بازدید 18294
مرور روزنامه‌های یکشنبه سوم اسفند؛

باهنر گزینه پایداری برای ریاست مجلس دهم است؟!

محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس مجلس نماینده تهران به خاطر نقشی که این روز‌ها در جناح اصولگرا بازی می‌کند، در کانون توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است. درگذشت مرحوم صادق طباطبایی، مذاکرات هسته‌ای با حضور افراد جدید و سخنان وزیر کشور در‌باره نقش پول‌های کثیف در رقابت‌های انتخاباتی دیگر مسائل مهم روزنامه‌های یکشنبه هستند.
کد خبر: ۴۷۷۴۷۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۰ 22 February 2015
محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس مجلس نماینده تهران به خاطر نقشی که این روز‌ها در جناح اصولگرا بازی می‌کند، در کانون توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است. درگذشت مرحوم صادق طباطبایی، مذاکرات هسته‌ای با حضور افراد جدید و سخنان وزیر کشور در‌باره نقش پول‌های کثیف در رقابت‌های انتخاباتی دیگر مسائل مهم روزنامه‌های یکشنبه هستند.

باهنر گزینه پایداری برای ریاست مجلس دهم است؟!


بعد از اینکه آینده سیاسی محمدرضا باهنر روز گذشته در کانون توجه روزنامه شرق و هفته‌نامه صدا قرار گرفت، امروز هم روزنامه ابتکار در مطلبی با تیتر «چرخش بزرگ» به این موضوع پرداخته و ‌نوشته است: «بنده اصولاً از خیلی وقت قبل اعتقاد نداشتم که حرف مرد یکی است و واقعاً این موضوع را باور نداشتم، همیشه می‌گفتم مرد همانی که آن لحظه می‌فهمد را بیان می‌کند. اگر قرار باشد یک سیاستمدار عصا قورت داده باشد، نمی‌تواند کار سیاسی انجام دهد. برای کار سیاسی باید فرد راحت باشد و اعصاب آرامی داشته باشد، باهنر ۱۳۷۰ با باهنر ۱۳۸۰ فرق می‌کند‌».

این‌ها بخشی از سخنان باهنر در مورد شخصیت سیاسی‌اش طی سی و شش سال گذشته است. باهنر این روز‌ها به خوبی نشان داده ‌که حرف مرد یکی نیست و یک سیاستمدار به راحتی می‌تواند زمین بازی خود را تغییر دهد. مرد پشت صحنه مجلس شورای اسلامی این راهبرد سیاسی خود را طی سال‌های گذشته نیز به خوبی نشان داده است. او زمانی طرفدار پروپاقرص ناطق نوری بود و دگر روز دوست نازنین محمود احمدی‌نژاد!

باهنر سال ۹۳ نیز بوی تغییر می‌دهد؛ تغییری که تعجب بسیاری از ناظران سیاسی را برانگیخته است. باهنر بعد از سال ۸۸ در طیف اصولگرایان نزدیک به علی لاریجانی تعریف می‌شد. اصولگرایانی که اعتدال را در دستور کار خود قرار داده بودند. حالا این نماد اصولگرایان معتدل، دست به دست تندرو‌ترین راست گرایان ایران گذاشته است تا ادبیات تازه‌ای را وارد جریان راست ایران کند.

‌«مرد لابی‌های مجلس» زمانی که سید رضا تقوی به دنبال ایجاد یک راهبرد وحدت میان اصولگرایان سنتی و آیت‌الله مصباح بود، ساز ناوک خود را با عضو جامعه روحانیت کوک کرد و گفت: «قطعا آیت‌الله مصباح نمی‌تواند محور وحدت اصولگرایان باشد. محور این وحدت جامعتین است» حالا همین محمدرضا باهنر که دست رد به وحدت با پایداری‌های زده بود در چرخشی ناگهانی اعلام کرد که: «اصولگرایان هیچ وقت نمی‌توانند با اصلاح‌طلبان ولو معتدلین آن‌ها ائتلاف کنند بلکه فقط باید با خودشان وحدت داشته باشند‌».

باهنر‌ از عدم ائتلاف با اصلاح‌طلبان سخن می‌گوید؛ مسأله‌ای که شاید او پیش از این به آن اعتقاد نداشت اما امروز فضای اصولگرایی بوجود آمده باعث شده است تا محمدرضا باهنر نیز تصمیم بگیرد مهره‌های خود را به گونه‌ای بچیند که در کنار مهره‌های آیت‌الله مصباح و جبهه پایداری قرار بگیرد.

جبهه پایداری و رهبری معنوی آن، هیچ گاه ائتلاف با اصلاح‌طلبان را بر‌نمی‌تابند و حتی به آن فکر نمی‌کنند، حتی در برخی مواقع آنان اصلاح‌طلبان را خائن به نظام و انقلاب می‌دانند. در کنار آنان اما برخی از جریان‌های اصولگرایی اعتقاد دارند که می‌شود با اصلاح‌طلبان نیز ائتلاف کرد. باهنر حالا بعد از گذشت یک سال و نیم از میان این دو دیدگاه سخنان اعضای جبهه پایداری را تکرار می‌کند و می‌گوید با اصلاح‌طلبان ائتلاف نکنیم.

در این میان سؤالی ایجاد می‌شود که آیا توافقی میان باهنر و جبهه پایداری شکل گرفته است؟ آیا اعضای جبهه پایداری وعده بزرگی به باهنر داده‌اند که او دچار چرخشی اساسی شده است و سخن عدم از وحدت را در دیدار با عضو ارشد جبهه پایداری یعنی آقا تهرانی بیان می‌کند؟

به نظر می‌رسد باهنر نیز مانند حداد عادل به این نتیجه رسیده است که باید مجلس آینده یک مجلس اصولگرا باشد و البته فرقی نمی‌کند این اصولگرایی، اصولگرایی باهنری باشد یا اصولگرایی کوچک زاده‌ای بلکه فقط رسیدن به کرسی‌های سبز پارلمان مهم است. اما راضی کردن باهنر برای این چرخش کار سختی است و او به همین راحتی تغییر تاکتیک و استراتژی نمی‌دهد. این تغییر بزرگ باید برای باهنر صرف بی‌شماری داشته باشد و آنهم می‌تواند ریاست باهنر بر مجلس اصول‌گرای دهم باشد.

اصولگرایان نزدیک به مصباح یزدی و یا حداد عادل و دوستانش در صورت کسب اکثریت مجلس قطعا دیگر به لاریجانی برای ریاست مجلس اعتماد نخواهند کرد. به خاطر همین به دنبال رسیدن به گزینه‌ای مطلوب برای این کار هستند. آن‌ها می‌دانند که جذب باهنر و آمدن او به اردوگاه‌شان یک گل بزرگ به لاریجانی و طیف نزدیک به اوست که می‌تواند شوک بزرگ به این جریان اصولگرایی باشد. به خاطر همین پایداری‌ها حاضر شدند در ازای این گل بزرگ در صورت پیروزی، ریاست مجلس را تقدیم محمدرضا باهنر کنند. قطعا تجربه بالای باهنر مقبولیت بیشتری نزد نمایندگان و جریان‌های سیاسی در مقابل سعید جلیلی دارد و باعث شده است تا جبهه پایداری و برخی جریان‌های اصولگرایی به این نتیجه برسند که باهنر گزینه مناسبی برای ریاست مجلس است.

باهنر به عنوان دبیرکل جبهه پیروان و به واسطه داشتن قدرت لابی‌گری می‌تواند، بسیاری از جریان‌های اصولگرایی را وارد این بازی تازه سیاسی خود کند. یا به بیانی بهتر باهنر با این حرکت می‌تواند لاریجانی را دور بزند و به صندلی سبز ریاست مجلس برسد.

این اتفاق باعث می‌شود که لاریجانی نیز به اردوگاه حسن روحانی برای انتخابات مجلس دهم نزدیک‌تر شود تا شاید ایرانیان شاهد رقابت نفس گیر این دو دوست دیروز و رقیب امروز باشند. قطعا همانگونه که خود باهنر گفته است می‌تواند باهنر ۹۴ با باهنر ۹۰ و ۹۱ متفـــاوت باشــد. تفاوتی که می‌توان به آن لقب متفاوت‌ترین باهنر تمام سال‌ها را داد. باید دید آیا این استراتژی عملیاتی می‌شود یا بازهم باهنر با یک حرکت سیاسی در روش سیاسی خود تغییر ایجاد می‌کند.

پول‌های کثیف در سیاست؛ هیجان روزنامه‌های اصلاح‌طلب و سکوت بیشتر اصولگرایان


سخنان رحمانی فضلی درباره ورود پول‌های کثیف به عرصه سیاست و انتخابات با استقبال هیجان‌زده روزنامه‌های اصلاح‌طلب همراه شده است. در میان روزنامه‌های اصولگرا، جوان تیتر اول خود را به این موضوع اختصاص داده و دیگران اهمیت چندانی به آن نداده‌اند.

استقبال روزنامه‌های اصلاح‌طلب را تا حد زیادی می‌توان ناشی از مرتبط کردن سخنان وزیر کشور با ادعاهای محمدرضا رحیمی دانست.

وزیر کشور از چرخه پول‌های قاچاق در قدرت و سیاست ابراز نگرانی کرد اگر ورود پول‌های کثیف قاچاق در حوزه سیاست را کنترل نکنیم مشکلات جبران ناپذیری دارد. اعتماد در شروع مطلبی با تیتر «هشدار وزیر علیه ورود پول سیاه در سیاست» نوشته: از «باغ» هزینه‌های انتخاباتی «بری» تازه رسید. بعد از «پول‌های ناپاک» رحیمی این بار نوبت «پول‌های کثیف» قاچاقچیان کالاو مواد مخدر است که خبرساز شوند. دیروز وزیر کشور در همایش تخصصی روسای پلیس مبارزه با موادمخدر فقط یک «سر نخ» از این موضوع در سخنانش به دست داد: سرنخی که البته بعد از آن نه تنها توسط فرمانده نیروی انتظامی تکذیب نشد بلکه تلویحا هم تزریق این «پول‌های کثیف» به پروسه انتخابات مورد تأیید سردار احمدی مقدم قرار گرفت. داستان ابهام در عقبه مالی ستادهای انتخاباتی هر چند داستانی قدیمی است اما تا همین چند وقت پیش اظهارنظر شفافی درباره آن نمی‌شد. حالادر فاصله زمان کوتاهی اول بحث کمک‌های مالی محمدرضا رحیمی به برخی نامزدهای انتخابات مجلس هشتم مطرح شده و حالاپس از آن وزیر کشور از تزریق درآمدهای حاصل از قاچاق کالاو مواد مخدر به حوزه سیاست و رقابت‌های انتخاباتی خبر داده است: خبری که هر چند اشاره خاصی به موارد مشخص ندارد اما بی‌شک آغاز موج جدیدی از اظهارنظرهای مربوط به پشتوانه‌های اقتصادی ستادهای انتخاباتی خواهد بود: ستادهایی که البته تنها مقصد این «پول‌های کثیف» نیستند اما این روز‌ها به نمادی برای محل مصرف آن تبدیل شده‌اند: جاهایی که با دادن پول می‌توان قدرت خرید.

شرق نیز در شروع گزارش خود در این باره با تیتر «تزریق پول‌ کثیف به انتخابات» نوشته: وزیر کشور روز ‌گذشته از ورود پول‌های کثیف به عرصه سیاست گلایه کرد. مدتی است بحث پرداخت‌های پول‌هایی با منشا نامشروع در انتخابات مطرح است. محمد‌رضا رحیمی، معاون‌اول محمود احمدی‌نژاد به‌ تازگی در نامه‌ای عنوان کرده بود که در انتخابات مجلس هشتم به ١٧٠نامزد انتخابات پول نقد پرداخت شده و رئیس ‌دولت وقت در جریان امور بوده است.

همین خط خبری در روزنامه ابتکار نیز تکرار شده است. فضل‌الله یاری در شروع سرمقاله این روزنامه با تیتر «اینکه دیگر سخن یک مجرم نیست!» نوشته: اگرچه نامه محمدرضا رحیمی و افشاگری وی مبنی بر پرداخت پول به تعداد بالایی از نامزدهای انتخابات مجلس هشتم، از سوی اصولگرایان با توجهی عامدانه و‌گاه توجیهات عجیب و غریب روبه‌رو شده است، به گونه‌ای که یکی از نمایندگان اصولگرا آن را سخنان یک «مجرم» دانست که لابد نیازی به پیگیری ندارد، اما سخنان هشدارآمیز وزیر کشور، مبنی بر ورود پول‌های حاصل از قاچاق به چرخه انتخابات کشور را دیگر نمی‌توان به راحتی از کنارش گذشت ویا جوسازی اصلاح‌طلبان برای تضعیف اصولگرایان دانست. بلکه بیان کننده دغدغه‌های مسئولی است که تا یک سال دیگر باید دو انتخابات مهم کشور را در سلامت کامل برگزار کند.

این سخن هشداری است برای هر انسانی که برای اصلاح امور جامعه و پیشبرد اهداف کشور، دل به نماد بارز دمکراسی (یعنی انتخابات) بسته است، چرا که مردمسالاری بر هیچ پایه لرزانی، استوار نخواهد ماند. از همین رو می‌توان گفت که تنها برآمدگان از یک انتخابات سالم و بی‌شبهه، در جایگاه انتخابی خود به بهترین شکل ممکن انجام وظیفه می‌کنند.

رئیس جمهور ونمایندگان برآمده از یک انتخابات منزه می‌توانند بی‌هراس از هرحسابرسی و هر اتهام زنی، وظایف خود را به انجام برسانند و بی‌هیچ لکنتی به دنبال بیان خواسته‌ای مردمی باشند که به شعارهای آنان دل بسته‌اند و به هوای عملی کردن آن‌ها پای صندوق‌های رای آمده‌اند.

از سوی دیگر، این برگزیدگان اگر به روند انتخاب خود مطمئن باشند و در آن شائبه کمک قاچاق‌چیان ‌و دلالان نبینند، بر این باور استوار می‌شوند که نماینده واقعی مردمی هستند که در پیگیری خواسته‌هایشان، آن‌ها را پشت سر خود احساس می‌کنند.

مذاکرات هسته‌ای؛ گمانه‌زنی در‌باره حضور چهره‌های جدید


شروع دور جدید مذاکرات هسته‌ای در ژنو، بیش از هر چیز از زاویه حضور چهره‌های جدید در اتاق مذاکرات مورد توجه قرار گرفته است. وطن امروز در شروع مطلبی با تیتر «مذاکرات فریدون!» نوشته است: در آستانه دور جدید مذاکرات هسته‌ای، تیم مذاکره‌کننده دولت حسن روحانی دچار تغییرات قابل‌توجهی شد. در حالی که پس از منتفی شدن روند ۲ مرحله‌ای توافق، دور جدید مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱+ ۵ در سطح معاونان روز گذشته به اتمام رسید؛ تیم ایرانی در سطوح عالی خود دستخوش یکسری تغییرات مهم شد. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته جواد ظریف به‌عنوان رئیس تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران عازم ژنو شد تا پس از منتفی شدن روند ۲ مرحله‌ای شدن توافق، اولین دور از مذاکرات هسته‌ای را با جان کری، همتای آمریکایی خود انجام دهد اما در این میان آنچه باعث تعجب شد؛ این بود که این بار جواد ظریف به تنهایی عازم ژنو نشد. در روزهایی که مذاکرات هسته‌ای به لحظات حساس خود نزدیک می‌شود حسن روحانی، برادر و دستیار ارشد خود را نیز در کنار جواد ظریف به ژنو فرستاد تا این بار آمریکایی‌ها در کنار ظریف، هوش و حواس خود را متوجه حسین فریدون نیز کنند! آن گونه که محمدعلی حسینی، مدیرکل دیپلماسی رسانه‌ای وزارت امورخارجه اعلام کرده علت حضور فریدون در ژنو «انجام مشورت‌ها و هماهنگی‌های لازم در طول مذاکرات فعلی» است البته این نخستین باری نیست که نام حسین فریدون درباره مذاکرات هسته‌ای به میان آورده می‌شود. در یک سال اخیر هر زمان که مذاکرات هسته‌ای به نقاط حساس خود رسید، پای برادر حسن روحانی نیز به میان آمد.

جوان نیز حضور چهره‌های جدید را شاخص دور جدید مذاکرات هسته‌ای دانسته و در توضیح چرایی این تغییر با طرح دو فرضیه در مطلبی با تیتر «تدبیر برای تسریع یا تصمیم برای تطویل؟!» نوشته: علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و ارنست مونیز وزیر انرژی امریکا هم به مذاکرات هسته‌ای میان ‏ایران و امریکا پیوستند تا همه چیز موید سخنان سید عباس عراقچی، رئیس هیئت مذاکره کننده هسته‌ای باشد که در گفت‌وگو با ‏واحد مرکزی خبر گفته بود: پس از یک سال مذاکره در همه ابعاد و موضوعات در شرایطی هستیم که باید وارد جزئیات ‏شویم.

اگرچه این سخن تازه‌ای نیست و بار‌ها شنیده شده است که طرفین در طول مذاکرات چندین دوره‏ای مداوم بر سر جزئیات ‏فنی بحث و بررسی می‌‏کنند. حضور دو مقام فنی نشانگر این است که احتمالا مذاکرات در سطح فنی گره‌هایی دارد که ‏مقام‌های سیاسی تخصص لازم را ندارند. ‏

اما دقت در بیانیه وزارت انرژی امریکا نکات دیگری را درباره حضور صالحی و مونیز مشخص می‌کند. در این بیانیه آمده است: مقامات وزارت انرژی همواره ‏به عنوان بخشی از تیم مذاکره‌کننده ایالات متحده در این گفت ‌وگوهای ‏کاملاً فنی دخیل بوده‌اند و مونیز هم در ژنو به ‏تیم می‌پیوندد تا این رایزنی‌های فنی دقیق، ادامه یابد. ‏در همین بیانیه‌ علت حضور وزیر امریکا به درخواست ‏جان کری ‏وزیر خارجه اعلام شده است. از آن سو عراقچی در ادامه مصاحبه‌اش با واحد مرکزی افزود: قصد ما این است که در توافق نهایی کلیات و جزئیات ‏یکپارچه باشد، به همین دلیل مجبور هستیم که وارد همه جزئیات در همه موضوعات و مراحل شویم. به هر حال فضای روز نخست مذاکرات از زبان عراقچی مثبت و جدی بوده است اما وی تأکید کرده که این به معنی‌ آن ‏نیست که پیشرفت‌های فوق‌ العاده‌ای داشته‌ایم، اما بحث‌ها نزدیک و فشرده دنبال می‌‌شود. ‏

این فقط یک روی قضیه است، در ایران عده‌ای حضور فریدون، دستیار ویژه روحانی و برادر او در این دوره از مذاکرات را که در دوره قبلی هم مطرح و سپس تکذیب شد، گواهی برای رسیدن به «لحظه‌تصمیم» می‌دانند.

شرق در شروع مطلبی با تیتر «مذاکرات هسته‌ای با دور تند» نوشته: مذاکره هسته‌ای در ژنو، وارد دور سخت و سنگینش شده ‌است؛ فنی و سیاسی همراه با هم. حسین فریدون به‌عنوان دستیار ویژه رییس‌جمهوری ایران و علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی، به‌همراه محمدجواد ظریف راهی شهر سرد و بارانی ژنو شده‌اند تا مذاکرات در وقت باقی‌مانده را به انجام برسانند.

آرمان هم در‌باره «سفر‌ناگهانی صالحی و فریدون به ژنو» نوشته: دور تازه مذاکرات ژنو در قاموس پرونده هسته‌ای اهمیت و حساسیت دوچندان و ویژه‌ای دارد و بی‌شک نقش تعیین‌کننده‌ای برای تبیین و ترسیم افق و چشم‌انداز پیش رو خواهد داشت. این اهمیت به چند مولفه بازمی‌گردد؛ از یک سو طرفین در وین توافق کرده بودند که تا انتهای ماه مارس به چارچوب یک توافق کلی دست یابند که با توجه به بازه زمانی اندک باقیمانده، مذاکرات فعلی نقش تعیین‌کننده‌ای برای رسیدن به یک چارچوب سیاسی و تفاهم کلی تا پایان مهلت تعیینی دارد. از سوی دیگر سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر انجام توافق رسمی در یک مرحله و بر سر جزئیات و کلیات، روند کلی مذاکرات را دچار تغییر و تحولی اساسی کرده و طرفین از هم اکنون بر سر جزئیات وارد چانه‌زنی و بحث شده‌اند و با تعیین این راهبرد دیگر فرصتی برای مسامحه باقی نمانده و موارد اختلافی که در جزئیات فراوان نیز هستند باید طی مدت باقیمانده حل و فصل شود و این موضوع بر حجم کار افزوده است. سومین نکته نیز به فشار و تهدید تندروهای کنگره بازمی‌گردد که پیش‌تر اعلام کرده‌اند تا پایان ماه مارس صبر کرده و اگر توافقی میان طرفین جامه عمل نپوشد در مسیر تصویب تحریم‌های تازه گام برخواهند داشت که این نکته هم بر حساسیت مذاکرات در جریان و تاثیر آن بر تحولات نهایی در پرونده هسته‌ای افزوده است.

درگذشت مسافر پرواز ۵٧


در میان مطالب زیادی که روزنامه‌های امروز به یاد صادق طباطبایی منتشر کرده‌اند، مهدی فیروزان در روزنامه شرق نوشته است: هنوز آواز می‌آید. هنوز صدای دکترصادق طباطبایی در گوشم می‌پیچد وقتی که داشت ترجمه کتاب «تکنوپولی» را پیش از چاپ برایم می‌خواند. هیجان و اشتیاق و علاقه‌ای که به انتشار مفهوم تکنوپولی داشت، مرا مشتاق کرده ‌بود تا چاپ آن را در انتشارات سروش بپذیرم.

هنوز آواز می‌آید. هنوز صدای او را در پشت تریبون دانشگاه به‌خاطر دارم هنگامی که داشت معجزه خلقت، آخرین یافته‌های بیوشیمی را به گونه‌ای بیان می‌کرد که شیمیدان و غیرشیمیدان درمی‌یافتند. این جمله معروف او را همه به‌خاطر دارند که می‌گفت اعتقاد به معجزه در خلقت علمی‌تر از هر نظریه علمی دیگری است.

هنوز آواز می‌آید. وقتی که موتیف‌های سمفونی ٩ بتهون را با پیانو می‌نواخت، هم خود متاثر می‌شد، هم اطرافیان را به وجد می‌آورد. هنوز صدای پیانوی او در گوشم است. هنوز وجد و تاثر در چهره او را می‌بینم که وقتی انقلاب پیروز شده ‌بود برای آینده بهتر ایران در کنار مرحوم حبیبی، قطب‌زاده و خیلی‌ها آرزو می‌کرد. هنوز به‌خاطر دارم چگونه از مظلومیت مهندس بازرگان دفاع و تصویر دیگری از امام‌خمینی (ره) طراحی می‌کرد. کتاب‌های سه‌گانه خاطرات او تصویر دیگری از تاریخ ۵٩ساله ایران ترسیم می‌کند. هنوز آواز می‌آید وقتی دکتر‌ها به او گفتند که گرفتار سرطان شده ‌است و وقتی که همه ما دوستان و خویشان روحیه خود را باخته ‌بودیم، صدای گرفته اما پرنشاط صادق، روایت صادقانه قدرت روحی او بود که به همه ما روحیه می‌داد. هنوز آواز می‌آید. هنوز شیرینی لبخند او در بازی کودکانه با کودک و عمق نگاه او در تحلیل عمیق‌ترین مسائل اجتماعی و فرهنگی و شیوایی کلام او در تبیین آموزه‌های دینی و ادبیات شاعرانه او در تجزیه‌وتحلیل شعر حافظ و صلابت او در سخنرانی‌های حق‌خواهانه و مبارزه‌طلبانه در گوش و چشم و قلب من جاری است هنوز و هنوز و هنوز. هرکسی از صادق طباطبایی خاطره خوش دارد. او با همه به‌قدر درک‌وفهمشان سخن می‌گفت.

دامنه دوستان صادق طباطبایی را می‌توان از انقلابیون صددرصد تا ضدانقلابی‌های صددرصد اندازه گرفت. او به انسان می‌اندیشید و از دایی عزیزش که همیشه سخن می‌گفت. شناخت انسان را از امام‌موسی‌صدر وام گرفته ‌بود و در تفکر سیاسی‌اش به او اقتدا کرده ‌بود و همیشه معتدل و متعادل زیست و امروز در کنار اجداد طیبه‌اش میهمان است. اما هنوز آواز می‌آید و در ذهن همه ما جاری‌است. یادش گرامی و خاطره‌اش درخشان باد.




تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # حماس # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست
آخرین اخبار