بازدید 58294

بهشت جایی است در ۱۴۰ کیلومتری تهران

کارخانه ای که 92 درصد نیروهایش را معلولان تشکیل می دهند
کد خبر: ۷۲۳۱۰۲
تاریخ انتشار: ۲۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۷:۳۸ 20 August 2017
صدای ما را از بهشت می‌شنوید، بهشت جایی است در 140 کیلومتری تهران، کنج یکی از فرعی های شهرک صنعتی البرز، نزدیکی های قزوین؛ جایی پشت دیوارهای بلند یک شرکت مواد بهداشتی. پشت دیوارهای بلند این بهشت، 500 نفر کنار هم کار می کنند، شانه به شانه. 500 نفر که یک جورهایی شبیه هم هستند...

به گزارش جام جم آنلاین، 500 نفر که هر روز صبح، با پاهایی که ندارند، دست هایی که از حرکت افتاده، چشم هایی که نمی بیند، گوش هایی که نمی شنود و دلی که قبلا بارها شکسته است، از راه می رسند، دست روی زانوهایشان می گذارند، بسم الله می گویند و کارشان را شروع می کنند؛ امسال که بگذرد 16 سال است که چرخ های کارخانه فیروز به همت آنها می چرخد. خودشان به اینجا لقب بهشت را داده اند و ما هم به احترامشان می گوییم اینجا درست شبیه بهشت است؛ بهشتی برای معلولان کشور.

بهشت دور نیست، اتوبان کرج – قزوین را که تا انتها می رویم، تابلوی خروجی شهرک صنعتی البرز می شود یک نشانه برای رسیدن به بهشت. 20 دقیقه بعد، ایستاده ایم جلوی نرده های فلزی کارخانه.

بهشت معلولان از همین جا برای ما شروع می شود، با علیرضا شیرعلیان، مرد نابینایی که از سه سال پیش پایش به بهشت باز شده ؛ علیرضا قبلا کارمند مخابرات بوده و حالا اپراتور جوابگوی تلفن است و هر روز از هشت صبح تا 5 بعدازظهر ، یک گوشه داخل اتاقک نگهبانی کارخانه، به تلفن ها جواب می دهد.

او با معلولیت شدید چشمی به اینجا آمده؛ می گوید همه چیز را برفکی می بیند، درست مثل برفک تلویزیون. زندگی علیرضا با یک اتفاق گره خورده است، یک تصادف شدید در یکی از روزهای سال 78 که زندگی اش را دو قسمت کرده، روزهای بینایی و روزهای نابینایی. او اما سرسختانه از روزگار ناامیدی کوچ کرده به امید و حالا اینجاست: «بر اثر تصادف ضربه شدیدی به عصب بینایی ام وارد شد و همان موقع دکترها گفتند که به مرور زمان بینایی ات را از دست می دهی..»

علیرضا اما کوتاه نیامده، سفت و سخت ایستاده پای کار و حالا همکارانش می گویند، بیش از 2000 تا شماره تلفن را از حفظ است. این را که می شنود، متواضعانه می خندد: «حافظه من در این سالها واقعا قوی تر شد، الان حتی یک بار هم یک شماره ای را چه شماره تلفن، چه کد ملی و ... بشنوم، در ذهنم می ماند.» علیرضا حالا بانک اطلاعات تلفنی بچه های کارخانه است.

اینجا خواستن مساوی توانستن است

بهشت پر از سروصداست، سروصدای دستگاه های تولید شامپو و صابون، پر از هیاهوی کارگرانی که با روحیه ای مثال زدنی، توانایی شان را به همه ثابت کرده اند. از در کارخانه که می گذریم، همان ابتدای سالن سمت راست ، خط مشی کارخانه روی دیوار نصب شده ، هم به خط فارسی و هم به خط بریل. کارگرها هر روز از همین در می گذرند و چشم شان به اصولی که باید رعایت کنند می افتد و مسیر بلند سالن را ادامه می دهند تا محوطه داخلی کارخانه.

ما با داوود اسماعیل راد مدیر تولید بخش مایعات شرکت بهداشتی فیروز، از این مسیر می گذریم. مدیری که 285 نیروی دارای معلولیت در قسمت او کار می کنند. اسماعیل راد به ما می گوید:« بیش از 92 درصد نیروهای من در هر ایستگاه، افرادی دارای معلولیت های مختلف هستند، ما اینجا نابینای مطلق ، کم بینا ، ناشنوا و نیمه شنوا داریم . همین طور با نیروهایی که انواع معلولیت های جسمی حرکتی را دارند کار می کنیم؛ از معلول های عصایی گرفته تا ویلچری و قطع عضو از دست ، افراد دارای ام اس ، سی پی( فلج مغزی) و... »

اسماعیل راد در توضیح بیشتر می گوید:« هرایستگاه از چند قسمت تشکیل شده ، قسمت اول ، بطری گذار من است و نیاز داریم که نیرو سرپا بایستد و کار کند پس معلول کم بینا هم باشد در این قسمت جواب می دهد. بعد از پر شدن محصول ، در ایستگاهی دیگر روی محصول لیبل چسبانده می شود که اینجا باید نیروها نشسته کار کنند و اصلا اینکه کسی معلولیت پا داشته باشد ، ویلچری باشد یا کلا پا نداشته باشد ، برای روند کار مهم نیست. ما اگر نیروی سالم هم بگیریم در این ایستگاه باید روی صندلی بنشیند و کار کند ، پس اولویت را به جذب معلولان می دهیم.»

اسماعیل راد، البته مدیرصادقی است؛ مدیری که اعتراف می کند قبل از اینکه وارد این شرکت بشود و با نیروهای معلول کار کند ته ذهنش درباره توانایی های آنها برایش علامت سوال وجود داشته:« من قبل از اینجا در چند شرکت شوینده دیگر کار می کردم و همیشه هم نیروهایم افراد سالم بودند ، اصلا این همه نیروی معلول یک جا کنار هم ندیده بودم، اما وقتی وارد کار شدم دیدم که آنها واقعا مفهوم فعل خواستن، توانستن است را صرف کرده اند و چون انگیزه کار کردن بین شان بالاست، راندمان بالاتری هم دارند.»

روی پاهای خودمان هستیم

اینجا خبرنگارها غریبه نیستند، هرچند وقت یک بار از راه می رسند ، پای حرف هایشان می نشینند و از زندگی شان می پرسند. همین است که حالا کسی از دوربین رو برنمی گرداند ، همه لبخند می زنند و کار خودشان را می کنند. خیلی ها هم مثل مجید رضایی خودشان داوطلب می شوند برای مصاحبه. مجید به شوخی می گوید: «اسم من اول مصاحبه بوده ، بعد شده مجید...» مجید 35 ساله است، یکی از بچه های ورزشکار بهشت فیروز.

او هم از هجده سالگی و با تصادفی که با موتورسیکلت داشته، با معلولیت سروکله می زند. اما حالا مدتهاست با این قضیه کنار آمده ، سفت و سخت دنبال ورزش را گرفته و در مقطعی از زندگی اش، عضو تیم والبیال نشسته هم بوده و تا رده تیم ملی نوجوانان ، جوانان و امید هم بالا رفته. اون حالا ، هم اینجا مشغول به کار است و هم عضو تیم والیبال نشسته نفت و گاز گچساران است.

جواد محمودی هم همسن و سال مجید است، او را هم در سالن مایعات شامپو می بینیم، جواد معلول جسمی حرکتی از دوپاست و مدت هاست که با عصا راه می رود. قبلا شغل آزاد داشته و بعد از ثبت نام در کانون معلولین قزوین ، شش سال در نوبت بوده تا نوبت استخدام به او هم برسد. متاهل است و یک پسر ده ساله دارد و همه اینها جزو امتیازهایی بوده که باعث شده توسط کارخانه فیروز جذب شود. کارش لیبل گذاری و گذاشتن درِ بطری هاست ، کاری که شاید برای خیلی ها بعد از یک ساعت تکراری شود ، اما برای جواد نه. دلیلش را که می پرسیم با افتخار می گوید:« چون الان روی پاهای خودم هستم ، خودم نان آور خانواده ام هستم و دستم جلوی کسی دراز نیست.»

عاشقانه های یک زوج معلول در بهشت

زبیده مددی و کریم جلیلوند ، جزو زوج های معلول بهشت هستند؛ زن و شوهری که نزدیک هم در یک خط کار می کنند. زبیده نابینای مطلق است و همسرش کریم، کم بینا. بینایی چشم های زبیده را سرخجه از چهارسالگی از او گرفته و کریم کم بینای مادرزادی است. حاصل زندگی مشترکشان ، حالا سالها خاطره شیرین است و یک فرزند پسر؛ فرزندی که جانشان به جانش بسته شده.

این زوج معلول هر روز صبح با هم از خانه بیرون می آیند و عصرها با هم به خانه برمی گردند. کریم می گوید این همکاری یک سری مزایا دارد یک سری معایب. زبیده می خندد و می گوید« اینکه از هم باخبریم ، کمک حال هم هستیم خوب است ، اما وقتی من هستم کریم دیگر نمی تواند برود سیگار بکشد ، به خاطر همین می گوید همکاری مان معایب هم دارد.»

معلولیت ناتوانی نیست

سرور ، شهلا و آ‌رزو رفیقند. رفقای چندساله. دور یک میز باهم کار می کنند. کارشان بارکد زنی و لیبل زنی روی بطری شامپوهاست. هرسه نفرشان معلول جسمی حرکتی از ناحیه پا هستند. زندگی هرکدام یک قصه دارد ، قصه هاشان اما شبیه هم است. بیماری یک روز، وقتی هنوز سالم بودند، راه می رفتند ، سراغشان آمده و پاهایشان را از آنها گرفته؛ حالا پاها نای راه رفتن ندارند. اما آنها کوتاه نیامده اند. دنبال زندگی دویده اند با همین پاهای رنجور. خودشان را رسانده اند اول خط تلاش و به خاطر گذشته افسوس نمی خورند.
سرور از همه سروزبان دارتر است ؛ می خندند و تعارف می کند: « بچه ها قدیمی تر از من هستند ، اول با آنها مصاحبه کنید...» بعد می گوید:« من قبلا چرخکار بودم ، ببینید جفت پاهایم معلول است اما هیچوقت به خاطر معلولیت نشد که بگویم نمی توانم این کار را انجام بدهم ، همیشه تلاش می کنم و خداراشکر موفق هم هستم.»
سرور که حرف می زند ، شهلا و آرزو هم در تایید حرف هایش سر تکان می دهند. شهلا می گوید: « الان دیگر باورمان شده که معلولیت ناتوانی نیست.» و این راز زندگی آنهاست.

حاج آقا موسوی مثل پدرمان است

مجتبی امامی و عذرا نایب لو هم یکی دیگر از زوج های دارای معلولیت فیروز هستند. مجتبی سه سالگی با تزریق یک آمپول اشتباهی ، دچار معلولیت شده و برای عذرا ، معلولیت با آتش تنور سراغش آمده ، عذرا شش ماهه بوده که در تنور افتاده و شعله های آتش از هرجای بدنش که گذشته اند ، یک نشان هم گذاشته اند.

از ازدواجشان دوهفته بیشتر نمی گذرد. همین جا باهم آشنا شده اند و سر سفره عقده نشسته نشسته اند. مجتبی نیروی بخش پودر است و عذرا، بخش صابون. حالا دو هفته است که رفته اند زیر سقف یک خانه اجاره ای در مینودر. عذرا می گوید: « حقوق یک نفرمان برای اجاره خانه می رود اما شکر. »

مجتبی دنباله حرفش را می گیرد:« خیلی دوست داشتیم حاج آقا موسوی را به عروسی مان دعوت کنیم، حاج آقا مثل پدرمان است.»

زهرا تنی و مریم اسماعیلی هم همین احساس را نسبت به حاج آقا دارند؛ می گویند حاج آقای موسوی را مثل پدرمان دوست داریم و صداقت شان از چشم هایشان پیداست ، وقتی که قدرشناسانه از او نام می برند.

زهرا و مریم را بیماری آکندروپلازی به بهشت رسانده. هردو نفرشان جزو کوتاه قامتانی هستند که با ثبت نام در کانون معلولین قزوین به کارخانه معرفی شده اند و بعد از چند ماه انتظار حالا مسئول کنترل صابون هستند. زهرا روال کارش را اینطور توضیح می دهد: « من ضایعات صابون را جدا می کنم، در قسمت بسته بندی صابون هم فعالم. »

بهشت بی صدای ناشنواها

دنیای بهمن چاقویی اما با دنیای بقیه نیروهای این بخش متفاوت است. دنیای بهمن چاقویی است بی صداست. نه صدای دستگاه کاتر را می شنود ، نه دستگاه شیرینگ و میکسر و پلودر . بهمن جزو نیروهای ناشنوای فیروز است. مصاحبه با او هم با بقیه متفاوت است. باید سوال ها را روی کاغذ بنویسیم ، بهمن سرحوصله بخواند و یکی یکی جواب بدهد. آنوقت بعد از چند بار سوال و جواب تازه می فهمیم که بهمن متاهل است ، 26 ساله و یک بچه چند ماهه دارد. ناشنوایی اش مادرزادی است .

اینجا برای بهمن هم مثل بهشت است. او هم از اعتمادی که به او شده، از استقلالی که بعد از اشتغالش بدست آورده راضی است و این احساس رضایت را با همان لفظ کتابی اش برای ما می نویسد: « من اینجا را دوست دارم. »

ما از ارزش آفرینی به کارآفرینی رسیدیم

موقع خداحافظی، چند دقیقه ای را هم مهمان مدیرعامل شرکت گروه بهداشتی فیروز و رییس هیات مدیره کانون معلولین توانا می شویم؛ مهمان سیدمحمد موسوی. همان پدر مهربانی که همه جای کارخانه صحبت اوست؛ کارآفرینی که 92 درصد نیروهای کارخانه اش را معلولان تشکیل می دهند.

موسوی خودش هم با معلولیت آشناست ، از دوسالگی به خاطر ابتلا به فلج اطفال توان راه رفتن را از دست داده. به همین دلیل می گوید:« من از آنجایی که خودم تنی رنجور دارم و از دوسالگی با معلولیت آشنا شدم، سعی کردم برای افرادی شغل ایجاد نمایم که آنها نیز تنی رنجور دارند. معلولانی که در عین حال ، توانایی بالایی هم دارند و برای همین است که به اینجا لقب بهشت معلولان را داده اند.»

موسوی که یک فعال اجتماعی و مقام مشورتی سازمان ملل در امور معلولان ایران هم هست ، تاکید می کند: «من باور دارم معلولیت تنها یک محدودیت جسمی است و در نهایت باعث می شود که انسان ها بیشتر بیندیشند. من معلولیت را یک موهبت الهی می دانم ، هدیه ای ارزشمند که باعث می شود انسان معلول ، اندیشمندتر شود. متاسفانه تا چندی قبل معلولین در جامعه ما جایگاهی نداشته اند و اگر می بینیم که حالا به معلولین پرداخته شده، این حرکت و تغییر نگرش مربوط می شود به دو تا سه دهه قبل. چراکه تا پیش از آن معلولین به این دلیل که از جسم ضعیفتری برخوردار بودند و به لحاظ فیزیکی در مقابل کارها موفقیت زیادی نداشتند با یک نگرش عمومی غلط مواجه شده و همواره با دیده ترحم به آنها نگاه می شد و نکته اینجاست که نگرش غلط، فقط مردم را در برنمی گیرد بلکه مسولین نیز از این نوع نگرش متاثر می شوند، زیرا آنها نیز برخواسته از همین جامعه هستند .»

در سالهایی که گذشته کسی نبوده که این مرد کارآفرین را ببیند و از او نپرسد که چرا به جای نیروهای دارای معلولیت، از دستگاه های منکانیزه استفاده نکرده تا سوددهی بالاتری هم داشته باشد؟! او اما برای این سوال همیشه یک جواب دارد؛ جوابی که به اعتقادات و جهان بینی اش برمی گردد: « من سودمحور نیستم ، برکت محور هستم. چون می دانم که حامی بزرگ من خدای متعال است. ما در این شرکت انسانی فکر می کنیم و تعصب ملی داریم و مطابق با شرایط اجتماع خودمان کار و تولید می کنیم. بنابراین شرایط جامعه ما اجازه نمی دهد که دستگاه اتوماسیون بیاوریم و جوانان ما در خیابان بیکار باشند، چرا که بیکاری باعث خودکشی و افسردگی روحی و طلاق می شود . من با جدیت معتقدم کارهایی را که می شود یک نیروی انسانی انجام بدهد چرا باید در سیستم اتوماسیون انجام شود؟! مگر اینجا اروپاست؟!»

موسوی راز موفقیتش را در کار تیمی می داند و می گوید : «یک فرد هرگز به تنهایی نمی تواند به موفقیت های اقصادی و صنعتی دست یابد، بلکه این توفیق متعلق به مجموعه سازمانی است که او دارد .من موفقیت مان را مدیون تک تک نیروهای تیم خودمان در کانون معلولین توانا و فیروز می دانم. راز موفقیت ما ، داشتن رویکردی اجتماعی ، نگاهی الهی و سرمایه داری ای مبتنی بر اصول الهی است. من از داشتن این تیم قوی ، متعصب و آرمانی در کانون معلولین توانا و شرکت گروه بهداشتی فیروز به خود می بالم. »


سلام پرواز
خیرات نان
بلیط اتوبوس
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱۵
انتشار یافته: ۱۰۶
برای حمایت از این بزرگ مرد ایران، لطفا محصولات شرکت فیروز رو که انصافا کیفیت خیلی خوبی هم داره خریداری کنید.
پاسخ ها
ناشناسم
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
من سه سال است میدانم فیروز چنین کارکنان توانایی دارد.
قبلا به جهت شهرت این کارخانه در تولید محصولات بهداشتی بسیار با کیفیت برای نوزادان و کودکان میشناختم و یکی از مشتریان خرد این برند بودم ..
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۹
مقایسه گنید این رو با چسب هل! دم صاحب این کارخونه گرم
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۵/۳۰
پیشنهاد می کنم یک کمپین در اینستاگرام راه بیندازیم و هر کس عکس خودش و خانواده اش را با یکی از محصولات شرکت فیروز و در حمایت از این شرکت قرار بده
آفرین بر شما
گزارش خوبی بود خوشحال شدم چون من از محصولات فیروز استفاده میکردم و از این به بعد هم استفاده خواهم کرد.
ضمنا شامپو بدن فیروز که مخصوص بچه ها است برای بزرگسالان هم عالی است.
گزارش بسیار زیبایی بود. واقعا درود به آقای موسوی. این آدم ها چقدر خوبند. مفید ترین انسان ها برای جامعه. از این افراد زیاد داشتیم جامعه گلستان می شد.
دمشششش گرمممم
همچین خبرایی تو این دنیای آشفته آدم میخونه روحش شاد میشه
فقط خدا است که آگاه و ناظر است عاقبت به خیر و آن دنیای خود راخریده است مدیر عامل
به نام خدا
امیدوارم این کارها سرلوحه همه ما ایرانیان قرار بگیرد
ایواله
کارآفرینی که به انسان لذت می بخشد
ماله دنیا ماله دنیاست !!!
ما به عنوان یک کشور مسلمان شاخص ، باید از این نوع کارهای شایسته و اخلاق پسند به شیوه های مختلف ایجاد و انجام دهیم
با سلام از راه دور دور دست تک تک هموطنانی که دل ودستشان برای این اب وخاک میطپد ومیکوشد را میبوسم با افتخار .موفق باشید
درود به شرفش خدا خیرش بده
آفرین هزاران آفرین ، کاش من هم میتوانستم مثل اوباشم . خبر بسیار خوبی بود
اگر احساس میکنیم که سهم ما در این کار خیر کجا قرار گرفته ،برند (مارک ) فیروز را در سبد خرید هایمان فراموش نکنیم .
واقعا دمش گرم!بهشت مال این آدمهاست
ننویسیم محل عبور معلولین.
بنویسیم محل عبور شیردلان.
بعد از کلي خبر بد واقعا خوشحال شدم که هنوز انسانيت زنده است.
خدا خیرش بده
خداوند کمکشان کند
من از بعضی از محصولات فیروز استفاده می کردم ولی بعد از این گزارش به دوستانم هم توصیه میکنم از محصولات این کارخونه تهیه کنند...بازم خدا رو شکر که تو این وانفصا همچین آمهایی هم پیدا میشن
عششششششششششششششششششق کردم، هنوز هم انسانیت زنده است
ما محصولش رو همیشه استفاده میکنیم اما این رو نمیدونستم که کار معلولین هست تابناک از گزارش خوبت ممنون بیشتر حمایت میکنیم
خیلی عالی بود ..... 46 سالمه و از 20 سالگی محصولات این شرکت را میشناسم و مصرف می کنم ولی نمیدانستم صاحب این مجموعه همچین دل بزرک و ذهن برتری دارد .....حلال خودش و خانواده محترمش باشه هر چه درامد داره .
کاش دیگر کارآفرینان هم مثل حاج آقا موسوی بزرگوار باشند ،
خداوند پشت و پناهت باشد که با این کارت باعث شاد شدن دل خانواده های این عزیزان هموطن شدی ، دلاور ایران زمین .
باتشکر از آقای موسوی و تمامی کسانیکه با نیات پاکشان کارهای بزرگ انجام می دهند . ماهم سعی می کنیم بنا بر وظیفه انسانی و عقلانی و نیز باتوجه به کیفیت بسیار خوب محصولات این شرکت ار محصولات این شرکت بجای محصولات خارجی استفاده نمایید.
خداوند اجر جزیل به این نیک مرد اعطا نماید ان شاالله. امیدوارم الگوی دیگر کارخانجات و ادارات باشد.
احسنت بر اين مرد شريف و وطن دوست . خدا حفظش كنه
بخاطر این همه خوبی اشک از چشمانم جاری شد.
کیفیت محصولات فیروز هم عالیه حتی از مارکهای خارجی هم بهتره
دستشون درد نکنه، واقعا روز من رو ساخت اين گزارش
عالی.
دست مریزاد.
باید دست بنیانگذارش رو بوسید .
مقایسه کنید با چسب هل
مرد بزرگ به معنای واقعی
فکر نکنم جایی باشه با دست بسته بندی کنن نه صرفه اقتصادی داره و نه از نظر زمانی
میتونست دهها برابر سرعت کار رو بیشتر کنه با دستگاه ، ولی این کار رو نکرد که اینها سر کار باشن
آفرین
سلام. واقعا كار خداپسندانه اي است. خدا به باعث و باني‌ش خير بده.اتفاقا محصولات فيروز از كيفيت خوبي هم برخورداره.
فقط یک کلمه برای تهیه این گزارش.
سپاس
خدا خیرش بده. خدا به کسب و کارش برکت بده.
دمشون گرم...
سلام. من برای بزرگی این مرد، دستش را از راه دور می بوسم. این چیزی است که در جامعه اسلامی ما نایاب شده است. کاش خداوند به ماهم فرصتی برای چنین خدماتی بدهد.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست .....
زنده باد ایران وایرانی
با تمام وجود به مدیر عامل این شرکت تبریک گفته او را تحسین می کنم و برای تک تک کارمندانش آرزوی سلامت و موفقیت و دلخوشی دارم
شرف شرافت معرفت انسانیت
سلام این گزارش فوق‌العاده بود. اول صبح حال آدم رو عوض میکنه. خدا توانشون رو صدها برابر کنه و رزق و روزی شون رو هزارها برابر. دلشون رو هم شاد شاد شاد
هم باید بگیم خدا رو شکر و هم شرمنده بشیم که با این تن و بدن سالم با اینهمه نعمت که خدا به ما بخشیده غیر از خودمون به فکر بقیه هستیم؟ شرمنده که خیلی همت کنیم ماهی یکبار احوال پدر و مادرای پیرمون رو بپرسیم که ازمون دلخور نشن.
حدود 35سال است که جناب موسوی را می شناسم.دوره دبیرستان چند بار برای سخنرانی به مدرسه ما آمد وچند نوبت نیز در جاهای دیگر پای سخنانش نشسته ام.از همان ایام ایشان را متفاوت یافتم.دارای اراده ای قوی،آینده نگر و ژرف اندیش و صادق.
درود بر شرفت
سلام دستهایی که دستی میگیرند از لبهایی که دعا میکنند پیش خدا ارزشمند تر است دروذ وسلام براین مرد بزرگ ضمنا فارغ از هرگونه حب وبغض عرض میکنم محصولات فیروز بسیار عالیست
واقعا باید چنین کارهایی در کشور ترویج شوند
اینجا انسانیت موج میزنه عااااااالی امیدوارم همیشه عاالی و خوب باشندپ
درود و سپاس بر این بزرگ مرد
از بسیاری شرکتهای پر ادعای دیگر موفق ترند!
یه مرد تمام عیار ...
به غیرت و شرفش غبطه خوردم...
از اين به بعد بجاي محصولات هل ، از محصولات فيروز حمايت ميكنيم .
آفرین به این تلاش و کوشش.. کیفیت محصولات فیروز هم خوبه و هم بسته بندی های خوبی دارن.. الان چندین ساله من از شامپوش استفاده میکنم کیفیتش خوب و ثابت مونده
باتوجه به اينكه من خودم در يك شركت شوينده كارمي كنم وسختي هاي كاردر شركت هاي مشابه را مي دانم واقعا به اين افراد درود مي فرستم كه از پس اين كاربرمي ايند باتوجه به
اينكه مديرعامل شركت فيروز از اين نيروها ي كه از لحاظ توان جسمي مشكل دارد استفاده مي كند اين نشان از انسانيت ايشان مي باشد چون در ساير كارخانه ها توان جسمي وروحي كارگر اولويت اولشان مي باشد.
آفرین بر مدیران با شرف
درود بر ایران
گفتنش ساده است ولی کار پرزحمت و بزرگی انجام دادن ! درود به این بزرگ مرد.
2
نگاه و نگرش من به محصول فیروز تغییر کرده. همینکه پرسنل از مدیرشان راضی هستند یک دنیا می ارزد.
منبعد محصول فیروز را ابتیاع خواهم کرد.
فقط فیروزه ...
دردو بلای این انسانهای خوب بخوره تو سر اختلاسگران و حامیانشون.
درود درود
هنوز امید هست.
واقعا آفرین.
خدایا! من کی کاری خواهم کرد؟ خدایا به ما نیز توفیق حرکت بده!
فيروز عاللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللييييييييييييه
اين گزارش عالي

براي بهتر ديده شدن و حمايت از طرف مصرف كنندگان لطفا تو رسانه هاي تلويزيوني هم پخش بشه
بیشتر راجع بهش بنویسید
واقعا محصولات فیروز در میان تولیدات داخلی عالیه-
ویک نکته اولین باره یک خبر از تابناک همه نظرات خوانندگانش مثبته و حتی یک منفی هم نداره-
همه انسانیت رو دوست دارند
درود و درود بر شرفتان
واقعا توی این حجم خبرهای بد و ناگوار و ناامید کننده همچین خبرهایی از همچین آدمهایی بسیار خوشحال کننده است. خداوند انشالله انقدر روزی و برکت به کسب و کارشون بده که این 500 نفر بشن هزاران نفر
من تمام محصولاتشون رو استفاده مي كنم . واقعن خوش بو و با كيفيت هست. خدا به رييسش و كارمنداش بركت و سلامتي بده. يكي مثل رييس اين كارخونه و يكي هم مثل رييس چسب هل!
مقایسه کنید با چسب هل!
درود بر اقای موسوی
با سلام خدمت مردم ایران بزرگ
بیایید با هم ایران را آباد کنیم
ما مردم می توانیم هر چند اگر کم کاستی هایی در محصولات ایرانی باشد.
پاینده باد مردم ایران
درود بر شما که انسانیت را اموزش میدهید
من از برند فیروز استفاده میکنم عالی هستند ولی نمی دونستم توسط چه ادمای شریفی اداره می شه با کمک و تبلیغ می تونیم این برند رو جهانی کنیم تا شیر دل های بیشتری بتونن اونجا کار کنن و محل کارشون توسعه پیدا کنه ما هم می تونیم به این بزرگ مردان برای کار افرینی کمک کنیم انشاالله
برای حمایت از این بزرگ مرد ایران، لطفا محصولات شرکت فیروز رو که انصافا کیفیت خیلی خوبی هم داره خریداری کنید.
اگه اینه من بعد فقط محصولات فیروز...................فیروز یعنی انسانیت و محبت و این چیزیه که دنبالشیم
آهای نمایندگان کجایید ، معافیت های مالیاتی کارگاههای اشتغالزا و این چنین را تصویب نماییدتاایران از جهنم بیکاری وفقر خروج کند.
از امروز فيروز ميخريم
خدا قوت.
بهشت جایی هست در 5 کیلو متری قزوین - شما هم مثل تفکر عقب مونده دولتمردان علاقه دارین همه چیز رو به خودتون بچسبونید و اعتقادی به چابکسازی ندارید.
خبر بسیار بسیار عالی.از این به بعد نه تنها خودم که تمام اقوام و دوستان رو ترغیب به خرید محصولات فیروز خواهم کرد.هرچند تا الان هم طرفدار محصولات با کیفیتشون بودم.دست مریزاد جناب موسوی.زنده با شرف ایرانی.
چه خوب!
آفرین
دست مریزاد واقعا حالم رو خوب کردید. سعی میکنم از محصولات این کارخانه بیشتر استفاده کنم.
خدا قوت به همه این عزیزان
هزاران درود بی کران بر تو ای مرد ایرانی
خاک این فیروز بخوره تو سر اون هل!
چقدر جالبه...
یکی میشه خلیل نظری مدیرعامل چسب هل...
یکی هم میشه محمد موسوی مدیرعامل فیروز...
شما بگید کدوم بهشتی هستن....
چقدر واقعاً شباهت هست بین این کارخانه و چسب هل...
تو این ادم مقایسه کن با مدیر عامل چسب هیل ببین چی پیدا میکنی
بابت این گزارش ازشماتشکر میکنم .ضمنا لطف کنید ازشرکتی که نیروهایش افرادآزادشده از
زندان هستندنیزگزارش منتشرکنید.
من بچه هام رو با محصولات این شرکت بزگ کردم و الان خوشحالم
خدا پدر و مادرش را رحمت کند که همچین فرزندانی را به یادگار میگذارند.
اجرکم عند الله
با سلام به تابناک و خوانندگان گرامی آن
واقعا جای بسی تقدیر و خوشحالی است که زحمات و تلاش خوب بودن را در جامعه به تصویر و نگارش کشاندید . باور کنید همین امر موجب روحیه نشاط و شادی در مردم می شود و آنها را امید وار به خوب بودن می کند . من که حتما علاوه بر خرید و مصرف این محصول تمام تلاشم را برای فروش بیشتر این محصول می کنم و این موضوع را اطلاع رسانی خواهم کرد .
خدا روشكر....ممنون از اين گزارش و ممنون از آقاي موسوي،انشالله كارخانه فيروز توسعه پيدا بكنه و كسان ديگري رو هم بتونه جذب بكنه...
اول صبح مون رو ساختين و شاد شدم..ممنون ازتون.
چه زیبا
خبر خیلی خوب بود بازم ازین گزارش ها بزارین لطفا..من بین دوستانم به اشتراک گذاشتم
ازین ببعد هم بیشتر این مارک رو میخرم
انصافا محصولاتش هم خیلی خوبه مخصوصا نرم کننده ها و روغن بدن
پس از خواندن اين گزارش اشك در چشمانم حلقه زد.
آفرين به همت بالاي مديريت و كاركنان اين مجموعه.
عالی بود عالی ...من همیشه از محصولات فیروز استفاده میکردم...از این به بعد به دیگران هم توصیه میکنم.خدا به مالک این کارخونه توفیق بده.
مدیر موسسه فیروز دمت گرم همیشه سالم وتندرست باشی
ایول به حاجی فیروز
مردم همه حمله کنند محصولات فیروز را بخرند تا کارخانه داخلی محصولات فیروز توسعه پیدا کند
ایول به فیروز
حال کردم واقعا
این کارجانه را مقایسه میکنم با کارخانه هل
ایران شده تهران و حومه
خيلي احمقانه است كه شركتي كه در شهر صنعتي قزوين و ده كيلومتري آن است را با ١٤٠ كيلومتري تهران توصيف مي كنيد.

جالب است كه اگر جرم و جنايتي بود سريع مي شد استان قزوين!
برچسب منتخب
# غزه # ماه رمضان # عید نوروز # کاظم صدیقی # دعای روز هشتم رمضان # دعای سال تحویل
وب گردی