بسیاری در غرب و ایران انتظار داشتند، دستیابی به چهارچوب سیاسی در لوزان سویس، ادامه راه مذاکرات را به امید دستیابی به توافق آسانتر کند؛ اما بر خلاف این انتظار، تفاهم سیاسی ایران و گروه ۱+ ۵، رسیدن به توافق جامع را تا سیام ژوئن دشوارتر خواهد کرد.
اولین دلیل این است که افشای برخی جزییات در بیانیه سوئیس، قضاوتها پیرامون آنچه به ویژه در میان گروههای سیاسی در ایران و ایالات متحده واجد اهمیت است را ناگزیر کرد. امروز باید مذاکره کنندگان در دو طرف بیشتر از قبل ملاحظات و حساسیتهای سیاست داخلی را پیش روی خود قرار دهند.
دوم؛ هرچند در نگاه اول شاهد یک بیانیه به معنای وجود یک تفاهم سیاسی میان ایران و گروه ۱ +۵ بودیم، با انتشار گزارشهای اختصاصی وزارت خارجه آمریکا ـ که در واقع بیان مجموعهای از آرزوهای آمریکا در ترکیب با برخی تعهدات توافق شده با ایران بود ـ نشانههایی از اختلاف نظرهای عمیق درباره موضوعات مورد مذاکره را بر ملا کرد. تفسیرهای متفاوت ایران و آمریکا درباره موضوعات مهمی مانند نحوه لغو تحریمها، تحقیق و توسعه و وسعت بازرسیها، بازتاب سطوح مختلفی از انتظارات در سه ماه آینده است.
سوم؛ حمله جمهوری خواهان مخالفی که بدون آشنایی با جوهره سیاستهای ایران، خواستار برچیده شدن کامل تأسیسات غنی سازی و همینطور دخالت دادن موضوعاتی مانند حقوق بشر، تسلیحات موشکی و حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه هستند، اکنون اهرم فشار بیشتری دارند. از نگاه آنها توافق نهایی هرچه باشد، شامل هیچ یک از این موارد نخواهد بود.
بنا بر نامه ۳۶۷ عضو کنگره به اوباما ـشامل جمهوریخواهان و دموکراتها ـ محدودیتهای قابل راستی آزمایی بر برنامه هستهای ایران تا دههها میباید ادامه یابد. در حالی که بر اساس چهارچوب به دست آمده در سوئیس، محدودیت بر غنی سازی ایران پس از ده سال منقضی خواهد شد.
همچنین بر خلاف انتظار آنها، ایران اصل غنی سازی را حفظ میکند، هزاران سانتریفیوژ به کارشان ادامه میدهند و تحقیق و توسعه تکنولوژی هستهای بر جای خود میماند. باراک اوباما باید با هراس ناشی از تصویب لایحهای که دولت را موظف به اخذ تأییدیه کنگره در رابطه با توافق نهایی با ایران میکند، کنار بیاید؛ هرچند در بین این هراس و رایزنیها برای کاهش حمایت نمایندگان دموکرات از این لایحه، میتواند امیدوار باشد که افکار عمومی آمریکا از راه حل رئیس جمهور در برابر جمهوری خواهان کنگره پشتیبانی کنند.
بنا بر نظرسنجی جدیدی که از سوی مؤسسه هارت با شرکت ۸۰۶ نفر و ضریب خطای ۳.۵ درصد انجام گرفته است، ۶۱ درصد از پرسش شوندگان نسبت به توافق صورت گرفته، نگاه مثبت دارند و تنها ۳۱ درصد مخالف آن هستند. همچنین ۶۵ درصد معتقدند که کنگره باید اجازه دهد، توافق به راه خود ادامه دهد و ۳۰ درصد بر این باورند که کنگره باید مانع از انجام این توافق شود.
در ایران نیز جنجالهای مشابهی در جریان است. دست کم منتقدان میدانند در پای میز مذاکرات چه انتظاراتی باید برآورده شود. با آشکار شدن مواضع ایران در رد آنچه ایالات متحده یکجانبه در تفسیر بیانیه سوئیس انتشار داد و همزمان پافشاری ایران بر لغو یکجای تحریمها در روز توافق و همین طور نپذیرفتن بازرسیها از اماکن نظامی و امنیتی که هوشمندانه موازنه روانی لازم برای کاهش سطح انتظارات مذاکره کنندگان امریکایی را تدارک دید، باراک اوباما تحت فشارهای داخلی بیشتری قرار خواهد گرفت.
جمهوری خواهان او را به دلیل نشر گزارشی که هنوز مورد توافق ایران قرار نگرفته است، سرزنش خواهند کرد و شاید نشانهای قلمداد شود در واپس نشینی رئیس جمهور امریکا از تعهداتش نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای. یک روز پس از اعلام تفاهم سیاسی، مارک کرک سناتور جمهوری خواه و از امضا کنندگان نامه تهدید آمیز ۴۷ سناتور به باراک اوباما، این توافق مقدماتی را با توافق چمبرلین و هیتلر مقایسه کرد. اوباما ناگزیر است به هر نحوی از رایج شدن این تلقی که رئیس جمهور تنها به دنبال رسیدن به توافق با ایران فارغ از محتوای ضمانت دهنده آن است، بگریزد و برای این منظور احتمالا مذاکره کنندگانش را تشویق خواهد کرد که فشارها بر ایران را در هفتههای پایانی مذاکرات تا سرحد ممکن افزایش دهند.
اکنون یک فشار متقابل برای مذاکره کنندگان ایرانی نیز وجود دارد. دست کم در تئوری آنها نمیتوانند بدون برچیده شدن کامل و یکجای تحریمها، هر گونه توافقی را امضا کنند. آنها به خوبی میدانند که اگر نتوانند از دستاورد توافق نهایی در برابر منتقدان داخلی دفاع کنند، یک زلزله سیاسی را سبب شدهاند. اکنون با این ملاحظات طرفداران دستیابی به توافق جامع با یک پرسش بنیادی روبهرو هستند؛ ایران و آمریکا چگونه میتوانند ضمن رعایت ملاحظات و محدودیتهای داخلی، چشماندار دستیابی به توافق را در افق زنده نگه دارند؟ با وجود بیاعتمادیهای عمیق میان دو کشور، مذاکره کنندگان باید پیش از برداشتن هر گامی، بر این موضوع تمرکز کنند که چگونه میتوانند به تضمین تعهدات یکدیگر اعتماد کنند؛ حال آنکه بدون چنین اعتمادی، اعتبار تضامین تعهدات در متن توافق پیشاپیش فروپاشیده است.