مدیریت جهادی چیست، از کجا آمده است، چه تفاوت هایی با سبکهای دیگر مدیریتی دارد و .... اینها مباحثی است که در حوزه مدیریت جهادی، مطرح می شود تا قابلیت اجرایی شدن به صورت فراگیر را داشته باشد. برای دریافت چیستی و ابعاد مختلف مدیریت جهادی با «دکتر روح الله ایزدخواه» به بحث نشسته ایم. وی که از پژوهشگران این عرصه محسوب میشود. وی معتقد است مدیریت جهادی خاصه در زمین مدیریت اسلامی روییده و همان الگوی اسلامی- ایرانی در عرصه مدیریت است و قابلیت تبدیل شدن به علم را نیز دارد. دکتر ایزدخواه به دستان توطئهگری اشاره دارد که بعد از دوران دفاع مقدس با کم کاریها، خیانتها و سوء تدبیرها باعث کمرنگ شدن فرهنگ مدیریت جهادی شدند.
• اگر موافق باشید برای شروع بحث به رابطه مدیریت جهادی با مدیریت اسلامی بپردازیم. مدیریت جهادی یک نظریه یا پارادایم مدیریتی است یا اینکه آن را سبکی از مدیریت اسلامی میتوان دانست؟
به طور کلی میتوان گفت که مدیریت جهادی در زمین مدیریت اسلامی روییده است. به عبارتی بستر همان آموزههای اسلام است که آمده در تجاربی به عینیت رسیده که در نهایت آن را به نام مدیریت جهادی میدانیم. معتقدیم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این تجارب به صورت سازمان یافته و وسیع رخ داده است. تا قبل از انقلاب هم ممکن است چنین تجاربی را داشته باشیم ولی بسیار سازمان نیافته، فردمحور بود ولی مدعی هستیم که بعد از انقلاب، مدیریت جهادی به صورت نهادینه و سازمان یافته رخ داد و بعد از آن میتوان اسم آن را یک سبک و الگوی واقعی عملی گذاشت. ضمن اینکه نظریه و پارادایم هم دارد ولی از بعد از انقلاب دیگر یک نظریه صرف نیست و به عرصه عمل رسیده است. پارادایم آن همان نگاه اسلامی به موضوعات مدیریتی است و در مورد سبک آن میتوان بحث کرد زیرا میتواند در قالب چندین سبک ارائه شود مثلاً سبک مدیریتی که در بسیج، سپاه، جهاد سازندگی، جهاد دانشگاهی و... رخ داد که میتواند سبکهای مختلفی باشد. به عبارتی میشود در ذیل یک پارادایم به نام مدیریت اسلامی سبکهای مختلفی از مدیریت جهادی داشت. لذا در عرصههای مختلف سبکهای مختلفی از مدیریت جهادی را میطلبد، به تعبیری دیگر میتوان گفت مدیریت جهادی همان مدیریت اسلامی محقق شده در انقلاب اسلامی است و در یک کلام میتوان گفت مدیریت جهادی مدیریت به سبک اسلامی- ایرانی و یا همان الگوی اسلامی- ایرانی در عرصه مدیریت است.
• با این تعابیر مدیریت جهادی خاصه الگوی اسلامی-ایرانی است و در کشورهای دیگر تکرار نشده است؟
با ویژگیهایی چون نهادینه، وسیع، فراگیر، بلند مدت و پایدار بودن تا به امروز در جای دیگری تکرار نشده است و اگر بوده، پراکنده بوده. به صورت موقتی شاهد بودهایم ولی با این خصوصیات تکرار نشده است. البته در طول انقلاب، سرعت قطار مدیریت جهادی شدت و ضعف داشته است ولی به ترتیب این مولود در طول انقلاب در مسیر بلوغ است.
• مدیریتها و سبکهای مختلفی که در کشورهای دیگر همچون ژاپن و حتی آمریکا شاهد بودیم و دستاوردها و موفقیتهایی هم داشتهاند چه تفاوتی با مدیریت جهادی دارند؟
در الگوی مدیریت جهادی که در ایران رخ داده است وجوهی که مثلاً در مدیریت ژاپنی چون پرکاری و کم توقعی وجود دارد در مدیریت جهادی هم هست ولی وجوه بسیار پررنگ تری در مدیریت جهادی وجود دارد که به هیچ وجه قابل مقایسه با دیگر سبکهای مدیریتی نیست.
• چه وجوهی؟
به عنوان مثال یکی از ارکان مدیریت جهادی، مردم و به صحنه آوردن مردم است. مدیریت جهادی وقتی متبلور میشود که آن قشر جامعه هدف به صحنه آمده باشند و از ظرفیت مردم استفاده شده باشد. آن زمان میتوان گفت که مدیریت جهادی رخ داده است. تمام توفیقات انقلاب در تمام عرصهها بیشک به حضور مردم گره خورده است ولی حضور مردم در بحثهای مدیریت و اقتصاد در دنیا ناشناخته است. در نهایت علوم غربی به مشارکت بخش خصوصی و مشارکت ذینفعان رسیدهاند. اینها کلیدواژههای علمی غربی بعد از ۲۰۰-۲۵۰ سال نظریهپردازی در اقتصاد و جامعهشناسی است. حضور مردم به عنوان اولین تفاوت چشمگیر بین مدیریت جهادی و دیگر سبکهای مدیریتی بشمار میآید. به دلایل مختلف این اصل اساسی خاص انقلاب اسلامی ماست. ایدئولوژی انقلاب مبتنی بر مردم بوده است. لذا به دلیل این تفاوتها نمیتوان گفت مدیریت جهادی مثلا در ادامه مدیریت ژاپنی بوده است.
• شاید نقدی که مطرح شود این باشد که ما شاهد افت و خیزهای فراوانی در مدیریت جهادی بودهایم. به عنوان مثال در دوران دفاع مقدس اوج مدیریت جهادی و وحدت مردم را شاهد بودهایم و در سالهای اخیر این نوع سبک کمرنگ شده است. به عبارتی نقادانه گفته میشود رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود ولی در کشور ژاپن یک روند رو به رشد به صورت هماهنگ و منظم در طول سالها تکرار شده است. چنین نقدی را وارد میدانید؟
خیر. اصلا اینطور نبوده، کشورهای دیگر هم حتما افت و خیز داشتهاند و روند ثابتی را طی نکردهاند. بعد از جنگ ضربات بزرگی بر الگوی مدیریت جهادی، عامدانه و سازمان یافته وارد شد که نیاز به بررسی و ریشه یابی اساسی دارد. یکی دیگر از وجوه تفاوت با دیگر سبکها نقش سرمایه و امکانات در پیشبرد امور است. در دنیا و در نحله های آنگلوساکسونی غرب سرمایه حرف اول را میزند. پیشرفت و توسعه مبتنی بر سرمایه است و بدون امکانات هیچ چیز قابل تعریف نیست. در نحلههای چپگرای غرب سرمایه عامل اول و بدون منازع نیست ولی نوعی از امکانات چون ماشین آلات و فناوری پیش ران، عامل و مقدمه پیشرفت و موفقیت است. در مدیریت جهادی انسان ابتدا و انتهای هر چیز است و امکانات فرع است. در برخی نحلههای غربی اخیر انسان جدی گرفته شده است که چه بسا برگرفته از تجربه انقلاب اسلامی باشد. در ایران ثابت کردهایم دست خالی میتوان کارهای بزرگ انجام داد. البته انسان با تعریف خاص خود، نیروی کاری که مارکسیستها میگویند، نیست.
• انسان در مدیریت جهادی با نیروی کار در تعریف مارکسیسم چه تفاوتی دارد؟
مارکسیسم هم در لوای مادیگرایی به انسان نگاه میکند و بیشتر به وجه کارکردی انسان مینگرد.
• در واقع به جای پول به انسان مینگرد.
بله. میگوید کارِ انسان. به خود و ماهیت انسان کاری ندارد ولی انسانِ جهادی در مدیریت جهادی پایه و اساس است. که در فرهنگ خودمان میگوییم مومن جهادی در مقابل انسان اقتصادی در غرب. همچنان که در غرب پایه مدیریت و اقتصاد انسان اقتصادی است و در تعریف آن میگوید انسانی که دنبال حداکثرسازی منافع و سود شخصی است. یکی از آفتهای مدیریت جهادی بعد از دفاع مقدس اینست که فرهنگ و مدیریت جهادی را به روحیه جهادی تقلیل دادند. در حالیکه معتقدیم یکی از بخشهای آن روحیه جهادی است و وجوه گسترده تری هم دارد.
• وجوه گستردهای که برای مدیریت جهادی اشاره داشتید شامل چه اجزایی است؟
سازمان جهادی، مأموریت جهادی، فرهنگ جهادی به معنای فرهنگ عمومی و محیط است، جو جهادی و... یک بخش انسان جهادی است و یکی از دهها پارامتر انسان جهادی، روحیه جهادی است.
• هیچ یک از ویژگیهای انسان جهادی مثلاً در یک فرد ژاپنی نیست؟
چرا هست. مثلاً وقتشناسی، کم توقعی و حتی فداکاری؛ در جنگهای دنیا هم فداکاری و ایثار بوده است ولی وقتی صحبت از مدیریت جهادی میکنیم یک کلی را داریم که برخی از اجزای آن میتواند در دنیا هم مشابه داشته باشد ولی وقتی آن کل را میبینیم دیگر با موجودی متفاوت رو به رو هستیم که دیگر نمیتوان با دیگر کشورها قیاس کرد.
• برخی از خصوصیاتی که اشاره داشتید شاید بتوان گفت با روحیه ذاتی ایرانیها مغایر است مانند وقتشناسی یا تنبلی و... و شاید در کشورهای دیگر مانند همان ژاپن اینگونه نباشد و آنها اتوماتیک وار منظم هستند. اینگونه مغایرتها با انسان در الگوی مدیریت جهادی تضاد ایجاد نمیکند؟
بله. نکته بسیار مهم اینست که وقتی صحبت از انسان میکنیم باید ابعاد مختلف آن را بشناسیم. در سراسر غرب انسان تک بعدی و تک ساحتی دیده میشود و تمام ویژگیهایی که برای انسان شرح داده میشود در سقف مادیات طرح میشود. در فرهنگ اسلامی به طور اتم و در مدیریت جهادی به طور اخص انسان از اساس دو بعدی است نه تک بعدی؛ مادیات و معنویات لذا مثلا وقتشناسی در فرهنگ اسلامی و ژاپنی متفاوت است در ژاپن وقتشناسی در چتر مادیات و در فرهنگ اسلامی حتی وقتشناسی در چتر مادیات و معنویت تعریف میشود لذا یک انسان منظم و وقتشناس میتواند در فرهنگ زاپنی خودکشی کند ولی یک انسان منظم در فرهنگ جهادی هیچ زمانی به خودکشی نخواهد رسید. پس باید تفاوتش را در خروجیهایشان سنجید نه ورودیهایشان. نمیشود انتزاعی با موضوع رو به رو شد و پارامتر وقتشناسی را جدا از معنویت بررسی کرد. نمیشود گفت پس ژاپنی با ویژگیهایش مثلاً ۳۰% جهادی هست! خیر. جهادی که میگوییم یک کل است که مجموعش جهادی را حاصل میشود. لذا در فرهنگ اسلامی مفهوم انسان کامل را داریم ولی در غرب اصلاً انسان کامل تعریف نشده است چه برسد که بخواهند به دنبالش باشند. اینجا بحث از جوهره انسان جهادی است که حد یقف ندارد و همه چیز را تحت شعاع قرار میدهد. شما نمیتوانید بدون شناخت از انسان کامل تنها پارامتر نظم را بررسی کنید این ارزشی نخواهد داشت. در غرب هم مثلا عناوینی چون مدیریت زمان و... را داریم.
• به نتیجههای یکسان نمیرسند؟
خیر. اگر جهتگیری انسان کامل نباشد و در چند جزء با اجزای انسان کامل همراه شوید هیچ وقت به هدف یکسان نخواهید رسید. مسیر دیگری طی خواهد شد و تشابه فقط تشابهات لفظی خواهد بود. در شروع ممکن است یک مدیر جهادی و یک مدیر مثلاً ژاپنی به یکدیگر بسیار شبیه باشند ولی در ادامه راه تفاوتها بسیار فاحش خواهد شد و در مسیر تکامل تفاوتهایشان بسیار بزرگ خواهد شد.
• با توجه به اینکه قائل به تفاوتهای فاحش در ادامه مسیر هستید، جایگاه مدیریت جهادی در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت کجاست؟
اگر یکی از وجوه پیشرفت را مدیریت بدانیم مدیریت جهادی اساساً مدیریت در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است. الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت بستری است که باید در آن حرکت کنیم و ریلهایی دارد یکی از این ریلها مدیریت است. الگوی مدیریتی که از آموزههای اسلام برخواسته و در ایران به عینیت رسیده؛ مدیریت جهادی است. لذا بدون درک و شناخت از گفتمان انقلاب، نمیتوان به مدیریت جهادی رسید و یا بدون اخلاق اسلامی نمیتوان به مدیریت جهادی رسید. اینها بسترهای رسیدن به مدیریت جهادی است.
• میتوان مدیریت جهادی را تبدیل به یک علم کرد؟
بله. چون مدیریت جهادی در عمل محقق شده و یک معرفت صرف نیست؛ پیش از حقیقت یک واقعیت است لذا آن را میتوان تبدیل به علم کرد و یک دانش مدیریت اسلامی- ایرانی از مدیریت جهادی تبیین کرد.
• چگونه؟
در یک جواب کلی و اولیه میتوان گفت کاری که صورت نگرفته نگاه، تبیین و تحلیل واقعیات انقلاب اسلامی در این سی سال اخیر است. اگر از این مسیر نرویم از هر مسیر دیگری یا منحرف و یا فرسوده خواهیم شد و به خروجی نمیرسیم. شاید بتوان به عنوان آسیبشناسی رفتاری تولید علم در ایران گفت؛ هر زمان به دلایل مختلف صحبت از مشابه این مباحث میشود، یکسره موضوع به فضای ذهنیات و تئوریهای فلسفی و مبنایی میمانیم. بلایی که بر سر اقتصاد اسلامی آمد؛ اغلب و قریب به اتفاق تلاشها به مباحث فقهی و فلسفی مبنایی منحصر شد و به واقعیات، کم توجه شد. به عنوان مثال در خصوص حرمت ربا چقدر کتاب و مقاله تولید شد که البته لازم بود ولی درصدی از این زحمات الگوی قرض الحسنههای خانگی را که به وفور رشد کرده را به درستی تئوریزه و تبدیل به یک الگوی علمی فراگیر نکردهایم که حتی به کشورهای دیگر صادر کنیم. میتوان گفت الگوی بانکداری اسلامی را در قرض الحسنههای خانگی محقق کردیم و بسیاری از نیازها در این مدل رفع شده است. البته مدیریت جهادی را از ابتدای انقلاب شاهد بودهایم و امروز بحمدالله گفتمان و فراگیر شده است و بحث اینست که دچار خطایی که در اقتصاد اسلامی شدهایم، نشویم.
• با توجه به اینکه تجربیات متعددی از مدیریت جهادی را شاهد بودهایم، چنان نیازمند یادآوری بودهایم که مقام معظم رهبری با نامگذاری سال این موضوع را یادآور میشوند...
بله. بحث اینست که وقتی میگوییم یکی از مولفههای نرم افزاری انقلاب مدیریت جهادی است تا زمانی که انقلاب هست باید این موضوع پیگیری شود. عرض شد که بعد از جنگ، کم کاریها، خیانتها و سوء تدابیری صورت گرفت که موضوع مدیریت جهادی کمرنگ شد. البته بودند افراد، گروهها و یا سازمانهایی که مدیریت جهادی را سرلوحه کار خود داشتند اما در عرصه عمومی جامعه کمرنگ شد.
• آیا مدیریت جهادی در تقابل صرف با مادی خواهی است؟
یکی از وجوه آن اینست.
• به نظر شما همین موضوع و تعبیر غلط از این مسئله و به بیانی اینگونه تعریف شدن که با مدیریت جهادی هیچ نفع مادی حاصل نخواهد شد و مدیریت جهادی برابر فقر است باعث آسیب نمیشود؟
بله، یکی از آموزههای غلط و انحرافات این بود. البته معتقدم این انحرافات به دست توطئه گران ساخته شد نه اینکه تجربه انقلاب اسلامی به این رسیده باشد. بله، در زمانی این گونه تعبیر شد که مدیریت و کار جهادی یعنی ارزشمند شدن فقر! در صورتی که اینگونه نبود. ائمه علیهم السلام تأکید داشتند که برای دنیایت همانگونه کار کن که گویی صد سال زنده هستی و برای آخرتت آنگونه عمل کن که گویی فردا خواهی مرد. این تأکیدات به دلیل جلوگیری از چنین انحرافاتی بوده است.