بازدید 8974
نگاه شما؛

چرا ما همیشه مشکل پول داریم؟

بخش «نگاه شما» برای ارائه و معرفی «نگاه» مخاطبان «تابناک» به همه موضوعات است. هر مخاطب «تابناک» می‌تواند با مد نظر قرار دادن شرایط همکاری با این بخش، «نگاه» خود را ارسال کند تا در معرض دید و داوری دیگر مخاطبان قرار گیرد.
کد خبر: ۵۴۵۳۰۷
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۱ 11 November 2015
محمّد احمدوند - مدرّس دانشگاه و آموزش و پرورش: یکی از استادانم که شاگردی ایشان افتخار من است سه حرف جالب و تفکربرانگیز می زد. اول اینکه معتقد بود انسانی که هیچ رد خوبی از خود برجای نگذارد شایستۀ نام انسان نیست. این رد می تواند یک فرزند صالح، یک درمانگاه خیریه، یا یک کتاب باشد یا اینکه آدم حدأقل یک الگوی رفتاری خوب باشد که دیگران از او یاد کنند. دوم اینکه معتقد بود یک انسان طبیعی باید تولید داشته باشد. این تولید می تواند تولید کشاورزی، تولید صنعتی، تولید علم یا مقاله یا حتی تولید ایده های ساده باشد. سوم اینکه معتقد بود هر علمی باید منجر به درآمدزایی شود و باید بتواند خودش پول توسعۀ خودش را درآورد. این درآمدزایی ممکن است مستقیم باشد یا غیر مستقیم. مثلاً اگر شما با کمک دانش یا مهارت خود به کسی که در راه مانده و اتوموبیلش خراب است کمک کنید و او هم در عوض به نشانه تشکر یک جعبه میوه برای شما هدیه بیاورد باز هم  دانش شما کارکرد اقتصادی داشته است.

وقتی حرفهای این استاد گرانقدر را با نحوه‌ی زندگی و تعاملات مردم و دولتها  در کشورهای اروپایی و آمریکا مقایسه  کنیم بیشتر پی به اهمیت آنها می بریم. چرا در ایران تیمهای فوتبال از بیت المال تغذیه می کنند، پولهای میلیاردی به بازیکنان بی خاصیت می دهند و همیشه هم از نبود پول می نالند؟ چرا هیچ وقت مدیران عامل تیمهای فوتبال بابت مدیریت ضعیف و ضرری که بخصوص در خریدهای خارجی به بیت المال زده اند بازخواست نمی شوند؟ چرا در کشورهای اروپایی تیمهای فوتبال هم درآمدزا هستند و هم کلّی مالیات به جیب دولتهایشان می ریزند؟ چرا درآمریکا سینمای هالیود درآمدی بیشتر از نفت ما دارد و سینمای ما در بی پولی دست و پا می زند؟ چرا باید بازیگران ما که سالها در این سینما کار کرده اند در سنین پیری دچار مشکل بی پولی شوند و مجبورند کنار خیابان سیگار بفروشند یا در خانۀ سالمندان بپوسند؟ چرا ما باید پول بیت المال را خرج مثلاً فیلمهای فاخر کنیم و یک دهم هزینه هم برنگردد؟ و چرا نباید آن پول را به دهها جوان فیلم اولی و فیلم دومی که فیلمهایشان زیباتر و پرمعناتر از فیلمهای فاخر ما است جایزه  داد یا آن پول را در صندوق رفاه هنرمندان گذاشت؟ چرا در ایران کارخانه های تولیدی یکی یکی تعطیل می شوند و بانکها که فقط واسطه گری و دلالی می کنند دارند مثل قارچ در همه جا رشد می کنند؟ چرا در ایران تیراژ کتاب به 500 نسخه رسیده و در آمریکا که تلویزیون ما اصرار دارد نشان دهد مردمش بی سواد و عامی هستند و حتّی رئیس جمهورشان را نمی شناسند تیراژ کتاب میلیونی است؟ راستی چند نفر در ایران از راه نویسندگی زندگی می کنند؟ چرا صدا و سیما با این حجم تبلیغ و سرمایه گذاری همیشه از بی پولی می نالد؟ و چرا با این همه بی پولی به شبکه های بی خاصیتش اضافه می کند بدون آنکه به کیفیت برنامه ها و حتّی تقویت دکل ها و بالا بردن کیفیت پخش امواجش فکر کند؟ چرا آموزش و پرورش ما با داشتن بیشترین سرمایه انسانی تحصیلکرده و با داشتن امکانات و ساختمانهای فراوان در بهترین نقاط شهرهای مختلف همیشه از بی پولی می نالد؟ چرا مشکل حقوقی سرمایه گذاری و تغییر کاربری ساختمانهای آموزش و پرورش را برای همیشه حل نمی کنیم؟ اگر مدارس از مراکز شهرها یا خیابانهای شلوغ به یکی دو خیابان آنطرف تر منتقل شوند مشکل ترافیک در آن خیابانها کمتر نخواهد شد؟ اشکالی دارد در این نقل و انتقال پولی هم به آموزش و پرورش وارد شود تا خرج حل مشکلات بی شمارش کند؟ چرا پول مدارس یا ادارات آموزش و پرورش باید مفت و مجانی در بانک ملّی باشد و بابتشان هیچ سودی به مدرسه تعلق نگیرد؟ چرا وقتی بانک ملّی با هزار منت می خواهد به معلمان پنج میلیون ناقابل وام دهد باید از آنها 10 صفحه تعهد و ضامن بگیرد؟ آن هم وام با 16 درصد سود؟ آن هم با گذاشتن کلاه شرعی روی قضیه و با دریافت یک فاکتور جعلی! این همه پایان نامه های بی خاصیت فوق لیسانس و دکتری با عنوانهای مجلل و دهان پر کن کدام مشکل کشور را حل کرده اند؟ آیا تصمیم اخیر دولت در محدود کردن ادامه تحصیل کارمندان به همین دلیل نیست که در قبال اضافه حقوق ناشی از کسب این مدارک فایده ای در آنها ندیده است؟ و کسب این مدارک به همان نسبت سواد و کارآمدی آنها را افزایش نداده است؟ بماند که این تصمیم برای سازمانهایی مثل آموزش و پرورش که معلمانش باید به روز باشند از اساس غلط است و دولت به جای حل مسأله صورت مسأله را پاک کرده است.

جواب این سئوالها ساده است. در کشورهای اروپایی و آمریکا کسی ادعای خوب بودن ندارد. به جای این کار برای همه چیز قوانین مشخص وجود دارد. هر کس در جای خود قرار گرفته است و همه می دانند مثل تکه های یک پازل همدیگر را کامل می کنند. استانداردها مشخص، نظارتها دقیق، و حق و حقوق همه محفوظ است و قانون مهمترین و قدرتمندترین عنصر در این کشورها است. آنها فهمیده اند بهترین راه برای نشان دادن خوب بودن این است که خودشان باشند و ادا درنیاورند و تظاهر نکنند. آنها فهمیده اند کافی است هر کس سعی کند درست و طبق قانون رفتار کند. در این کشورها فرهنگ کار و تولید نهادینه شده است. بچه ها از کودکی و حتّی در زمان تحصیل در مدرسه به صورت پاره وقت کار می کنند و ارزش پول درآوردن را می دانند. در آمریکا کسی را که کار نکند انسان طبیعی نمی دانند. هر ایدۀ خوبی به سرعت خریداری شده و تجاری می شود. از شکست هم نمی ترسند تا به هدف خود برسند. بانکهای آنجا حتّی به یک پسربچه 10 ساله که ایده ای تولیدی یا تجاری دارد با قبول دوچرخه اش به عنوان وثیقه  وام می دهند و البته دوچرخه را هم برای استفاده به خودش برمی گردانند و حتّی با او شریک می شوند و اگر ضرر کرد در ضرر هم با او شریک می شوند و برای این وام دادن مهمترین تضمین، فکر و ایدۀ او است نه یک ضامن کارمند! اصلاً در آنجا ضامن نمی خواهند. هر کس باید با اموال خودش ضامن وام خودش باشد نه با چک دیگران و بیچاره کردن کارمندان بیچاره. قرار نیست آدمهای بی فکر و بی اندیشه با سرمایه یا آبروی دیگران ریسک کنند. در این کشورها دولت فقط خدمات آموزشی، تأمین اجتماعی و بهداشتی ارائه می دهد و نظارت می کند و شرکتها و کارخانجات و فیلم و فوتبال باید خودشان خرج خودشان را دربیاورند. در این کشورها دولتها پولی را که باید صرف رفاه اجتماعی کنند به بازیکنان فوتبال نمی دهند. برای همین هم تمام شرکتها سعی می کنند بهترینها را به کار گیرند. در این بازار پر رقیب فقط شایستگی است که اهمیت دارد. وقتی کارمند یا مدیری شایستگی خود را از دست می دهد به راحتی بازنشسته، بازخرید، یا حتّی اخراج می شود. در کشور ما وقتی کارمندی رسمی شود دیگر توپ هم تکانش نمی دهد حتّی اگر از لحاظ کارآیی صفر باشد یا از نظر روانی نرمال نباشد یا قیافه اش از شدت مصرف مواد مخدر مثل زغال سیاه شده باشد! یا بعضی مدیران و مسئولان گویی مادام العمر منصوب شده اند. در بعضی سمتها مثل مربیان فوتبال یا مدیران عامل باشگاهها یا مثلاً در حوزه معاونت سینمایی وزارت ارشاد و خیلی جاهای دیگر چند اسم محدود فقط جابجا می شوند حتّی اگر در سمت قبلی باعث سقوط مجموعۀ خود شده باشند. این یعنی نیازی برای تحرک و شور و نشاط  نیست. این یعنی نوآوری چه اهمیتی دارد. این یعنی جوان نخبه باید بی خیال یافتن شغل یا جایگاه مناسب خود باشد. و همۀ اینها یعنی سازمانهای ما، ادارات ما، و کارخانجات  نخواهند توانست درآمدزا شوند. کارخانه ها و شرکتها و برنامه ها شکست می خورند، و کارخانه ها و شرکتها و برنامه های دیگری بر اساس همان سیستم سنتی و غلط و با همان مدیریت غلط ایجاد می شوند و اینها هم شکست می خورند و این دور و تسلسل بیهوده ادامه دارد. این روزها دیگر کمتر کسی به نام نیک فکر می کند و همه در فکر "نان" نیک هستند! این روزها منیت زیاد شده است. به قول یک استاد جامعه شناسی حتّی در عکسها هم کمتر "ما" می بینیم و بیشتر "من" می بینیم و شاید برای همین سلفی گرفتن اینقدر محبوب شده است. این روزها جوانها زحمت کشیدن را دوست ندارند، تولید کردن را دوست ندارند. این روزها یک شبه پولدار شدن آرزوی ما شده است و برای همین هم این حجم بزرگ از تبلیغات اس ام اسی و تلویزیونی را می بینیم که با رؤیای برنده شدن ماشین 300 میلیونی یا ویلا و هواپیما مردم را هر چه بیشتر به سوی خمودی و تنبلی سوق می دهند. بعضی از بچه ها دیگر لازم نمی دانند درس بخوانند و زحمت بکشند چون نه تنها دانشگاه آزاد بلکه بعضی دانشگاههای دولتی هم بدون کنکور آنها را می پذیرند حتّی اگر کوچکترین استعدادی در رشتۀ انتخابی خود نداشته باشند یا اصلاً استعداد نداشته باشند و این یعنی فاجعه! بدترین چیز وجود افرادی با مدرک دانشگاهی است که اصولاً صلاحیت داشتن آن مدرک را هم نداشته اند و حالا از خانواده و جامعه و دولت و از زمین و زمان هم طلبکار هم هستند. انسان با کار و زحمت و پیشرفت تدریجی شخصیت پیدا می کند. جامعۀ ما دیگر اینها را ارزش نمی داند. این روزها ارزش در پول و خانه و ماشین آنچنانی داشتن است، در تابع مدّ روز بودن، در هدر دادن وقت پای سریالهای ترکی ماهواره ای، در هدر دادن وقت برای خواندن نوشته های تکراری در شبکه های اجتماعی، در زرق و برق و توانایی فریب دادن است، در تظاهر و دروغ گفتن و تهمت زدن، در جنجال درست کردن، در توی بوق بودن و در رسانه ها جولان دادن، در خوب نبودن، و این بد دردی است. و چقدر سخت است جلوی این سیل خروشان مقاومت کردن و خوب ماندن!  
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی