آیا بیصید و شکار این پرندگان، دخل و خرج مردم منطقه نمیچرخد؟ آیا روشهای صید و شکار منصفانه، صیانتی و منطبق با قانون و سنت است؟ آیا شکارگاهها و دامگاهها با گردنکشی سودجویان حراست نشده و بازدید از آنها ممکن و امور جاری در آنها، به روال طبیعی است؟ مستند «زمستان؛ فصل آخر» به نظر اینقدر قدرت دارد که این سؤالات و ابهامات و پرسشهای مشابه را پاسخ گوید و روشنمان کند، چرا از صید و شکار پرندگان مهاجر در تالابهای شمالی کشور، به ویژه در فریدونکنار، با نام نسل کشی یاد میکنیم.
به گزارش «تابناک»، از کراس تا شب دام، از پرورش مرغابیهای طعمه تا درخت کاری در محلهای خاص و پیرایش هدفمند شاخ و برگ درختان برای فریب پرندگان، هر سال شمار بسیاری از پرندگانی که هزاران کیلومتر از نقاط شمالی کره زمین تا تالابهای شمالی کشورمان مهاجرت میکنند، دیگر مسیر بازگشت را نمیبینند و زمستان کشورمان، فصل آخر زندگی شان را تشکیل میدهد؛ فصلی که به رغم کوتاه بودن اینقدر دردناک است که آرزو کنیم کاش هرگز آغاز نشود.
به رغم آنکه بارها و بارها از اتفاقات شومی که بر سر راه انواع پرندگان مهاجر زمستانی در تالابهای شمالی کشورمان، به ویژه در فریدونکنار میآید شنیدهایم، باز شاید درک درستی از این موضوع نداشته باشیم که چه اتفاقی در آن دیار در جریان است که آوازه دردناک بودن آن اینقدر فراگیر شده و حتی کاری کرده امثال وزیر دادگستری و دیگر دولتمردان در سفر استانی به آن دیار، خواستار ایجاد تغییرات در این باره شوند؟
آیا به راستی صید و شکاری که در فریدونکنار و تالابهای پیرامونش رخ میدهد، تا آنجا لجام گسیخته و بیسر و سامان است که نگران کننده به نظر برسد؟ پس نقش نهادهای نظارتی و حفاظتی چون سازمان محیط زیست در این میان چیست؟ نقش مسئولان محلی، ضابطان قضایی و ... چه؟ آیا همه اتفاقات شوم در سایه نظارت مسئولان، پنهانی صورت میگیرد و کسی از وقوعشان با خبر نیست؟
شاید این پرسش ها به ذهن شما هم خطور کرده باشد و حتی علاوه بر آن، ابهامات بسیار دیگری در این باره داشته باشید که در این صورت بهترین کار این است که به مستندی که در این تهیه شده بنگرید و بعد از شنیدن سخنان شکارچیان، صیادان و منتقدانشان و همچنین آشنایی به شیوههای صید و شکار در این منطقه، به زیر و بم ماجرا کاملا آشنا شده و بتوانید درباره اتفاقی که در آن دیار در حال وقوع است، قضاوت کنید.
مستندی که به روایت «محمد علی» از آنچه در فریدونکنار و پیرامونش در حال وقوع است تکیه دارد؛ به روایت فردی که سال هاست دل در گرو حفظ حیات وحش دارد و مأموریت خود را در خریداری پرندگانی که زنده صید شدهاند، تیمار و نگهداری شان و در نهایت رها نمودشان در پایان فصل مهاجرت یافته تا شاید به این وسیله بتواند نسل برخی شان را از انقراض برهاند؛ موضوعی که ظاهرا نه شکارچیان و صیادان از خطرات همراه با آن آگاهند و نه هیچ یک از مسئولان محلی و کشوری که اگر غیر از این بود، حالا فریدونکنار به مانند دهههای پیش بهشت پرندگان بود، نه قتلگاه و پایان مسیر زندگی بسیاری شان!
ببینید وقتی با شیوه گره زدن پرندگان صید شده آشنا شدید و دریافتید چه اتفاقات شوم و چه دردی در راستای این گره زدن به پرندگان تحمیل میشود، وقتی به درختانی که کاشته میشوند تا دامگاه شده و به شکل خاصی پیراسته شده تا پرندگان را ببلعند، وقتی دامهایی را دیدید که هیچ پرنده ریز و درشت، حلال گوشت و حرام گوشتی از شرشان خلاصی ندارد، هنگامی که با پرچین کردن اطراف دامگاهها و اعتراض صیادان به حضور عکاسان، فیلم برداران حتی خبرنگاران رسانه ملی (و حتی ماموران محیط زیست و در مواردی، ماموران انتظامی!) و صحنههایی از این دست در فیلم مواجه شدید، قضاوت کنید که محمدعلی و هم گروهانش درست میگویند یا صیادانی که اولویتشان، به دام انداختن پرندگان بیشتر است؟!