حميدرضا پيوندي: مسابقه فينال فوتبال ليگ قهرمانان اروپا بامداد يكشنبه با قهرماني تيم رئال مادريد به پايان رسيد و در پايان شاهد برپايي جشن منظم اهداي مدال تيمهاي قهرمان و نائب قهرمان بوديم. جايي كه دو تيم در آرامش كامل مدالهايشان را گرفتند و رفتند، اگرچه دستهاي غمگين و دستهاي ديگر خوشحال بودند. تماشاگران تيم قهرمان در اوج خوشحالي بودند و مربي تيم بازنده با دست زدن براي هواداران تيمش به آنها دلداري ميداد.
ما تماشاگران غير ذينفع البته با ديدن تقابل اشكها و لبخندهاي دو سوي اين قصه و با حرفهاي مكمل دكتر صدر كارشناس ورزشي تلويزيون، نظارهگر هم آغوشي دو بعد اجتناب ناپذير زندگي هر انسان يعني شادي و غم در يك كادر بوديم و فارغ از هر نوع استرس و تعصب، نظمي باشكوه و آرامشي مثال زدني را در رفتار بازيكنان، مربيان و به طور كلي آدمهاي داخل مراسم ميديديم.
انگار همه چيز درست سر جاي خودش قرار گرفته بود و هيچ چيز خارج از روالش حركت نميكرد.
جام با آرامش ميان بازيكنان دست به دست شده و هريك در حد چند ثانيه كوتاه آن را بالاي سر ميبرند تا در افتخارش لحظهاي شريك باشند. در انتها نيز بازيكنان با نظم كامل به محل برپايي جشن در وسط زمين رفتند و با حضور كودكان معصومشان در محل جشن، لطافت و زيبايي تصاوير را براي ما بينندگان تلويزيوني دوچندان كردند.
لازم به ذكر است كه كل اين رويداد در حدود 20 دقيقه به پايان رسيد و ما صرفنظر از هنرنماييهاي قيچي بدستان تلويزيون، با لبخند و آرامش تلويزيون را خاموش كرديم و خوابيديم.
حالا براي ديدن تصاويري از رويداد مشابه وطني كافيست به چند روز قبل در جشن قهرماني استقلال خوزستان در ليگ برتر كشورمان در اهواز برگرديم. كليه بازيكنان، كادر فني، كادر پزشكي، كادر مديريتي و ساير كادرهاي با ربط و بيربط تيم قهرمان به شكل كشدار و خسته كنندهاي يكايك مسيري نامنظم و بدشكل را طي كرده و مدتي جلوي دوربين شكلك در ميآورند؛ يكي يكي موبايل بدست و بعضاً مشغول فيلمبرداري خودشان روي سن ميآيند و با مسئولين استاني مدتي روبوسي و چاق سلامتي ميكنند.
وقتي كل جمعيت روي سن به شكل بي نظم و عجيبي در هم ميلولند، در يك صحنه عجيب تلويزيوني، قابي را ميبينيم كه كليه افراد موبايل به دست مشغول سلفي گرفتن، از خودشان، جام و دوستانشان و يا مشغول مكالمه با بستگان! از طريق تلفن هستند. دست آخر هم مديران استاني بعد از سركار گذاشتن كاپيتان تيم، هيجان زده به جاي او جام را بالا ميبرند و قبل از رسيدن دست كاپيتان به آن، بلافاصله جام با هجوم بازيكناني كه انگار جام جهاني را فتح كردهاند قاپيده شده و حتي يك ثانيه هم در بالاي سن باقي نميماند بلكه در ميان بكش بكش شديد و بيرحمانه بازيكنان و لباس شخصيهاي ناشناس اين سو و آن سو فرستاده ميشود. لازم به ذكر است كه اين فرآيند عجيب و غريب و كشدار كه فقط مختص امسال و شهر اهواز هم نبود نزديك به سه ربع يا بيشتر طول ميكشد.
در انتها ما ماندهايم و پاسخ اين سوالها:
لذتي كه انتظار داشتيم از تماشاي مراسم اهداي جام ببريم چه شد؟
آيا اهميت فتح ليگ برتر ايران بيشتر از فينال مسابقه معتبر ليگ قهرمانان اروپا است و خوشحالي كسب آن قابل مقايسه با فتح آن جام نيست؟
آيا حساسيت مسابقه و سختي برگزاري مراسم ما از فينال ليگ قهرمانان بيشتر است؟
آيا فوتبال در كشور ما نوپاست و ما فاقد تجربه كافي در برگزاري مسابقات فوتبال يا سازماندهي مراسمات اين چنيني هستيم؟
چند دوره ديگر از ليگ حرفهاي بايد برگزار شود تا بازيكنانمان بتوانند هيجان و عصبيت خود را كنترل كنند؟
آيا ما ايرانيها موبايل داريم و خارجيها ندارند و يا در عكس سلفي خوشگلتر از موبورها ميافتيم؟
ما لذت بردن از زندگي، حال و اكنون را بلد نيستيم و به دنبال جمع كردن اتفاقات خوب در موبايلمان براي شاد شدن در رختخواب و پيش از خواب هستيم؟
آيا به راستي ما بي نظميم و آنها منظمند، ما بي فرهنگيم و آنها فرهنگ دارند؟
اگر همه صحنه هاي يكشنبه شب را از تلويزيون نديده بوديم، با يك مصاحبه مسئولي شبيه به رييس سابق فدراسيون و البته با چاشني لبخند مواجه و قانع ميشديم كه "به هرحال در برگزاري مسابقهاي با اين عظمت و اين هيجان گاهي بعضي ناهماهنگيهايي پيش ميآيد و زياد سخت نگيريد" اما وقتي ميبينيم كه ميتواند جور ديگري هم باشد، بايد سوالي از مسئولين و برنامهريزانمان كنيم و تلنگري هم به خودمان بزنيم كه علت اين ناهماهنگيها و رفتارهاي عجيب كه در يك قاب تلويزيوني، كلافگي بيننده را باعث ميشود و علت آرامش و لطافتي كه چند روز بعد در همان قاب ذهن او را در بر ميگيرد چيست؟