بازار گرمي تعميركار لوله، راز قتل را فاش كرد
مرد افغان پس از آنكه نتوانست قرض يك ميليون توماني طلبكارش را بدهد، او را كشت و جسدش را در آشپزخانه دفن كرد اما وقتي مي‌خواست فرار كند، صاحبخانه مشكوك شد و همه‌چيز لو رفت.
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از ١٢ مرداد ٩٤ با اطلاع كلانتري ١٣ آبان تهران از كشف جسد مردي جوان در خانه‌اش و دستگيري عامل قتل آغاز شد. با حضور ماموران، صاحبخانه مقتول، مردي افغان را به عنوان قاتل به آنها تحويل داد و گفت: «ديروز ظهر با شنيدن صداي كندن زمين، به خانه مستاجرم رفتم. آنجا يكي از آشنايان او را ديدم كه با بيل و كلنگ، مشغول كندن كف آشپزخانه بود.
مدعي شد لوله‌هاي آب نشت كرده و چاله را براي پيدا كردن محل نشت كنده است. فكر كردم راست مي‌گويد اما فردا صبح كه برگشتم ديدم چاله را پر كرده. علتش را پرسيدم اما جواب قانع‌كننده‌اي نداد براي همين با يكي از دوستانم كه تعميركار لوله است تماس گرفتم. او كه آمد، گفت لوله‌هاي خانه پوسيده است و بايد عوض شود. مي‌خواست چاله را دوباره خالي كند كه ناگهان متهم مرا به گوشه‌اي كشاند و گفت كه مستاجرم را كشته و جسدش را در چاله پنهان كرده است.»
با تاييد حرف‌هاي صاحبخانه از سوي متهم، پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ مشغول بازجويي از متهم شدند. مرد ٣٠ ساله گفت: «من و مقتول از آشنايان دور هم بوديم. از مدتي پيش، يك ميليون تومان به او قرض داشتم. چند بار خواست پولش را پس بدهم اما نتوانستم. روز حادثه، مرا به خانه‌اش دعوت كرد. زن و فرزندانش (دو پسر خردسال) نبودند. آنجا دوباره بحث بدهكاري‌ام را پيش كشيد. وقت خواستم اما قبول نكرد. گفت آبرويم را مي‌برد و مرا مي‌كشد.
درگيري‌مان كه بالا گرفت، گلويم را با دستانش فشار داد. با سر ضربه‌اي به دماغش زدم كه او هم با مشت به صورتم زد. از اين كارش عصباني شدم، براي همين گردنش را گرفتم و فشار دادم. چند لحظه بعد، صورتش كبود شد و روي زمين افتاد. ترسيدم نكند از جايش بلند شود براي همين پارچه‌اي برداشتم و با آن خفه‌اش كردم. بعد هم با چاقوي آشپزخانه ضربه‌اي به او زدم.»
متهم درباره دفن جسد نيز گفت: «تصميم گرفتم جسد را در آشپزخانه دفن كنم. با بيل و كلنگ شروع به كندن زمين كردم اما صاحبخانه فهميد و سراغم آمد. سريع جسد را در كمد ديواري گذاشتم و مدعي شدم چاله را به خاطر نشتي لوله‌هاي آشپزخانه كنده‌ام. قبول كرد اما قرار شد فردا، دو كارگر بياورم تا آنها كار را انجام دهند براي همين به خانه خودم برگشتم. تا صبح خوابم نبرد. طرف‌هاي ساعت ٦-٥ صبح برگشتم. دو كارگر آوردم. آنها كف آشپزخانه را كندند و رفتند.
سپس جسد را همانجا دفن كردم. داشتم از خانه بيرون مي‌آمدم كه صاحبخانه سر رسيد. پرسيد چرا چاله را پر كردي؟ گفتم لوله‌ها را درست كردم. قبول نكرد. زنگ زد يكي از دوستانش كه تعميركار لوله بود، آمد. گفت بايد همه لوله‌ها عوض شود! مي‌خواست چاله را خالي كند. اگر اين كار را انجام مي‌داد، جسد پيدا مي‌شد. هيچ چاره‌اي برايم باقي نمانده بود، براي همين ماجرا را براي صاحبخانه تعريف كردم. چند دقيقه بعد پليس آمد.»
با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده صادر شد و در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مقدم زهرا قرار گرفت. صبح ديروز قرار بود جلسه دادگاه برگزار شود اما از آنجا كه اولياي دم (دو پسر خردسال مقتول) صغير هستند و در اين شرايط كسب نظر رييس قوه قضاييه الزامي است، به دليل عدم ابلاغ اين نظر به دادگاه، جلسه رسيدگي به آينده موكول شد.
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از ١٢ مرداد ٩٤ با اطلاع كلانتري ١٣ آبان تهران از كشف جسد مردي جوان در خانه‌اش و دستگيري عامل قتل آغاز شد. با حضور ماموران، صاحبخانه مقتول، مردي افغان را به عنوان قاتل به آنها تحويل داد و گفت: «ديروز ظهر با شنيدن صداي كندن زمين، به خانه مستاجرم رفتم. آنجا يكي از آشنايان او را ديدم كه با بيل و كلنگ، مشغول كندن كف آشپزخانه بود.
مدعي شد لوله‌هاي آب نشت كرده و چاله را براي پيدا كردن محل نشت كنده است. فكر كردم راست مي‌گويد اما فردا صبح كه برگشتم ديدم چاله را پر كرده. علتش را پرسيدم اما جواب قانع‌كننده‌اي نداد براي همين با يكي از دوستانم كه تعميركار لوله است تماس گرفتم. او كه آمد، گفت لوله‌هاي خانه پوسيده است و بايد عوض شود. مي‌خواست چاله را دوباره خالي كند كه ناگهان متهم مرا به گوشه‌اي كشاند و گفت كه مستاجرم را كشته و جسدش را در چاله پنهان كرده است.»
با تاييد حرف‌هاي صاحبخانه از سوي متهم، پرونده‌اي با موضوع «قتل عمد» تشكيل شد و تيمي از كارآگاهان پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ مشغول بازجويي از متهم شدند. مرد ٣٠ ساله گفت: «من و مقتول از آشنايان دور هم بوديم. از مدتي پيش، يك ميليون تومان به او قرض داشتم. چند بار خواست پولش را پس بدهم اما نتوانستم. روز حادثه، مرا به خانه‌اش دعوت كرد. زن و فرزندانش (دو پسر خردسال) نبودند. آنجا دوباره بحث بدهكاري‌ام را پيش كشيد. وقت خواستم اما قبول نكرد. گفت آبرويم را مي‌برد و مرا مي‌كشد.
درگيري‌مان كه بالا گرفت، گلويم را با دستانش فشار داد. با سر ضربه‌اي به دماغش زدم كه او هم با مشت به صورتم زد. از اين كارش عصباني شدم، براي همين گردنش را گرفتم و فشار دادم. چند لحظه بعد، صورتش كبود شد و روي زمين افتاد. ترسيدم نكند از جايش بلند شود براي همين پارچه‌اي برداشتم و با آن خفه‌اش كردم. بعد هم با چاقوي آشپزخانه ضربه‌اي به او زدم.»
متهم درباره دفن جسد نيز گفت: «تصميم گرفتم جسد را در آشپزخانه دفن كنم. با بيل و كلنگ شروع به كندن زمين كردم اما صاحبخانه فهميد و سراغم آمد. سريع جسد را در كمد ديواري گذاشتم و مدعي شدم چاله را به خاطر نشتي لوله‌هاي آشپزخانه كنده‌ام. قبول كرد اما قرار شد فردا، دو كارگر بياورم تا آنها كار را انجام دهند براي همين به خانه خودم برگشتم. تا صبح خوابم نبرد. طرف‌هاي ساعت ٦-٥ صبح برگشتم. دو كارگر آوردم. آنها كف آشپزخانه را كندند و رفتند.
سپس جسد را همانجا دفن كردم. داشتم از خانه بيرون مي‌آمدم كه صاحبخانه سر رسيد. پرسيد چرا چاله را پر كردي؟ گفتم لوله‌ها را درست كردم. قبول نكرد. زنگ زد يكي از دوستانش كه تعميركار لوله بود، آمد. گفت بايد همه لوله‌ها عوض شود! مي‌خواست چاله را خالي كند. اگر اين كار را انجام مي‌داد، جسد پيدا مي‌شد. هيچ چاره‌اي برايم باقي نمانده بود، براي همين ماجرا را براي صاحبخانه تعريف كردم. چند دقيقه بعد پليس آمد.»
با ثبت اعتراف متهم، كيفرخواست پرونده صادر شد و در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مقدم زهرا قرار گرفت. صبح ديروز قرار بود جلسه دادگاه برگزار شود اما از آنجا كه اولياي دم (دو پسر خردسال مقتول) صغير هستند و در اين شرايط كسب نظر رييس قوه قضاييه الزامي است، به دليل عدم ابلاغ اين نظر به دادگاه، جلسه رسيدگي به آينده موكول شد.
