یک: تو سوریه وقتی دارند سربند پخش میکنند میگویند دعواست. خیلیها دنبال سربند یا عباس هستند. بعضیها هم هستند دنبال لبیک یا زینباند تا روی بازوهاشان ببندند. اما یک گروه با همه دنیا متفاوتاند. اینها فقط بلدند حسین حسین بگویند و به هرجایی که میگویند بدون حتی یک لحظه درنگ هجوم میآورند. اوایل تو سوریه اگر کسی میخواست بگوید به شرفم این کار شدنی است؛ خیلیها تعجب میکردند. اما الآن میگویند به غیرت زینبیون انتقام میگیرند. انگار زینبی بودن خودش جلاله است. راستی به همشان باید حسودی کرد. وقتی از بچههای مقاومت، حالا میخواهند عراقیهای حاضر در سوریه یا بچههای دفاع وطنی یا حتی حزب الله لبنان بپرسید، محور کناریتان چه کسی باشد تا شما عمل کنید، می گویند «فقط زینبیون».
دو: «تو گروههای تلگرامی وقتی یواشکی خبر میآید فلانی شهید شد، یک یا حسین می گویند و در تمام مظلومیت عالم گیرشان، تو حرم حضرت معصومه تشییع میشوند. آخه اینها فقط بلدند زینبی باشند. انگار قرار نیست مظلومیت از واژه زینب جدا شود. فاطمیون را باید اسطوره صبر و ایستادگی دانست و زینبیون را باید فداییان زینب. از اسمشان معلوم نیست. شیخ با تو هستم. ....» و من دارم به تکتک قنوتهایشان حسادت میکنم. تا حالا اینقدر از هیچ حماسهای وصف نشنیدم. راستش را بخواهید، وقتی زینبیون را داشت وصف میکرد، یاد شب عاشورا افتادم! وقتی عباس بن علی علیهماالسلام، حضرت زینب را دید و به خواهر اطمینان داد فردا کنار برادرشان میماند.
سه: مظلومترین واژه دنیا «زینب» است. اصلاً از تکتک بچههای سوریه بپرسید، برای چه میروید. از خانوادهی بچههایی که یک روز با غربت شهید میشدند بپرسید اینها که بودند. می گویند: «فداییهای زینب» قرار بود، جای عباس خالی نباشد. از خودم میپرسم واژهای وصف شدنیتر از زینبیون هست؟ من که نمیدانم. بچههایی که فقط می توانند اوج خاکساریشان را به ارباب با «حسین، حسین» نشان دهند. می دانید چیست، اینها از روز اول یاد گرفتند چنان سینه حسین را با شور همراه کنند که اگر بگویند «خواهر حسین»، میمیرند.
زینبیون وصف حال مظلومیت بچههای پاکستانی است که زینبی شدند. حتی قرار نیست یک عکس! یک یادمان نه حتی یک مستند هم برایشان ساخته شود. به خاطر اینکه اینها زینبیون هستند. زینب صدای حقطلبی عالم است و زینبیون ادامهدهنده مسیر مبارزه حقطلبی جهان.
چهار: به همشان حسادت میکنم. به تک تکشان. خجالت میکشم از خدا بخواهم شهید شوم، آخر زینبیون هم شهید میشوند و من هم شهید! مگر میشود جمع این دو. خجالت دارد سالها روضه ارباب شنیده باشی و بر سینه زده باشی و سرانجام بی سر بخرند و من با من قال و ما قال آرزوی عندربهم کنم. خدایا اگر شهیدم نکردی، مرا با زینبیون محشور کن.