بازدید 11528

کابوس‌های دختری که با آهک کور شد

کد خبر: ۶۳۹۵۲۲
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۴ 10 November 2016
7 سالی است دنیای پیش رویش جز سیاهی رنگی ندارد. با عینکی سیاه روی چشمانش و به همراه پدر، وارد دادسرای جنایی شده است. هنوز هم اتفاقات آن شب شوم مانند کابوسی پیش چشمان بسته‌اش قرار دارد. آخرین نگاهش به دنیا صورت خشمگین شوهرعمه‌اش است که با چشمانی سرخ شده از خشم، او را به زمین دوخته بود و کیسه آهک را به سمت چشمانش می‌برد.

به گزارش روزنامه ایران، 17 تیر 88 فاطمه که آن موقع چهارساله بود همراه خانواده‌اش برای مهمانی از همدان به خانه عمه اش درسنندج رفته بود، اما نیمه شب و زمانی که همه خواب بودند، شوهرعمه اش در اقدامی هولناک با آهک چشمان دختر کوچولو را کورکرد. پس از افشای این جنایت فجیع، خانواده دخترک خواستار قصاص عامل این حادثه شوم شدند و پدر فاطمه حتی با پرداخت تفاضل دیه، شرایط اجرای سریع حکم قصاص چشمهای شوهرخواهرش را فراهم کرد.
 
این پیگیری‌ها سرانجام به نتیجه رسید و محمدرضا که با حکم دادگاه به قصاص چشمهایش محکوم شده بود سرانجام صبح سه شنبه در تهران و با حضور متخصصان پزشکی قانونی و سرپرست دادسرای جنایی تهران، با آهک نابینا شد.
 
یک روز پس از اجرای این حکم، فاطمه که حالا 11 ساله شده است در گفت‌وگو با خبرنگار جنایی «ایران» به تشریح آن روز شوم و احساساش پس از اجرای حکم پرداخت.
 
دخترک که هنوز چهره اش غمبار است و گذشت سالها درد آن روز نحس را از چهره‌اش پاک نکرده، گفت: «آن شب خانه عمه ام بودیم. میخواستیم برگردیم خانه خودمان، شوهرعمه اصرار کرد شب را همانجا بمانیم. ساعت 3 نصف شب بود که شوهرعمه از خواب بیدارم کرد و مرا به دستشویی برد. او مرا گرفت و به طبقه پایین خانه که یک خرابه بود، برد. بعد مرا روی زمین انداخت. با دستهای ‌ دو دستم را گرفت. با پاهایش نیز پاهایم را به زمین چسباند.در همان موقع آهک را در چشمانم ریخت. من التماس می‌کردم و میگفتم دنیا را دوست دارم. این کار را با من نکن ولی او گوش نمیکرد و...به زور آب آهک را در دهانم هم ریخت. او قبل از آن، به من تریاک هم خورانده بود.»
 
دخترک خردسال که انگار با بیان این حرفها ترس آن روز دوباره سراغش آمده بود، مکثی کرد و ادامه داد: «چشمانم می‌سوخت و دهانم پر از آهک بود که او مرا به حیاط برد و جلوی پله ها سرم را محکم به زمین کوبید. حالا بجز چشمانم، سرم هم گیج می‌رفت. یک لحظه صدای خانواده ام را شنیدم که آمدند. وقتی آنها آمدند دیگر هیچ چیز نفهمیدم تا اینکه در بیمارستان به هوش آمدم.»
 
فاطمه سعی داشت جلوی اشکهایش را بگیرد اما صدایش گرفته و بغض‌آلود بود: «تا به حال 20 بار برای درمان به امریکا رفته ام. وزیر بهداشت هم چشمانم را معاینه کرده است. او گفت به امریکا بروم ولی در امریکا هم گفتند: بینایی‌ام قابل برگشت نیست.»

دخترک سرش را پایین انداخته بود، انگار به آخرین تصویرش از دنیا فکر می‌کرد: «وقتی این اتفاق افتاد فقط 3، 4 سال کابوس می‌دیدم. به خاطر این حادثه، مادرم خیلی ناراحت بود و همیشه تشنج می‌کرد. دلم براش خیلی می‌سوزد. من به خاطر این حادثه چندین عمل زیبایی روی صورتم انجام دادم اما افسوس که چشمهایم هیچ وقت برنمیگردند.»
 
فاطمه نگاهی به آسمان کرد و در حالی که از احساس خود نسبت به قصاص شوهرعمه اش می‌گفت، ادامه داد: «دوست دارم بزرگ شدم مترجم زبان انگلیسی بشوم. ضمن اینکه از مسئولان میخواهم قصاص چنین افرادی را خیلی زود انجام بدهند تا برای دیگران درس عبرت باشد.»
 
فاطمه که حالا در کلاس پنجم دبستان درس می‌خواند و شاگرد ممتاز مدرسه نابینایان است درباره شرایط فضای مدرسه اش هم گفت: «بچه‌ها و همکلاسی‌هایم یا از اول نابینای مادرزاد بودند یا بتدریج نابینا شدند، اما هیچ کدامشان مثل من در حادثه ای به این وحشتناکی کور نشده اند. هر وقت به نابینایی‌ام فکر می‌کنم که چرا نمی‌بینم؛ یاد حادثه ترسناکی که برایم اتفاق افتاده، می‌افتم وحالم بد می‌شود. خانواده شوهرعمه خیلی ما را تهدید می‌کردند و می‌گفتند، می‌خواهیم خانه تان را منفجر کنیم اما زمانی که حکم قصاص را اجرا کردند؛ با خودم گفتم ستم‌ها و ظلم‌هایی که به من شد، دیگر تمام شد و می‌توانم مثل بقیه زندگی کنم اما در همین حال تمام بدنم از ترس می‌لرزید. نمی‌دانم چه حسی داشتم. نمی‌توانم بگویم خوشحال بودم یا ناراحت.شب قبل از اجرای حکم خیلی اضطراب و استرس داشتم. چون همه‌اش می‌ترسیدم بلایی سر من و خانواده‌ام بیاورند. از طرفی هم دلم می‌سوخت. ولی پدرم به من دلداری می‌داد و می‌گفت: وقتی او این بلا را سر تو آورد؛ آیا دلش به حال تو سوخت؟ بعد از این سالها می‌دانم دیگر درمانی برای من وجود ندارد اما از دولت می‌خواهم شرایطی فراهم کند تا نابینایان هم بتوانند خیلی بهتر زندگی کنند. بزرگترین آرزویم هم این است که همه بیماران شفا پیدا کنند و من هم شفا پیدا کنم.»

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
فریت بار
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۸
انتشار یافته: ۱۸
با سلام
واقعا موجب تاسف است که یک انسان با یک بچه چنین کاری را انجام داده است
فکر میکنم فقط بایستی اینقدر زجرکش کنند تا در هر ثانیه 1000 بار آرزوی مرگ کند!
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands |
۱۴:۱۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۰
همينكه ايندفعه اين شيطانو قصاص كردند و به يك سري افراد و شبكه هاي خاص توجه نكردند جاي شكرش باقيه!
تفاااااضبل دیه ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!
چرا شوهر عمه اش اینکار را کرده چراااااااا؟
چرا حکم این همه با تاخیر اجرا شده
حضرت مولا می فرمایند: حکومت با کفر پابرجا می ماند ولی با ظلم نه
و این مصداق واقعی ظلم هست که حکم این طفل معصوم را اول نخواسته اند اجرا کنند و بعد هم با این همه تاخیر اجرا کرده اند( البته اگر اجرا کرده باشند)
من فکرمیکردم داعش بدترین گروهه نگو کلی داعشی تو این دیوونه خونه تربیت کردیم
انگیزه ایم حیوون از این کارش چی بوده؟چرا خونواده این بچه با وجود اینکه شوهر عمه باهاشون مشکل داشته ، به خونه اش رفتن و حتی شب اونجا موندن؟............؟
تفاضل دیه ؟ لعنت بر این. خدای بزرگ و بخشنده تو شاهد تحقیر زنانی که بندگان تو هستند باش .
20 بار رفته آمریکا واسه درمان چشم؟ یعنی از خانواده متمولی هستند یا اینکه نهادی بنیادی چیزی هزینه ها رو متقبل شده؟ آخه هزینه 20 بار رفتن به آمریکا و اقامت مدت درمان اونجا حتی بدون احتساب هزینه های بالای درمان تو آمریکا خیلی زیاد میشه. ببخشید فضولی میکنم ها. فقط برام سوال شد که چجوری بوده. خدا شفاشون بده انشالله.
روی دنیا سیاه
خیلی مضحک است که برای قصاص یک جنایتکار، پدر این فرد مظلوم مبلغی پول برای جبران دیه پرداخت کرده! چرا علما و دادگستری و قوه قضاییه فکری به حال این معضل نمی کنند؟ چرا ارزش خون یک زن نصف یک مرد است؟ چرا اگر مردی مرتکب جنایت شد (مانند همین داستان) پدر دختر مجبور می شود پولی را پرداخت کند تا جنایتکار قصاص شود؟ چرا کسی فکر نمی کند این قوانین اگر چه ممکن است زمانی توجیه داشته، امروزه دیگر توجیه عقلی ندارد.
تابناک شما را به خدا جرات داشته باش و نظر را چاپ کن شاید گوش شنوایی باشد. بحث ضدیت با مذهب نیست. بحث عقلانیت است.
والله چنین فردی باید اعدام میشد ، کودک 4 ساله آنهم دختر را چگونه میشود چنین بلائی سرش آورد ؟ این کودک تمام هستی و آینده اش تباه شده و در کابوس است و حالا مردی که تمام عیاشیش را کرده و هر ظلمی خواسته نموده را فقط کور کرده اند ؟
فکر میکنید این عدالت است ؟
به درک همان بهتر که این شوهر عمه را قصاص کردند اینها حیوان نیستند از حیوان هم پست ترند.انشا الله به حق امام حسین و فاطمه زهرا خانم فاطمه شفا پیدا کنند.
قسمت خنده دارش تفاضل دیه هست. عچب قانونی!!
واقعا بجز قصاص چه حكمي براي اين شيطان صفت مناسبه؟ اونهايي كه ميخوان اداي روشن فكري دربيارن اگر اين بلا سر اعضاي خانوادشون بياد نظرشون چيه؟!!!
انسان تا اينقدر پست!!
باید این کثافت را روزی هزار بار کور کرد
واقعا سوال من هم همينه كه چرا شوهر عمه اين كار وحشتناك رو با يه بچه ي بي پناه كرده خيلي كار خوبي كردن كه قصاص رو اجرا كردن ولي كاش زمينه هارو هم بگن تا مردم آگاه بشن اگر اين اقدام ناشي از جنون آني باشه بايد بحث روانشناس رو جدي گرفت
برچسب منتخب
# توماج صالحی # نمایشگاه کتاب # صادق زیباکلام # سیل # خداداد افشاریان
وب گردی