یک: شاید یادآوری اینکه مذاکرات هستهای چگونه به دغدغه مسئولان و تبدیل به خواست اجتماعی شد خالی از نتیجهگیری ادامه متن میآید نیست. بحث مذاکرات هستهای و چرخیدن سانتریفیوژ درواقع شعار اقتصادی دولت برای حل مشکلات داخلی و رفع موانع تولید و بازداشتن آمریکا از استمرار تحریمهای ظالمانه علیه ملت بود. آقای روحانی با این شعار سعی کرد سبد رأی خود را در برابر رقبای حاضر در انتخابات تقویت کند و پیروز انتخابات شود. از ابتدا هم بحث مذاکرات هستهای شروع شد و در نهایت ماحصل آن برجام شد. « برنامه جامع اقدام مشترک هستهای » تصویب و اجرایی شد.
دو: از ابتدای مذاکرات، رهبری فرآیند مذاکرات را یک نتیجه برای شناخت بهتر جامعه نسبت بهطرف مقابل برشمرد و فرمودند: « برجام، بهعنوان یک تجربه، بینتیجه بودن مذاکره با آمریکاییها، بدعهدی آنها و ضرورت بیاعتمادی به وعدههای آمریکا را بار دیگر ثابت کرد و نشان داد راه پیشرفت کشور و بهبود وضع زندگی مردم، توجه به داخل است نه دشمنانی که مدام در منطقه و جهان در حال مانعتراشی برای ایران هستند. » درواقع رهبری از ابتدا تجربه برجام را شناخت آمریکا برای مردم و مسئولان در ابعاد مختلف طرحریزی کردند و از ابتدا هم فرمودند که برجام تجربهای است برای بهتر شناختن آمریکا.
سه: آنچه در برجام دیده نشد درس اصلی مذاکرات با آمریکا است. متأسفانه از ابتدای مذاکرات گروهی با حمله به گروه مذاکرهکننده حتی آنها را خائن نامیدند که واکنش رهبری را در پی داشت و ایشان از گروه مذاکرهکننده با عناوینی چون سرباز انقلاب و... تقدیر کرد.
رهبری از ابتدا هشدار میداد نبایستی دشمنی آمریکا به عناصر داخلی کشیده شود و حتی فرمودند :« اینکه امام (رضوانالله علیه) مکرّر تکرار میکردند که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، به خاطر این است؛ بر سر یکدیگر کمتر فریاد بکشید. نمیگویم انتقاد نکنیم؛ نه، بالاخره جامعه، جامعهی آزادی است، افکار آزادند، حقّ انتقاد وجود دارد، انتقاد هم مایهی پیشرفت است امّا دشمن اصلی را با دشمنان درجهی دو و با دوستانی که با آنها اختلافنظر داریم و دشمن هم حتّی نیستند، اشتباه نگیریم؛ دشمن اصلی جای دیگر است.» با امضای فرمان ریاست جمهوری ترامپ شاهد دوباره شعلهور شدن این حملات هستیم .
ناگهان بهجای حمله به دولت آمریکا عناصری در داخل هدف قرار گرفتند. به نظر نگارنده فرمان ترامپ درواقع بهترین موهبت به ملت ایران بود. زیرا بدون هزاران میلیارد هزینه و رساندن پیام خیانتهای آمریکا به دنیا، ترامپ محکوم شد و جمهوری اسلامی ایران توانست نشان دهد سایر تحریمهای ایالت متحده آمریکا هم ظالمانه است. ترامپ بدون توجه به افکار عمومی و دیپلماسی عمومی فرمانی صادر کرد که تبعات آن سبب شد تا حتی جریانات غیر وابسته به انقلاب اسلامی و حتی چهرههای بینالمللی نسبت به آن واکنش نشان دهند و این رفتار را با رفتار هیتلر در دوران فاشیستیِ آلمان نازی مقایسه کنند.
شاید باورکردنی نبود اما در طول مسیر مذاکرات رفتوآمدهای ایران در طول مذاکره اولین درسش این بود ایران با مذاکره و گفتگو و حتی نشان دادن حسن نیت مشکلی ندارد اما با پذیرش زورگویی مشکل دارد. در طول مذاکرات هم عدهای بودند که میخواستند از آمریکا یک دوست وفادار بسازند و رفتار آمریکا را بزک کنند. به عبارت دقیقتر چه آن جریانی که سالهاست جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان یک جریان غیرعقلانی معرفی میکند و چه آنان که با صرف ساعتهای سخنرانی و هزاران مقاله و سرمقاله چهره آمریکا را بزک میکنند، با یک فرمان ترامپ طومارشان درهمتنیده شد.
بهطور حتم فرمان ترامپ توهین به ملت ایران و اندیشه مصلحانه جمهوری اسلامی ایران و مردم ایران است اما حداقل فایده آن نابود ساختن تمام دستاوردهای دیپلماسی عمومی آمریکا در فرایند ساخت ایران هراسی در جهان است. آمریکا هر آنچه در ایران هراسی کاشته بود که روزی برداشت کند با فرمان احمقانه ترامپ بر باد داد. از طرفی هم خشم ملی ایرانیها در داخل موجب تقویت عزت و غرور ملی خواهد شد. حالا وقت آن است دولت و یا مسئولان از این عزت و غرور ملی برای ساخت ایران مقتدر استفاده کنند. همان عزمی که با تجاوز دشمن بعثی به ایران به وجود آمد و همه گروههای مردمی با هر تفکری در کنار هم به مقابله با بعثیها پرداختند و از دل آن سرداران بزرگ و جهادگران برجستهای خارج شد. حالا باید دید دولت و مسئولان چه میکنند، آیا این عزم و مدیریت از دل این وفاق ملی خارج میشود یا نه.