هر چه مشکلات دیگر را میشود به گردن غربیها انداخت و از دشمنی ایشان برای توجیه اشتباهات خودمان بهره برد، در مصرف آب این گونه نیست، ولی این حقیقت هم موجب نشده به خودمان بیاییم و مسئولیت کارهایمان را بپذیریم.
به گزارش «تابناک»، هر چه آمار و ارقام از رشد فزاینده مصرف آب در کشور حکایت دارد و روز به روز از میزان منابع آبهای زیرزمینی کشورمان کاسته شده و حجم بیشتری از آبهای تجدیدناپذیر، صرف میشوند و کشورمان را به بیابانی شدن سوق میدهند، هستند مسئولانی که نه تنها راهکاری برای جبران نمیدهند که منتظرند کسی هشدار دهد تا آنچنان هجمهای به وی وارد کنند که از رفتارش پشیمان شود.
آن گونه که آمار جهانی مصرف این مایع حیاتی نشان میدهد، کشورمان که از دیرباز با مشکل کم آبی و بیآبی مواجه بوده و در مدیریت منابع آب، از جمله سرزمینهای پیشرو به حساب میآمده، آنچنان حال و روز بدی یافته که میشنویم در میان کشورهای مختلف، بالاترین میزان مصرف آب را از آن خود کرده است.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که میدانیم اقلیم میهنمان از نظر بهرهمندی از منابع آبهای تجدید شونده، کشوری خشک و کم آب به شمار میآید و از این روی باید در مدیریت منابع آب و بهینه سازی مصرف این محصول، از جمله برترین کشورهای جهان باشد که در غیر این صورت، بحران آب خواهد توانست کشورمان را از بحران به ورطه نابودی سوق دهد.
همه اینها در حالی است که با دقیق شدن در آمار مصارف آب در کشورمان، درخواهیم یافت که بخش اغلب آب مصرفی در کشورمان صرف کشاورزی میشود و این مصرف به حدی بالاست که با اندکی صرفه جویی و بهینه سازی آن، میتوان کل کشور را از خشکسالی و بلایای همراه با آن دور کرد.
البته بیش از ۹۰ درصد آبهای کشورمان در حالی به مصرف کشاورزی میرسد که متأسفانه کشاورزی کشورمان نتوانسته به خودکفایی در تولید محصولات مورد نیاز کشورمان هم برسد که این مهم، تأکیدی دوباره بر بازنگری این بخش است؛ یعنی هم بر اساس مصرف آب و هم بر اساس افزایش تولید، ضرورت دارد که کشاورزی کشورمان را دستخوش تغییراتی بنیادین کنیم.
با این مقدمه به نظر توقع زیادی نیست که انتظار داشته باشیم اعضای کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی در کنار دولتمردان به تدارک طرحهای تفصیلی برای تحول کشاورزی کشورمان اقدام کنند و در افق نزدیک به دنبال بهینهسازی مصرف آب در این بخش و در افق دورتر افزایش تولید محصولات کشاورزی را نشانه بروند؛ اتفاقی که تا کنون رخ نداده و هیچ نشانه امیدوارکنندهای از وقوع آن هم در دست نیست.
جالبتر اینجاست که میبینیم تا کسی از سر دلسوزی درباره مصرف بیرویه آب هشدار میدهد و از افق تاریکی که پیش روی این مصرف قرار دارد سخن میگوید، مسئولانی که مستقیم یا غیر مستقیم در این مصارف بیرویه سهیم هستند، صدای اعتراضشان زودتر و بلندتر از بقیه به گوش میرسد.
این را میشود از واکنش اخیر رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی به هشدار عیسی کلانتری، مشاور رئیس جمهور در مقوله آب دریافت که خطر فراگیر شدن خشکسالی و الزام چندین میلیون ایرانی به کوچ اجباری را جوک سال میخواند و معتقد است که بحران خشکسالی اینقدرها هم جدی نیست.
البته ایشان میتواند همانگ ونه که مشاور رئیس جمهور بحران آب را شدید پیش بینی کرده، خفیف پیش بینی کند؛ اما همه این بحث و حدیثها هم موجب نمیشود فراموش کنیم برای بهینه سازی مصرف آب در بخش کشاورزی، هیچ کاری نشده و اگر قرار باشد این موضوع را قصور بدانیم، امثال نمایندگان عضو کمیسیون کشاورزی مقصرتر از مشاور رئیسجمهور خواهند بود.
با این نگاه کافی است، کمی دایره پیش بینیهایمان را وسعت دهیم و چند سال بعد را تصور کنیم که بر اثر رها کردن مدیریت آب و فراموشی اصل بهینه سازی مصرف این نعمت الهی، خشکسالی به بحرانی بیمثال تبدیل شده و بسیاری از هموطنانمان را به مشکلاتی گرفتار آورده است؛ آن زمان آیا فرقی دارد که تعداد این افراد چند نفر است یا نکته قابل توجه فراموش شدن اوضاعی است که پیش بینی میشد به این شرایط خواهد رسید؟
با این حساب چگونه است که به هشدارها درباره خطرات مصرف بیرویه منابع آب کشور واکنشهای تند نشان میدهیم؟ آیا غیر از این است که سعی داریم در سایه مسکوت ماندن این موضوع، کسی یادش نیفتد که وظیفهمان چیست و تا چه اندازه در راستای عمل به آن تلاش میکنیم؟!