویق میکند و قوانین تجارت جهانی را نقض میکند .افزایش ذخیرهسازی در کشورهای آسیای شرقی همچون چین به علت سیاستهای دولتی ، حجم وسیعی از مازاد دولتی را ایجاد میکند که میبایست توسط کشورهایی که کسری دارند مانند آمریکا جذب شود .
تمرکز کسری در بخش تولید ، نگرانیهایی را در میان اقتصاددانان در طول از دست دادن مشاغل و تأثیر بد آن بر جوامع محلی ، افزایش داده است .
تحقیق موسسه سیاست اقتصادی نشان میدهد که هجوم واردات چین دستمزد را برای کارگران تحصیلنکرده پایین آورده است . و از سال 2001 حدود ۳/۴ میلیون شغل را در آمریکا ارزشگذاری کرده است . درحالیکه تحقیق منتشرشده توسط موسسه تکنولوژی ماساچوست حدود دو میلیون است . بسیاری از اقتصاددانان ترس دارند که از دست داد ن مشاغل مرتبط با واردات در حال پس زدن روند تجارت و جهانیشدن هستند و در آینده نتایج سیاسی متناقضی دارند .
نگرانیهایی از سمت اقتصاددانان در زمینه عدم تعادل وسیع و مداوم وجود دارد موسسه پیترسون هشدار میدهد که بدهی ، لازم است که کسری را تأمین مالی کند . رئیس کمیسیون سابق فدرال بن برنانکه و جرد برنشتاین مشاور اقتصادی روسای جمهور جرج بوش و باراک اوباما اذعان کردهاند که جریان سرمایه خارجی که کسری تجاری را همراهی میکند ممکن است منجر به امیدهای زودگذر مالی شود و این مسئله شکسته شدن جایگاه آمریکا را که از سال 2006 آغاز شده است ، به دنبال دارد .
راهکارهای کاهش کسری
دونالد ترامپ قول داده است که کسری تجاری را کاهش دهد . هر چند که طرحهای دولت نامشخص است . پیشنهاد اصلی ترامپ اجرای تعرفههای بالا برای کالاهای چینی است . که احتمالاً بیتأثیر خواهد بود . اما اقتصاددانان میگویند مذاکره بهترین دستاورد است که میتواند صادرات آمریکا را به بازار چین تسهیل کند . ترامپ همچنین قول داده است که برچسب دستکاری در سیستم پولی را به چین بزند طرحی که کارشناسان میگویند تأثیرات عینی کمی را میتواند داشته باشد . اما سرانجام ذهنیتش را تغییر داد . ویلبر راس وزیر صنایع آمریکا گفته است که مسئله تعرفههای بالا ، یارانهها موانعی است که کالاهای آمریکا در چین و اروپا با آن مواجهه است . او میگوید سیاستهای آمریکا تمرکز بر افزایش فعالیتهای بهبود روند تجاری تحت قوانین سازمان تجارت جهانی خواهد بود و داشتن بهترین معاملات با شرکای تجاری است .
آلدن از اعضای شورای روابط خارجی مینویسد اقدامات یکجانبه واردات را بلوکه میکند و نگرانی نسبت به یارانههای خارجی متحدان آمریکا را عصبانی میکند و ضرر به صنایع آمریکا وارد میکند . وقت آن است که به سیاستهای اقتصادی ریچارد نیکسون و رونالد ریگان برگردیم تا با اقدامات تهدیدآمیز کشورهای دیگر را به توقف سیاستهای تغییر تجاری تحریک کنیم. ریگان و نیکسون متحدان خود را همانند ژاپن و آلمان با تعرفههای یکجانبه متقاعد کردند که پولشان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند . یک دلار ضعیفتر ممکن است به افزایش صادرات آمریکا کمک کند . هرچند ترامپ عقیده دارد که دلار خیلی قوی است .از زمان به قدرت ترامپ ، دلار بهآرامی حرکت کرده است .
سستر از اعضای شورای روابط خارجی بر این باور است که سیاستمداران باید به چین و سایر کشورها فشار بیاورند تا سیاستهایی را تصویب کنند که نرخهای ذخایر را پایین بیاورند .
در حوزه سیاست داخلی ، افزایش نرخ ذخایر میتواند کسری تجاری را پایین بیاورد . بهطوریکه صندوق بینالمللی پول و سایرین نشان دادند که یکی از راههای مستقیم برای انجام دادن آن ، کاهش کسری بودجه دولت است . بودجه پیشنهادی ترامپ شامل هزینههای دفاعی بالا و طرح اصلاح مالیاتی که احتمالاً کسری بودجه را افزایش میدهد . طرح افزایش نرخ بهره در گذشته با تقویت دلار همراه بوده و در حال حاضر با افزایش کسری تجاری خود را نشان میدهد .
نتیجهگیری
کسری تجاری برای اقتصاد آمریکا بهتنهایی یک مسئله نیست زیرا که کسری تجاری بزرگتر میتواند نتیجه یک اقتصاد قویتر باشد . حرکت به سمت مازاد تجاری امریکا میتواند منجر به کاهش رشد جهانی و افزایش بیثباتی اقتصادی در میان شرکای تجاری امریکا شود . ارتقاء تجارت با کاهش قیمتها و افزایش تولیدات امکان دارد . تجارت با هدایت منابع به جایی که اقتصاد رقابتی است فرصتهای جدید را ایجاد میکند و جامعه را به سمت جلو میبرد و زندگی خوبی را برای همه فراهم میکند .راههای سنتی اندازهگیری سلامت اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی و آمارهای تجاری مشکلاتی را برای محاسبه رشد اقتصادی سریع و اقتصاد دیجیتال ایجاد میکند . سیاستهای حمایت گرایی میتواند ضد تولیدی باشد زیرا بلوکه کردن واردات بدون تغییر ذخایر اساسی و سطوح سرمایهگذاری بهسادگی ارزش دلار را افزایش میدهد و دلیلی است تا صادرات کاهش پیدا کند . تمرکز بیشازحد بر روی کسری تجاری منجر به تقویت سیاستهای حمایت گرایی و جنگ جهانی تجاری جدید میشود که اوضاع را برای همه بدتر میکند.
کسری تجاری نه خوب است و نه بد بلکه نوعی نسبت شامل یک بده بستان است .