بازدید 10670

فرار دختر 15 ساله برای سراب زندگی در اروپا

کد خبر: ۵۰۲۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۰ 23 May 2015
دختر نوجوانی که با وعده‌های فریبکارانه مرد همسایه از خانه فرار کرده بود، پس از چهار ماه دستگیر شد.

به گزارش ایران، «ملیکا» 15 سال سن دارد. او چهار ماه پیش با سرقت 10 میلیون تومان پول و طلاهای مادرش از خانه فرار کرد. با اعلام گم شدن دختر نوجوان به پلیس، تحقیقات برای یافتن او آغاز شد.

 پس از گذشت چهار ماه مأموران پلیس، ملیکا را در حالی دستگیر کردند که به خانه برگشته و به خاطر ارث و میراث با خانواده‌اش درگیر شده بود.

دختر نوجوان به قاضی پرونده گفت: بچه کوچک خانواده هستم و دو برادر بزرگتر از خودم دارم. بعد از مرگ پدرم با مادرم مشکل پیدا کردم. عصبی شده بودم و مادرم مدام گیر می‌داد. او با این رفتارش برادرانم را نیز حساس کرده بود. آنها سر  کوچکترین مسأله کتکم می‌زدند. از نظر روحی و روانی خیلی به هم ریخته شده بودم که با یکی از همسایه‌ها آشنا شدم.

«مسعود» 30 ساله است و زن و دو بچه دارد. یک روز سوار خودرویش شدم. باران می‌بارید و فکر می‌کردم می‌خواهد لطف کند اما او سر صحبت را باز کرد و از زندگی‌اش می‌نالید. می‌گفت همسرش را دوست ندارد و... من هم حماقت کردم و از غصه‌های زندگی‌ام گفتم. مسعود ادعا می‌کرد از مدت‌ها قبل مرا زیر نظر داشته و دوستم دارد. حتی می‌گفت می‌خواهد همسرش را طلاق بدهد و اگر مایل باشم می‌توانیم آینده‌مان را بسازیم. از شنیدن این حرف‌ها ناراحت شدم. از او خواستم توقف کند تا پیاده شوم.

 او لحظه‌ای به چشمانم خیره شد و گفت: قول می‌دهم به محض طلاق همسرم دست تو را بگیرم و برای همیشه به یک کشور اروپایی برویم. در آنجا شرایط ادامه تحصیل تو را فراهم می‌کنم و کاری خواهم کرد که مایه افتخار خانواده‌ات باشی. مسعود با این حرف‌ها مرا خام کرد. مدتی از طریق تلفن و اینترنت رابطه داشتیم. احساس می‌کردم تنها کسی است که درکم می‌کند. به پیشنهاد او فرار کردم. 10 میلیون تومان پول و طلاهای مادرم را نیز برداشتم. مسعود چهار ماه مرا در خانه‌ای پنهان کرد. منتظر بودم به خارج از کشور برویم، امروز و فردا می‌کرد. پول‌ها و طلاها را از من گرفت، بعد هم گفت این پول برای رفتن به خارج از کشور خیلی کم است. من برای رسیدن به آرزوهایم تصمیم گرفتم سهم ارث خودم را بگیرم. به خانه برگشتم و گفتم ازدواج کرده‌ام و سهم ارثم را می‌خواهم. برادرم به پلیس زنگ زد و دستگیر شدم. مسعود می‌گوید مرا نمی‌شناسد و از پول‌ها و طلاها خبری ندارد.

 من به همین راحتی فریب خوردم و حالا...
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
انتشار یافته: ۱۰
واقعا اینها بشرند . این مسعود بایدحداقل بجرم ادم ربایی بیست سال روانه زندان کرد
نتیجه ایجاد تنش در خانواده فرار است و فرار نتیجه بی خردی جوانان و نوجوانان...
حالا هم باید چوب کاراتو بخوری تا دیگه از این فکر ها نکنی
متاسفانه بعضی از مادرها با ناآگاهی به تبعیض علیه دختران در خانواده دامن میزنن.اگه این مادر دخترشو تو اون سن بحرانی درک و راهنمایی میکرد و پشت برادرارو نمیگرفت همچین اتفاقی نمیفتاد...طفلک خیلی بچس
یک سوال همیشه تو ذهنم هست:
چرا خانم ها وقتی کاری را با اراده انجام میدن بعد طرف مقابل رو مقصر 100% نشان میدن؟
زهی خیال باطل و بچه ای مست به جای خانواده اش باشید چه می کنید قطعا اعدام چاره کار نیست //
عزیزم تو اول باید خوب عروسک بازی میکردی بعد........
اون بی شرف رو بگو که از یه بچه 15 ساله سواستفاده کرده
نازی دختر معصوم و بی گناه و بی پناه ... وای بر خانواده و مادر و برادران این دختر بچه که اونقدر بهش ظلم کردند که به این روز افتاده ...
دختر بچه ها گلهای بهشتند و باید با اونها درست رفتار کرد که به علف هرز تبدیل نشوند .
...البته خونواده ها هم مقصرن که باعث میشن دخترا که خیلی راحت گول میخورن، برای رهایی از مشکلات روحی و روانی شون به غریبه ها پناه ببرن!!!
هرچه از این بدتر سرت بیاید کم است
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی
آخرین اخبار