بازدید 4390

مرز را به مرزباناني از مردم همان ديار بسپاريم

من اصولا علاقه خاصي به شبكه‌هاي اجتماعي دارم. چرا كه معتقدم اين شبكه‌ها، انعكاسي از واقعيت‌هاي جامعه و سخنان و مشكلات مردم است. حضورم هم درشبكه‌هاي اجتماعي، به اين دوران استانداري سيستان محدود نمي‌شود. قبل از آن هم من عضوي فعال در شبكه‌هاي اجتماعي بودم
کد خبر: ۴۸۲۴۸۹
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۵ 10 March 2015
سرزمين اساطيري سيستان و بلوچستان يكي از قديمي‌ترين و بزرگ‌ترين استان‌هاي ايران است. استاني با چهره‌هاي اساطيري شاهنامه؛ رستم و سهراب، رودابه و اسفنديار و گرشاسب و ضحاك، زال، سياوش و... با پنج هزار سال قدمت اثبات شده. استاني با حدود ١٨ هزار و ٧٠٠ كيلومتر مربع وسعت كه به‌تنهايي بيش از ٥/١١ درصد وسعت كشور را دربرمي‌گيرد. با دو بخش شمالي و جنوبي. بخش «سيستان» بخش شمالي و «بلوچستان»، همان جا كه سال‌ها قبل از كوچ قوم بلوچ، اسكندر مقدوني آن را به عنوان مسير بازگشت خود از هند انتخاب كرد، ناحيه جنوبي اين سرزمين از زاهدان تا آب‌هاي نيلگون درياي عمان را شامل مي‌شود.

به گزارش اعتماد، در كتاب اوستا، سيستان يازدهمين سرزميني است كه اهورا مزدا آفريده و منسوب به زادگاه رستم دستان قهرمان اسطوره‌اي شاهنامه فردوسي است و محل استقرار اولين فرمانرواي ايراني پس از اسلام به نام يعقوب ليث صفاري نيز هست.

تنها بلنداي دشت سيستان همان كوه «خواجه» است. كوهي كه گفته مي‌شود پيامبر دين زرتشت از آنجا ظهور كرد. قلعه‌هاي «كافران و چهل دختران» كه در كمركش اين كوه واقع شده و مزار «خواجه‌مهدي» كه بر قله اين مظهر اقتدار قرار گرفته سندي معتبر از تاريخ ديار مردپرور سيستان است؛ استاني كه نامش با نام شهر سوخته گره خورده است. شهري كه زندگي در آن با دوران آغاز شهرنشيني در فلات مركزي ايران و بين النهرين همزمان بوده است.

اما اين استان از حدود ١٠،  ١٥سال قبل و با خشك شدن تالاب هامون، در شرايطي قرار گرفته كه در طول تاريخ بي‌سابقه بوده است. استاني كه روزگاري مظهر سرسبزي و منبع تامين گندم و گوشت كشور بوده است، درسال‌هاي اخير با چنان وضعيتي روبه‌رو شده كه نه‌تنها بخش اعظمي از مزارع كشاورزي خود را از دست داده، كه خشكسالي باعث شده تا مردم اين منطقه براي تامين هزينه‌هاي زندگي خود، رو به قاچاق انواع كالاها و بنزين آورند. از سويي همجواري اين استان با دو كشور پاكستان و افغانستان كه به نوعي مهد قاچاق مواد مخدر محسوب مي‌شوند نيز دليلي شده براي اينكه بسياري از جوانان اين استان شايد از سر ناچاري، به خريد و فروش مواد مخدر بپردازند يا به عضويت باندهاي وارد‌كننده مواد بپيوندند.

در چنين شرايطي بود كه علي اوسط هاشمي ٥٦ ساله، در آبان ماه سال گذشته سكان هدايت استانداري سيستان و بلوچستان را در دست گرفت. مردي با سوابق اجرايي فراوان كه شايد مهم‌ترين آنها، فرمانداري تهران در دوره دوم اصلاحات بوده باشد. هاشمي از زماني كه به اين سمت انتخاب شد، دست به اقدامات گسترده‌اي براي توسعه استان زد. اقداماتي كه گهگاه جنجالي هم بودند. اقداماتي مانند انتخاب دو فرماندار زن و چندين مديركل زن استاني ديگر يا حضوري فعال در صفحات فيس‌بوك، به نحوي كه باعث شده تا به وي لقب «ظريف» استانداران را بدهند. هاشمي در گفت‌وگو با «اعتماد» به تشريح وضعيت كنوني اين استان پرداخته است. وضعيتي كه به نظر او، امروز رو به جلو تلقي مي‌شود. به گفته وي از بحث اهميت استان سيستان و بلوچستان براي دولت همين بس كه رييس‌جمهور تاكنون دوبار به اين استان محروم سفر كرده و تاكنون اعتبارات و مصوبات بسياري را در بخش‌هاي مختلف آن به تصويب رسانده و اختصاص داده است. گفت‌وگويي كه گرچه در بخش مختلف آن هاشمي با زيركي سياستمدارانه خود از ارايه پاسخي صريح در مورد سوالات مطرح شده طفره مي‌رود، ولي بازهم در نوع خود بيان‌كننده گوشه‌اي از واقعيت‌هاي سيستان و بلوچستان كنوني است.

به‌جاي شروع مصاحبه با سوال‌هاي ما، مي‌خواهيم اين‌بار خودتان آغازگر گفت‌وگو باشيد و ابتدا كمي از استان سيستان  و بلوچستان بگوييد. در واقع مي‌خواهيم وضعيت كنوني سيستان و بلوچستان را از زبان و نگاه فرماندار پيشين تهران بشنويم.

از نگاه من سيستان و بلوچستان يكي از مهم‌ترين استان‌هاي كشور است. چه از حيث وسعت كه ٥/١١ درصد كل مساحت كشور را به خود اختصاص داده است. استاني برخوردار و البته با شرايط خاص جغرافيايي و قومي ازجمله مجاورت با كشورهاي افغانستان و پاكستان. كشورهايي ضعيف‌تر از ما كه بايد بخشي از اين كمبودها را چه بخواهيم و چه نخواهيم ما بر دوش بكشيم. به همين دليل مي‌تواند نقش مهمي را در برقراري تعادل برعهده گيرد.

 يك سال و چند ماه قبل، وقتي اين كرسي را تحويل گرفتيد، وضعيت استان چطور بود ؟

خيلي فرقي با ساير استان‌ها نداشت. آثار سياست‌هاي وقت در بخش‌هاي مختلف بر آنجا هم سايه انداخته بود و آسيب‌هايي را به وجود آورده بود كه قابل تامل بود.

 مثلا چه مواردي؟

مثلا به عنوان يك نمونه شاخص شايد بتوان به انسداد فضاي سياسي – اجتماعي اشاره كرد كه در آن زمان بيشتر از ساير نقاط بود. ايجاد شكاف بين لايه‌هاي مختلف اجتماعي بسيار نمود داشت. در بخش‌هاي عمراني و اقتصادي هم مورد كم‌مهري واقع شده بود درحالي كه اين استان اين قابليت را داشت و دارد كه با پتانسيل‌هايي كه دارد به كمك اقتصاد تك‌محصولي كشور بيايد. رويكردها بيشتر رويكردهايي سطحي بود تا رويكردهايي عميق. آمار فقر و بيكاري و عدول از قانون و ميل به قاچاق به‌شدت بالا بود. اين موارد آن روزها به‌شدت نمود داشت.
 واقعيت اين است كه نام سيستان

و بلوچستان همواره با چالش‌ها و دغدغه‌هايي جدي مثل قاچاق و امنيت روبه‌رو بوده است. در طول اين دوراني كه استانداري اين استان را برعهده داشته‌ايد، مقوله امنيت را در بخش‌هاي مختلف آن چگونه توصيف مي‌كنيد و مي‌بينيد ؟

 احساس امنيت، ناشي از ميزان حضور و مشاركت مردم در بخش‌هاي مختلف و سرنوشت خود آنهاست. اگر اين ميل توسط مردم و مسوولان جدي گرفته شود مي‌تواند به ايجاد احساس امنيت و آرامش كمك كند. مردم سيستان و بلوچستان  بودن خود در كنار نظام جمهوري اسلامي و آرمان‌هاي آن در انتخابات رياست‌جمهوري ٩٢، بيشتر از بقيه نقاط كشور به رخ كشيدند. حالا اين ماييم كه بايد ببينيم از اين فرصت چگونه فرصت‌هاي ديگري را خلق كنيم. اگر اين موضوع را به خوبي درك كرديم، مي‌توانيم بگوييم فضاي امروز سيستان از امنيت بالايي برخوردار است. با همين استدلال مي‌توانم مدعي باشم كه فضاي امروز سيستان به هيچ عنوان با فضاي دوره سياسي قبلي آن قابل مقايسه نيست.

 يعني شما مدعي هستيد كه درتمام استان و به خصوص مرزهاي طولاني آن امنيت را برقرار كرده‌ايد؟

بايد بپذيريم كه استان ما، استاني است با ١٥٠٠، ١٦٠٠ كيلومتر مرز با كشورهايي كه خودشان كشورهاي برخورداري نيستند و از مشكلات فراواني رنج مي‌برند. اين دو كشور همسايه همواره و در طول تاريخ مورد هجوم بوده‌اند. در درون خودشان هم انسجام و وفاق لازم وجود نداشته و ندارد. درحقيقت سيستان و بلوچستان به نوعي بار مشكلات اين كشورها را نيز به دوش دارد. خود اين مساله باعث شده تا نظم و آرامش و انسجام و بودن در مسير فعاليت‌هاي در چارچوب قانون را ضعيف كند.

 مدتي بود كه صحبت از كشيدن ديوار و كنترل‌هاي الكترونيكي مرز بود. اين طرح به كجا رسيد؟آيا كامل شد؟

ما بايد مرز را به دست مرزبان‌هايي از جنس مردم همان ديار بسپاريم. بايد بپذيريم كه مرز «تهديد» نيست بلكه فرصت است. بر اين باورم كه بايد كنترل را هم بين مرزداران و مردم تقسيم كرد. اگر موفق شديم كه منافع مرزنشين را با مرز پيوند بزنيم، خود اين بهترين ضامن براي امنيت و دفاع از مرزهاي ما است. در مورد حفاظت از مرز و جلوگيري از ورود غيرقانوني از كشورهاي مجاور روش‌هاي مختلفي وجود دارد. يكي از اين روش‌ها همين كشيدن ديوار است كه هم محاسني دارد و هم معايبي.

 ولي ساكنان سيستان و بلوچستان معتقدند كه وجود اين ديوار باعث شده تا نه‌فقط تنها كورسوي اميد آنها براي كسب درآمد در زمان خشكسالي‌ها از بين برود كه حتي باعث جدايي اقوام در دو كشور هم بوده است. چرا كه همان‌طور كه مي‌دانيد به هر حال مردم دو طرف ديوار با هم قوم و خويش هستند.

با اين نظر شما موافق نيستم. هروقت كه احساس نياز شده، هيچ ممانعتي براي باز شدن مرزها براي مراودات عرف مردم، مراوداتي كه در طول تاريخ جاري بوده است، نبوده و نيست. چه از طريق باز كردن نقاطي از مرز براي تردد مردم و چه از نظر ايجاد بازارچه‌هاي مرزي.

 ولي مردم استان معترض هستند از اينكه گذرهايي كه براي تردد و مراودات محلي مردم درنظر گرفته شده در انحصار عده‌اي خاص است.

نه. اصلا اينطور نيست. مراودات تجاري و اقتصادي ما با آن سوي مرزها به چند طريق تعريف شده است. يكي از طرق ايجاد پايانه‌هاي مرزي و رسمي است. خوشبختانه حجم مراودات بين ايران با پاكستان و افغانستان حكايت از آن دارد كه هم اين دو كشور و هم ايران خواستار گسترش اين ارتباطات هستند. اما بازارچه‌هاي مرزي يا معابر مرزي در حيطه استانداري است كه ما هم اين اختيار را به فرمانداري‌هاي خودمان در شهرهاي مرزي تفويض كرده‌ايم تا هر كجا ميل مردم دو كشور براي تبادل كالا و مراودات تجاري وجود داشت، راهكارهاي لازم را براي ايجاد اين ارتباط اتخاذ كنند. اما اين بايد با خواست دو طرف همراه باشد.

 يعني مي‌خواهيد بگوييد اين «ميل» الان دوطرفه نيست؟

متاسفانه بله. به نظر مي‌رسد با سختگيري‌هايي كه از سوي اين كشورها مي‌شود، دولت‌هاي كشورهاي همسايه چندان تمايلي براي برقراري اين ارتباط نداشته باشند. اما ما مشكلي نداريم.

 مجبورم باز هم سوالم را تكرار كنم چون در بين صحبت‌هاي شما جواب واضحي براي آن پيدا نكردم. ببينيد «ديوار» براي جلوگيري از تردد‌هاي غير قانوني و انواع قاچاق كالا و مواد مخدر و... است، آنچه شما به آن اشاره مي‌كنيد، تماما برمي‌گردد به مراودات «قانوني». سوال من مشخصا اين است كه اين ديوار تا چه حد توانسته جلوي انواع قاچاق را بگيرد؟

به نظر من تاثير خوبي در جلوگيري از قاچاق داشته است. اين را از كاهش آمار قاچاق انسان به خوبي مي‌توان استنباط كرد. يعني ديگر شما شاهد قاچاق انسان از طريق مرزهاي خاكي نيستيد. يا اگر هم باشد بسيار محدود است. چرا كه درصد احتمال موفقيت قاچاقچيان به‌شدت پايين آمده است.

 درمورد مواد مخدر چطور ؟

آن هم به همين شكل. الان مسير قاچاق مواد مخدر تغيير كرده است و از طريق خليج فارس و دريا صورت مي‌گيرد. اين را آمارهاي كشف مواد از بندرعباس، كرمان و يزد مي‌گويند. مي‌خواهم بگويم نبايد به «ديوار» مرزي اينقدر منفي نگاه كرد. بالاخره يك نوع حريم است. مثل حريمي كه همه ما در منازل‌مان داريم. به آن پدافند غيرعامل مي‌گويند.

 اما درخيلي از كشورها كه از اين روش استفاده كرده‌اند، ديوار جواب نداده است. مثل مرز مكزيك و امريكا.

بايد همزمان با احداث ديوار رفتارهاي توسعه‌‌يافتگي و نظم و قانون‌پذيري نيز بين مردم نمايان شود و اين را مردم بپذيرند كه بايد در چارچوب «قانون» حركت و زندگي كنند. وگرنه ديوار بي‌معناست.

  يكي از مهم‌ترين اقلام قاچاق شده به آن سوي مرزها، بنزين و سوخت بود و هست. به طوري كه به اذعان اكثر مسوولان دولتي درعين اينكه اين مبادلات قاچاقي صورت مي‌گيرد ولي با اين وجود يكي از مهم‌ترين و رايج‌ترين نوع قاچاق كالا در سيستان و بلوچستان محسوب مي‌شود. شما هم اين مساله را قبول داريد؟

شايد قبلا اين‌گونه بوده است، ولي الان با جايگاه‌هاي سوخت متعددي كه در تمامي مبادي رسمي و پايانه‌هاي مرزي زده‌ايم، ديگر قاچاق سوخت معنايي ندارد.

 يعني الان رانندگان به‌راحتي مي‌توانند بنزين بزنند و حمل كنند؟

ببينيد، وقتي تعداد جايگاه‌هاي سوخت زياد شود ديگر قاچاق معنايي ندارد. الان ما در جايگاه‌هاي خود هم به رانندگان ايراني سوخت مي‌دهيم و هم به رانندگان افغاني و پاكستاني. پس ديگر چه لزومي به قاچاق وجود دارد؟

 به چه قيمتي بنزين را مي‌فروشيد؟ به قيمت ايران؟

نخير. به قيمت تعيين شده منطقه.

 از ديگرموضوعات حياتي براي سيستان و بلوچستان بحث قديمي خشك شدن «هامون» است. من چند وقت قبل كه با نماينده استان شما در مجلس صحبت مي‌كردم، مي‌گفت امسال چند ده هزار نفر به دليل همين خشكسالي و نبود آب براي كشاورزي و دامپروري، به استان‌هاي مجاور كوچ كرده‌اند كه اين خيلي خطرناك است. در حال حاضر سياست شما و دولت براي بازگرداندن آب به هامون و زنده شدن دوباره آن چيست؟

بي‌شك هركجا آب باشد، زندگي هست و كار و فعاليت هم رونق دارد. هامون هم همين نقش را داشته است. مشاغل بسياري چه به شكل مستقيم و چه غيرمستقيم از كنار آن فعال بودند. چه در بخش صيادي و پرورش ماهي و چه در بخش دامپروري و چه در بخش صنايع دستي  يا كشاورزي. همان‌طور كه مي‌دانيد دام‌هاي اين خطه از بهترين انواع دام‌هاي گوشتي ايران هستند كه هر ساله بخش اعظمي ازنيازهاي گوشتي كشور را برطرف مي‌كردند. بنابراين شك نداريم كه اقتصاد مردم بعد از خشك شدن هامون به‌شدت آسيب ديده است. ضمن اينكه اين خشكسالي ناشي از هامون باعث تغييراتي اساسي در وضعيت اقليمي استان هم شده است. شما اگر به ميزان بارندگي در يك سال گذشته نگاه كنيد و آن را با ١٠ سال قبل مقايسه كنيد به خوبي مي‌توانيد ببينيد كه ميزان بارش به‌شدت كاهش داشته است. واقعيت اين است كه امروز ديگر مردم نمي‌توانند با همان مشاغل قديمي روزگار بگذرانند. ما نياز به يك تغيير در شيوه زندگي داريم. وگرنه وضعيت همين مي‌شود كه تعداد زيادي از همشهريان ما، مجبور به كوچ مي‌شوند. ما الان به دنبال همين راهكارها هستيم. يعني جايگزيني فعاليت‌هايي براي مردم سيستان و بلوچستان تا از طريق آنها بتوانند به زندگي خود ادامه دهند. درمورد آب مورد نياز آنها، روش استفاده و چگونگي تقسيم آب بين آنها و مديريت آن دستور كار ما قرار دارد. ما طرح آبياري ٤٦ هزار هكتار از اراضي كشاورزي سيستان را با شيوه آبياري تحت فشار در دستور كارمان قرار داده‌ايم و كلنگ آن اواخر بهمن ماه به زمين زده شد. بيش از ١٥٠٠ ميليارد تومان براي اين منظور هزينه شده است. اختصاص اين رقم براي استان ما واقعا چيزي شبيه معجزه است! اين يعني اشتغال حداقل ٤٦ هزار خانوار و اگر هركدام حداقل يك كارگر هم داشته باشند، مي‌شود اشتغال ٩٦ هزار خانوار. مردم هم از اين رخداد به‌شدت استقبال كرده‌اند و تاكنون بارها به طرق مختلف تشكر و قدرداني خود را اعلام كرده‌اند. دومين پروژه‌اي كه در نظر گرفته‌ايم ايجاد منطقه آزاد تجاري است. هدف ما از اين اقدام استفاده از بازار افغانستان و ارتباط تجاري با اين كشور است. حتي به مشاركت كارگران افغاني در ايجاد زيرساخت‌هاي اين منطقه تجاري نيز فكر كرده‌ايم.
اما تالاب هامون. اين تالاب، تالابي است سرمايه جهاني و مشترك بين ما و افغانستان. دو‌سوم آن متعلق به ايران و يك‌سوم آن متعلق به افغانستان است. هم ما و هم دولت افغانستان كاملا بر اين امر واقفيم كه اگر اين شرايط ادامه پيدا كند، خود هامون خشك شده، به يك كانون بحران جديد بدل خواهد شد كه هم ايران و هم خود افغانستان را تهديد خواهد كرد؛ كانوني براي توليد ريزگردها. اين هم ديگر در اختيار دولت‌ها نيست. بلكه يك شرايط طبيعي است و خارج از قدرت دولت‌ها. همان‌طور كه امروز ريزگردها براي مردم شمال غرب و غرب ايران دردسرساز شده و كانون آن هم در بيرون از خاك ايران است؛ به همان شكل هامون هم مي‌توان در آينده‌اي نزديك براي مردم افغانستان بحران‌ساز شود و يك خطر جدي باشد. الان مردم سيستان ١٢٠ روز را به خاطر اين ريزگردها در شرايط سختي سپري مي‌كنند. اگر كانون بحران كنترل نشود، اگر قرار باشد برويم به سمت خشكسالي، مطمئنا نقطه آزاري خواهد بود براي افغانستان. در واقع احياي درياچه هامون بايد از سوي دو دولت به صورتي جدي در دستور كار قرار گيرد. مثلا از طريق محدودكردن تالاب و احياي «بخشي» از تالاب قديم مي‌توان براين مشكل تاحدود زيادي فايق آمد. بعد هم تدبيري براي اينكه از بخش‌هاي ديگر آن نيز به طريق ايجاد واحدهاي صنعتي استفاده كرد، بكنيم.

 مثلا چه تدبيري؟

مثلا الان ما داريم به احداث كارخانه‌هاي شن و ماسه و فرآورده‌هاي آن فكر مي‌كنيم.

 الان آخرين مذاكراتي كه در اين زمينه صورت گرفته، به كجا رسيده است؟

اين مساله اينقدر مهم بوده كه باعث شده تا مسوولان دولت و رييس‌جمهورهاي دو كشور با يكديگر در اين زمينه مذاكراتي را داشته باشند. اين امر در سفر نوروزي دكتر روحاني به افغانستان رخ داد. همچنين در سفر دكتر شريعتمداري به افغانستان، در سفر اخير دكتر ظريف به افغانستان اين مذاكرات پيگيري شده است. همچنين بنا داريم درسفري كه  اشرف غني رييس جمهور  افغانستان به ايران خواهند داشت باز هم مساله را دنبال كنيم.

 ولي مسوولان افغانستان به صراحت اعلام كرده‌اند كه دربحث هيرمند (به عنوان سرمنشأ هامون) و حريررود، نيازي نمي‌بينند كه دراين موارد با ايران گفت‌وگويي داشته باشند!

اين‌طور نيست كه نيازي به صحبت نداشته باشند. البته به اين صراحت چنين چيزي را عنوان نكرده‌اند.

 ولي برعكس، اتفاقا به همين صراحت گفته‌اند.

البته ممكن است. بايد متن جمله را بررسي كنيم. من در مقام يك شخصيت حقوقي و نماينده دولت با شما صحبت مي‌كنم. مقدمات، بين دو كشور صحبت شده است. قرار است در قراردادي كه بين دو كشور منعقد خواهد شد، تغيير اقليم و راهكارهاي مديريت آن هم در دستور كار دو كشور قرار گيرد و درمورد آن مذاكره شود. در اين مورد نبايد مساله را يك‌طرفه بررسي كرد. اگر افغانستان سال‌هاي پرآبي را پشت سر مي‌گذارد و بارندگي در آن زياد و خوب است، بايد برخواسته خود اصرار كنيم. ولي اگر آنها نيز سال‌هاي خشكسالي را سپري مي‌كنند و بارندگي هم كم شده است، بايد به شيوه‌اي ديگر مساله را حل و فصل كرد. بايد تدبيري را انديشيد كه وضع از اين بدتر نشود و هر دو كشور را تهديد نكند.

 اما برخلاف آنچه شما مي‌گوييد، وقتي تاريخ را ورق مي‌زنيم، مي‌بينيم هر وقت خشكسالي آمده است، آب را روي ايران بسته‌اند. يعني اين مساله چيز جديدي نيست كه به اين دولت يا دولت قبل منوط باشد. يعني در اين بين اصلا بحث كارشناسي و فني معنايي ندارد !

به هرتقدير به نظر من بايد علاوه بردولت‌ها مردم و NGO‌ها نيز وارد عمل شوند.
چرا كه درنهايت اين مردم هستند كه آب هامون با زندگي‌شان گره خورده است. از سويي شرايط افغانستان امروز، با شرايط افغانستان ١٠ سال قبل كاملا تفاوت دارد. امروز يك دولت مشخص در افغانستان حاكم است. امروز افغانستان به سمت ثبات و توسعه گام بر مي‌دارد. اين يك روي سكه است. از طرفي ديگر، همان‌طور كه ما به فكر ساختن سدهاي متعدد در كشورمان هستيم، آنها هم سدهاي متعددي را ساخته‌اند كه يكي ازآنها باعث شده تا آب به ايران نرسد. ما براين باوريم كه اگر نزولات آسماني در افغانستان درحد كافي و وافي است بايد «حقابه» ما، مطابق توافق جاري شود. اما الان مساله چيزي فراتر از اينهاست. الان خطر منافع ملي هر دو كشور را تهديد مي‌كند. الان بحث آب براي كشاورزي نيست. بحث هواي پاك مطرح است كه مستقيما با سلامت و حيات مردم در ارتباط است. الان اين بحث در اولويت نخست ما قرار دارد. اينكه بتوانيم سلامت هوا را تضمين كنيم كه خود اين سلامت بتواند ضامن ماندن مردم در اين استان باشد.

 افغان‌ها نيز اين را پذيرفته‌اند؟

بله. شك نكنيد. الان شرايط آلودگي هوا به دليل وجود ريزگردها در سيستان از ١٢٠ روز به ١٥٠ روز رسيده است. اين يعني نيمي از سال. اگر تدبيري براي اين مساله انديشيده نشود مطمئن باشيد كه اين آلودگي به زودي دامن افغان‌ها را نيز خواهد گرفت.  بايد اين واقعيت بين دولت‌ها جا بيفتد.

 از ديگر مواردي كه مي‌توان برآن نقد داشت، بحث بازارچه‌هاي مرزي است. اين بازارچه‌ها درزمان رياست‌جمهوري آقاي هاشمي ايجاد شدند و فعاليت خوبي را هم داشتند ولي بعدها و در شرايطي كه اين بازارچه‌ها مي‌توانست در دوران خشكسالي به كمك معيشت مردم بيايد؛ همه جز يكي تعطيل شدند. ديدگاه شما نسبت به اين بازارچه‌ها چگونه است؟

يكي از روش‌هايي كه مي‌تواند به شكلي سريع باعث اشتغال شود، همين بازارچه‌هاست. ما الان مصوبه ايجاد ١٤ بازارچه مرزي را داريم. اما مشكل اينجاست كه يك جاهايي پاكستان و يك جاهايي دولت افغانستان به لحاظ مكاني و جانمايي، موافق ايجاد و مشاركت در تاسيس اين بازارچه‌ها نيستند. ما سعي كرده‌ايم به خاطر شرايط منطقه و مردم با انعطاف نسبت به اين مساله برخورد كنيم. ولي به تقدير من ازهمين جا اعلام مي‌كنم كه هيچ محدوديت و هيچ مشكلي براي تاسيس اين بازارچه‌ها نداريم.

 و واقعا فكر مي‌كنيد اين اتفاق خواهد افتاد؟

بله. اين اراده ما است. ولي همان‌طور كه گفتم افغان‌ها و پاكستاني‌ها چنين نگاهي به اين مقوله ندارند. در صورتي كه سختگيري در احداث چنين بازارچه‌هايي مي‌تواند باعث افزايش قاچاق و بزه براي هر دو كشور شود. شايد هم اين كشورها نفع خودشان را درقاچاق مي‌بينند. اينها واقعيت‌هاي وجود است.

 تا جايي كه به خاطر دارم و شما هم در بين صحبت‌هاي‌تان به آن اشاره كرديد، سيستان همواره يكي از منابع تامين‌كننده گوشت كشور بوده است. ولي به نظر مي‌رسد طي سال‌هاي اخير اين نقش كمرنگ‌تر شده باشد. دليل آن چيست؟

دليل آن هم كم‌آبي است و هم قاچاق. الان در انتظار ابلاغ مصوبه تامين گوشت هستيم. دو جلسه هم در ستاد تنظيم بازار برگزار شده است. بدين ترتيب با كنترل مبادي ورودي مرزها و همچنين برنامه‌هايي كه براي حمايت از دامداري داريم، اميدواريم بتوانيم ظرفيت‌هاي خالي استان را دربخش تامين گوشت و همچنين صنايع وابسته به هم مانند صنايع بسته‌بندي، فعال كنيم. درصورت تحقق اين امر حداقل پنج هزار شغل مستقيم براي هم استاني‌هاي عزيز ما ايجاد خواهد شد.
اما اينها تنها ظرفيت‌هاي ايجادشده در استان نيست. شايد شنيده باشيد كه چند هفته قبل براي نخستين بار يك كشتي باري با ظرفيت بالاي ٦٥ هزار تن در چابهار پهلو گرفت. يعني الان دريا را لايروبي كرده‌ايم تا كشتي‌هاي بزرگ بتوانند درآن پهلو بگيرند. تا قبل از اين، سالي فقط يكي دو كشتي بزرگ – كه اكثرا هم بارشان گندم بود - به بندرعباس مي‌آمد و بارش را آنجا خالي مي‌كرد. الان مصوب شده تا سهم استان‌هاي مجاور
سيستان و بلوچستان و كالاهاي استراتژيك آن از طريق چابهار تامين شود. همين ٧٠ هزار تني كه پهلو گرفت يعني هفت هزار كاميون براي بارگيري آن نياز است. اين يعني رفت و آمد و تردد بيشتر و رونق خدمات بين و درنهايت توسعه منطقه و بازشدن درهاي استان روي تمام استان‌هاي كشور.

 گويا چابهار براي دولت يازدهم از اهميت بالايي برخوردار است. چراكه تاكنون رييس‌جمهور براي اولين بار درتاريخ دو بار به اين استان و چابهار سفر كرده و تا جايي كه مي‌دانم به‌شدت پيگير طرح توسعه اين منطقه است. تاكنون چه اقداماتي براي توسعه چابهار شده است؟

ما مصوبه‌اي در مورد احداث يك واحد پتروشيمي در چابهار داريم كه توسط بخش خصوصي در حال پيگيري است و ظرفيت آن ٢٥ ميليون تن خواهد بود. از حمايت دولت همين بس كه براي بخش صنعت درحال احداث خط لوله گاز از ايرانشهر به چابهار هستيم. دولت گاز را تا ايرانشهر آورده و حالا ما داريم آن را براي پتروشيمي و صنعت به چابهار مي‌بريم. با احداث اين مجموعه حداقل ٢٠ هزار فرصت شغلي در استان ايجاد خواهد شد. از سويي احداث مجتمع فولاد را مصوب كرده كه تا الان ٥/٤ ميليون تن آن از طريق بخش خصوصي پاي قرارداد آمده است.

 اين پروژه‌ها الان در چه وضعيتي است؟

تا اواخر اسفند كلنگ يكي از آنها زده خواهد شد و احداث ديگري هم حداكثر تا آخر ارديبهشت آغاز خواهد شد. اينها پروژه‌هايي است كه اگر همه‌چيز خوب پيش برود و شرايط مهيا باشد، احداث آنها بين چهار تا شش سال طول خواهد كشيد. علاوه بر اينها ساخت يك مجتمع پتروشيمي ديگر هم در ايرانشهر مصوب شده است و مشاور آن هم انتخاب شده و درحال انتخاب جاي مناسب براي آن هستند. اين اسكله‌اي هم كه از آن نام برديم از سال ٦٢ تا امروز ظرفيت تخليه بار و بارگيري در آن سالانه ٥/٢ ميليون تن بوده و كشتي‌هاي بالاي ٤٥ هزار تن هم نمي‌توانستند در آن پهلو بگيرند، در حالي كه با اقداماتي كه ما انجام داده‌ايم تا شهريور و مهر سال آينده اين ظرفيت به بيش از هشت ميليون تن خواهد رسيد. خود اين حركت، آغازي است براي ركوردزني ٨٢ ميليون تني اين بندر كه به يكي از بزرگ‌ترين بندرهاي تجاري جهان بدل خواهد شد. اين حركت توسعه راه‌ها و شبكه ريلي را مي‌طلبد. همين الان پنج كارگاه احداث راه‌آهن بين چابهار و ايرانشهر زده شده تا اين دو منطقه را با خطي به طول ٣٠٠ كيلومتر به هم متصل كند. براي اين امر امسال بيش از ١٣ ميليارد هزينه تزريق شده است. با احداث اين خط، خط ريلي كشور به نوعي تكميل شده و چابهار به سرخس متصل خواهد شد. كار احداث خط لوله گاز از چابهار به ايرانشهر و از ايرانشهر به زاهدان و از زاهدان به زابل هم مدتي است كه آغاز شده است. واقعيت اين است كه ما تنها استان كشور هستيم كه هيچ‌كدام از شهرها و روستاهاي آن گاز ندارند. اين درحالي است كه در بقيه نقاط كشور الان در حال برگزاري جشن پايان گازرساني به روستاها را در دستور كار خود دارند. همه اين پروژه‌ها نيز طبق برنامه از پيش طراحي شده به خوبي در حال اجراست. مثلا در مورد خط لوله گاز به جرات مي‌توان گفت كه تمام ورق‌هاي مورد نياز ساخت لوله خريداري شده و دوستان درحال ساخت و عايق‌كاري لوله‌ها هستند و در سه نقطه نيز فاز كانال‌كشي و لوله‌گذاري آغاز شده است. اينها رخدادهاي بزرگ ملي براي استان و حتي كشور هستند.

 اهل تسنن استان طبق فرمايشات مقام معظم رهبري، برادران اهل تشيع محسوب مي‌شوند و بايد از تمامي امكانات و خدمات قانوني كشور بهره‌مند باشند. به نظر مي‌رسد الان شرايط به گونه‌اي شده كه هر كدام از دو طيف شيعه و سني در استان شما، راه خود را مي‌روند و كاري به كار هم ندارند. نگاه شما و ساير دولتمردان به مقوله اهل سنت چگونه است؟

اولا نگاه ما به مردم در تمامي نقاط كشور نگاه واحدي است. نگاه، نگاه نظام است. حال ممكن است در سبك اجرا و روش‌هاي اجرا تفاوت‌هايي بوده باشد كه موجب رنجش خاطر بخشي از فرهيختگان و بزرگان هم شده باشد. واقعيت اين است كه ما در ابعاد ملي هم با چنين مقوله‌اي مواجهيم ولي اينجا به دليل استاني بودن مساله رنگ و لعاب قوميتي به آن داده مي‌شود. مشكل از آنجا نشات مي‌گيرد كه ما فاقد روحيه انجام كار جمعي هستيم. چاره اين كار هم اين است كه بايد تحمل خودمان را بالا ببريم، اهل صبوري باشيم و اين تنوع و تفاوت آرا و نظرات را به عنوان يك سرمايه ببينيم. ما با وجود همين كثرت بوده كه موفق شده‌ايم خودمان و ايراني بودن‌مان را به جهانيان بشناسانيم. هر چند دراين بين مشكلاتي هم وجود دارد. همان‌طور كه احساس تبعيض بين شيعه وسني وجود دارد. اين مساله درست مانند بحث امنيت در سيستان و بلوچستان است. همه فكر مي‌كنند اين استان امنيت ندارد در حالي كه من به جرات مي‌توانم بگويم احساس امنيتي كه دراين استان داشته‌ام را هيچ كجا تجربه نكرده‌ام. حتي در تهران. الان برخلاف آنچه تصور مي‌شود زيست مسالمت‌آميز بين شيعه و سني چنان است كه به راحتي به يكديگر دختر و پسر مي‌دهند و عروس و داماد مي‌گيرند. ما مديران هم نگاه‌مان بايد از همين نگاه نشات بگيرد. روابط اجتماعي و سياسي ما با مردمان جداي از روابط مردمان با يكديگر نيست.

 اهل تسنن هم اين رويه را طي يك سالي كه شما استاندار بوده‌ايد، پذيرفته‌اند؟

بله. صدردرصد. حضور و شور مردم براي مشاركت در انواع فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي استان و همين‌طور ميل دولتمردان براي واگذاري امور به هر دو طيف مويد همين نكته است.

 خيلي از كارشناسان نيز به نحوه سدسازي دراستان انتقاد دارند و معتقدند كه سدهاي ساخته شده مانع از انتقال آب به بخش‌هاي جنوبي مي‌شود.

بله. اين ايراد، ايراد درستي است. براي همين جلسات متعددي با مسوولان مربوطه داشته‌ايم و قراردادي براي تحت پوشش قرار گرفتن ١٠٠ هزارهكتار از اراضي كشاورزي بلوچستان به زير آبياري تحت فشار منعقد كرده‌ايم كه بايد تا پايان سال ٢٠ هزار هكتار آن تحويل داده شود.

 از مقوله‌هاي صنعت و سياست و مسائل اجتماعي كه بگذريم بد نيست نگاهي هم به مقوله آموزش به خصوص آموزش و پرورش در سيستان و بلوچستان داشته باشيم. فكر كنم استان شما بيشترين تعداد دانش‌آموز مدارس كپري را داشته باشد.

ببينيد. ما آماري كه بخواهد قابل توجه باشد نداريم. اصولا كپر و كپرنشيني جزيي از زندگي اين مردم است. امروز براي هر يك از اهالي روستاهاي استان به‌خصوص روستاهاي بلوچستان اگر خانه‌هايي شيك و مدرن هم بسازيد، باز هم كپرش را رها نمي‌كند. كپر جزو الزامات زندگي و زيست بلوچ است. بايد به اين مقوله از ديد يك مساله فرهنگي نگاه كرد. با اين وجود اقدامات خوبي در اين زمينه صورت گرفته است. از جمله اينكه تاكنون دو جلسه تاثيرگذار با انجمن خيرين مدرسه‌ساز داشته‌ايم و در بودجه ٩٤ هم، تدابير خوبي انديشيده شده تا از محل درآمدهايي مانند بهداشت و درمان به ساخت و تجهيز مدارس استان كمك شود.

 شما از زماني كه تصدي استانداري سيستان و بلوچستان را برعهده گرفتيد اقدامات خارج از عرف و شايد به نوعي متهورانه زيادي را انجام داده‌ايد كه بي‌شك يكي از آنها، انتصاب چندين فرماندار و مدير زن در اين استان بوده است. آن هم در شرايطي كه به دليل بافت و فرهنگ خاص اين منطقه، زنان حتي از حضور در عرصه‌هاي اجتماعي نيز تقريبا محرومند چه رسد به عرصه‌هاي سياسي. ديدگاه‌تان در انتصاب اين افراد چه بود؟ و اينكه از واكنش‌هاي جامعه استاني خود نمي‌ترسيديد؟

هدف من اين بود كه مي‌خواستم نشان دهم كه به بركت جمهوري اسلامي، زنان هم آماده پذيرش مسووليت در پست‌هاي مختلف شده‌اند. اين حجم از سرمايه‌گذاري روي بانوان با چه هدفي است؟ به هر حال چه زنان و چه مردان هر دو سرمايه‌هاي اين كشور محسوب مي‌شوند و اين مهم‌ترين هدف من از اين انتصاب‌ها در استان بود. خواستم صراحتا اين پيغام را بدهم كه زنان هم مانند مردان، جزو ثروت‌هاي استان محسوب مي‌شوند.

 صادقانه بگوييد، اين خانم‌هاي مسوول، در انجام مسووليت‌هاي خود و برآوردن توقعات شما و شهرهاي‌شان موفق بوده‌اند؟

بله. امروز مردم هم آنها را پذيرفته‌اند. ضمن اينكه رقابت سالم و خاصي هم بين آنها با فرمانداران مرد در استان ايجاد شده است.
اين مساله براي خود من هم جالب بوده است. همچنين نوع عملكرد و نقش اين دو بانوي فرماندار زمينه را براي حضور ساير زنان در عرصه‌هاي مديريتي ديگر فراهم كرده است. به طوري كه هم‌اينك ما چهار مديركل در بخش‌هاي مختلف اداري استان داريم و اولين معاون استاندار بعد از انقلاب هم در استان سيستان منصوب شده و همگي با جديت به كار خود ادامه مي‌دهند.

 فكر مي‌كنم بي‌اغراق استان شما، از جمله استان‌هايي باشد كه بيشترين آمار بيكاري را به خود اختصاص داده است. طي يكي، دو سال گذشته، آمار بيكاري روند نزولي داشته يا صعودي؟

حقيقت اين است كه ما آمار درست و علمي و مدقني از ميزان بيكاري در استان نداريم. ولي گزارش‌ها و آمارهاي مرتبط با كشف مواد مخدر و كالا و قاچاق انسان و... مويد اين نكته است كه اين استان از لحاظ بيكاري جزو اولين استان‌هاي كشور است.
ما تلاش كرده‌ايم تا با احداث انواع كارگاه‌ها و صنايع مختلف زمينه را براي اشتغال اين جوانان مهيا كنيم. مثلا همين پروژه پتروشيمي يا خط لوله گاز يا مصوبه تامين گوشت هر كدام تضمين‌كننده اشتغال هزاران نفر هستند.

 اين بيكاري برخلاف تصور عامه ناشي از بيسوادي نيست. چون آمار فارغ‌التحصيلان در استان سيستان و بلوچستان، بسيار خوب و بالاست ولي مشكل از جايي نشات مي‌گيرد كه اين فارغ‌التحصيلان بازار كار مناسبي ندارند.

مساله تا امروز اين بوده كه ظرفيت‌هاي اشتغال استان بيشتر در بخش‌هاي دولتي و اداري خلاصه مي‌شده است. اما امروز به دنبال اين هستيم كه با ورود بخش خصوصي، ظرفيت‌هاي شغلي استان را افزايش دهيم. در همين راستا، به دنبال اين هستيم تا واحدهاي آموزشي فني – حرفه‌اي ما و همچنين دانشگاه‌هاي ما، به سمت پرورش نيروهاي مورد نياز صنايع موجود در استان بروند. چرا كه ما براين باوريم كه مي‌توان بخش اعظمي از نيروهاي
مورد نياز صنايع درحال ساخت را از داخل استان تامين كرد. البته اين به معناي اين نيست كه به نيروهاي خارج استاني نيازي نباشد، بلكه به معناي آن است كه مي‌توان بخش عمده نياز نيروي انساني را از داخل تامين كرد و آمار بيكاري رانيز كم كرد.

 به عنوان سوال آخر؛ مي‌خواهم به يكي ديگر از فعاليت‌هاي مجازي شما اشاره كنم. شما يكي از اعضاي فعال شبكه اجتماعي «فيس‌بوك» هستيد. به نوعي كه شما را «ظريف» استانداران دولت يازدهم مي‌نامند. اين همه علاقه براي حضور در يك شبكه اجتماعي براي چيست ؟

من اصولا علاقه خاصي به شبكه‌هاي اجتماعي دارم. چرا كه معتقدم اين شبكه‌ها، انعكاسي از واقعيت‌هاي جامعه و سخنان و مشكلات مردم است. حضورم هم درشبكه‌هاي اجتماعي، به اين دوران استانداري سيستان محدود نمي‌شود. قبل از آن هم من عضوي فعال در شبكه‌هاي اجتماعي بودم. از اين كارم، هم لذت مي‌برم و هم باعث شده تا بيشتر و بهتر با مردم ارتباط داشته باشم. به خصوص الان كه به دليل مشغله‌هاي فراوان چندان فرصتي براي ملاقات با مردم و بودن در بين آنها را ندارم.

  تاكنون شده از موضوعي كه دراستان اتفاق افتاده باشد، از طريق فيس‌بوك آگاه شده و آن را پيگيري كرده باشيد؟

بله. چندين مورد بوده است.

 مي‌توانيد به يكي از آنها اشاره كنيد؟

به دلايلي ترجيح مي‌دهم عنوان نكنم.

 هر چند وقت يك‌بار به صفحه شخصي خود در فيس‌بوك سر مي‌زنيد؟

هر شب ازحدود ١١ شب به بعد، در منزل وارد فيس‌بوك مي‌شوم و پيغام‌هايم را با دقت مي‌خوانم.

 جواب سوال‌هاي مخاطبان را هم مي‌دهيد؟

بله. صددرصد. معتقدم بايد براي مخاطبانم ارزش قايل باشم. براي همين با وسواس و دقت كامل به آنها جواب مي‌دهم و اگر موردي هم مطرح شود آن را پيگيري مي‌كنم.

تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # کنکور # حماس # تعطیلی پنجشنبه ها # توماج صالحی