زندگی جهنمی با مجری مشهور تلویزیون
همسر مجری مشهور تلویزیون بعد از 20 سال زندگی مشترک و تحمل سختی‌های زندگی با این چهره سرشناس، سرانجام توانش را از دست داد و راهی دادگاه خانواده شد تا حق و حقوق قانونی‌اش را بگیرد.
به گزارش روزنامه ایران، زن میانسال پس ازورود به مجتمع قضایی خانواده - مستقردر میدان ونک - به طرف شعبه 267 رفت و منتظر ماند تا برای طرح دادخواست به دادگاه احضار شود. می گفت، از روزی که با آقای مجری ازدواج کرده بود، یادش نمی‌آید در آرامش زندگی کرده باشند؛ یا باهم به تفریح، خرید یا رستوران رفته باشند. می‌گفت حتی وقتی فرزندشان مریض می‌شد، شوهرش دربیمارستان هم بی‌آنکه نگران حال فرزند بیمارشان باشد به این دلخوش بود که به دوستدارانش لبخند بزند و با آنها عکس یادگاری بگیرد. اما مشکل اصلی همسر آقای مجری این نبود؛ چراکه چند ماه پیش به دادگاه آمده بود تا پیگیر خواسته اجرت المثل 20 سال زندگی مشترکشان باشد اما اختلاف‌های آنها عمیق‌تر از اینها بود.
آشنایی‌اش با آقای مجری به سال‌های جوانی بازمی گشت. نخستین بار او را در دانشکده محل تحصیلش دیده بود. برنامه‌های جمعی دانشکده و برخی کلاس‌های مشترک باعث آشنایی بیشتر آنها شده بود؛ تا آنکه یکی از دوستان مشترک موضوع علاقه‌مندی آقای مجری را به میان کشید. اما دختر جوان تصمیمی برای ازدواج نداشت و ترجیح می‌داد بعد از تحصیل به این موضوع فکر کند. ولی اطرافیان و دخترهای فامیل آنقدر از اخلاق خوب آقای مجری و درآمد افسانه‌ای هنرمندان و قدم زدن روی فرش قرمز برایش حرف زدند که راضی شد موضوع را با پدرش در میان بگذارد. با این حال پدرش که فردی اهل مطالعه و دارای تجربه بود از سختی‌های زندگی با آدم‌های مشهور گفت و تصمیم نهایی را برعهده دخترش گذاشت. چند ماه بعد در حالی که هیچ یک از آنها هنوز فارغ‌التحصیل نشده بودند پای سفره عقد نشستند و زندگی مشترکشان را شروع کردند. مهریه‌ای که خانواده عروس پیشنهاد دادند 300 سکه طلا بود، اما آقای مجری آن را به 500 سکه افزایش داد.
اما شیرینی جشن عروسی و وعده آن سکه‌ها از همان شب‌های اول زندگی بر دختر جوان تلخ شد؛ چرا که آقای مجری به بهانه‌ای قهر کرد و تا دو روز با همسرش حرف نزد. با این وضع عروس جوان دست به کار شد تا ضمن عذرخواهی موضوع را فیصله دهد. آن روز مسأله حل شد، اما چند روز بعد بهانه‌ای دیگر پیدا شد تا آقای داماد به قهرهایش ادامه دهد. این روال همچنان ادامه داشت تا اینکه عروس جوان بتدریج متوجه شد همسرش بشدت زودرنج، بهانه گیر و کم حوصله است. برای همین تا می‌توانست مراعات حالش را میکرد که اختلافی پیش نیاید. اما باز هم مسائل و مشکلات میان آنها تمامی نداشت. زن میانسال گفت: «آقای مجری نه تنها به من بی‌توجه بود، بلکه آنقدر در کار و روابط خصوصی‌اش غرق بود که به زندگی خانوادگی‌اش هیچ توجهی نمی‌کرد. در سال دوم زندگی مشترک مشکلاتمان بیشتر شد و خرجی ندادن هم به دیگر مشکلات اضافه شد. با این شرایط آقای مجری اجازه کار کردن و معاشرت با فامیل‌ها را هم برایم ممنوع کرده بود؛ ولی هر گاه که روی صحنه می‌رفت یا میکروفنی پیدا میکرد از حقوق زنان و همسران سخن می‌گفت.! و...
زن دل شکسته به یاد آورد که نخستین بار در همان روزهای سال سوم زندگی مشترکش قهر کرده و دادخواست طلاق داده، اما خیلی زود از کارش پشیمان شده بود.آن موقع همسرش اجازه ملاقات فرزند شش ماهه‌شان را به او نمی داد تا اینکه خانواده‌ها وساطت کردند تا با گرفتن مهریه‌اش به خانه برگردد و اگر مشکلاتشان دوباره شروع شد دادخواستش را پیگیری کند.
زن سیاه بخت گفت: «وقتی به خانه برگشتم و بار دیگر فرزندم را در بغل گرفتم به خودم قول دادم تا بزرگ شدنش سختی‌ها را به جان بخرم و دم برنیاورم. تا سه سال پیش همه مشکلات قدیمی مثل بی‌احترامی، تحقیر و... همچنان میان من و شوهرم وجود داشت تا اینکه فرزندمان در یکی از دانشگاه‌های معتبر پذیرفته شد. در همان روزها مشاجره‌ای سخت میان ما درگرفت که همسرم همچون گذشته دست به روی من بلند کرد و در این درگیری بشدت مجروح شدم. شکایتم از آقای مجری باعث شد که رابطه مان برای همیشه قطع شود و بعد از سال‌ها دوباره پا در دادگاههای مختلف گذاشتم.»
حالا همسر مجری سرشناس در میانسالی راهی دادگاه شده تا شاید بتواند حق و حقوق از دست رفته‌اش را از همسرش پس بگیرد.
زن ناگهان حرف قاضی را قطع کرد و گفت: «من بابت مهریه یک خانه در همان سال‌ها دریافت کردم که در اجاره است. گرچه اجاره آن هم هرگز به دست خودم نرسیده؛ اما در مورد اموال همسرم باید بگویم فقط یکی از خانه‌های او حدود یک میلیارد تومان ارزش دارد.»
قاضی دوباره گفت: «اشکالی ندارد مشخصات همان ملک را به طور مستند به دادگاه معرفی کنید تا برای کارشناسی بفرستیم.»
به گزارش روزنامه ایران، زن میانسال پس ازورود به مجتمع قضایی خانواده - مستقردر میدان ونک - به طرف شعبه 267 رفت و منتظر ماند تا برای طرح دادخواست به دادگاه احضار شود. می گفت، از روزی که با آقای مجری ازدواج کرده بود، یادش نمی‌آید در آرامش زندگی کرده باشند؛ یا باهم به تفریح، خرید یا رستوران رفته باشند. می‌گفت حتی وقتی فرزندشان مریض می‌شد، شوهرش دربیمارستان هم بی‌آنکه نگران حال فرزند بیمارشان باشد به این دلخوش بود که به دوستدارانش لبخند بزند و با آنها عکس یادگاری بگیرد. اما مشکل اصلی همسر آقای مجری این نبود؛ چراکه چند ماه پیش به دادگاه آمده بود تا پیگیر خواسته اجرت المثل 20 سال زندگی مشترکشان باشد اما اختلاف‌های آنها عمیق‌تر از اینها بود.
آشنایی‌اش با آقای مجری به سال‌های جوانی بازمی گشت. نخستین بار او را در دانشکده محل تحصیلش دیده بود. برنامه‌های جمعی دانشکده و برخی کلاس‌های مشترک باعث آشنایی بیشتر آنها شده بود؛ تا آنکه یکی از دوستان مشترک موضوع علاقه‌مندی آقای مجری را به میان کشید. اما دختر جوان تصمیمی برای ازدواج نداشت و ترجیح می‌داد بعد از تحصیل به این موضوع فکر کند. ولی اطرافیان و دخترهای فامیل آنقدر از اخلاق خوب آقای مجری و درآمد افسانه‌ای هنرمندان و قدم زدن روی فرش قرمز برایش حرف زدند که راضی شد موضوع را با پدرش در میان بگذارد. با این حال پدرش که فردی اهل مطالعه و دارای تجربه بود از سختی‌های زندگی با آدم‌های مشهور گفت و تصمیم نهایی را برعهده دخترش گذاشت. چند ماه بعد در حالی که هیچ یک از آنها هنوز فارغ‌التحصیل نشده بودند پای سفره عقد نشستند و زندگی مشترکشان را شروع کردند. مهریه‌ای که خانواده عروس پیشنهاد دادند 300 سکه طلا بود، اما آقای مجری آن را به 500 سکه افزایش داد.
اما شیرینی جشن عروسی و وعده آن سکه‌ها از همان شب‌های اول زندگی بر دختر جوان تلخ شد؛ چرا که آقای مجری به بهانه‌ای قهر کرد و تا دو روز با همسرش حرف نزد. با این وضع عروس جوان دست به کار شد تا ضمن عذرخواهی موضوع را فیصله دهد. آن روز مسأله حل شد، اما چند روز بعد بهانه‌ای دیگر پیدا شد تا آقای داماد به قهرهایش ادامه دهد. این روال همچنان ادامه داشت تا اینکه عروس جوان بتدریج متوجه شد همسرش بشدت زودرنج، بهانه گیر و کم حوصله است. برای همین تا می‌توانست مراعات حالش را میکرد که اختلافی پیش نیاید. اما باز هم مسائل و مشکلات میان آنها تمامی نداشت. زن میانسال گفت: «آقای مجری نه تنها به من بی‌توجه بود، بلکه آنقدر در کار و روابط خصوصی‌اش غرق بود که به زندگی خانوادگی‌اش هیچ توجهی نمی‌کرد. در سال دوم زندگی مشترک مشکلاتمان بیشتر شد و خرجی ندادن هم به دیگر مشکلات اضافه شد. با این شرایط آقای مجری اجازه کار کردن و معاشرت با فامیل‌ها را هم برایم ممنوع کرده بود؛ ولی هر گاه که روی صحنه می‌رفت یا میکروفنی پیدا میکرد از حقوق زنان و همسران سخن می‌گفت.! و...
زن دل شکسته به یاد آورد که نخستین بار در همان روزهای سال سوم زندگی مشترکش قهر کرده و دادخواست طلاق داده، اما خیلی زود از کارش پشیمان شده بود.آن موقع همسرش اجازه ملاقات فرزند شش ماهه‌شان را به او نمی داد تا اینکه خانواده‌ها وساطت کردند تا با گرفتن مهریه‌اش به خانه برگردد و اگر مشکلاتشان دوباره شروع شد دادخواستش را پیگیری کند.
زن سیاه بخت گفت: «وقتی به خانه برگشتم و بار دیگر فرزندم را در بغل گرفتم به خودم قول دادم تا بزرگ شدنش سختی‌ها را به جان بخرم و دم برنیاورم. تا سه سال پیش همه مشکلات قدیمی مثل بی‌احترامی، تحقیر و... همچنان میان من و شوهرم وجود داشت تا اینکه فرزندمان در یکی از دانشگاه‌های معتبر پذیرفته شد. در همان روزها مشاجره‌ای سخت میان ما درگرفت که همسرم همچون گذشته دست به روی من بلند کرد و در این درگیری بشدت مجروح شدم. شکایتم از آقای مجری باعث شد که رابطه مان برای همیشه قطع شود و بعد از سال‌ها دوباره پا در دادگاههای مختلف گذاشتم.»
حالا همسر مجری سرشناس در میانسالی راهی دادگاه شده تا شاید بتواند حق و حقوق از دست رفته‌اش را از همسرش پس بگیرد.
وقتی وارد شعبه 276 شد، قاضی او را شناخت و پس ازمقدمه‌ای کوتاه گفت: «با توجه به اینکه شما سال‌ها پیش مهریه تان را دریافت کرده اید، تنها نفقه و اجرت المثل زندگی 20 ساله به شما تعلق می‌گیرد. براساس نظر کارشناس هم میزان اجرت المثل - اجرت زحمت کار کردن در منزل همسر- حدود 40 میلیون تومان اعلام شده که در صورت پرداخت نشدن از سوی شوهرتان باید اموالی از او معرفی کنید تا توقیف شود...»
قاضی دوباره گفت: «اشکالی ندارد مشخصات همان ملک را به طور مستند به دادگاه معرفی کنید تا برای کارشناسی بفرستیم.»
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳
انتشار یافته: ۳۳
باز هم تو خماری موندیم که این بابا کیه . پاسخ ها
ناشناس
| 
| ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
تابی جون حرف اول اسمشو بگو شب خوابم نمی بره تا اسمشو بدونم تابی جان نویسنده برای خودش بریده ودوخته است بدون آنکه حرفهای مجری را هم بشنود وپای درد دل ایشان هم بنشیند .زنی که مهریه اش را گرفته ؟!!
من اگر جای اون مرد بودم باهاش دهن به دهن هم نمی شدم .
متاسفانه همیشه حق با خانم هاست .
تو دادگاه هم تا یک خانم می بینند همه می ریزن رو سرش و تحویلش می گیرن .
متاسفانه همین تحویل گرفتن ها کار دست خونواده ها می ده.
شما در نظر بگیرین این خانم به خانواده این مجری بی احترامی کنه اون موقع تمام محاسن این زن از بین می ره .
کلاه خودتون رو قاضی کنین
پاسخ ها
ناشناس
| 
| ۱۰:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
بلهیک طرفه هروقت کسی پیش قاضی برود راضی بر می گردد.
اما سخن مرد یا حد اقل فرزندانش را هم باید شنید
یک طرفه به قاضی نروید . از کجا معلوم خود این خانم بی عیب و نقص باشد ؟ دو شخصیتی گریبان گیر جامعه دورنگ ما. در ظاهر مهربان و دعوت همگان به نیکی و در باطن تهی از شخصیت. ما بزرگترین واعضان بی عملیم درآمد مجری صداوسیما!!! بدبختانه این جا هم آقای مجری یا ب ج ...اسمش را بنویسید تا بعدی گول نخورد .. همش دروغ است چون نامی به میان نیومده شخص که نمی تونه مشخصات ملک یارو را بدهد . دادگاه خودش باید از طریق خودش انجام دهد. دادگاه یعنی به داد فرد رسیدن اسمش مجری سرشناسه !!!! زیاد به مغزتون فشار نیارید سکته می کنید !!! معمولا خبرهای تابناک اینجوریه !!! عادت داریم لابد م. ش است که بخاطر اعتراض به اختلاس ها ریش و سیبیل هاش رو زده حالا واسش داستان سازی می کنند. حمایت از افراد نادرست باب شده انگار...م. م خبر رو ببینید روزنامه نگاران قجری هم اینگونه نمی نوشتند خود سانسوری مانند چاپلوسی و نون به نرخ روز خوری و دکان دینی بخشی از شخصیت ایرانی هاست/ ار کم و کیف اختلاف ایشان ظاهرا اطلاعات بیشتری در دسترس نیست ولی براساس همین مقدار چطور میشه غیر از این قضاوت کرد:افزایش مهریه از 300 به 500 سکه از طرف شوهر و پرداخت آن در سال سوم!!! معلومه مقصر کیه؟!! زودرمج کیه؟!!
حتم دارم نویسنده یا راوی داستان هم یک خانم هست یا یک آقای موذی که طرف خانومه رو گرفته. عزیزم این زنها خودشون هزار و یک عیب دارن جوری داستان سرایی کرده که انگار ایشون گل بی خار هستند و مجری چه انسان فلانی هست. نه عزیزم خانومه صد سال پیش مهریشو گرفته الان هم می خواد بذار توی کاسه شوهرش افتاده دنبال اجرت المثل و نفقه و بساط آبرو ریزی . کارشناس دادگاه هم فقط 40 میلیون تومن براش در نظر گرفته تو خود حدیث مفصل بخوان از این مبلغ. حالا خدا می دونه پشت پشت پشت قضیه چیه کدوم همکار مجری هست که داره از آب گل آلود ماهی می گیره و داره خانوم بدبخت این بیچاره رو تحریک می کنه برو موضوع رو رسانه ای کن.تابی جون گول خوردی چه گولیییییییی
زنها خوب بلدن مظلوم نمایی و اشک زاری کنن بیچاره مردها، باس حرف مردش را هم بشنویم بعد قضاوت کنیم. تابی جون، یا شخصیت های داستانت رو معرفی کن یا اینکه اصلا این سری داستانهای زندگی زناشویی مجهول را تعریف نکن. روزانه صدها هزار زن و شوهر توی دادگاههای ایران به دنبال درگیری ها و مهریه ها و مطالبات خودشون دارند وقت تلف میکنند این مورد هم یکی از اون نفرات است. دیگه با آب و تاب تعریف کردن نمیخواد. خواهشم اینه که خبر موثق در سایتتون بذارید با این خبرهای آبکی وقت مردم رو تلف نکنید تابی جون عزیز.
این خانم بسیار طماع و حریصه مثل خیلی دیگر از همجنسای خودش.500 سکه از شوهر بدبخت گرفته الانم پول 20 سال زندگیشو داره میگیره..خوب چه طلب دیگه ای شوهر باید پرداخت کنه..من کارمند تلویزیون هستم و به شما قول میدم اگر این زن یک آتو از شوهرش داشت حتما رسانه ای میکرد. کاش سازمانی برای حمایت از حقوق شوهران تو این مملکت بود سلام : ببخشید : تابی جان اکثر مجری هارو میشناسم که همشون خوبند این کیه که شما می گویید ؟ سپاس سئوال اینه که مجری مگه چه درامدی داره که یکی از خونه هاش 1میلیارد می ارزه؟ هرکی تنها بره پیش قاضی راضی برمی گرده . باید حرفهای مرده رو هم شنید . مثلاً اینکه میگه رفت و آمد با فامیلش رو قطع کرده شاید خودش اینطوری بوده مرده هم خواسته تلافی کنه و بقیه موارد هم همینطور
عزیزان انقدر موضوع رو به زن بودن و مرد بودن ربط ندین....خدا نکنه آدم گیر آدم بد بیفته،چه زن چه مرد بسمه تعالیاکثر مجریان حراف و زبان بازند و عاری از صداقت......
خدایا ݦا را آن چنان سرگرم کن که فرصت قضاوت دیگران را بدون علم اطلاع نداشته باشیم. زندگی جهنمی شایدهم ازطرف خانم مجری مجری تلویزون یه خونش یک میلیارد!! تازه یه خونه!!! بعد میاند تلویزون و مردم رو نصحیت به نداری می کنند این مشهور شدن چه کارا که با آدم نمیکنه!!! لعنت به مجری اين. مرد از همون اول ميخواسته گربه رو دم حجله بکشه که موفق هم بوده لعنت به ادم حيله گر ودروغگو تا وقتى صداقت وهمدلى نباشه ويکى بخواهد زندگى بر وفق مراد خودش باشه .همين آش وهمين کاسه است نکنه مجری خندوانه ست! دستمزد 2 قشر متاسفانه از روی تجدد در ایران خیلی بیشتر از حقشونه . یکی فوتبالیست ها و دیگری مجریان و بازیگران . کیفیت کارشون با حر فه ای ها خیلی متفاوته ولی دستمزد حرفه ای میگرن . واقعا .. تابناک زدی به سیم آخرااااا:)))))(وقتی کمبود خبر داری لازم نیس قصه ببافی از خودت:)))))
راحت بنویس خبری در دست نیس:))))