مصاحبه جنجالی آیتالله سید محمد خامنهای با یک نشریه که واکنشهای متفاوتی را در پی داشت، با جوابیهای تند به روزنامه کیهان وارد مرحلهای جدید شد. این جوابیه در موضوع باور پیامبر اکرم به سخن اطرافیان خود حاوی تفسیری است که با تفاسیر معروف قرآن متفاوت است.
به گزارش «تابناک»، از جمله موضوعات مندرج در مصاحبه سیدمحمد خامنهای با نشریه رمز عبور، ادعاهایی در باره رابطه بنیانگذار انقلاب اسلامی با برخی از مقامات پیشین و فعلی نظام بود که مورد اعتراض قرار گرفت.
از جمله روزنامه کیهان در این باره نوشته بود: «آیتالله سید محمد خامنهای در چند جای مصاحبه خویش برخی از تصمیمها و نظرات حضرت امام(ره) را تحت تأثیر گزارشهای غلط و القائات اطرافیان ایشان معرفی میکند! که نه فقط اتهام ناروا و اهانت به ساحت مقدس امام راحل(ره) است، بلکه از رهگذر این اظهارنظر که بیرون از دایره حق و انصاف است، خط مبارک حضرت امام(ره) و رهنمودها و بینش و منش مکتوب و مضبوط آن حضرت را زیر سؤال میبرد و با القای این توهم که برخی از رهنمودها و تصمیمهای آن بزرگوار تحت تأثیر اطلاعات غلط اطرافیان ایشان بوده است - بیآن که متوجه باشد- دستورات و راهنماییها و رهنمودهای حیاتآفرین و گرهگشای حضرتش و یا لااقل برخی از آنها را نستجیربالله مخدوش! قلمداد میکند!»
بعد از چند روز آیتالله سید محمد خامنهای در جوابیهای تند به اعتراض روزنامه کیهان واکنش نشان داد و از جمله نوشت: «اعتماد به گفته اطرافیان و مردم دیگر نه اهانت است و نه اتهام، و نه بر خلاف حق و انصاف، زیرا این صفتی است که پیامبر اکرم (ص) به آن موصوف بود. حضرت امام راحل هم با تمام هوش و فراست ولی مانند پیامبر (ص) به اطرافیان و مردم دیگر اعتماد داشت. دشمنان پیامبر (ص) به آن حضرت تعریض میکردند که وی چرا به هر خبر و سخنی گوش میدهد و آنرا باور میکند. قرآنمجید به دفاع از آن حضرت نفرمود که پیامبر شما چون معصوم (یعنی بیگناه) است. پس هیچوقت فریب نمیخورد! بلکه فرمود «قلهو اذن خیر لکم یومن بالله و یومن للمومنین» «سوره توبه/آیه ۶۱) یعنی اشکال نکنید که چرا سخن دروغگویان را باور میکند. آن حضرت «اذن خیر» است و خوشباور و همانطور که به خدا ایمان دارد به مومنین اطراف خود هم اعتماد میکند، یعنی برخلاف گفته شما این باور به گفتار دیگران «نه اتهام ناروا و نه اهانت به ساحت پیامبر (ص) و...) است بلکه خوشباوری و قبول قول اطرافیانی میباشد که متهم به توطئه و دروغ نباشند یک صفت پسندیده و شایسته مقام بزرگان است. قرآن در جایی دیگر برای جلوگیری از عواقب زودپذیری خوشبینانه اخبار به پیامبر میفرماید هر خبری که راوی آن فاسق باشد درباره آن «تبین» و تحقیق کن تا به اشتباه نیفتی: «ان جائکم فاسق بنبأ فتبینوا..». یعنی اگر «تحت تأثیر القائات» مردم قرار گرفتی و آنرا پذیرفتی از روی احتیاط در اطراف آن تحقیق کن تا مبادا نادم و پشیمان شوی «ان تصیبوا طائفه» «بجهاله» و تصبحوا علی ما فعلتم «نادمین» یعنی اگر زودباوری مطلق باشد موجب پشیمانی خواهد شد و نتیجه آنکه اصل گوش فرا دادن به مردم و مخصوصا اطرافیان، سیره پیامبر (ص) است و نسبت آن به حضرت امام (ره) نه اتهام است و نه توهین و نه خروج از حق و انصاف.»
تفاوتهای تفسیر آیتالله سید محمد خامنهای با تفاسیر معروف قران
تفسیر مجمعالبیان طبرسی در این باره تفسیری متفاوت از تفسیر سید محمد خامنهای دارد. در این تفسیر، در باره آیه 61 سوره توبه آمده است:
قُلْ اُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ
اى پيامبر! بگو او گوش خوبى است كه آنچه به صلاح و خير شماست مى شنود و وحى الهى را دريافت مى دارد.
و به باور پاره اى منظور اين است كه : او خير و خوبى را مى شنود و به آنها بها مى دهد و عمل مى كند، نه بافته هاى بيهوده و بى حساب را.
آنچه آمد بر اين اساس است كه «أُذُنُ خيرٍ» را به صورت اضافه «اُذن» به واژه «خير» قرائت مى نماييم كه در قرآن آمده است، امّا اگر به صورت صفت و موصوف بخوانيم، در آن صورت به باور گروهى از جمله «قتاده» و... مفهوم آيه اين گونه است: اى پيامبر! بگو: گوش بودن و خوش باور بودن او براى شما بهتر است، چرا كه پوزشخواهى هاى شما را مى پذيرد و گفتار تان را مى شنود و اگر عذر شما را نپذيرد و گفتار تان را نشنود برايتان بد است؛ پس چگونه او را در كارى كه به سود شماست اذيت مى كنيد؟
يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُوْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ
در تفسير اين فراز دو نظر است:
1 - به باور ابن عباس منظور اين است كه گوش بودن و خوش باور بودن آن حضرت زيانى به او نمى رساند؛ چرا كه وى انسان خوش باورى است كه وحى و رسالت و گزارشهاى درست و از جانب خدا را مى شنود و مى پذيرد و گفتار درست مردم با ايمان را نيز باور مى كند و مى پذيرد، امّا دروغها و گفتار بى اساس كفرگرايان و منافقان را نمى پذيرد. با اين بيان منظور از «يؤمن للمؤمنين»، گواهى نمودن گفتار آنان است.
2 - امّا به باور برخى منظور اين است كه او به ايمان آوردگان امان مى دهد، امّا به منافقان گرچه سوگند يادكنند امان نمى دهد و امنيّت آنان را تضمين نمى كند، و آنان هماره در هراس و دلهره اند.
علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان معتقد است که پیامبر اکرم اگر چه سخن پارهای را گوش میدهد وليكن صرفا به منظور احترام از گوينده گوش مى دهد و كلام او را حمل بر صحت مى كند تا هتك حرمت او را نكرده و خود نيز گمان بد به مردم نبرده باشد، و ليكن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى كند.
ایشان در این باره نوشته است: در جمله (قل اذن خير لكم ) اضافه (اذن ) به (خير) اضافه حقيقى است، و معنايش اين است كه او بسيار شنوا است، ولى آنچه خير شما در آن است مى شنود، مثلا وحى خداى سبحان را مى شنود كه مايه خير شما است و از مؤمنين خيرخواهى هاى ايشان را مى شنود كه باز خير شما در آنست. ممكن هم هست بگوييم اضافه مذكور اضافه موصوف بر صفت است، و معناى آن اين است كه او گوش هست، ليكن گوشى است با اين صفت، كه براى شما خير است، چون نمى شنود مگر چيزى را كه به شما سود مى رساند و ضررى هم برايتان ندارد.
فرق ميان اين دو احتمال اين است كه لازمه وجه اولى اين است كه مسموع آن حضرت از وحى خدا و نصيحت مؤمنان خير باشد. و لازمه وجه دومى اين است كه استماع آنجناب استماع خيرى باشد يعنى به پاره اى از حرفهائى كه براى مسلمانان خير نيست گوش مى دهد، و ليكن صرفا به منظور احترام از گوينده گوش مى دهد و كلام او را حمل بر صحت مى كند تا هتك حرمت او را نكرده و خود نيز گمان بد به مردم نبرده باشد، و ليكن اثر خبر صادق و مطابق با واقع را هم بر آن بار نمى كند، يعنى اگر در سعايت كسى باشد آن شخص را مواخذه نمى كند، در نتيجه هم به حرفهاى گوينده گوش داده و او را احترام كرده، و هم ايمان آن مومنى را كه وى در باره او بدگوئى و سعايت كرده محترم شمرده است.و از اين بيان روشن مى شود كه مناسب تر به سياق آيه همين وجه دوم است، چون در دنبال جمله مورد بحث فرموده : (يومن بالله و يومن للمومنين...)
توضيح اينكه، ايمان به معناى تصديق است، و خداوند در جمله (يومن بالله ) متعلق ايمان را ذكر كرده، ولى در جمله (و يومن للمومنين ) متعلق را ذكر نكرده و نفرموده به چه چيز تصديق مى كند، همينقدر فرموده به نفع مؤمنين تصديق مى كند، و تصديقى كه حتى در خبرهاى زيان آور به نفع مؤمنين تمام شود اين است كه شنونده، مخبر را تصديق كند، نه خبرى را كه آورده، به اين معنا كه به مخبر وانمود كند كه من تو را راستگو مى دانم، هر چند در واقع خبر او را خبر نادرستى بداند و آثار صدق بر خبرش بار نكند.
و نظير اين تفكيك ميان مخبر و خبر وى، در آيه شريفه (اذا جاءك المنافقون قالوا نشهد انك لرسول الله و الله يعلم انك لرسوله و الله يشهد ان المنافقين لكاذبون ) آمده، كه خداى سبحان منافقين را از جهت اينكه مخبر به رسالت رسول خدايند تكذيب مى كند، ولى خبر آنان را تكذيب نمى كند؛ چون خبرشان رسالت رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) بود، و خداى تعالى خودش هم بدرستى آن شهادت مى دهد.
و عكس آن يعنى تصديق خبر، در آيه (و لما را المومنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله ) كه حكايت كلام مؤمنين است آمده، زيرا مى فرمايد مؤمنين خدا و رسول را در خبر تصديق مى كنند، و نظرى به تصديق مخبر ندارد.
حجهالاسلام قرائتی نیز ذیل تفسیر همین آیه در تفسیر نور اظهار داشته است: سكوت در برابر شنیدهها، همیشه نشانهى رضایت نیست. «اذن خیر لكم»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در تفسیر راهنما نظر مشابهی ابراز داشته و نوشته: پيامبر(ص) گر چه به همه سخنان از تمامى طيفها، گوش فرامى داد؛ ولى در مرحله تصديق و پذيرش، تنها سخنان خدا و مؤمنان را باور داشت. آیتالله هاشمی رفسنجانی در ادامه اظهار داشته که ترتيب اثر دادن پيامبر(ص)، تنها به سخنانى بود كه در جهت منافع مؤمنان باشد.
چهار مورد اخیر نشان میدهد که بین تفسیر آیتالله سید محمد خامنهای از باور داشتن پیامبر به سخنان اطرافیان خود و تفاسیر معمول از این آیه تفاوتهایی وجود دارد.