اکثر تحولات سیاسی اجتماعی در صدسال اخیر کشور ایران، با نفت ارتباط تنگاتنگ داشته و شاهد تبدیل شدن آن به یک مسئله امنیت ملی بودیم. متن حاضر برهمین مبنا نوشته شده، و به دنبال این هستیم که با کاهش نسبی اهمیت نفت، آیا مسئله ای وجود دارد که بتواند نقشی همچون نفت در ایران و حتی جهان در قرن حاضر ایفا بکند؟ که در جواب به این سوال با جمع نظرات صاحبنظران توجهها به سمت آب سوق پیدا میکند .
در رابطه نفت و سیاست، بدیهی است که نفت یکی از ارکان و منابع اصلی قدرت اقتصادی(که خود یکی از مهمترین پایهها و اساس قدرت سیاسی)، بخصوص درکشورهای نفت خیزاز جمله ایران است. با توجه به کثرت پیوندهای این صنعت با دیگر بخشهای اقتصاد جهانی و نظام جهانی، اهمیت آن برای مدیریت کلان هر جامعهای و نظام سیاسی آشکار میشود. در نتیجه اداره و گردش مستمرآن با امنیت ملی و بینالمللی پیوند خورده است.درآمدهای نفتی همچنین در تعیین تواناییهای حاکمان کشورهای نفتخیز در برخورد با بحرانهای سیاسی، اجتماعی نقش زیادی داشته و دارد.
از سوی دیگر اکثرکشورهای نفت خیز با بحرانهای شدید ناشی از نوسانات درآمد نفت دست و پنجه نرم کردند از جمله: فروپاشی رژیمهای حاکم، بحران و بیثباتی داخلی که در نهایت براقتصاد سیاسی بینالمللی نیز تاثیرات زیادی داشته است. نفت و نوسان آن، چه در حوزه بینالمللی، بازارجهانی و سیاست داخلی، ادبیات گستردهای را در علوم سیاسی پدید آورده و نشان میدهد که نفت و درآمدهای آن در درازمدت چگونه به بیثباتی منجر میشود.
کشور ما نیز از زمان کشف نفت تاکنون با دچار بسیاری از تحولات سیاسی اجتماعی شد، به طوری که کمتر مسئله ای را درتاریخ معاصر ایران پیدا میکنیم که با نفت و درآمدهای ناشی از آن بی ارتباط باشد، بنابراین اهمیت نفت برکسی پوشیده نیست ولی بنابر دلایلی اهمیت آن مثل قبل نمیباشد، و لذا ما در این نوشتار به دنبال این هستیم که نشان بدهیم هر چه به جلو حرکت میکنیم آب و مسائل آن، نقش پررنگتری در آیند کشور و تحولات آن ایفا خواهد کرد.
بسیاری از اندیشمندان پیشبینی کردند کـه در دهههای آینده، بـحران انرژی جای خود را به بحران آب خواهد داد. در همین راستا آنها ادعا کرد که در آیند بسیار نزدیک آب مساله مهمی در سطح جهان خواهد شد. وحتی دامنه پیامدهای آن از بحران انرژی فراتر خواهد رفت.کشور ایران نیز به دلایل شرایط بحرانی که در زیر به آن اشاره خواهد شد ، از این قائده مستثنی نمیباشد.
از سوی دیگر برخی از کارشناسان برخلاف نظر قبلی معتقدند که نیاز به آب، هرگز آنقدر ارزشمند نخواهد بود که تبدیل به جنگ و اختلاف شود. انها استدلال میکنند که با رشد تکنولوژی و امکان تبدیل کردن آبهای موجود به آب شیرین و قابل استفاده، دیگر نیازی به گسترش سطح اختلاف به یک درگیری تمام عیار نخواهد بود. اگر چه این دیدگاه میتواند تا حدودی صحیح به نظر برسد ولی بیشک کشور ایران به دلیل رشد جمعیت از یکسو و منابع ثابت آبی از سوی دیگر، اکنون با مشکل کمبود آب مواجه است و با روند فعلی چشم انداز خوبی در آیند نزدیک قابل تصور نیست.
فراموش نکنیم که معضل آب همچون مسئله نفت، معضلی است که علاوه بر داشتن یک بحران اقتصادی در بطن خود، بحرانهای بزرگ اجتماعی و سیاسی را هم سبب ساز خواهد شد. که دامنه پیامدهای ناشی از آن مسلما وسیع تر و عمیقتر خواهد بود، زیرا آب مانند نفت و کالاهای اساسی و قطعات صنعتی نیست که در صورت کمبود آن را وارد کرد. حیاتیترین فاکتور طبیعی جهت تداوم حیات آب است.
پس با نگاهی هر چند سطحی، به خوبی واقعیتی بسیار دردناک برای ما روشن میشود و آن اینکه کشورهای داری معضل آب در آینده نزدیک با مشکلات عدیدهای روبه رو میشوند و جزء پرتنشترین مناطق جهان خواهند شد.
از نخستین روزهای تمدن انسانی، مدیریت آب چالش اصلی بشر بوده و به عنوان اولین منبع حیات، جوامع انسانی و اقتصادی را دچار محدودیت کرده است. در کشور ایران نیز،بحران آب ریشه ایی طولانی دارد. حفر قنات ها و ساختن آب انبارهای مختلف و متعدد در شهرهای ایران نشان می دهد که ایرانیان همواره با دغدغه ی دستیابی به آب و کمبود آن (نشانه بارز آن وجود الاهه و معبد آناهیتا) دست و پنجه میکردند.
رابط آب با سیاست و چگونگی امنیتی شدن آن
همه جای دنیا «آب» یک پدیده کاملاً سیاسی است. ولی لازم است پیش از پرداختن به تبعات امنیتی کمبود آن در کشور را ثابت شود که اصولا آیا مسئله آب می تواند یک مساله امنیتی باشد و چگونه؟
برای پاسخ به این پرسش، بایدبگوییم اگریکی از شاخصهای یک مساله امنیتی، را توانایی بالقوه آن در جهت بقاء یا تهدید منافع ملی دولت بدانیم، به راحتی آشکار میشود که مسئله آب از چنین قابلیتی برخوردار است. منابع آبی به مثابه یک منبع قدرت و یک موضوع خیلی جدی و استراتژیک تلقی میشود کـه بـر توسعه اقـتصادی و اجتماعی ملت ها اثرگذار بوده و در نتیجه عامل تعیین کننده قدرت سیاسی است. و از سوی دیگر طبیعی است که دولت های گرفتار معضل کم آبی، شاهد درگیری های و تحرکات بـر سرمسئله آب باشند.
در مـجموع مـدیریت و چگونگی تخصیص مـنابع آب، شاید مهمترین موضوع زیست مـحیطی بـاشد که در مباحث سیاسی و اندیشه های استراتژیک، جایگاه و نقش فزاینده یافته است. منابع آب، غالبا بـه مـثابه یک مـشکل امـنیتی در سـطح ملی و بین المللی تـلقی میشود. روشن است که محل استقرار منابع آبی روی زمین و زیر زمین به سـهولت بـا مناطق جغرافیایی کشورما مطابقت ندارد. در اختیار گرفتن منابع آبـی در منطقههای خاص، که چـند ناحیه و استان در آن سـهیم هـستند، وبسته به سطح کلی روابط میان آنها غالبا مورد بحث و اختلاف است.
در شرایط فعلی فضای کشور، به وفور مشاهده میکنیم که بین استانها در مواردی بر سر چگونگی استفاده از منابع آبی دچار اختلاف میشوند و گاهی سطح این اختلافها آنچنان رشد می کند که احتمال تبدیل اختلاف، به یک مناقشه و درگیری در سطح ملی منطقهای نیز وجود دارد. (نمونه بارز آن کشمکش استان اصفهان و یزد بر سر منابع آبی کوهرنگ)
امروزه محیط زیست به یکی از موضوعات امنیت ملی کشورها تبدیل شده است. اهمیت آن در مقوله امنیت از زمان مطرح شدن بحث گرمایش جهانی، افزایش گازهای گلخانهای و تخریب لایه ازون بیشتر شده است.گ رمایش زمین در قرن اخیر، منجر به تغییر اقلیم و تغییر الگوی بارش در جهان و به خصوص ایران شده است. ولی متاسفانه در کشور ما هیچگاه «آب» راهی به سیاست نداشته است،وبیشتر از آن بهربرداری سیاسی و انتخاباتی شده است.
وضعیت آبی کشور و دلایل اهمیت و جدی گرفتن آن
کشور ما در میان تمامی مناطق جهان،کمترین منابع آب تجدیدپذیر را در اختیار دارد.این در حالی است که از پرمصرفترین مناطق جهان به شمار میرود. منابع آبی در تمامی دشتهای ایران به پائینترین حد خود در ۵۰ سال اخیر رسیده است.و به نسبت ۴۰ سال گذشته آب رودخانههای ایران ۶۰ درصد کاهش داشته است. در صورت ادامه وضعیت و روند فعلی، میزان تقاضای آب به دلیل افزایش جمعیت همراه باتوسعه کشاورزی، صنعتی و اجتماعی، افزایش یافته در حالی که میزان منابع آب به دلیل تغییرات اقلیمی و بروز خشکسالیها روبه کاهش است.
از کل مساحت ایران، تنها 15 درصد برخوردار از پوشش گیاهی است و بیش از 85 درصد کشور ما جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود؛ از این رو انتظار بروز بحران آب در کشور غیر منطقی نیست. علاوه بر کاهش کلی بارشها، نوع بارشها نیز از جامد و برف به مایع و باران تغییر کرده است و این در حالی است که عمده نیاز کشور برف است تا باران. در غرب کشور که کاهش شدید بارش برف به وضوع قابل مشاهده است.(مثلا شهرستان کوهرنگ که یکی از قطبهای ورزش زمستانی ایران است در سالهای اخیر با کاهش بارش برف روبه رو بوده است)
کاهش روانآبها منجر به اجرای سیاست انتقال میان حوزهای آب در کشور و همچنین بهرهبرداری بیش از حد از آبهای زیرزمینی شده است. افزایش برداشت از سفرههای زیرزمینی باعث تمام شدن بخش زیادی از این آبها شده است.نمونه بارز در این زمینه استان چهار محال و بختیاری میباشد که سهم عمدهای در تامین آب مورد نیاز کشور دارد و با اینکه در برخی از مناطق آن، آبرسانی با تانکر انجام میشود همزمان با مشکلات و مسائل دیگری همچون بهره برداری فراوان آبهای زیرزمینی و انتقال شدید آب به دیگر استانها روبه رو آست.
برخی راهحل ها و راهکارهای پیشرو
گرچه عزم راسخ و دورنمای خاصی برای حل بحران آب در آینده نزدیک وجود ندارد، ولی برای مدیریت بهینه منابع آب و دستیابی به وضع مطلوب ، اقداماتی همچون اجرای طرحهای توسعه منابع آب، دقت در سیاستهای ذخیره سازی و آزادسازی آبهای روان، ایجاد مسئولیت وحساسیت نسبت به مسأله بحران آب شیرین در بین مسئولین و مردم، اولویت نظر کارشناسان بر نظرات رجال سیاسی درطرحهای آبی، مهار آبهای خروجی از کشور، تقویت آبخوان ها در کنار سدها، توقف طرحهای آبی غیر ضروری، استفاده از آبهای برگشتی وافزایش بهرهوری آب، اولویتبندی مصارف، کاهش آلودگی منابع آب و... بسیار ضرورت دارد. توجه و استفاده از این اقدامات ،تا حدودی میتواندبه توانایی تامین نیازهای آبی کشور کمک بکنند.
یک اقدام بسیار ضروری دیگر اینکه باید نسبت به تخصیص کارشناسانه ومناسب آب توجه شود تا رقابت بر سر آب ،بر دامنه اختلافات قومی ،منطقهای و استانی نیافزاید واز تحریکات احتمالی دشمنان خارجی در این خصوص جلوگیری شود.
در پایان بازهم یادآوری میکنیم که که «مسئله آب»، چالش اصلی سیاست داخلی ما خواهد بود در توصیه میشودکه این مهم میان هیاهوی جناحبازیها سیاسی مانند ادوار گذشته مغفول نماند.
این روزها در کوچه پس کوچههای روستاها و شهرها، حتی در مناطق دور افتاده شاهد خیل عظیم تحلیلگران مسائل آمریکا وجهان و تاثیرات نتیجه انتخابات آنها، بر سیاستهای داخلی و خارجی مناطقی دیگری از جهان که حتی تلفظ آنها برای کارشناسان مربوطه هم مشکل است ولی دریغ از کمترین اهمیت و اظهار نظر درمورد محیط زیست، همان کشتی سوراخ شده که خود سرنشین آن اند.
گرچه بحران طبیعی و همیشگی است چرا که منازعه و رقابت بر سر منابع آبی در کشور پایان پذیر نیست اما قابل کنترل و بهره برداری می باشد.بنابر این با یک دید واقع گرایانه، آب را باید به عنوان یک منبع قدرت و شرایط بحرانی آن را، به عنوان یک مساله امنیتی که قدرت دولت ها را تهدید می کند تبیین بنمایم. باید توجه ویژهای به بحران عمیق آب کشور و برنامه ریزی کارشناسانه برای رفع و حل آن شود، تا در نهایت از تبدیل شدن به اولین بحران تهدیدکننده امنیت ملی جلوگیری شود.
*کارشناس ارشد علوم سیاسی