بازدید 4089

صدا چون مي‌دهد تار شكسته

کد خبر: ۵۳۵۶۵
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۱ 30 June 2009
درست 3 هفته پيش از اين آن زمان كه مردم شهر سخت در گيرودار تدارك انتخابات بودند صبح جمعه‌اي مثل همه جمعه‌هاي اين 50 سال پير مرد يا علي محكمي گفت و به عشق زورخانه نيرومند خودش را به ميدان سنگ رساند.

به نوشته همشهری؛ سال‌ها پيش وقتي جلوي در زورخانه مي‌رسيد به احترام بزرگترها آيين تعارف به‌جا مي‌آورد؛ ابتدا سادات و پهلوانان ارشد و پيشكسوتان و سپس سايرين به ترتيب سن وارد مي‌شدند اما با وجود اينكه او امروز پيشكسوتي مسلم و پهلواني تمام‌عيار بود هنوز به رسم ادب و كرنش قبل از ورود، در آستانه در ايستاد و تعارف كرد، جوانترها ادب كردند و او را روانه زورخانه كردند، به محض ورود صداي زنگ و ضرب و صلوات كه نشانه احترام خيلي زياد مرشد است در فضاي معنوي زورخانه پيچيد...

مرشد حاج احسان گلچين وقايع آن روز را چنين بازگو مي‌كند: «وقتي پهلوان اسماعيل شهر بابكي وارد زورخانه شد با زنگ و ضرب و صلوات ورودش را خير مقدم گفتيم؛ پهلوان حال منقلبي داشت به شكلي كه با روزهاي ديگر خيلي فرق مي‌كرد كنارش نشستم؛ گفتم اگر حالتان خوب نيست امروز ورزش نكنيد. گفت ورزش نمي‌كنم، ولي مي‌خواهم مدح علي بخوانم. ورزشكاران كه آمدند پهلوان اسماعيل لباس عوض كرد و رخصت خواست، آستان گود را بوسيد و وارد گود زورخانه شد و رفت سر تخته – خيلي به ادبيات و شعر علاقه‌مند بود چندين هزار بيت شعر حفظ بود- شروع كرد به خواندن مدح علي.»

پهلوان حاج حسن بخشيان رئيس هيات ورزش‌هاي زورخانه‌اي و كشتي سنتي كاشان نيز مي‌گويد: «مقتداي همه ورزشكاران زورخانه‌اي علي است اما پهلوان اسماعيل شهر بابكي ارادت ويژه‌اي به مولايش داشت آن روز وقتي داخل گود شد سر از پا نمي‌شناخت گويا چيزي برايش عيان شده بود كه بر ما و ديگران پنهان بود با شور و حال خاصي مدح علي (ع) را آغاز كرد؛

هو الاول هو الاخر هوالظاهر هو الباطن

علي دنيا علي عقبي علي دريا علي صحرا

علي جانم علي قلبم علي روحم علي دينم

علي هست نور اعضايم علي هست خواب رويايم

علي پير و ولي من علي راه طريق من

علي ذات خداي من علي ذكر حيات من

علي يار محمد بود علي داماد احمد بود

علي سردار واحد بود علي شاه ولايت بود

مرشد حاج اصغر مهندس مي‌گويد: «پهلوان اسماعيل علاوه بر اينكه پيشكسوت و جوانمرد بود روحيات خاصي داشت كه منحصر به خود او بود. بسيار متواضع بود و مرام‌هاي فتوت و جوانمردي را به خوبي رعايت مي‌كرد، همه خصايل اخلاقي او عالي بود، سفره‌دار بود، وفادار بود، پادار بود، مي‌گفت وقت مرگم دوست دارم ذكر علي بر لب داشته باشم...»

مرشد حاج احسان گلچين ادامه مي‌دهد: «مدح علي را با شور و حال تا آخر خواند
علي ذاكر و ساجد بود علي قائم به واحد بود

علي در مسجد كوفه به محراب عبادت بود

علي والي كوفه بود علي در قبله حاضر بود

علي در بستر احمد امانت دار صابر بود

علي همراه احمد بود علي نور محمد بود

ميان آب و گل آدم به دستان محمد بود

سپس از گود خارج شد روي نيمكت كنار گود نشست، آرام دراز كشيد وقتي به بالاي سرش رسيدم ديدم لبخندي بر لب دارد و گويا سال‌هاست از اين جهان رفته است...»

حاج حسن بخشيان مي‌گويد: «روز 15 خرداد، جمعه، پيشخواني اذان ظهر، مدح علي بر لب و به لقاءالله پيوستن سعادتي است و آرزوي هر باستاني كاري است كه برايش چنين لحظه‌اي پيش بيايد و اين از خلوص و نيت پاك و ارتباط عاطفي و قلبي پهلوان اسماعيل شهر بابكي بود كه پس از 50 سال يا علي گفتن ذكر علي بر لب به ديدار معشوقش شتافت...»

پهلوان اسماعيل شهر بابكي اول فروردين سال 1313 در كاشان به دنيا آمد ورزش باستاني را از دوران نوجواني در زورخانه نيرومند آغاز كرد در زورخانه‌هاي تختي و دانشگاه آزاد و ساير شهرهاي كشور هم حضوري فعال داشت چندين سال متوالي صاحب مقام در رده‌هاي مختلف مسابقات زورخانه‌اي كشور بود كه از آن جمله مي‌توان به مقام چهارم كشوري در سال 80 مقام دوم در سال 82 مقام چهارم در سال 83 مقام سوم در سال 84 اشاره كرد اين ورزشكار و پيشكسوت با اخلاق ورزش باستاني سرانجام روز جمعه 15 خرداد 88 در سن 75 همانگونه كه آرزو داشت در حالي كه ذكر علي بر لب داشت در زورخانه نيروند كاشان به معبود شتافت يادش گرامي و قرين رحمت خداوند باد.

درگذشت اين پيشكسوت با اخلاق و جوانمرد ورزش باستاني بهانه‌اي شد براي شنيدن در دل‌هاي باستاني كاران كاشاني؛ حاج حسن بخشيان مي‌گويد: «فكر نمي‌كنم كه فايده‌اي داشته باشد سالهاست كه گلايه ورزشكاران باستاني مطرح مي‌شود ولي گوش شنوايي نيست...»

او بزرگترين مشكل ورزش باستاني كاشان را وابستگي تشكيلاتي به اصفهان مي‌داند و ادامه مي‌دهد: «اين داستان همه كاشاني‌هاست و تازگي ندارد تا زماني كه اينگونه باشد نبايد به اميد اتفاق خاصي باشيم...» رئيس هيات ورزش‌هاي زورخانه‌اي و كشتي قهرماني كاشان از مراجعه به مسئولان مختلف و اينكه هيچ نتيجه‌اي نگرفته مي‌گويد.

5 زورخانه در كاشان فعال است كه بيش از 100 ورزشكار در آن فعاليت دارند و از قديم تا بحال مرشدها و ورزشكاران كاشاني زبانزد بوده‌اند؛ مي‌گويد: «از سال 76 تاكنون 12 سال است كه مسئوليت اين هيات را دارد ولي تاكنون يك ريال اعتبار و كمك از اصفهان دريافت نكرده است.»

سابقه آشنايي او با حيدريان رئيس تربيت بدني به دوران جبهه و جنگ بر مي‌گردد ولي در عين حال مي‌گويد: «دست ايشان براي كمك به ورزشكاران بسته است... بخشيان از من مي‌پرسد خاصيت اين فرمانداري ويژه براي كاشان چيست؟ بلافاصله جواب مي‌دهد: «اين سئوال را از نماينده مجلس هم پرسيده‌ام ولي جوابي نشنيده‌ام...»

مرشد حاج احسان گلچين نيز از استقبال خوب جوانان و نبود بودجه سخن مي‌گويد: «مرشد ركن زورخانه است بيمه مرشدها يكي از خواسته‌هاي ماست ولي سال‌هاست كه مسئولان وعده مي‌دهند ولي هنوز عملي نشده است.»

مرشد حاج اصغر مهندس مي‌گويد: «ورزش باستاني تنها ورزش نيست بلكه فعاليت فرهنگي، اعتقادي و ترويج اخلاق و جوانمردي است دولت اين همه براي فوتبال هزينه مي‌كند ولي توجه چنداني به اين ورزش نمي‌شود.» وي نيز با اشاره به علاقه و استقبال جوانان مي‌گويد: «زورخانه كار دل است و آدم عاشق مي‌خواهد اگر پشتوانه مادي و معنوي همراه اين عشق شود امكان توسعه آن فراهم مي‌شود.»

حاج حسن بخشيان مي‌گويد: «درد دل زياد است، خسته‌تان كردم بگذريم؛ دوشنبه تشريف بياوريد زورخانه نيرومند زيارت عاشورا داريم» لبخندي مي‌زند و ادامه مي‌دهد: «دلخوشي ما هم همين است روشن نگه داشتن چراغ اين زورخانه‌ها و زنده ماندن نواي مرشدها و صداي ضرب و...:»

خداحافظي كه مي‌كنم ناخودآگاه تصوير آرام و نوراني استاد علي‌محمد كارگر هنرمند گره‌چين و پهلوان پيشكسوت كاشاني جلو چشمم نقش مي‌بندد، فاتحه‌اي مي‌خوانم و خاطرات يك هفته زندگي با استاد كارگر در جريان ساخت فيلم كوتاه 8 ميليمتري «تار شكسته» (اميرعباس مهندس-1371) را در ذهنم مرور مي‌كنم...صدا چون مي‌دهد تار شكسته...
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی