روز گذشته، خبری در مطبوعات ترکیه اعلام شد، مبنی بر اینکه مقامات دولت ترکیه و عربستان برای همکاری در زمینه حمایت از گروههای شورشی و همچنین تروریستهای مخالف دولت سوریه به توافق رسیدهاند. یک اندیشکده آمریکایی در مطلبی به بررسی ابعاد این موضوع و دلایل همراه و همسو شدن آنکارا و ریاض برای حمایت از تروریستها پرداخته است.
به گزارش «تابناک»، اندیشکده «استراتفور» با انتشار مطلبی در پایگاه اینترنتی خود به بررسی توافق اخیر ترکیه و عربستان سعودی برای حمایت از گروههای مسلح مخالف دولت بشار اسد در سوریه پرداخته و دلایل اتحاد این دو کشور در این موضوع را بررسی کرده است.
در این مطلب آمده است: در حالی که جنگ در یمن همچنان ادامه دارد، عربستان سعودی در حال افزایش مداخله خود در سوریه نیز هست؛ اما بر خلاف یمن که در آن، سعودیها از بزرگترین نیروی نظامی برخوردارند، عرصه نبرد در سوریه برای ریاض پیچیدهتر است. سعودیها در حالی به همکاری با ترکیه میپردازند که این دو کشور با یکدیگر در توافق کامل نیستند.
حمایت ایران از دولت سوریه، موضوع دیگری است که اوضاع را پیچیدهتر میکند و نگرانی آمریکا از اینکه گروههای افراط گرا بتوانند هر گونه خلأ قدرت احتمالی در دمشق را پر کنند، عامل مهم دیگر در این زمینه است؛ افزون بر این، عملیات ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه داعش در عراق و سوریه، خود به پیچیدگی اوضاع برای عربستان میافزاید.
با وجود این، گزارشها حاکی از آن است که عربستان سعودی و ترکیه به توافقی برای افزایش قابل توجه حمایت از شورشیان مخالف بشار اسد در سوریه دست یافتهاند. در همین حال، خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داده که نیروهای اپوزیسیون سوری میگویند، ریاض خواستار متحد کردن بخش عمده گروههای شورشی سوری است و میخواهد یک گردهمایی را به همین منظور در نیمه ماه ژوئن ترتیب دهد. در همین حال، وزرای خارجه ترکیه و قطر برای بحث درباره سوریه و دیگر موضوعات منطقهای با یکدیگر دیدار کردند.
ترکیه و قطر از مدتها پیش متحد یکدیگر بوده و در سوریه و دیگر بخشهای منطقه از یکدیگر حمایت کردهاند؛ اما پیوستن عربستان سعودی به این جمع، از زمانی اتفاق افتاد که ملک سلمان، پادشاه جدید، در اواخر ماه ژانویه قدرت را به دست گرفت. باید اشاره کرد هرچند ترکیه و عربستان سعودی به همکاری تاکتیکی با یکدیگر میپردازند، اما برای رسیدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه رقیب یکدیگر محسوب میشوند.
در عرصه سوریه، ریاض به آنکارا نیاز دارد، زیرا مرز طولانی ترکیه با سوریه، به این کشور نفوذ زیادی در عرصه مذکور بخشیده است. در مقابل، ترکیه میداند که نمیتواند بدون همراه کردن عربستان سعودی، در یک کشور عربی اقدامی کند؛ به ویژه با توجه به اینکه اهرم مالی سعودیها، آنها را قادر به نفوذ بر بسیاری از گروهها در سوریه ساخته است. با این حال، این وابستگی متقابل، تنها توانسته یک همکاری نه چندان از سر رضایت را برای طرفین به ارمغان بیاورد، زیرا ماهیت رویکردهای دو کشور در منطقه متفاوت است.
در حال حاضر، هدف مشترک تلاش برای براندازی دولت بشار اسد، آنکارا و ریاض را به همکاری ـ دست کم به منظور متحد کردن شورشیان ـ واداشته است. با توجه به ماهیت چند دستگی گروههای شورشی، نقش کلیدی جبهه النصره (شاخه سوری القاعده) در پیروزیهای شورشیان، حضور و نقش آفرینی داعش و نیز مداخله نیروهای جدایی طلب کرد، ترکیه نقش نظامی فعال تری را در این عرصه بر عهده خواهد گرفت. در این راستا، ترکیه حتی از برقراری «مناطق امن» و یا اعزام نیرو به سوریه نیز سخن گفته است.
ترکیه تنها کشوری است که میتواند اقدام به اعزام نیرو به سوریه کند؛ اما در زمینه حمایت هوایی، احتمال دارد ترکیه به همکاری با عربستان سعودی، قطر، امارات و اردن بپردازد که این کشورها نیز حضور خود در سوریه را افزایش دادهاند.
عامل دیگری که ترکیه و عربستان را به سوی همکاری سوق داده، ناخرسندی آنها از عدم تمایل ایالات متحده برای انجام اقدامی قاطع در سوریه است. از دید آمریکا، خود کشورهای منطقه باید در این زمینه فعال شوند. در عین حال، واشنگتن نگران هر گونه طرحی است که بر اساس آن، خلأ قدرت پس از سقوط احتمالی اسد، به قدرت گیری افراط گرایان منجر شود؛ این همان اتفاقی است که در شرق سوریه افتاد و داعش در آنجا خلافت خودخوانده خویش را اعلام کرد.
در پرتو پیروزی گروههای شورشی در ادلب، واشنگتن این احتمال را میدهد که همکاری ترکیه، عربستان و قطر بتواند به براندازی اسد منجر شود؛ اما چنین تحولی، این پرسش را به وجود آورد که روز بعد از این واقعه، چه در ذهن حامیان گروههای شورشی خواهد گذشت؟ این کشورها ماه آینده با یکدیگر دیدار میکنند تا درباره احتمال افتادن دمشق به دست گروههای شورشی به بحث و گفتوگو بپردازند.
در این چهارچوب، سرانجام قطر توانست عربستان را متقاعد کند به منظور مقابله با نفوذ فزاینده ایران در منطقه، ریاض باید از مخالفت خود با اخوان المسلمین بکاهد. این موضع، عربستان را قادر ساخته با ترکیه ـ که به همراه قطر، از جمله مهمترین حامیان اخوان بوده ـ به همکاری بپردازد. ریاض تصمیم گرفته در شرایط کنونی، مبارزه با ایران و متحدانش را در اولویت قرار دهد؛ اما این بدان معنا نیست که از اخوان استقبال میکند. چنین امری اصولاً امکان پذیر نیست، زیرا اخوان المسلمین با بنیانهای مذهبی و سیاسی سعودی مخالف است.
این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که پای آینده سوریه در میان باشد. آنکارا و دوحه خواستار آن هستند که یک دولت وابسته به اخوان المسلمین در سوریه به قدرت برسد؛ اما عربستان با این امر مخالف است. شکل گیری چنین دولتی سبب ضعیف شدن عربستان در جبهه داخلی نیز خواهد شد.
با وجود این، بیشتر گروههای مخالف دولت سوریه، ماهیتی سلفی ـ افراط گرایانه دارند و متقاعد کردن آنها به پذیرش رویکردهای موردنظر ترکیه و قطر برای آینده سوریه بسیار دشوار است. این دشواری به نفع عربستان سعودی است؛ اما در عین حال، ریاض هم مدل خاصی در زمینه شکل گیری دولت احتمالی در آینده سوریه ندارد.
در این میان، آنچه اوضاع را بدتر میکند، این است که گروههای افراط گرا از وجود این اختلاف نظر میان حامیان خود استفاده میکنند؛ بنابراین، میتوان انتظار داشت حتی در صورت براندازی دولت اسد، وقایعی مشابه آنچه در سال ۱۹۹۲ در افغانستان رخ داد، اتفاق بیفتد که در جریان آن، پیروزی گروههای تندرو بر دولت وقت، سبب جریان یافتن افراط گریان خارجی به این کشور شد.
در نهایت زمانی که عربستان سعودی و ترکیه تلاش دارند، اهدف خود در سوریه را تحقق بخشند، باید مراقب وارد شدن به یک جنگ نیابتی با ایران نیز باشند، زیرا تهران به هیچ وجه از دست دادن سوریه را نخواهد پذیرفت.